تاریخ انتشار
سه شنبه ۷ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۰۸
کد مطلب : ۴۷۴۱۸۰
یادداشت؛
کهگیلویه و بویراحمدیهای مقیم تهران؛ غریبههای آشنا
۲
کبنا ؛ دولت حسن روحانی اوج حضور نیروی انسانی کهگیلویه و بویراحمدی در برخی مناصب مهم ملی بود. نیروهایی که بهواسطه توانمندی و رشد چه در سلسلهمراتب اداری و چه به جهت برخی ارتباطات و مناسبات سیاسی و محفلی توانستند به جایگاههای مهمی دست پیدا کنند. با پایان دولت حسن روحانی این فرصت تاریخی از دست رفت و در دولت سید ابراهیم رئیسی کمترین توجه و حمایت در سطح مناصب ملی به نیروهای هم استانی صورت گرفت.
حضور نیروی انسانی در پایتخت و در مناصب مهم میتواند یک شاخص تعیینکننده در سطح توسعه ازیکطرف و از طرف دیگر کمککننده به عوامل و زمینههای توسعه در مناطق مختلف یک کشور باشد.
در کنار ظرفیتهای مدیریتی نباید از سایر ظرفیتهای مهم مرکزنشینان غفلت شود. نیروی نخبه و توانمند در شهرستانها در تمام حوزهها بعد از مدتی معمولاً به پایتخت و مراکز مرکزی مربوط به حوزه فعالیتشان کوچ میکنند؛ ولی این حضور در مرکز نباید به معنای قطع ارتباط با استانها و شهرستانها باشد؛ بلکه باید یک ظرفیت مضاعف و امکان جدید برای آن استان باشد.
کهگیلویه بویراحمد بهرغم مساحت و جمعیت کم خود از نیروی مستعد و توانمندی چه در درون استان و چه در خارج از استان بهویژه در تهران برخوردار است. نیروهایی که در بخشهای مختلف هنری، اقتصادی، سیاسی و... دارای ظرفیت و توانمندی هستند و با وجود کمیت به نسبت جمعیت سایر استانها از کیفیت مطلوبی برخوردار هستند.
حال با وجود چنین نیرویی انتظار میرود که این نیروها در ارتباط با استان کهگیلویه و بویراحمد باشند و نسبت به تحولات و اتفاقات دیار خود حساسیت و پیگیری نشان دهند.
همه ارتباط با استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به بهکارگیری نیرو بر نمیگردد که در همین مورد هم متأسفانه جز در چند مورد محدود کمتر شاهد حمایت مدیران هم استانی از نیروی شایسته استان بودهایم.
سرمایه اصلی هر جامعهای در وهله اول نیروی انسانی آن جامعه است و هیچ جامعهای بدون نیروی انسانی شایسته نمیتواند گامی در مسیر توسعه بردارد. استان و مردم استان بر فرزندان شایسته خود نیز حق و همچنین توقع حمایت و همراهی دارند تا در مسیر توسعه استان بتواند گام بردارد.
متأسفانهها حمایتها گاهی از حضور در برخی مهمانیها و همایشها عبور نمیکند، همایشهایی که بعضاً بر شیوه برگزاری آنها نیز انتقاداتی وارد است و بهویژه که نیاز است این همایشها در وهله اول در خود استان برگزار شود و ظرفیتها و امکانات و محدودیتها و نیازمندیها احصاء و برای حل آنها چارهاندیشی صورت گیرد.
استان کهگیلویه و بویراحمد بیشک یکی از استانهای کمتر برخوردار در تمامی بخشهاست و مبتلای یک فاصله و عقبماندگی تاریخی و تحمیلی است هر چند تلاشهایی در طول سالیان برای خروج از این عقبماندگی صورتگرفته است؛ ولی کماکان عمق محرومیت و فاصله بهحدی است که نیاز به یک رنسانس تحولی در بخشهای مختلف کاملاً احساس میشود.
همچنین باید این نکته مدنظر باشد که همه تلاشها نباید معطوف به حوزههای عمرانی و زیرساختی باشد. استان کهگیلویه و بویراحمد نیازمند ایجاد یک گفتمان نظری توسعه با محوریت نخبگان است و تا چنین گفتمانی شکل نگیرد صحبتکردن از توسعه و هر گونه پیشرفت حاصلی در برنخواهد داشت.
نقش نخبگان در شکلگیری و صورتبندی گفتمان توسعه نقشی محوری و حتمی است. بهویژه نخبگانی که به جهت کار و توانمندی در سایر استانها و بهویژه مرکز نیز حضور داشتهاند. ولی نقشآفرینی نخبگان منوط به حضور و ارتباط توامان در استان کهگیلویه و بویراحمد و تعامل با استان است.
یک اصلاح لری در ادبیات عامیانه مردم استان مصطلح است که میگوید: «طرف ره و سیل پشت سرش نکه»؛ حال نباید این اصطلاح وصف حال هم استانیهای شود که دارای ظرفیت و توانمندی بالایی هستند اما گویی با استان خودغریبهاندد.
حضور نیروی انسانی در پایتخت و در مناصب مهم میتواند یک شاخص تعیینکننده در سطح توسعه ازیکطرف و از طرف دیگر کمککننده به عوامل و زمینههای توسعه در مناطق مختلف یک کشور باشد.
در کنار ظرفیتهای مدیریتی نباید از سایر ظرفیتهای مهم مرکزنشینان غفلت شود. نیروی نخبه و توانمند در شهرستانها در تمام حوزهها بعد از مدتی معمولاً به پایتخت و مراکز مرکزی مربوط به حوزه فعالیتشان کوچ میکنند؛ ولی این حضور در مرکز نباید به معنای قطع ارتباط با استانها و شهرستانها باشد؛ بلکه باید یک ظرفیت مضاعف و امکان جدید برای آن استان باشد.
کهگیلویه بویراحمد بهرغم مساحت و جمعیت کم خود از نیروی مستعد و توانمندی چه در درون استان و چه در خارج از استان بهویژه در تهران برخوردار است. نیروهایی که در بخشهای مختلف هنری، اقتصادی، سیاسی و... دارای ظرفیت و توانمندی هستند و با وجود کمیت به نسبت جمعیت سایر استانها از کیفیت مطلوبی برخوردار هستند.
حال با وجود چنین نیرویی انتظار میرود که این نیروها در ارتباط با استان کهگیلویه و بویراحمد باشند و نسبت به تحولات و اتفاقات دیار خود حساسیت و پیگیری نشان دهند.
همه ارتباط با استان کهگیلویه و بویراحمد نیز به بهکارگیری نیرو بر نمیگردد که در همین مورد هم متأسفانه جز در چند مورد محدود کمتر شاهد حمایت مدیران هم استانی از نیروی شایسته استان بودهایم.
سرمایه اصلی هر جامعهای در وهله اول نیروی انسانی آن جامعه است و هیچ جامعهای بدون نیروی انسانی شایسته نمیتواند گامی در مسیر توسعه بردارد. استان و مردم استان بر فرزندان شایسته خود نیز حق و همچنین توقع حمایت و همراهی دارند تا در مسیر توسعه استان بتواند گام بردارد.
متأسفانهها حمایتها گاهی از حضور در برخی مهمانیها و همایشها عبور نمیکند، همایشهایی که بعضاً بر شیوه برگزاری آنها نیز انتقاداتی وارد است و بهویژه که نیاز است این همایشها در وهله اول در خود استان برگزار شود و ظرفیتها و امکانات و محدودیتها و نیازمندیها احصاء و برای حل آنها چارهاندیشی صورت گیرد.
استان کهگیلویه و بویراحمد بیشک یکی از استانهای کمتر برخوردار در تمامی بخشهاست و مبتلای یک فاصله و عقبماندگی تاریخی و تحمیلی است هر چند تلاشهایی در طول سالیان برای خروج از این عقبماندگی صورتگرفته است؛ ولی کماکان عمق محرومیت و فاصله بهحدی است که نیاز به یک رنسانس تحولی در بخشهای مختلف کاملاً احساس میشود.
همچنین باید این نکته مدنظر باشد که همه تلاشها نباید معطوف به حوزههای عمرانی و زیرساختی باشد. استان کهگیلویه و بویراحمد نیازمند ایجاد یک گفتمان نظری توسعه با محوریت نخبگان است و تا چنین گفتمانی شکل نگیرد صحبتکردن از توسعه و هر گونه پیشرفت حاصلی در برنخواهد داشت.
نقش نخبگان در شکلگیری و صورتبندی گفتمان توسعه نقشی محوری و حتمی است. بهویژه نخبگانی که به جهت کار و توانمندی در سایر استانها و بهویژه مرکز نیز حضور داشتهاند. ولی نقشآفرینی نخبگان منوط به حضور و ارتباط توامان در استان کهگیلویه و بویراحمد و تعامل با استان است.
یک اصلاح لری در ادبیات عامیانه مردم استان مصطلح است که میگوید: «طرف ره و سیل پشت سرش نکه»؛ حال نباید این اصطلاح وصف حال هم استانیهای شود که دارای ظرفیت و توانمندی بالایی هستند اما گویی با استان خودغریبهاندد.