تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۳
کد مطلب : ۴۳۶۷۰۸
انتصابهای عجیب فامیلی در یکی از دانشگاههای علوم پزشکی و سکوت وزارت بهداشت و نهادهای نظارتی؛
کورس کرونا و انتصابهای فامیلی در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج / آقای دکتر نمکی حال این روزهای «ژنهای خوب»، عالی است
۶
کبنا ؛در این روزهای کرونایی ظاهراً حال و هوای «ژنهای خوب» در دانشگاههای علوم پزشکی یاسوج «عالی» است و این «آش» انتصابها به قدری «شور» شده است که وزیر، وکیل- نمایندگان مردم و مسئولان همه نظاره گرند.
وقتی که وزارت بهداشت بعد از انتصاب فرزند یکی از مشاوران وزیر به عنوان دستیار ویژه خود! در دستورالعملی «الزام آور» تاکید نمود مدیران عالی وزارت بهداشت و روسای دانشگاههای علوم پزشکی حق ندارند «وابستگان» و نزدیکان خود را در پستهای اجرایی و غیر اجرایی منصوب کنند، کمتر کسی فکر میکرد، یک سال و نیم بعد از این بخشنامه مهم، لیستی از دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی یاسوج منتشر شود که در آن رئیس دانشگاه، برادر خود را به عنوان مشاور، پسرخاله خود را به عنوان مشاور عالی، همسر برادر خود را به عنوان مدیرآموزشی دانشگاه و... منصوب نماید! و این نسبتهای سببی و نسبی همینگونه تا سطوح پایینتر «ادامه» داشته باشد.
این لیست طولانی خانوادگی که در شبکههای اجتماعی به «ژنهای خوب!» معروف شدند، به حدی عجیب و قابل تأمل است که ضرورتی برای بیان همه اسامی آنها وجود ندارد؛ اما سؤال اساسی این است که چرا در دانشگاه علوم پزشکی و در این شرایط کرونایی، روابط عجیب فامیلی حاکم شده است و هیچ مسئولی در استان کهگیلویه و بویراحمد و وزارت بهداشت، فریاد دادخواهی و جلوگیری از اعمال نفوذ مادی و معنوی صورت گرفته بر خلاف حق و مقررات را سر نمیدهند و جلوی این رویه غلط و برخورد قانونی با مسببان آن را در دستور کار قرار نمیدهد؟
آیا واقعاً دکتر نمکی، وزیربهداشت، معاونین و مشاوران او، از وضعیت این انتصابهای یک سال و اندی خبر ندارد؟! اگر ندارد که نگران کننده است و با انتشار این گزارش دیگر چنین بهانهای برای مسئولان وزارت بهداشت، استاندار و نهادهای نظارتی وجود ندارد و اگر وزیر بهداشت میدانست و واکنشی تاکنون نشان نداده است که نگرانی ما، بیشتر و تأسف بارتر خواهد بود.
ماجرای یک حکم و صدور بخشنامهای مهم
27 آبان ماه سال 1398 یکی از مشاوران وزیر بهداشت، ابلاغی برای فرزند خود صادر کرد. این ابلاغ بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی و رسانهای کشور داشت، به گونهای که رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت واکنش نشان داد و گفت: این حکم مشاور وزیر بهداشت «ابلاغ انشایی» است و ابلاغ انشایی برای مشاور وزیر بهداشت منعی ندارد؛ چرا که در ابلاغ انشایی پست سازمانی وجود ندارد.
اما این همه واکنش وزارت بهداشت به چنین ابلاغی نبود! روحیه و شخصیت اجتماعی و اجرایی دکتر نمکی و وعدههایی که در آغاز مسئولیت خود داد، با آنچه در این حکم که به «ژنهای خوب» معروف شدند، سازگاری نداشت و باید از صدور چنین ابلاغهایی جلوگیری میکرد.
به همین دلیل وزارت بهداشت با امضای معاون توسعه مدیریت، منابع و برنامه ریزی بخشنامهای صریح و شفاف صادر نمود که با مطالعه آن میتوان دریافت نظر دکتر نمکی در این زمینه چیست و باید برای همه مدیران این وزارت بالاخص دانشگاههای علوم پزشکی «الزام آور» باشد و عدول از آن تخلف محسوب شود.
در بخشنامه وزارت بهداشت که در تاریخ 21 آذر 1398 ابلاغ شد، انتصاب افراد در پستهایی که در ساختار و تشکیلات وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی تعریف نشده است را حتی در قالب ابلاغ انشایی، فاقد وجاهت قانونی اعلام و عملاً راه هر گونه صدور این نوع ابلاغ و پرداخت مزایای مادی و استفاده معنوی و اداری از آنها را مسدود کرد.
همچنین تاکید شد، قبل از صدور هرگونه حکم و ابلاغ جهت مدیران کل، معاونین، مشاورین و نفرات اول بعد از خود در دستگاه اجرایی باید حتماً نظر و تأیید نهایی وزیر بهداشت اخذ شود و عدم تأیید ایشان منجر به لغو حکم صادره میشود.
همچنین در بند «4» بخشنامهای که برای همه روسای دانشگاههای علوم پزشکی کشور ارسال شده بود، عنوان گردید: «همانگونه که بارها توسط وزیر محترم بهداشت مورد تاکید قرار گرفته، انتصاب «وابستگان» و «نزدیکان» در پستهای اجرایی، و غیر اجرایی در سطح وزارت خانه و دانشگاهها مذموم و غیر منطبق با شیوه شایسته سالاری است. لذا با پرهیز از این شیوه ناپسند حتی در صورتی که بستگان و نزدیکان شایسته داریم! با استفاده از اندیشه خردمندانه ایشان به شیوه نظرخواهی غیرمستقیم و غیر رسمی از صدور هرگونه ابلاغ اجرایی و مشورتی برای ایشان و تقویت ذهنیت «ژن خوب» در اذهان جامعه دوری جوییم».
واکنش وزارت بهداشت برای جلوگیری از صدور ابلاغهای خانوادگی در آن روزها، قاطع و محکم بود. اما ظاهراً این قاطعیت برای حداقل رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، بیشتر به «شوخی» شباهت داشت تا بخشنامهای الزام آور و قابل اجرا در همه سطوح مدیریتی مجموعهای علمی که مسئولیت آن را برعهده داشت.
با وجود اینکه در همان ابتدای مسئولیت، «پرویز» یزدان پناه برای برادر خود «بهروز» ابلاغ مشاور صادر کرد، اما «برادر» ابایی از اینکه مشاور بودن خود را به همگان نشان دهد و به صورت رسمی عنوان نماید، چشم پوشی نداشت؛ به گونهای که در متنی طولانی که در تاریخ 27 خرداد 1399 در رسانههای محلی در تمجید از تبدیل حکم برادر خود از سرپرستی به ریاست منتشر میکند از همین عنوان استفاده نمود.
ریئس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج یک مشاور دیگر هم در کنار خود داشت که در ستاد دانشگاه حضور فعالتری دارد. «دکتر فرزاد وفایی» که پسرخاله رئیس دانشگاه است! با این وضعیت تأییدیه این دو نفر را باید دکتر پرویز یزدان پناه از دکتر نمکی میگرفت. اگر بر اساس ابلاغ وزارت بهداشت چنین کاری صورت گرفت که این وزارت خانه خود شعار ژن خوب را تقویت کرده و اگر اینگونه نیست، چگونه این احکام تاکنون پا برجا مانده و مزایای مشاور دریافت داشتند و یا لااقل استفادههای معنوی و اداری خاصی از آن صورت گرفت؟.
اما مورد سوم از هر دو مورد قبلی جالبتر است. به فرض که ابلاغ این دو نفر مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج قبل از این بخشنامه صادر شده باشد-که باز هم باید تأییدیه دکتر نمکی را لازم دارد- معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در حکمی عجیبتر همسر برادر رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج -که مشاور برادر خود است- را به عنوان مدیر آموزشی دانشگاه در تاریخ 13 دی ماه 1399 منصوب میکند تا چرخه انتصاب فامیلهای بسیار نزدیک رئیس دانشگاه در مسئولیتهای کلیدی و مهم این دانشگاه، تکمیلتر شود و این زنجیره انتصابها، تا سطوح پایینتر مدیریتی دانشگاه علوم پزشکی به دلیل روابط فامیلی «سببی» و «نسبی» ادامه پیدا کند.
لیستی که دامنه دار است...
این روزها اما، ظاهراً در مبارزه بی امان حوزه سلامت کشور با ویروس کرونا، حاشیه امنی هم، برای «ژنهای خوب» ایجاد شد و کرونا با همه دردسرهایی که داشت برای «ژنهای خوب خانوادگی»، فرصت سازی و پوششی مناسب ایجاد نمود.
البته این همه ماجرای موجود در این دانشگاه علوم پزشکی نیست، این لیست بیش از 40 نفر را شامل میشود و هم چنان نیز بر دامنه آن افزوده میشود که به راحتی میتوانید در فضای مجازی آن را مشاهده کنید.
از همه این مسائل هم که بخواهیم بگذریم، نمیتوان «اعمال نفوذ» این افراد را نادیده گرفت. قدرت این افراد به اندازهای رسید که به عنوان نمونهای که به رسانهها رسید، توانستند به راحتی رئیس اورژانس 115 را برکنار کنند تا جایی که او در گفت و گو با یکی از رسانهها بر قدرت این افراد صحه میگذارد و تاکید میکند: .... اورژانس یک کار تخصصی است، ولی نظرشان بر این بوده که افرادی را جابجا کنم، به سفارش تیم مدیریتی خودشان، خواستار این بودند که برخی افراد جابجا شوند. در دانشگاه گروهی وجود دارد، که «نه متشکل از سیاسیون و نمایندگان»، -نمایندگان با احترام برخورد میکردند-، بلکه سیاستها و مدیریت پشت پردهای در دانشگاه وجود دارد، که خواستار اجرای منویات خود هستند. بنده زیر بار کوچکترین حرفشان نرفتم. نیرویی که کاربلد بود و میدانستم میتواند مفید باشد بکار گرفتم و هیچ کاری با سیاستهای این افراد نداشتم.
حال و روز این روزهای «ژنهای خوب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج» به بهانه مبارزه با بیماری کرونا و سکوت مسئولان «عالی» است.. این لیست انتصابهای فامیلی از برادر تا پسرخاله، باجناق و زن برادر، سایه شومی است که انگار به این زودی دست از سر حوزه سلامت این استان بر نمیدارد.
برای تعیین تکلیف این وضعیت، وزیر بهداشت و مدیران ارشد این وزارتخانه و همچنین مسئولان استانی و نظارتی همچنان سکوت را ترجیح میدهند و به نظاره روزهای پایانی دولت مینشینند و یا چارهای اندیشیده و به این وضعیت خاتمه میدهند؟
برای پاسخ به این سؤال چند روزی را میتوان تحمل نمود.......
وقتی که وزارت بهداشت بعد از انتصاب فرزند یکی از مشاوران وزیر به عنوان دستیار ویژه خود! در دستورالعملی «الزام آور» تاکید نمود مدیران عالی وزارت بهداشت و روسای دانشگاههای علوم پزشکی حق ندارند «وابستگان» و نزدیکان خود را در پستهای اجرایی و غیر اجرایی منصوب کنند، کمتر کسی فکر میکرد، یک سال و نیم بعد از این بخشنامه مهم، لیستی از دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی یاسوج منتشر شود که در آن رئیس دانشگاه، برادر خود را به عنوان مشاور، پسرخاله خود را به عنوان مشاور عالی، همسر برادر خود را به عنوان مدیرآموزشی دانشگاه و... منصوب نماید! و این نسبتهای سببی و نسبی همینگونه تا سطوح پایینتر «ادامه» داشته باشد.
این لیست طولانی خانوادگی که در شبکههای اجتماعی به «ژنهای خوب!» معروف شدند، به حدی عجیب و قابل تأمل است که ضرورتی برای بیان همه اسامی آنها وجود ندارد؛ اما سؤال اساسی این است که چرا در دانشگاه علوم پزشکی و در این شرایط کرونایی، روابط عجیب فامیلی حاکم شده است و هیچ مسئولی در استان کهگیلویه و بویراحمد و وزارت بهداشت، فریاد دادخواهی و جلوگیری از اعمال نفوذ مادی و معنوی صورت گرفته بر خلاف حق و مقررات را سر نمیدهند و جلوی این رویه غلط و برخورد قانونی با مسببان آن را در دستور کار قرار نمیدهد؟
آیا واقعاً دکتر نمکی، وزیربهداشت، معاونین و مشاوران او، از وضعیت این انتصابهای یک سال و اندی خبر ندارد؟! اگر ندارد که نگران کننده است و با انتشار این گزارش دیگر چنین بهانهای برای مسئولان وزارت بهداشت، استاندار و نهادهای نظارتی وجود ندارد و اگر وزیر بهداشت میدانست و واکنشی تاکنون نشان نداده است که نگرانی ما، بیشتر و تأسف بارتر خواهد بود.
ماجرای یک حکم و صدور بخشنامهای مهم
27 آبان ماه سال 1398 یکی از مشاوران وزیر بهداشت، ابلاغی برای فرزند خود صادر کرد. این ابلاغ بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی و رسانهای کشور داشت، به گونهای که رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت واکنش نشان داد و گفت: این حکم مشاور وزیر بهداشت «ابلاغ انشایی» است و ابلاغ انشایی برای مشاور وزیر بهداشت منعی ندارد؛ چرا که در ابلاغ انشایی پست سازمانی وجود ندارد.
اما این همه واکنش وزارت بهداشت به چنین ابلاغی نبود! روحیه و شخصیت اجتماعی و اجرایی دکتر نمکی و وعدههایی که در آغاز مسئولیت خود داد، با آنچه در این حکم که به «ژنهای خوب» معروف شدند، سازگاری نداشت و باید از صدور چنین ابلاغهایی جلوگیری میکرد.
به همین دلیل وزارت بهداشت با امضای معاون توسعه مدیریت، منابع و برنامه ریزی بخشنامهای صریح و شفاف صادر نمود که با مطالعه آن میتوان دریافت نظر دکتر نمکی در این زمینه چیست و باید برای همه مدیران این وزارت بالاخص دانشگاههای علوم پزشکی «الزام آور» باشد و عدول از آن تخلف محسوب شود.
در بخشنامه وزارت بهداشت که در تاریخ 21 آذر 1398 ابلاغ شد، انتصاب افراد در پستهایی که در ساختار و تشکیلات وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی تعریف نشده است را حتی در قالب ابلاغ انشایی، فاقد وجاهت قانونی اعلام و عملاً راه هر گونه صدور این نوع ابلاغ و پرداخت مزایای مادی و استفاده معنوی و اداری از آنها را مسدود کرد.
همچنین تاکید شد، قبل از صدور هرگونه حکم و ابلاغ جهت مدیران کل، معاونین، مشاورین و نفرات اول بعد از خود در دستگاه اجرایی باید حتماً نظر و تأیید نهایی وزیر بهداشت اخذ شود و عدم تأیید ایشان منجر به لغو حکم صادره میشود.
همچنین در بند «4» بخشنامهای که برای همه روسای دانشگاههای علوم پزشکی کشور ارسال شده بود، عنوان گردید: «همانگونه که بارها توسط وزیر محترم بهداشت مورد تاکید قرار گرفته، انتصاب «وابستگان» و «نزدیکان» در پستهای اجرایی، و غیر اجرایی در سطح وزارت خانه و دانشگاهها مذموم و غیر منطبق با شیوه شایسته سالاری است. لذا با پرهیز از این شیوه ناپسند حتی در صورتی که بستگان و نزدیکان شایسته داریم! با استفاده از اندیشه خردمندانه ایشان به شیوه نظرخواهی غیرمستقیم و غیر رسمی از صدور هرگونه ابلاغ اجرایی و مشورتی برای ایشان و تقویت ذهنیت «ژن خوب» در اذهان جامعه دوری جوییم».
واکنش وزارت بهداشت برای جلوگیری از صدور ابلاغهای خانوادگی در آن روزها، قاطع و محکم بود. اما ظاهراً این قاطعیت برای حداقل رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، بیشتر به «شوخی» شباهت داشت تا بخشنامهای الزام آور و قابل اجرا در همه سطوح مدیریتی مجموعهای علمی که مسئولیت آن را برعهده داشت.
با وجود اینکه در همان ابتدای مسئولیت، «پرویز» یزدان پناه برای برادر خود «بهروز» ابلاغ مشاور صادر کرد، اما «برادر» ابایی از اینکه مشاور بودن خود را به همگان نشان دهد و به صورت رسمی عنوان نماید، چشم پوشی نداشت؛ به گونهای که در متنی طولانی که در تاریخ 27 خرداد 1399 در رسانههای محلی در تمجید از تبدیل حکم برادر خود از سرپرستی به ریاست منتشر میکند از همین عنوان استفاده نمود.
ریئس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج یک مشاور دیگر هم در کنار خود داشت که در ستاد دانشگاه حضور فعالتری دارد. «دکتر فرزاد وفایی» که پسرخاله رئیس دانشگاه است! با این وضعیت تأییدیه این دو نفر را باید دکتر پرویز یزدان پناه از دکتر نمکی میگرفت. اگر بر اساس ابلاغ وزارت بهداشت چنین کاری صورت گرفت که این وزارت خانه خود شعار ژن خوب را تقویت کرده و اگر اینگونه نیست، چگونه این احکام تاکنون پا برجا مانده و مزایای مشاور دریافت داشتند و یا لااقل استفادههای معنوی و اداری خاصی از آن صورت گرفت؟.
اما مورد سوم از هر دو مورد قبلی جالبتر است. به فرض که ابلاغ این دو نفر مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج قبل از این بخشنامه صادر شده باشد-که باز هم باید تأییدیه دکتر نمکی را لازم دارد- معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در حکمی عجیبتر همسر برادر رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج -که مشاور برادر خود است- را به عنوان مدیر آموزشی دانشگاه در تاریخ 13 دی ماه 1399 منصوب میکند تا چرخه انتصاب فامیلهای بسیار نزدیک رئیس دانشگاه در مسئولیتهای کلیدی و مهم این دانشگاه، تکمیلتر شود و این زنجیره انتصابها، تا سطوح پایینتر مدیریتی دانشگاه علوم پزشکی به دلیل روابط فامیلی «سببی» و «نسبی» ادامه پیدا کند.
لیستی که دامنه دار است...
این روزها اما، ظاهراً در مبارزه بی امان حوزه سلامت کشور با ویروس کرونا، حاشیه امنی هم، برای «ژنهای خوب» ایجاد شد و کرونا با همه دردسرهایی که داشت برای «ژنهای خوب خانوادگی»، فرصت سازی و پوششی مناسب ایجاد نمود.
البته این همه ماجرای موجود در این دانشگاه علوم پزشکی نیست، این لیست بیش از 40 نفر را شامل میشود و هم چنان نیز بر دامنه آن افزوده میشود که به راحتی میتوانید در فضای مجازی آن را مشاهده کنید.
از همه این مسائل هم که بخواهیم بگذریم، نمیتوان «اعمال نفوذ» این افراد را نادیده گرفت. قدرت این افراد به اندازهای رسید که به عنوان نمونهای که به رسانهها رسید، توانستند به راحتی رئیس اورژانس 115 را برکنار کنند تا جایی که او در گفت و گو با یکی از رسانهها بر قدرت این افراد صحه میگذارد و تاکید میکند: .... اورژانس یک کار تخصصی است، ولی نظرشان بر این بوده که افرادی را جابجا کنم، به سفارش تیم مدیریتی خودشان، خواستار این بودند که برخی افراد جابجا شوند. در دانشگاه گروهی وجود دارد، که «نه متشکل از سیاسیون و نمایندگان»، -نمایندگان با احترام برخورد میکردند-، بلکه سیاستها و مدیریت پشت پردهای در دانشگاه وجود دارد، که خواستار اجرای منویات خود هستند. بنده زیر بار کوچکترین حرفشان نرفتم. نیرویی که کاربلد بود و میدانستم میتواند مفید باشد بکار گرفتم و هیچ کاری با سیاستهای این افراد نداشتم.
حال و روز این روزهای «ژنهای خوب دانشگاه علوم پزشکی یاسوج» به بهانه مبارزه با بیماری کرونا و سکوت مسئولان «عالی» است.. این لیست انتصابهای فامیلی از برادر تا پسرخاله، باجناق و زن برادر، سایه شومی است که انگار به این زودی دست از سر حوزه سلامت این استان بر نمیدارد.
برای تعیین تکلیف این وضعیت، وزیر بهداشت و مدیران ارشد این وزارتخانه و همچنین مسئولان استانی و نظارتی همچنان سکوت را ترجیح میدهند و به نظاره روزهای پایانی دولت مینشینند و یا چارهای اندیشیده و به این وضعیت خاتمه میدهند؟
برای پاسخ به این سؤال چند روزی را میتوان تحمل نمود.......