تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۳
کد مطلب : ۴۰۳۰۲۵
یادداشت:
خط تخریب «خادمی» بهانهای زیبا برای زنده کردن دعواهای قدیمی قومیتی
سید مصطفی خادمی
۰
کبنا ؛سید مصطفی خادمی
یک سال پیش سید موسی خادمی عصای خود را به قلعه فلک افلاک برد تا بر اریکه مدیریت استانی پهناورتر و بزرگتر از کهگیلویه و بویراحمد تکیه بزند، او که دومین شخصی از استان میبود که به منصب استانداری استان رسیده بود از همان ابتدا با یک خط آتش مواجه شد که برخی از خودیها هم در آن حضور داشتند و این خط آتش ابتدا بدون مرکزیت مشخص بود اما بعدها مشخص شد از کجا رهبری میشوند که اوج حملات بعد از انتخابات زمستان 94 بود.
خادمی در واقع بهانهای خوب برای حملهای زیبا در نقاب ضد قومیتی به یک قوم خاص در استان بود که در این استان کم جمعیت نبوده و پراکندگی بسیار داشته است به گونهای که نمیتوان تاثیری گذاری آن بر مناسبات مختلف را نادیده گرفت.
باز میگردیم به فلکه استانداری کهگیلویه و بویراحمد درست جایی که «سید موسی خادمی» در حال مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد بود اما آنان که این روزها خود را دایه مهربانتر از مادر میدانند که نگارنده آنان را له له زنان برای پست میداند وی را متهم به هزار و یک اتهام ناوارد کردند.
خادمی توان خود را بر گماردن نیروهای هم استانی گذاشت تا آنان که فضای استان را میدانند مدیریت کنند نه کسی از بیرون باشد تا بخواهد خود را با شرایط وفق دهد زمان از کف برده باشد اما در همین اقدام هم مورد هجمه قرار گرفت که با مدیریت صحیح فضاها استان را دامهای قومیتی که دلواپسان امروز پهن کرده بودند رهانید، توانایی که باعث شد تا از دنا به فلک افلاک صعود کند و لباس خدمت را این بار در فونت لرستانی بر تن کند.
اما بعد...
پس از آنکه خادمی از استان کهگیلویه و بویراحمد میرود علی محمد احمدی نماینده سابق مجلس که از قضا اصولگرا است بر سریر استانداری استان تکیه می زند، او ابتدا خوب صحبت میکند و از لزوم عدم قومیت گرایی سخن میراند تا مثلاً اقتدار خود را نشان دهد اما این سخنان زیبا تا انتصاب فیلی به عنوان معاون استاندار که هم استانی استاندار است رخ نمایان میکند اما بعد از رسانهای شدن این خبر مشخص میشود که خود استاندار فعلی قوم گراتر است و این قوم گرایی زمانی به وضوح قابل مشاهده است که تیغ گیوتین احمدی وقتی به حرکت در میآید بیشترین سری که بر زمین دیده میشود از یک قوم خاص است و این نقطهای است که مشخص میکند احمدی ماموریت پیدا کرده تا استان را از یک قوم خاص پاکسازی کند که تاکنون هم موفق بوده است به گونه که حتی کارمند جزء یک ادارهای را به دلیل منتسب بودن به قوم مذکور گردن میزنند تا بلکه رشدی صورت نگیرد که این خط تخریب مشخص است از کجا آب میخورد که اگر نیاز باشد با نام اعلام خواهم کرد.
پروژه احمدی با این پیش فرض آغاز میشود حال که موافقان خادمی را توانای جذب نیست پس بهتر است فضا را برای مخالفان وی باز کرد تا بتوان حداقل تفاوتی با دوران وی داشته باشد که برای اجرای آن مخالفان خادمی که نتوانسته بودند در زمان خادمی از سید موسی باجی بگیرند دست به کار شدند و رگباری علیه خادمی صحبت کردند و قلم زدند تا بی بصیرتی مدعیان اصلاح طلبی مشخص شود که برای منافع خود حاضر هستند نیروی اصلاح طلب را تخریب کنند تا بلکه به درگاه استاندار اصولگرا راه پیدا کنند.
مخالفان خادمی و سربازان جاده پاک کن این روزهای احمدی توان خود را به کار گرفتند تا خادمی را قوم گرا معرفی کنند اما چشمان خود را بر قوم گرایی احمدی و نظری و مابقی بستند تا مشخص شود که خادمی بهانه است تا اولاً به دوران قومیت گرایی خود رجوع کنند و دوما از نَمَد احمدی کلاهی برای خود تهیه کنند.
احمدی استاندار اصولگراست و همه میدانند که هیچ کدام از فعالان و با تجربهی اصلاح طلب او را قبول ندارند.
علی ایحال توصیه به دوستان این است که برای رسیدن به پست نزد احمدی اصولگرا راه بهتری را انتخاب کنند که مجبور نباشم از پشت پرده این ماجرا رونمایی کنم.
یک سال پیش سید موسی خادمی عصای خود را به قلعه فلک افلاک برد تا بر اریکه مدیریت استانی پهناورتر و بزرگتر از کهگیلویه و بویراحمد تکیه بزند، او که دومین شخصی از استان میبود که به منصب استانداری استان رسیده بود از همان ابتدا با یک خط آتش مواجه شد که برخی از خودیها هم در آن حضور داشتند و این خط آتش ابتدا بدون مرکزیت مشخص بود اما بعدها مشخص شد از کجا رهبری میشوند که اوج حملات بعد از انتخابات زمستان 94 بود.
خادمی در واقع بهانهای خوب برای حملهای زیبا در نقاب ضد قومیتی به یک قوم خاص در استان بود که در این استان کم جمعیت نبوده و پراکندگی بسیار داشته است به گونهای که نمیتوان تاثیری گذاری آن بر مناسبات مختلف را نادیده گرفت.
باز میگردیم به فلکه استانداری کهگیلویه و بویراحمد درست جایی که «سید موسی خادمی» در حال مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد بود اما آنان که این روزها خود را دایه مهربانتر از مادر میدانند که نگارنده آنان را له له زنان برای پست میداند وی را متهم به هزار و یک اتهام ناوارد کردند.
خادمی توان خود را بر گماردن نیروهای هم استانی گذاشت تا آنان که فضای استان را میدانند مدیریت کنند نه کسی از بیرون باشد تا بخواهد خود را با شرایط وفق دهد زمان از کف برده باشد اما در همین اقدام هم مورد هجمه قرار گرفت که با مدیریت صحیح فضاها استان را دامهای قومیتی که دلواپسان امروز پهن کرده بودند رهانید، توانایی که باعث شد تا از دنا به فلک افلاک صعود کند و لباس خدمت را این بار در فونت لرستانی بر تن کند.
اما بعد...
پس از آنکه خادمی از استان کهگیلویه و بویراحمد میرود علی محمد احمدی نماینده سابق مجلس که از قضا اصولگرا است بر سریر استانداری استان تکیه می زند، او ابتدا خوب صحبت میکند و از لزوم عدم قومیت گرایی سخن میراند تا مثلاً اقتدار خود را نشان دهد اما این سخنان زیبا تا انتصاب فیلی به عنوان معاون استاندار که هم استانی استاندار است رخ نمایان میکند اما بعد از رسانهای شدن این خبر مشخص میشود که خود استاندار فعلی قوم گراتر است و این قوم گرایی زمانی به وضوح قابل مشاهده است که تیغ گیوتین احمدی وقتی به حرکت در میآید بیشترین سری که بر زمین دیده میشود از یک قوم خاص است و این نقطهای است که مشخص میکند احمدی ماموریت پیدا کرده تا استان را از یک قوم خاص پاکسازی کند که تاکنون هم موفق بوده است به گونه که حتی کارمند جزء یک ادارهای را به دلیل منتسب بودن به قوم مذکور گردن میزنند تا بلکه رشدی صورت نگیرد که این خط تخریب مشخص است از کجا آب میخورد که اگر نیاز باشد با نام اعلام خواهم کرد.
پروژه احمدی با این پیش فرض آغاز میشود حال که موافقان خادمی را توانای جذب نیست پس بهتر است فضا را برای مخالفان وی باز کرد تا بتوان حداقل تفاوتی با دوران وی داشته باشد که برای اجرای آن مخالفان خادمی که نتوانسته بودند در زمان خادمی از سید موسی باجی بگیرند دست به کار شدند و رگباری علیه خادمی صحبت کردند و قلم زدند تا بی بصیرتی مدعیان اصلاح طلبی مشخص شود که برای منافع خود حاضر هستند نیروی اصلاح طلب را تخریب کنند تا بلکه به درگاه استاندار اصولگرا راه پیدا کنند.
مخالفان خادمی و سربازان جاده پاک کن این روزهای احمدی توان خود را به کار گرفتند تا خادمی را قوم گرا معرفی کنند اما چشمان خود را بر قوم گرایی احمدی و نظری و مابقی بستند تا مشخص شود که خادمی بهانه است تا اولاً به دوران قومیت گرایی خود رجوع کنند و دوما از نَمَد احمدی کلاهی برای خود تهیه کنند.
احمدی استاندار اصولگراست و همه میدانند که هیچ کدام از فعالان و با تجربهی اصلاح طلب او را قبول ندارند.
علی ایحال توصیه به دوستان این است که برای رسیدن به پست نزد احمدی اصولگرا راه بهتری را انتخاب کنند که مجبور نباشم از پشت پرده این ماجرا رونمایی کنم.