کبنا بررسی کرد؛
تحلیلی بر پست و استوری تاجگردون در صفحه شخصی خود در فضای مجازی / سه دهه، یک قاب، چند پرسش بیپاسخ / پشت آن عکس چه بود؟ پشت این دیوار چیست؟ / آقای تاجگردون هر دیواری نماد تبعیض نیست!
29 تير 1404 ساعت 14:03
تاجگردون با انتشار یک پست نوستالژیک و یک استوری انتقادی، ذهنها را به گذشته و حال استان برد. اما همزمان، ناخودآگاه پرسشهایی بزرگتر را نیز مطرح کرد و آن اینکه چرا چهرهها تغییر نمیکنند؟ و مهمتر از آن، چرا فرصتها همچنان نابرابر تقسیم میشوند؟
تاجگردون با انتشار یک پست نوستالژیک و یک استوری انتقادی، ذهنها را به گذشته و حال استان برد. اما همزمان، ناخودآگاه پرسشهایی بزرگتر را نیز مطرح کرد و آن اینکه چرا چهرهها تغییر نمیکنند؟ و مهمتر از آن، چرا فرصتها همچنان نابرابر تقسیم میشوند؟
به گزارش کبنا، غلامرضا تاجگردون اخیراً پست و استوریای در صفحه شخصی خود در فضای مجازی منتشر کرده که قابل بحث و بررسی هستند. در پستی که وی منتشر کرده، تصویری از خود در کنار جمعی از مسئولین وقت منتشر شده است. در توضیح زیر این عکس که مربوط به سه دهه پیش است، آمده است: «این عکس مربوط به سال ۱۳۷۲ یاسوج میباشد. شاید برخی از هماستانیها این جمع را نشناسند. از راست: آقای تقوینژاد، مدیرکل وقت برنامهریزی استانداری وقت و دبیر فعلی دولت. آقای مهندس افشانی، معاون برنامهریزی وقت استانداری و شهردار تهران. مهندس صوفی، استاندار وقت و وزیر تعاون. مهندس تباردار، معاون عمرانی وقت استان و استاندار استانهای فارس و بوشهر. و غلامرضا تاجگردون، رئیس سازمان برنامه و بودجه وقت استان و معاون اسبق سازمان برنامه کشور و رئیس برنامه و بودجه مجلس.»
تاجگردون در ادامه نوشته است: «۳۲ سال قبل، تحلیل با خودتان.»
در واقع تاجگردون با انتشار این عکس از مخاطبان خواسته تحلیل خود را ارائه دهند؛ اما خود این درخواست نیز حامل یک پیام است. او میخواهد مخاطب بدون هیچ توضیح مستقیم، اما با استفاده از نشانهها، برداشت خاصی داشته باشد. ازجمله اینکه همه افراد حاضر در این عکس، به جز خود تاجگردون، دیگر در استان کهگیلویه و بویراحمد حضور ندارند. همه آنها در طول این سالها مناصب و جایگاههای مختلفی در کشور بهدست آورده و از استان رفتهاند. تنها کسی که هماکنون در استان حضور دارد، خود تاجگردون است.
شاید او میخواهد بگوید که ۳۲ سال پیش در استان حضور داشته و همچنان هم در کنار مردم و استان مانده است؛ اما بقیه افراد حاضر در این عکس، پس از آن سالها، استان را ترک کردهاند. شاید بخواهد بگوید تنها من در کنار مردم و استانم ماندهام.
البته شاید تاجگردون منظور دیگری نیز داشته باشد. او ۳۲ سال است که در مناصب مختلف حضور داشته و پلهپله بالا آمده تا امروز به جایگاهی همچون ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس رسیده است.
نکته جالب دیگر این است که همین ترکیب مدیریتیِ سه دهه پیش، هنوز هم در ذهن برخی بهعنوان چهرههای اصلی اداری نقش بسته است. هرچند بسیاری از آنها سالهاست که دیگر در استان حضور ندارند. گویا ترکیب نخبگان اجرایی استان چندان تغییر نکرده و این امر، خود نشانگر مسئلهای بزرگتر است و آن اینکه در طول این سه دهه، نیروهای انسانی قدرتمند، متخصص و اثرگذار چندانی در استان پرورش نیافتهاند.
این نیز میتواند یک برداشت دیگر از عکس باشد که گذشته همچنان ادامه دارد.
اما نکته مهمتر اینجاست که به جز تاجگردون، باقی افراد حاضر در این تصویر، بعد از رسیدن به جایگاههای ملی، دیگر ارتباط مؤثری با استان نداشتهاند. هیچکدام از آنها با وجود قدرتی که داشتهاند، مجموعه اقتصادی بزرگی در استان راهاندازی نکردهاند، نه کارخانهای، نه واحدی تولیدی، و نه حتی یک شعبه از هلدینگها و مجموعههای اقتصادیای که در آنها مسئولیت داشتند. گویا پس از ترک استان، پشت به آن کردهاند.
در این میان، تنها تاجگردون است که حضور خود را تداوم بخشیده و خود را در کنار مردم استان معرفی میکند. با این حال، همین موضوع نیز قابل تحلیل است. آیا تنها حضور فیزیکی در استان کافیست؟ آیا ماندن، نشانهای قطعی از همراهی با مردم است؟ یا باید دید که این ماندن، چه ثمراتی برای مردم داشته و چه تاثیری بر توسعه استان گذاشته است؟
بههرحال، این عکس، این قاب جمعی از دهه هفتاد، حرفهایی برای گفتن دارد. هم دربارهی وفاداری، هم دربارهی مهاجرت نخبگان، و هم دربارهی چرخه بسته مدیریتی در استان. این عکس، در خود سؤالاتی درباره توسعه نیافتگی و نوسازی نیروهای انسانی نهفته دارد.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. در ادامه این پست، تاجگردون یک استوری نیز منتشر کرده است. او در انتقاد به دیوارکشی شرکت نفت در شهر گچساران نوشته است: «بچه که بودیم و زمان قبل از انقلاب، شهرمان دو بخش داشت؛ شرکت نفت و اصطلاحاً آبادی یا همان شهر. بچههای شهر یا آبادی اجازه نداشتند زیاد تو محدوده منازل شرکت نفت، بهخصوص کارمندان، تردد کنند و محروم بودند.
انقلاب که شد، حداقل از این منظر، این دوگانگی برداشته شد. این روزها خبرهایی رسیده که بین مناطق شرکت نفت و عبور مردم دیوار میکشند و تفکیک میکنند.
آقایان مسئول محترم، شما و ما و مردم همه از یک جنس و بچه یک محله هستیم.
جلوی این کار نادرست را بگیرید و این نوع دیوارهای توهینآمیز را جمع کنید. این شهر و این محیط متعلق به همه است.»
تاجگردون در این استوری بهصورت انتقادی به دیوارکشی شرکت نفت پرداخته است. اما گویا یک نکته مهم را نادیده گرفته است و آن هم اینکه هر دیواری به معنای تمایز و طرد نیست.
در زمان آلمان نازی، محلههای یهودینشین از طریق دیوار از سایر مناطق جدا میشدند تا نشان داده شود که تفاوت و تفکیکی وجود دارد. اما روشن است که همیشه دیوار نشانه تبعیض نیست. گاهی هدف از یک دیوار، امنیت، حفاظت یا کنترل تردد است و نباید هر دیواری را با عینک بدبینی تفسیر کرد.
در کنار این، باید به یک نوع دیگر از دیوار نیز توجه کرد. آن هم دیوارهایی که دیده نمیشوند اما واقعیترند. دیوارهای شیشهای، دیوارهای تبعیض، بیعدالتی و بیصاحبی. دیوارهایی که در سالهای اخیر در همین شرکت نفت و پتروشیمی و برخی دیگر از نهادهای اداری استان به شکل ملموس وجود داشتهاند. دیوارهایی که مانع استخدام عادلانهاند، دیوارهایی که برخی افراد خاص یا «نورچشمیها» از آن عبور میکنند و بسیاری دیگر را بیرون نگه میدارند.
این دیوارهای شیشهای، بیشتر از دیوارهای فیزیکی، مردم را میآزارند. آن دیوارهایی که دیده نمیشوند اما بسیاری از جوانان مستعد و شایسته هر روز به آن برخورد میکنند. همانهایی که سهمی از سفره فرصتها ندارند، چون رابطهای، حامیای، یا نفوذی ندارند.
پس اگر آقای تاجگردون با دیوارکشی مخالف است، و اگر دغدغهاش رفع تبعیض است، بهتر است به جای تمرکز صرف بر دیوارهای فیزیکی و آجری، نگاه خود را متوجه دیوارهایی کند که دیده نمیشوند ولی بسیار مؤثرتر و عمیقتر عمل میکنند.
نماینده مردم باید بیش از دیوارهای سیمانی، از دیوارهای شیشهای بگوید. او باید از دیوارهایی بگوید که فضای استان را برای عدهای تنگ و برای عدهای دیگر گشاده نگه داشتهاند.
کد مطلب: 502055