کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشت تحلیلی؛

تحلیلی بر چرایی ناکارآمدی بخشی از مدیریت‌ها در کهگیلویه و بویراحمد / یک باغبان نمی‌تواند رئیس جهاد کشاورزی شود! / آقای استاندار! مدیرکل شدن، حق هر کسی نیست

15 خرداد 1404 ساعت 18:11

مدیری که نه از بدنه سازمان است، نه زبان نسل جوان را می‌داند، نه می‌تواند الگو قرار گیرد و نه دغدغه‌ای برای توسعه دارد، چطور می‌خواهد گرهی از مشکلات مردم باز کند؟ انتصاب‌های اشتباه، پروژه‌ شکست مدیریتی را از همان روز اول کلید می‌زنند.


مدیری که نه از بدنه سازمان است، نه زبان نسل جوان را می‌داند، نه می‌تواند الگو قرار گیرد و نه دغدغه‌ای برای توسعه دارد، چطور می‌خواهد گرهی از مشکلات مردم باز کند؟ انتصاب‌های اشتباه، پروژه‌ شکست مدیریتی را از همان روز اول کلید می‌زنند.
به گزارش کبنا، در سال‌های گذشته، با وجود مدیریت‌های اثرگذار و توسعه‌محوری که در کهگیلویه و بویراحمد وجود داشته، سازمان‌ها و دستگاه‌های اجرایی در این استان بعضاً درگیر ناپایداری مدیریتی و بی‌ثباتی در انتصابات بوده است. آنقدر از شایسته‌سالاری و اهمیت آن در افکار عمومی و رسانه‌های این استان گفته شده که می‌توان گفت این واژه دیگر شبیه تکرار واژه‌ای نخ‌نما به نظر می‌رسد. متأسفانه در مواردی، شایسته‌سالاری زیر بار سهم‌خواهی‌های قومی و سفارش‌های پشت‌پرده و بده‌بستان‌های سیاسی، از معنا تهی شده است. اما با همه این‌ها، چاره‌ای نیست جز اینکه باز هم آن را فریاد زد و بر اهمیت شایسته‌سالاری در انتصابات استان کهگیلویه و بویراحمد تأکید کرد.
روشن است که یک انتصاب، فقط جابه‌جایی یک اسم در حکم نیست؛ بلکه اعلام موضع است. هر انتصاب، دارای پیام‌هایی‌ به بدنه دولت، مردم، جوانان، فعالان اجتماعی و رسانه‌ای و نیروهای آن مجموعه است. هر انتصاب، هم می‌تواند حامل امید و اعتماد باشد، هم نشانه‌ای از تداوم مناسباتی ناکارآمد و فرساینده با خود داشته باشد.
هر ذهن آگاه و منتقدی می‌پذیرد که مدیریت، فقط در تئوری خلاصه نمی‌شود. اما مگر می‌شود فردی که حتی شناخت پایه‌ای از حوزه تخصصی اداره تحت امر خود ندارد، با مسائل فنی و انسانی آن مواجه شود و بدون آسیب، سازمان را به مقصد برساند؟ در همین استان کهگیلویه و بویراحمد، شاهد بوده‌ایم افرادی صرفاً به اتکای حمایت یک نماینده یا سفارش برخی از سیاسیون و حلقه‌های قدرت، بر کرسی‌هایی تکیه زدند که نه از آن‌ها شناختی داشتند، نه به آن‌ها تعلق داشتند، نه حتی دغدغه‌ای برای توسعه آن حوزه در خود پرورش داده بودند. همین اخیراً نیز برخی از انتصابات در استان، با چنین انتقاداتی مواجه شده‌اند.
مهمتر از این، مدیر باید از دل همان سازمان، همان اداره، و همان سیستم رشد کرده باشد. این موضوع را علاوه بر رئیس جمهور، وزیر کشور به صراحت بیان کرده است؛ او گفت که استانداران و فرمانداران باید از بدنه وزارت کشور انتخاب شوند. علاوه بر این، کسی که مسیر رشد را پله‌پله طی نکرده، نمی‌تواند معنای تلاش و تعهد در لایه‌های پایین‌تر را درک کند. چطور می‌توان از مدیری انتظار نظارت داشت، وقتی که خودش تجربه هیچ‌یک از مراحل کارشناسی، معاونت یا مسئولیت‌پذیری را نداشته باشد؟
مدیر باید هم‌زمان فهم تئوریک و مهارت عملی داشته باشد. این یعنی نه تنها باید بتواند یک برنامه راهبردی بنویسد، بلکه باید بداند وقتی کارمندش درگیر یک مشکل اداری یا میدانی شد، راه‌حل چیست. مدیر باید از نظر علمی مجهز و از نظر انسانی منعطف باشد. باید زبان روز را بفهمد. باید بلد باشد چگونه با جوانی از نسل Z که با جهان دیجیتال و بحران معنا درگیر است، ارتباط برقرار کند. نه آن‌که هنوز درگیر نگاه‌های خشک و ازکارافتاده دهه‌های گذشته باشد و صرفاً با چارت سازمانی فکر کند.
افکار عمومی کهگیلویه و بویراحمد از استاندار کهگیلویه و بویراحمد انتظار ندارد که تمام ریشه‌های ناکارآمدی و سوءمدیریت در انتصابات را یک‌شبه بخشکاند. اما انتظار دارد استاندار سرخط یک تحول باشد. تقاضای شهروندان کهگیلویه و بویراحمد از استاندار این است که با رانت‌سالاری و سفارش‌های سیاسی مقابله کند و در انتخاب مدیران، ملاک نه قوم و طایفه و توصیه‌های شبانه، بلکه دانش، تجربه، سلامت مالی و توان ارتباطی ملاک قرار گیرند.
واضح است که مدیر باید پاکدست باشد. حرف‌وحدیثی پشت سرش نباشد، علاوه بر شهره بودن پاکدستی از نظر اجتماعی، از نظر قضایی نیز سابقه نداشته باشد. شهروندان استان اگر ببینند مدیری سالم، توانمند و همدل در رأس امور است، بی‌آنکه او را بشناسند، دلگرم می‌شوند. اما وقتی زمزمه رانت، لابی، آشنابازی یا حتی فساد مالی و برخی دیگر از شک و شبهات پشت سر او باشد، به راحتی اعتماد آن‌ها به دستگاه اداری کاهش می‌یابد.
فراتر از آن، مدیران انتصابی باید با دولت چهاردهم همسو باشند. البته معلوم است که این به معنای حذف نیروهای منتقد و از نظر سیاسی و گفتمانی متفاوت نیست، اما چطور می‌شود فردی که اساساً باور و تعلقی به سیاست‌های کلان دولت ندارد، در جایگاهی قرار گیرد که باید آن سیاست‌ها را اجرا و تبیین کند؟
فراتر از همه این‌ها مدیر قرار است الگوی شهروندان استان باشد؛ مدیری که پرحاشیه است، تجربه عملی و دانش نظری ندارد، اغلب می‌دانند که پشتت به چه کسی گرم است و ... نمی‌تواند برای نسل جدید الگوی مرجع باشد؛ چرا که در این‌صورت در بین این قشر از جامعه مشروعیتی ندارد که بتواند الگو قرار گیرد. در نهایت یک مدیر، حتما باید جامع‌نگر باشد؛ روشن است که یک باعبان بسیار باتجربه نیز نمی‌تواند در رأس سازمان بزرگی همچون جهاد کشاورزی قرار گیرد. چنانچه برخی رویه‌های نادرست در انتصاب مدیران اصلاح نشود، نمی‌توان امید چندانی به برون‌رفت کهگیلویه و بویراحمد از توسعه‌نیافتگی داشت.


کد مطلب: 500329

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/500329/تحلیلی-چرایی-ناکارآمدی-بخشی-مدیریت-ها-کهگیلویه-بویراحمد-یک-باغبان-نمی-تواند-رئیس-جهاد-کشاورزی-شود-آقای-استاندار-مدیرکل-شدن-حق-کسی-نیست

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1