کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

بسته خبری کبنانیوز؛

روزنامه‌های ایران در باره مرگ مهسا امینی چه نوشتند؟

27 شهريور 1401 ساعت 11:11

مرگ مهسا امینی در مرکز پلیس تهران با واکنش‌های متعددی روبرو شد. در چند روز اخیر نام مهسا امینی در هر محفلی شنیده می‌شود و اکنون همه منتظر هستند که واقعیت را جزء به جزء بدانند. روزنامه‌های صبح ایران (اصولگرا و اصلاح‌طلب) هر کدام با مطالب جداگانه‌ای به مرگ مهسا امینی پرداخته‌اند که کبنانیوز در ادامه این مطالب را برای اطلاع مخاطبان را منتشر کرده است.


مرگ مهسا امینی در مرکز پلیس تهران با واکنش‌های متعددی روبرو شد. در چند روز اخیر نام مهسا امینی در هر محفلی شنیده می‌شود و اکنون همه منتظر هستند که واقعیت را جزء به جزء بدانند. روزنامه‌های صبح ایران (اصولگرا و اصلاح‌طلب) هر کدام با مطالب جداگانه‌ای به مرگ مهسا امینی پرداخته‌اند که کبنانیوز در ادامه این مطالب را برای اطلاع مخاطبان را منتشر کرده است.
به گزارش کبنا، روزنامه آرمان ملی نوشت: روزانه زنان و دختران بسياري توسط گشت ارشاد (گشتي که مسئول امر به معروف و نهي از منکر زنان و دختران ايراني در بحث پوششان است) بازداشت مي‌شوند. بازداشت مهسا(ژينا) اميني به اين علت خبرساز شد که او روز سه‌شنبه 22شهريور ماه سال جاري، در فاصله زماني دو ساعتي که تحت بازداشت و نظارت نيروهاي امنيتي پليس بود و مسئوليت سلامت جانش به عهده اين نيروها، دچار مرگ مغزي شد. و روز جمعه از بيمارستان کسري تهران که در نزديکي خيابان وزرا(محل بازداشت او) واقع شده، خبر رسيد که به‌طور کامل هوشياري خود را از دست داده و آن سه درصدي هم که پزشکان احتمال مي‌دادند زنده بماند، افاقه نکرده است. پيکر بي‌جانش را از طريق هوايي به آرامستان آيچي سقز منتقل کرده و روز شنبه مصادف با اربعين حسيني(چهلمين روز شهادت امام سوم شيعيان) به خاک سپرده شد . حالا تصاوير و ويدئوها است از يک دختر 22 ساله اهل سقز که دست‌به‌دست مي‌شود؛ تصويري در زمينه‌اي از طبيعت(به نظر مي‌رسد همان کردستان زيبا باشد)، تصاويري از او روي تخت بيمارستان در حالي که لوله‌هايي در دهان و بيني او فرو کرده‌اند، تصوير او پيش از بازداشت توسط گشت ارشاد با پوششي که به نظر نامناسب هم نمي‌آيد. به گفته مادرش؛ مانتويي که زمين را جارو مي‌کند و سه متر روسري. مادرش پيش از اينکه خبر قطعي مرگ مهسا تاييد شود، با صدايي رنجور به رسانه‌ها گفته بود که او روپوش مرا به تن کرده بود. مي گويند مهسا با برادرش به تهران آمده بود تا روزهاي پاياني تابستان را در پايتخت ايران، به تفريح سپري کند. اينطور که پيداست قصدشان رفتن به پل طبيعت تهران بوده چراکه هنگام خروج از متروي حقاني تهران، توسط گشت ارشاد، بازداشت شده است. برادرش مقاومت کرده و اين طور که شاهدان عيني توضيح مي‌دهند گويا پليس از گاز اشک‌آور هم استفاده کرده است. هرچند که هيچ تصويري هم از اين درگيري وجود ندارد. کساني که به مرگ اين دختر جوان کُرد، حساس شده‌اند و شمارشان هم کم نيست، مي‌خواهند بدانند چرا مهسا که به گفته خانواده‌اش بدني سالم داشت، بايد در فاصله زماني کوتاهي کارش به مرگ مغزي کشيده شود. البته پليس هم واکنش‌هايي نشان داد و فيلم‌هايي از دوربين مداربسته‌اش در جايي که مهسا حضور داشت، منتشر کرد اما به نظر نمي‌رسد که اين تصاوير مردم را راضي کرده باشد.
مهسا امینی
چرا مردم به درگذشت مهسا حساس شدند
خبر درگذشت مهسا اميني، واکنش‌هاي بسيار زيادي را از سوي چهره‌ها و شخصيت‌هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي و به اصطلاح سلبريتي‌ها و فوتباليست‌ها و ساير ورزشکاران و سينماگران به‌همراه داشت و البته واکنش‌ها به مرزهاي ايران محدود نماند. اما شايد مهم‌ترين واکنشي که بايد روي آن بحث کرد و دقيق شد، واکنش مردم کشور بود. مردمي که حتي بخشي از آن‌ها پس از شنيدن خبر درگذشت مهسا، مقابل بيمارستان کسري تهران جمع شدند؛ مردمي که روز جمعه به مراسم تشييع مهسا رفتند مثل همان جوي که مقابل بيمارستان کسري وجود داشت. اخباري که در جامعه دست‌به‌دست مي‌شد از ضرب و شتم خانم اميني ادعا داشت و اينکه به کما رفتن او ناشي از ضرباتي بوده که به سر او وارد شده. مطالبات و خواسته‌هاي مردم براي روشن شدن قضيه بيشتر و بيشتر شد. تا جايي که ابراهيم رئيسي از نشست شانگهاي در سمرقند، به وزير کشور دستور رسيدگي داد. وزير کشور هم که در عراق بود با شبکه خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ارتباطي تلفني گرفت و گفت: «به وزارت بهداشت و پزشکي قانوني دستور داده شد علت فوت را پيگيري کنند. از فراجا هم خواسته شد دلايلي که موجب حادثه شد را جمع‌آوري کنند. ضمن اينکه از معاون امنيتي هم خواستيم که روي اين موضوع نظارت کند.» طولي نکشيد که تصاوير دوربين مداربسته پليس امنيت اخلاقي تهران بزرگ، در شبکه خبر منتشر شد و خبرنگار اين شبکه روي آن توضيحاتي را ارائه داد. خبرنگاري که بعد از اين گزارش در استوري اينستاگرام خود بدون هيچ توضيحي نوشت: «سخت است اما اعتقاد دارم ما خبرنگاران بيشتر به‌خاطر نگفته‌هايمان در روز قيامت کيفر مي‌شويم تا گفته‌هايمان»
آيا فيلم‌هاي دوربين مداربسته قانع کننده بود؟
تصاويري که از دوربين‌هاي مداربسته پليس امنيت اخلاقي تهران بزرگ، منتشر شد، مهسا اميني را نشان مي‌داد که به‌همراه جمعي ديگر از زنان و دختران بازداشت شده به محلي هدايت مي‌شوند که از آن تحت عنوان کلاس‌هاي توجيهي و آموزشي براي زنان و دختران بدحجاب ياد مي‌کنند. زماني که مهسا از فضاي بيروني به داخل سالن هدايت مي‌شود هوا روشن است. تصوير ديگر، مهسا را در حال ورود به سالن نشان مي‌دهد که به گفته برخي وکلاي دادگستري در حرکات او نوعي از اضطراب هم ديده مي‌شود. او به بخش سمت راست سالن مي‌رود و روي يکي از صندلي‌هاي رديف‌هاي جلو مي‌نشيند. بريده‌اي از فضاي بيروني که از لابه لاي پنجره‌ها پيداست، هوا را هنوز روشن نشان مي‌دهد. تصوير قطع مي‌شود، مهسا از روي صندلي بلند مي‌شود در حاليکه هوا ديگر روشن نيست. به سمت زني مي‌رود که ظاهر و فرم لباس‌هايش شبيه زناني است که به‌همراه گشت ارشاد در خيابان‌هاي شهر حضور پيدا مي‌کنند. مهسا چيزهايي به او مي‌گويد. گويا در مورد ظاهرش حرف مي‌زند و شايد مي‌خواهد ثابت کند که پوشش ايرادي ندارد. زني که جزو ماموران يا کارمندان آنجاست، گوشه‌اي از لباس او را بالا مي‌برد و با حرکات دست، به محل نشستن هدايتش مي‌کند و کمي با فاصله مي‌ايستد. اينجاست که بر اساس آن چه دوربين‌هاي مدار بسته پليس، از مهسا اميني به ما نشان مي‌دهند، او با دو دست سرش را مي‌گيرد، روي صندلي خم مي‌شود و بعد روي زمين مي‌افتد. تصوير دوباره قطع مي‌شود و حالا نيروي‌هاي امدادگر بالاي سر او مي‌آيند و در تصوير ديگري او را روي برانکارد از راهرو و بعد از ساختمان به درون آمبولانس مي‌برند. تقريبا همه مردمي که مرگ مهسا براي‌شان دغدغه‌اي جدي شده بود، اين تصاوير را ديدند اما از واکنش‌هاي آن‌ها به نظر نمي‌رسد که قانع شده باشند. آنها مي‌پرسند چرا تصاوير به‌طور کامل پخش نشده و علت قطع‌هاي پي در پي تصاوير چه بوده؟ در فاصله‌اي که هوا روشن بوده تا زماني که تاريک شود، چه اتفاقاتي براي مهسا رخ داده؟ برخي خبرها هم از برخوردهايي که با مهسا اميني در زمان انتقال به مقر پليس امنيت اخلاقي، صورت گرفته حکايت مي‌کند؛ زماني که تصاويري از آن موجود نيست و پليس هم در اين رابطه و در خصوص نحوه برخورد با اين فرد بازداشتي، توضيح خاصي ارائه نکرده است.
آيا مهسا مريض بود؟
خبر به کما رفتن مهسا از روز سه‌شنبه 22 شهريور، تحت عنوان سکته قلبي و بعد، سکته قلبي و مغزي به‌طور همزمان، توسط بازداشت کنندگان او مطرح شد. آنچه از تصاوير مهسا اميني برمي‌آيد، نشان دهنده اين است که او جثه و بدني قوي دارد؛ چيزي که خانواده‌اش روي آن تاکيد مي‌کنند. از طرفي روحيه خوبي هم داشته چراکه به تازگي در رشته مورد علاقه‌اش در دانشگاه قبول شده و قرار بوده پس از پايان تعطيلات، وارد مرحله تازه‌تري از زندگي تحصيلي خود شود. در حالي که خانواده مهسا مي‌گويند که او از هيچگونه ناراحتي و بيماري رنج نمي‌برده و پرونده پزشکي‌اش گواه سلامت کامل اوست، برخي نماينده‌هاي مجلس اظهار کردند که خانم اميني از کودکي دچار بيماري بوده و بيماري زمينه‌اي قلبي داشته. زهره الهيان نماينده مردم تهران، در اين باره گفته بود: «در سوابق پزشکي مهسا اميني، زمينه بيماري قلبي و صرع از کودکي وجود داشته است.» او همچنين گفته بود: «ضمنا پزشکي قانوني اعلام کرده هيچگونه آثار برخورد فيزيکي و ضرب و جرح مشاهده نشده.» بايد گفت در تصاويري که از مهسا اميني روي تخت بيمارستان به دست مردم رسيد، آثار خونمردگي در گوش و کبودي زير چشم او قابل مشاهده بود که برخي پزشکان آن را از علائم شايع «شکستگي قاعده جمجمه» خوانده‌اند که به دليل ضربه به سر رخ مي‌دهد. برخي پزشکان، «سکته» مغزي را در مورد خانم اميني، منتفي دانسته و گفته‌اند «يک دختر جوان بدون بيماري زمينه‌اي از ترس سکته نمي‌کند، از ترس به کما نمي‌رود. کما در اين شرايط يعني خونريزي مغزي.» محسن پيرهادي نماينده‌ مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي ضمن بيان اين مطلب که فوت غيرمنتظره مهسا اميني، مردم ايران را سوگوار کرده است، گفته است که هنوز ابعاد ماجرا و چرايي بروز آن به صورت مستند اعلام نشده است و به همين دليل رفع ابهام از چرايي بروز آن امري ضروري‌ست و بايد علل و عوامل بروز اتفاق، بدون فوت وقت روشن شود. او گفته براي پاسداري از حقوق مردم و اجراي قانون اساسي و دفاع از کيان نظام مقدس جمهوري اسلامي، پيگير چرايي و چگونگي بروز اين اتفاق تلخ خواهد بود. آقاي پيرهادي گفته که خود را مکلف و موظف به پيگيري اين اتفاق مي‌داند و باور دارد اطلاع از چرايي و چگونگي بروز اين خسران، حق مردم است. خسراني که بارها و بارها زمينه بروز آن مستقيم ‌و غيرمستقيم از سوي دلسوزان نظام و خادمان مردم به مسئولان امر هشدار داده شده بود.
نحوه برخورد با زنان در جامعه اسلامي
داستان گشت ارشاد و نحوه مواجهه آن با آن چه بدحجابي خوانده مي‌شود، داستاني است طولاني و پر کش و قوس. امري که از نخستين روزهاي پس از انقلاب اسلامي در کشور مورد توجه قرار گرفته و در هر دوره و دولتي به فراخور خود تا حدودي تغيير شکل داده اما هميشه پاي ثابت کوچه و خيابان‌هاي شهرهاي ايران بوده است. با روي کار آمدن دولت ابراهيم رئيسي، به نظر مي‌رسد که نحوه برخورد با بدحجابي شدت بيشتري گرفته و البته نوع برخوردي که با زنان و دختران شده و در اغلب موارد هم رسانه‌اي مي‌شود، تا حدود زيادي مورد انتقاد بسياري از مسئولان جامعه قرار گرفته تا حدي که واکنش‌ها به مراجع هم رسيده است. آيت‌ا... بيات‌زنجاني از مراجع تقليد قم، گفته است: «در ارتباط با اتفاقي که پس از مواجهه گشت ارشاد براي دختر جوان‌مان مرحومه مهسا اميني رخ داده است عرض مي‌کنم که مجموعه رفتارها و وقايعي که موجب اين اتفاق ناگوار و تاسف برانگير شده هم غيرقانوني است، هم غير عقلايي است و هم نامشروع. غيرقانوني است از آن حيث که هيچ يک از قوانين کشور ماموريت ارشاد و تربيت شهروندن را به پليس نسپرده است. غيرعقلايي است از آن حيث که تا جايي که مي‌دانيم و در تاريخ ديده‌ايم اين قبيل تلاش و تقلاهاي قهري هيچ وقت در هيچ جا موجب گسترش و استقرار پايدار و ماندگار هيچ ارزشي از ارزش‌هاي الهي و انساني نشده است و غير مشروع است چون همان طور که بارها گفته‌ام آيه کريمه لا اکراه في‌الدين با اطلاعي که دارم به صراحت و شفافيت تمام مومنان را از توسعه قهري و ترويج ستمگرايانه و ظالمانه ارزش‌هايي که آنها را ديني واخلاقي مي‌پندارند باز داشته است.» اين روزها زياد مي‌شنويم که بسياري از مذهبيون جامعه هم اين نقل قول از حضرت علي را ذکر مي‌کنند که؛ حاکم جامعه اسلامي درباره برخورد توهين‌آميز با زن مسلمان و کافر که فرمود: «شنيده‌ام که کسي از آنها به زن مسلماني توهيني کرده و خلخال يا دستبندي را از زن يهودي يا کافري ربوده است. در حالي که آن زن چاره‌اي نداشته و درخواست مي‌کرده که از او بگذريد اما آنها به اين زنان ترحم نکرده‌اند. بعد به بهانه انجام پيروزمندانه ماموريت و گرفتن غنايم، بازگشته‌اند و گفته‌اند که آن زنان زخمي برنداشتند و قطره‌اي از خونشان ريخته نشده است!‌ اي واي بر آنها! اگر مرد مسلماني، پس از اين رسوايي، از اندوه برخورد با اين زنان بميرد، نه تنها نبايد ملامتش کرد بلکه مرگ در چنين جامعه‌اي سزاوارتر است براي ما.»
انتشار فیلم از صحنه بیهوشی« مهسا امینی» دروغ‌‌پردازان را رسوا کرد
مهسا امینی
 روزنامه کیهان نیز در گزارشی نوشت: روز پنجشنبه گذشته بود که پلیس تهران درخصوص خبر منتشر شده از عارضه قلبی خانمی به‌نام مهسا امینی که به علت نقض قانون حجاب به یکی از مراکز پلیس مراجعه کرده بود توضیحاتی ارائه داد.
پلیس تهران اعلام کرد: خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخش‌های پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که در جمع سایر افراد به‌طور ناگهانی دچارعارضه قلبی شد. بلافاصله این خانم توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان است.
با وجود توضیحات پلیس اما شبکه‌های ماهواره‌ای و اجتماعی ضد انقلاب و برخی چهره‌های سیاسی در داخل و سلبریتی‌ها و برخی از فعالان فضای مجازی هم نوا با این شبکه‌ها شروع به پمپاژ شایعات مختلف از جمله آسیب دیدگی مهسا امینی بر اثر برخورد پلیس یا شکنجه و... کردند.
متاسفانه روز جمعه با وجود تلاش کادر درمان، این دختر جوان جان خود را از دست داد تا حجم شایعات و دروغ پردازی‌های مطرح شده در این خصوص افزایش چشمگیری پیدا کند.
کار به جایی رسیده بود که فردی در توئیتر با اشاره به خون ریزی از گوش این بیمار تحت درمان، با کلی توضیح به اصطلاح علمی نتیجه گرفته بود که این حالت حکایت از برخورد جسم سخت با سر و... است!
در شرایطی که ماجرای بیهوشی و نهایتاً فوت تاثر انگیز «مهسا امینی» در هنگام حضور در یکی از مراکز پلیس بازار دروغ پردازی و شایعه ‌سازی‌های هدفمند ضد انقلاب و برخی در داخل را داغ کرده بود انتشار تصاویر این حادثه یک بار دیگر رسوایی این فرصت‌طلبان را رقم زد.
در فیلم منتشر شده از پلیس که مربوط به محل مراجعه مرحومه امینی است کاملا واضح و مشخص است که وی بدون مشکلی وارد سالن عمومی که افراد زیادی هم در ان مستقر هستند می‌شود و پس از نشستن در محل در ادامه بعد از گفت‌و‌گو با شخصی که در محل حضور دارد ناگهان بیهوش می‌شود و در ادامه با حضور عوامل اورژانس به بیمارستان منتقل می‌شود.
انتشار این تصاویر کافی بود که تمام دروغ پردازی‌ها و داستان سرایی‌های ضد انقلاب و همراهان داخلی آنها نقش بر آب شود و این افراد و جریانات بار دیگر رسوا شوند.
مرکز اطلاع‌رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ هم در اطلاعیه‌ای درخصوص مهسا امینی اعلام کرد: «در اجرای دستور فرمانده کل انتظامی کشور مبنی بر رسیدگی دقیق به این موضوع به فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، در همان ساعات اولیه حادثه فوق، بلافاصله رسیدگی به آن بدون هیچ‌گونه ملاحظه‌ای در دستور کار این فرماندهی قرار گرفت.
براساس نتایج به دست آمده و بازبینی دوربین‌های مداربسته، نامبرده روز سه شنبه مورخ 22 شهریور ماه جاری به همراه تعدادی از افراد به دلیل پوشش نامناسب توسط مأموران پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ و به منظور اخذ تعهد و توجیه به یکی از مقرهای پلیس هدایت شدند که وی در جمع سایر مراجعه کنندگان در سالن اجتماعات به طور ناگهانی بیهوش شده و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به نزدیک‌ترین بیمارستان جهت مداوا منتقل می‌شود که متأسفانه اقدامات درمانی مثمر ثمر واقع نشد.
لازم به ذکر است، تصاویر ضبط شده دوربین‌های مدار بسته از لحظه ورود وی به مقر انتظامی تا انتقال توسط اورژانس به رویت خانواده وی رسیده است.
توضیح اینکه بر اساس رسیدگی دقیق به عمل آمده از زمان انتقال وی به خودرو و همچنین در مکان مزبور هیچ‌گونه برخورد فیزیکی با ایشان انجام نشده است.»
گفتنی است، به محض انتشار خبر حادثه بیماری این دختر جوان و فوت وی دستورات فوری از سوی رئیس‌جمهور، وزیر کشور، دادستان تهران و مقامات مربوطه برای واکاوی و روشن شدن ماجرا صادر شد و طبیعتاً قصدی برای کتمان یا پنهان کردن حقیقت از سوی مسئولان کشور وجود نداشت. بی‌شک نتیجه گزارش‌ها و بررسی‌ها هم اگر کم کاری یا اهمالی را نشان دهد با عوامل آن برخورد می‌شود.
اطلاعیه سازمان پزشکی قانونی کشور
درخصوص این حادثه سازمان پزشکی قانونی کشور دیروز اعلام کرد:«اداره کل پزشکی قانونی استان تهران بلافاصله پس از دستور دادستان محترم تهران جهت رسیدگی ویژه این پرونده نسبت به اعزام همکاران مجرب این سازمان و معاینه دقیق ایشان در بیمارستان اقدام نمود که در حین فرآیند تشکیل کمیسیون تخصصی، خبر درگذشت وی واصل شد. به محض اطلاع از وقوع فوت متوفیه و در پی دستور مقام محترم قضایی با تشکیل یک تیم مجرب از کادر متخصصان پزشکی قانونی، پس از انتقال پیکر فوت شده به سالن تشریح مرکز تشخیصی و آزمایشگاهی استان تهران، نسبت به معاینه ظاهری و کالبدگشایی پیکر متوفیه اقدام شد. در رسیدگی به این پرونده بررسی دقیق و کاملی در معاینه و کالبدگشایی صورت گرفت و تمامی معیارها و شاخص‌های تعیین علت فوت، معاینه ظاهری و اعضای داخلی بدن انجام و نمونه‌های لازم از بافت‌ها و اعضای داخلی بدن برداشته و به آزمایشگاه‌های تخصصی ارسال شد تا به مجرد حصول نتایج آزمایشات ارسالی و با در نظر گرفتن نتایج معاینات و کالبدگشایی انجام شده، مندرجات پرونده بیمارستانی و سوابق پزشکی نام برده و همچنین اخذ نظریه تخصصی رشته‌های مورد نظر در قالب کمیسیون پزشکی ویژه‌ای که به دستور دادستان محترم در اداره کل پزشکی قانونی استان تهران تشکیل شده است، متعاقبا نسبت به تعیین علت فوت اقدام و نتیجه به مقام محترم قضایی ارسال شود.»
این اشک تمساح باورپذیر است؟
اما پرداختن همراه با قضاوت‌های نادرست و پیش از روشن شدن اصل ماجرا از سوی برخی چهره‌های سیاسی بیش از آنکه رنگ و بوی دلسوزی داشته باشد بیشتر نوعی عقده گشایی و فرصت‌طلبی برای حجمه علیه نظام می‌نماید.
به عنوان مثال آیا اشک و ناله امروز گروهی که زمان زیادی از دفاع آنها از شهردار هم حزبیشان در ماجرای قتل «میترا استاد» نمی‌گذرد برای مهسا امینی را می‌توان تحت عنوان حمایت و دفاع از حقوق زنان و دختران پذیرفت؟ کسانی که انواع تهمت و نسبت ناروا را به زن بی‌دفاعی که به دست همسرش در حمام به گلوله بسته شد زدند تا همفکر و هم حزبیشان را تبرئه کنند اساساً صلاحیت دفاع و ریختن اشک تمساح برای حقوق زنان را دارند؟
عده‌ای هم که فریب این دروغ پردازی‌ها و شایعه‌سازی‌های این چند روز را خورده‌اند باید از خود بپرسند تا کی می‌خواهند ذهن و روح خود را تسلیم دروغ پردازی‌های شبکه‌های معاند و پادوهای داخلی آنها کنند؟
از طرفی عده‌ای تلاش می‌کنند با بهره‌برداری از حادثه تلخ و ناگوار فوت «مهسا امینی» مقابله با بدپوششی و عمل کردن پلیس به وظیفه قانونی خود رد برخورد با هنجارشکنی و زیر پا گذاشتن قانون را ناموجه جلوه دهند. این تحلیل‌ها می‌تواند سرآغاز بی‌قانونی و هرج و مرج در جامعه شود چرا که در همه تخلفات کوچک و بزرگ دیگر هم ممکن است فردی با سابقه بیماری زمینه‌ای یا حتی غیر آن دچار موارد مشابه شود.
به قول دوستی، اگر مثلاً فردی برای توضیح درخصوص فرار مالیاتی به اداره مالیات فراخوانده شود و حین مراجعه به این محل دچار عارضه قلبی شود باید قانون مالیات را لغو کرد؟!
کم کاری سایر دستگاه‌ها و تنهایی پلیس در مقابله با بد حجابی
نکته دیگر اینکه، سال‌هاست بسیاری از کارشناسان مسائل فرهنگی نسبت به کم توجهی دستگاه‌های تربیتی و پرورشی نظیر آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت علوم، وزارت ارشاد و...نسبت به ترویج و تببین مسئله حجاب که از ارکان مهم حفظ عفاف و حیا و امنیت اجتماعی جامعه است هشدار داده‌اند، دستگاه‌های عریض و طویلی که همگی وظیفه آشنایی دادن و ترویج حجاب و به نوعی وظیفه پیشگیرانه نسبت به گسترش بدحجابی داشته‌اند و گویی سال‌های سال است که در خوابی عمیق فرورفته‌اند.
در عوض نهادی همچون نیروی انتظامی که وظیفه‌اش اجرای قانون و برخورد با قانون شکنی است در فضایی اینچنین به تنهایی علم مقابله با هنجارشکنی و بدحجابی را به دست گرفته است و با هر اتفاق بزرگ و کوچکی مورد هجمه قرار می‌گیرد، بی‌توجه به آنکه در حال حاضر یکی از مهم‌ترین سنگرها برای مقابله با گسترش هنجارشکنی و بدحجابی در جامعه در دستان همین فرزندان جامعه اسلامی است و نه تنها نباید غیر منصفانه مورد هجمه قرار گیرند بلکه باید سایر نهادها و سازمان‌هایی که در زمینه پیشگیری از بدحجابی و تببین ارزشی عفاف و حجاب در جامعه کم‌کاری کرده‌اند برخورد قاطعانه شود.
با دروغ پردازان برخورد نمی‌شود؟
این ماجرا و رسوایی دروغ پردازان یک بار دیگر این سؤال مهم را مطرح می‌کند که آیا دستگاه قضا قصد برخورد با کسانی که بدون سند و با اهداف مغرضانه یا خودنمایی آرامش روانی جامعه را هدف می‌گیرند و مثلاً نظام را به دروغ به شکنجه یک دختر جوان متهم می‌کنند ندارد؟
بخش زیادی از این جولانگری دروغ پردازان و دامن زدن به شایعات در بستر فضای مجازی رها و یله کشور است که در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد، آیا برای این شرایط نباید فکری کرد؟
مرگ مظلومانه‌ مهسا اميني
مهسا امینی
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی آورده است؛ گشت ارشاد بيشتر زير ذره‌بين رفته است و حتي شايد اين‌ بار با درميان بودن فاجعه مرگ يك دختر جوان كردستاني، رييس‌جمهور نيز نگاه آسيب‌شناسانه‌تري به آن داشته باشد؛ كسي كه در مناظرات انتخاباتي خود تلويحا گفته بود كه براي مردم گشت ارشاد نخواهد داشت، اما براي مديران آري. چنين نشد و او با ابلاغ قانون بر زمين مانده دولت‌هاي پيشين درباره حجاب و عفاف به نوعي، مهر تاييدي بر همين رويه داشت، بنابراين از يك‌سو گشت ارشاد به كار خود ادامه داد و از سوي ديگر همزمان با انواع بحران‌هاي اقتصادي مردم تشويق شدند تا در كوچه و خيابان به يكديگر تذكر دهند و حالا مدتي است كه انتشار فيلم بگومگوها در اين باره هم سرعت گرفت اگرچه پيش از آن هم ديده شده بود. اكنون با ماجراي مرگ مهسا (ژينا) اميني در جريان آنچه پليس در بيانيه‌اي نامش را «توجيه» و «آموزش» گذاشته است، يك‌بار ديگر مخاطرات ادامه رفتارهاي اينچنيني بيشتر شده است. پليس و وزارت كشور هنوز مسووليت ماجرا را بر‌عهده نگرفته‌اند و با پيش كشيده شدن بحث‌هايي درباره بيماري زمينه‌اي مهسا اميني به نحوي سعي كردند خود را از زير بار اتهامات بيرون بكشند ولي خانواده مهسا اعلام كردند كه او بيماري نداشته است. افكار عمومي هم اين حرف‌ها را قبول ندارد به ويژه اينكه بارها خشونت‌‌هاي رفتاري در فيلم‌هاي منتشر شده از برخورد گشت ارشاد تاييد شده است يا برخي دهان به دهان درباره آن شنيده‌اند. عموم مردم از جريان به وجود آمده براي خانواده اميني ناراحت هستند و جز ابراز خشم و ناراحتي در شبكه‌هاي اجتماعي، روز جمعه نيز براي همدردي در مقابل بيمارستان كسري تجمع كردند و اين تجمعات تا سقز و سپيده‌‌دم و ظهر روز شنبه و مراسم بدرقه مهسا اميني ادامه داشت و حتي به اعتراض در مقابل فرمانداري اين شهر كشيده شد. چند ساعت بعد تصاویری در فضای مجازی منتشر شد که شامل اعتراض‌های مردم بود.سوالات زيادي هم در اين باره وجود دارد؛ اينكه اصلا اين دختر جوان كردستاني چرا دستگير شده است؟ و با وجود انتشار فيلم تقطيع شده از حضورش در ساختمان وزرا، هنوز چنين سوالي پر رنگ است كه حين سوار شدن مهسا به او چه گذشته و همچنين در داخل ون چه اتفاقي افتاده است؟ آيا با سخنان و رفتارهاي تحقيرآميز اين واقعه تشديد شده يا برخورد جدي‌تري صورت گرفته است؟ هنوز پاسخ بسياري از اين سوالات به‌طور كامل روشن نيست و دستگاه‌ قضايي و حتي كميته حقوق بشر كانون وكلاي دادگستري مركز در حال بررسي در اين باره هستند اما در اين گزارش با اتكا به نظر سه تن از صاحب‌نظران و روايت دو شاهد عيني به بررسي برخي ابعاد گشت ارشاد و برخوردهاي آن پرداخته شد.
در همسايگي خود آثار نامطلوب خشونت 
را مي‌بينيم
مهسا كه هفته گذشته همراه خانواده به عنوان مهمان به تهران آمده بود به محض خروج از مترو حقاني، توسط ماموران گشت ارشاد دستگير شد و حتي ماموران در برابر جمله‌هاي برادرش كه گفته «ما در اين شهر مهمان و غريب هستيم» هم توجهي نكرده‌اند. شيوا دولت‌آبادي، نايب‌رييس انجمن روانشناسي ايران در گفت‌وگو با «اعتماد» دقيقا از همين موضوع ابراز ناراحتي كرده و مي‌گويد كه به جاي مهمان‌نوازي او سر از تخت مراقبت‌هاي ويژه در آورد و حالا اين اتفاق تلخ نه تنها جامعه ما بلكه جهان را درگير كرده است: «در همسايگي خود آثار نامطلوب خشونت را مي‌بينيم. صدها پشتوانه در علم روانشناسي و علوم اعصاب داريم كه نشان مي‌دهد تنبيه براي تغيير رفتار، عميق و موثر نبوده و نيست. براي تاثير بايد با آرامش و برخورد كرد و آن كه تنبيه مي‌كند چه در حد هدايت به سوي مكاني كه شهرت تنبيهي دارد چه با ضرب و شتم نمي‌داند كه اين كار عبث است، ظلم مي‌كند و نمي‌تواند هيچ اميدي به اثربخشي داشته باشد و كينه، انتقام‌جويي، روان‌رنجوري و بغض و مصيبت هم مي‌آفريند. كسي هم كه خشونت مي‌كند و تعبير رفتار شغلي‌اش خشونت باشد، به شخصيت و به ويژگي‌هاي رفتاري خود آسيب مي‌زند و مسلما با خود و خانواده‌اش نيز رفتار مهرآميزي نخواهد داشت.» 
بيشترين جرم‌انگاري‌ها را در سطح جهان داريم
نايب‌رييس انجمن روانشناسي ايران معتقد است در جامعه‌اي كه بيشتر از مهرباني، خشونت حكمفرماست همه آسيب مي‌بينند، چه كسي كه خشونت مي‌بيند و چه كسي كه در سطوح مختلف آن را اعمال مي‌كند. «گذشته از اين پليس كه بايد نماد احساس امنيت باشد، ترس ايجاد مي‌كند. ما بيشترين جرم‌انگاري‌ها را در سطح جهان داريم و انسان‌ها بدون اينكه بدانند مجرم تلقي مي‌شوند بنابراين مردم در اين شرايط احساس امنيت در فضاي عمومي زندگي خود را ندارند. بايد رفتار كساني كه مسووليت ارشاد را دارند بازبيني شود تا اثربخش باشد. به جاي اينكه پايان‌نامه‌هاي علوم انساني در كتابخانه‌ها خاك بخورند از آنها جهت اصلاح چنين رويه‌هايي استفاده كنيم و ببينيم چگونه مي‌توان رفتارهاي متعارف جامعه را در زبان قابل استفاده و اثربخش انتقال داد و از خشونت پرهيز كرد. در هيچ جاي دنيا جوانان همسو با سياست‌هاي حاكم بر خود نبوده‌اند حتي در كشورهايي كه پوشاك دراختيار افراد بوده، رفتارهايي كاملا مغاير با استانداردهاي مطلوب جامعه وجود داشته است مثل داستان هيپي‌گري. يكي از ويژگي‌هاي جواني نوعي خودمحوري و خوددوستداري است كه مي‌تواند در علاقه به نوع لباسش ديده شود. بگذريم كه در عكس‌هاي مهسا حتي چنين مواردي هم ديده نشد. نوجوانان در همه جا آزادي خود را مي‌خواهند و اگر نظام‌ها خود را تا حدودي با اين نيازها تنظيم نكنند شايد نتيجه به خشونت‌هاي فاجعه‌بار ختم شود.»
موجي از همبستگي زنان همراه با بغض و خشونت
چنين اتفاقاتي چه تاثيري در روان جامعه زنان و دختران خواهد گذاشت؟ دولت‌آبادي در پاسخ به اين سوال توضيح داد: «هر گاه زنان يا مردان به شكل‌هاي مشخص به خاطر جنسيت خود مورد خشونت و اهانت قرار بگيرند، موجي از همبستگي كه متاسفانه همراه با بغض و خشونت هست در جامعه ايجاد مي‌شود. طبيعي است كه الان تعداد بيشتري از زنان احساس كنند كه مورد ظلم قرار مي‌گيرند در شرايطي كه بايد با احترام و حرمت به اصطلاح گفته شده هدايت شوند. بنابراين نوعي همبستگي از جنس غيرمفيد براي جامعه ايجاد مي‌شود و نوعي خشونت در همبستگي بين افرادي كه مورد خشونت قرار مي‌گيرند، ايجاد مي‌شود.» او مي‌گويد: يكي از راه‌حل‌ها به آموزش ختم مي‌شود و آنها بايد بدانند با چه اصولي مي‌توانند بيشتر موثر واقع شوند، چون هدف اثرگذاري است نه اعمال قدرت: «پژوهش‌ها نشان مي‌دهد كه با تشويق مي‌توانيد رفتارهايي را تثبيت كنيد به جاي اينكه افراد را تنبيه كنيد كه نتيجه‌اي جز كينه‌توزي و بغض‌هاي فرو خورده و آسيب‌هاي رواني ندارد.»
كسي نياز به ارشاد دارد كه حقوق بشر را نقض مي‌كند
يكي از اعضاي كميسيون امنيت ملي مجلس هم با انتقاد از رويه‌هاي اشتباه در گشت ارشاد، از ايرادهايي كه به فرآيندهاي موجود وارد است به «اعتماد» مي‌گويد و اختلاس‌هاي چند هزار ميلياردي، متواري شدن مجرم و متهمان مرتبط با آنها و البته مشكلات معيشتي روزمره مردم. «مردم اينها را مي‌بينند و همزمان حساسيت نيروي انتظامي به خانمي كه روسري و نحوه پوشش او طبق استاندارد آنها نبوده است و رفتارهاي خشن، غيرانساني و خارج از چارچوب عرف و اخلاق و اسلام را مي‌بينند و نمي‌توانند تحمل كنند.»
جليل رحيمي‌جهان‌آبادي معتقد است كساني نياز به ارشاد دارند كه امنيت مردم و كشور را به خطر مي‌اندازند نه مردم: «اينكه نمي‌شود هر كس در خيابان دست زن و بچه مردم را بگيرد و ببرد سوار ون كند و بگويد ارشادش مي‌كنيم؛ ارشاد آن كسي نياز دارد كه حقوق بشر را نقض مي‌كند. ارشاد كسي نياز دارد كه اختلاس‌ها را مي‌بيند و اقدامي نمي‌كند. ارشاد كسي نياز دارد كه حقوق آشكار ملت را به اسم اسلام تضييع مي‌كند. ارشاد كسي نياز دارد كه چهره اسلام را در جهان فاتحه مي‌خواند و رفتاري مي‌كند كه حيثيت ايران در جهان را لكه‌دار كرده است. صدها رپرتاژ خبري در جهان عليه كشور ايجاد شده است. آن كسي نياز به ارشاد دارد كه در حال سياه كردن چهره كشور در جهان است و آن را به عنوان نظام ضد حقوق بشري معرفي مي‌كند. اين افراد نياز به ارشاد دارند نه مردمي كه در كوچه و خيابان همراه خانواده قدم مي‌زنند. همين خانم همراه برادرش بوده و معلوم است كه چقدر خانواده برايش اهميت دارد و البته حتي اگر بدون خانواده هم آنجا باشد مگر اين كشور كشوري است كه هر كسي را هر جايش ديديد كه حجاب او براساس استاندارد شما نبود بايد دستش را بگيريد ببريد داخل ون و بعد ببريد داخل مركز پليس. اسم اين امنيت اجتماعي و كشورداري و حكومت‌داري نيست. كجاي جهان چنين رفتاري وجود دارد؟ شما يك كشور را جز طالبان به من نشان بدهيد كه اين رفتار را با شهروند خود انجام مي‌دهد. نمي‌شود الگوي رفتاري ما با شهروندان‌مان در اين كشور طالبان باشد. ما نمايندگان مردم بدون هيچ اغماضي قصد هيچ كوتاه آمدني در برابر اين حادثه، فراجا و نيروي انتظامي نداريم و بايد مستندات نيروي انتظامي و نتايج ملاحظات پزشكي قانوني را بررسي كنيم؛ اگر پليس مقصر نبود حاضريم اعلام كنيم اشتباه كرديم و نيروي انتظامي مقصر نبوده است ولي اگر مقصر باشد هر كسي آمر، مباشر و كسي كه حادثه را رقم زده يا تقصير داشته باشد يا سهل‌انگاري كرده يا هر فرآيندي كه منجر به اين حادثه شده را تحت بررسي قرار دهيم، از حقوق ملت كوتاه نمي‌آييم و از وزير كشور هم سوال مي‌كنيم. ما نماينده ملت شديم تا از حقوق ملت دفاع كنيم وگرنه هيچ فلسفه وجودي نداريم اگر از حقوق مردم دفاع نكنيم.» 
تاوان اقدامات خلاف قانون سلب حيات جامعه است
به دنبال واقعه‌اي كه براي مهسا اميني رخ داد، كانون وكلاي دادگستري مركز، كميسيون حقوق بشر را مسوول پيگيري اين موضوع و اعلان گزارش و تحقيق نسبت به اين موضوع براي افكار عمومي كرد. حالا دبير كارگروه حقوق بشر اين اتحاديه در اين باره به «اعتماد» مي‌گويد كه افكار عمومي نگران رخدادي است كه شايد تكرارپذير باشد: «اقدامات خلاف قانون و مقررات مربوطه تاوان بسياري براي حيثيت كشور و حق حيات شهروندان دارد بنابراين بر اساس رسالت نيروي انتظامي كه صيانت از امنيت شهروندان است بايد ابتدا بدانيم مقصر آن كيست؟ طبيعتا مباشر و عامل قابليت تعقيب دارند و بايد بر مبناي ضوابط حقيقت و ابعاد موضوع روشن شود و از باب قصور آمر و مباشر تحت تعقيب قانون قرار گيرد.» صالح نقره‌كار معتقد است كه در اين بخش بايد بدون پيش‌داوري و رعايت انصاف با استفاده از ادله بازبيني دوربين‌ها و اخذ گواهي شاهدان عيني تحقيق براي كشف حقيقت انجام شود. پيشنهاد كانون وكلاي دادگستري از اين جهت سنت خوبي است كه عمدتا مسوولان مربوطه و ضابطين در موارد مشابه درصدد روتوش اين موضوع و توجيه روند هستند ولي نهادهاي غيردولتي كه وابستگي به حكمراني ندارند در مقام گزارشگري روايت مستقلي جهت تنوير افكار عمومي و تسهيل حكومت قانون محقق مي‌كنند.»
مواردي كه نيازمند بازنگري حقوق بشري است
صالح نقره‌كار در ادامه چند سوال به اين شرح مطرح مي‌كند: «آيا اختصاص امكانات بيت‌المال جهت مداخله در امر پوشش شهروندان امري موجه و حقاني است يا نه؟ وجدان عمومي با انتشار اخباري كه در حوزه نقض امنيت اجتماعي و حمايت از مردم در قبال زورگيران خشن و جرايم خشونت‌آميز كه به خاطر وضعيت نارسايي‌هاي رفاهي به چشم مي‌خورد انتظار دارد كه بودجه و امكانات عمومي در اين راستا صرف شود و نيروي انتظامي كه لباس خدمت براي امنيت مردم به تن كرده در راستاي خير اجتماعي از همه امكانات خود در اين جهت استفاده كند نه اينكه با اختلال امنيت رواني شهروندان و مداخله در نحوه پوشش و سبك زندگي و زيست بيروني آنها امكاناتش را بسيج كند. كدام مجلس يا قانونگذاري با نگاه خير عمومي اين قبيل رويكردها را در لباس قانون تجويز مي‌كند؟ اين سوال مبنايي بايد بدون تعصب و نگاه احساسي با يك نگاه علمي و بين نخبگاني در نظر گرفته شود. سياستگذاري اجتماعي نيروي انتظامي بايد به سمت ايجاد آرامش امنيت و صيانت از حقوق و امنيت انساني پيش رود و متاسفانه رفتارهاي موردي اين موضع را مخدوش مي‌كند، بنابراين اتخاذ سياست‌هاي بازدارنده و بازنگري نسبت به رويه‌هاي حاضر درخصوص گشت ارشاد مطالبه جدي ملي و بين نخبگاني و كنشگران حقوقي و مدني است كه انتظار دارند گشت ارشاد موجب نقض امنيت خاطر شهروندان نشود.» 
او معتقد است كيس‌هاي اينچنيني كه در يك دهه اخير اتفاق افتاده است نيازمند بازنگري حقوق بشري است: «شعارهايي كه در دولت‌ها درباره صيانت از حقوق شهروندي است كه بر اصل آزادي ذيل اصل 9 قانون اساسي دلالت دارد و حتي به اسم امنيت و نظم عمومي هم نمي‌شود آزادي‌هاي شهروندان را نقض كرد. در نظام حقوقي ايران اصل بر آزادي است مگر خلاف آن ثابت شود و اقتباس از اصل 9 قانون اساسي گرفته شده است. شهروندان در مواردي كه با تضييع حق يا تعرض به آزادي و كرامت خود مواجه مي‌شوند، مي‌توانند ذيل ماده 570 قانون مجازات اسلامي مبادرت به دادخواهي كنند و شكايت خود را از طريق بخش نظارتي ناجا كميسيون اصل 90 و اختصاصا از جهت رعايت و صيانت از حقوق عامه خطاب به دادستان‌ها مطرح كنند و طرح شكايت از اين طريق قابل تامل است ولي درخصوص اقدامات مراجع عمومي چون ناجا امكان ابطال آنها و اعتراض به آنها در هيات عمومي ديوان عدالت اداري متصور است.» نقره‌كار مي‌گويد: درخصوص وضعيت حاضر و گشت ارشاد چون اقتباس از قانون آمران معروف و ناهيان منكر است به نظر مي‌آيد با سوءرفتار مواجه است كه نيازمند اصلاح قانوني و رفتاري است. 
شاهدان عيني گشت‌هاي ارشاد چه مي‌گويند؟
هر كدام از شاهدان عيني روايت متفاوتي از ماجرا دارند، يكي از آنها دختر كم‌سن و سال دستفروشي است كه از همسرش جدا شده و براي گذران زندگي هر روز در محله صادقيه تهران لواشك مي‌فروشد. تيپ اسپورت معمولي دارد و به قول خودش وقت ندارد به تيپ و لباس فكر كند هر روز يك لباسي تنش مي‌كند تا بيايد اينجا بنشيند و لواشك‌هاي دست‌سازش را بفروشد. حدود دو ماه پيش از دست ماموران گشت ارشاد فرار كرده است و در اين ميان مشتي هم به صورتش خورده و پاي يكي از چشم‌هايش بادمجان سياهي كاشته شده است. براي معالجه به پزشك مراجعه كرده و با احتمال خونريزي گرفتار هزينه‌هاي عكس و دارو هم شده و حالا مي‌گويد كه خدا رو شكر مشكل خاصي برايش پيش نيامده و چند روز بعد كبودي هم برطرف شده است. شاهد بعدي يك زن شاغل است كه تيپ معمولي دارد و دو هفته پيش حدود چهار بعدازظهر در ورودي متروي وليعصر در حالي كه يك شوميز جين به تن داشته با ماموران روبه‌رو شده است. ابتدا از او با عنوان «استعلام» شماره ملي خواسته‌اند و بعد به اين بهانه به داخل ون برده شده. «چون كار مهمي داشتم گفتم چقدر كار شما طول مي‌كشد؟ گفت هيچي فقط شماره ملي شما را براي استعلام بگيريم و كاري با شما نداريم.» در نهايت پس از پر شدن ون، آنها را به وزرا برده‌اند باز هم با همان جمله معروف «كاري نداريم مي‌خواهيم استعلام بگيريم.» حدود ساعت 4 و نيم به وزرا رسيده و وارد حياط شده است تا آنها پياده شوند. بعد هم موبايل‌ها را گرفته‌اند و گفته‌اند اگر كسي موبايل ديگري داشته باشد كل اطلاعات موبايل‌تان را ريست مي‌كنيم. «ما كه رسيديم حدود 25 نفر آنجا بودند تا ساعت 9 شب آمارشان 450 نفر بود و ساعت 10 شب آمار افراد درون سالن 313 نفر بود. خيلي‌ها اعتراض داشتند به هر حال هر كسي كاري داشت و بعد با شنيدن اينكه تا براي‌تان لباس نياورند حق خروج نداريد اعتراض‌ها بيشتر شد. درنهايت هم در جواب يكي از همان زنان گفت كه لباس همه شما خلاف قانون است.» او مي‌گويد: «در جريان اين حضور كه بيش از 6 ساعت زمان برده، شاهد هيچ برخورد فيزيكي نبوده اما تا دل‌تان بخواهد خشونت كلامي، رفتارهاي بي‌ادبانه ديده است. به نحوي مي‌خواستند اذيت كنند و خيلي از افراد هيچ مشكلي نداشتند و مانتوهاي بلند تا مچ پا داشتند. گفتند اگر لباس نياوريد شما را بازداشت مي‌كنيم. بعضي‌ها هم وقت خروج فقط يك سنجاق به گوشه لباس‌شان زدند در حالي كه اين كار را طي نخستين برخورد در ميدان وليعصر هم مي‌توانستند انجام دهند. هيچ خبري هم از آموزش نبود در حالي كه يكي از سالن‌هايي كه وارد آن شديم روي تابلوي آن نوشته شده بود، واحد آموزش. ساعت 10 شب با دوربين به صورتي كه چهره‌هاي ما مشخص شود، مستندنگاري كردند و يكي از زنان در جريان ضبط فيلم گفت قانون بدحجابي در كشور تصويب شده لباس‌هاي شما براساس ماده شماره 68 و 63 قانون مجازات مصداق بي‌حجابي است در حالي كه اين طرح هنوز تصويب نشده است. كل آموزش و ارشادي كه از آن حرف مي‌زنند كلا 5 دقيقه زمان برد، بنابراين فقط قرار بود فيلمي براي خودشان ضبط كنند.»

فرزندان آنها، فرزندان ما
 
فرزندان آنها، فرزندان ما
‌روزنامه شرق نوشت: مرگ مهسا امینی، یا آن‌طورکه نزدیکانش صدایش می‌زنند، ژینا، آن‌هم در 22سالگی، موجی از ناراحتی را در جامعه به وجود آورده است. او چند روز قبل توسط گشت ارشاد بازداشت و چند ساعت بعد، به بیمارستان کسری آن‌هم با آمبولانس فرستاده شد. اگرچه در همان ساعت‌های نخست عنوان شده بود که حال عمومی‌اش خوب نیست و فقط با معجزه و دعا می‌شود امیدوار به زنده‌ماندنش بود، ولی جدال سه‌روز‌ه‌ای با مرگ داشت و نهایتا تسلیم شد. فوت این دختر سقزی آن‌هم بعد از اتفاقات رخ‌داده، علاوه بر طیف‌های مختلف، ورزشکاران سرشناس ایرانی، خاصه فوتبالی‌های مشهور را به واکنش واداشت. در بین چهره‌هایی که نسبت به فوت مهسا امینی واکنش نشان دادند، اسامی نام‌آشنا زیاد دیده می‌شود؛ از اسطوره‌های فوتبال ایران تا بازیکنان فعلی تیم ملی. البته که در کنار این چهره‌های فوتبالی، سایر ورزشکاران مطرح ایران هم به فوت ژینا واکنش خشمگینانه و البته اندوهناک داشته‌اند که دست بر قضا، تعداد آنها کم هم نیست.
نگاه متفاوت علی دایی، علی کریمی و مهدوی‌کیا  به مرگ مهسا
مهسا امینی

همان‌طورکه عنوان شد تقریبا تمامی چهره‌های سرشناس فوتبال ایران به مرگ مهسا واکنش نشان دادند. در بین آنها سه چهره تقریبا همیشگی یعنی علی دایی، علی کریمی و وریا غفوری دیده می‌شود. هر سه با انتشار استوری‌های مختلف در اینستاگرام، واکنش‌های متفاوتی داشته‌اند. با این حال، بدون درنظرگرفتن اتفاق عجیبی که برای متن وریا غفوری پیش آمد، می‌توان برای شروع به سه استوری متفاوت از علی دایی، علی کریمی و مهدی مهدوی‌کیا پرداخت. این سه با نگاهی اجتماعی به مرگ مهسا موضوعات مختلفی را مطرح کردند. علی دایی، اسطوره بی‌چون‌و‌چرای فوتبال ایران که پیش از این هم در اتفاقات اجتماعی و سیاسی سعی کرده بود نظراتش مورد توجه مردم قرار گیرد، با اشاره به مرگ مهسا امینی، از شیوه مدیریتی‌ای که در ایران رایج است، گلایه کرد. او نوشت: «چه به روزگار این سرزمین آوردید؟ دخترم می‌پرسد چه اتفاقی افتاده، چه پاسخی دارم؟ به کدامین گناه؟». علی دایی بارها نسبت به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم گلایه و از مسئولان خواسته بود به این امور رسیدگی کنند. او با طرح این پرسش کلان که «چه به روزگار این سرزمین آوردید؟» انتقاد اصلی‌اش را متوجه این امر کرده است. علی کریمی، دیگر چهره مردمی که بسته به اتفاقات رخ‌داده، همواره تلاش کرده از جانب مردم حرف بزند، روز پرکاری را در اینستاگرام داشت. نوع انتقادهای او مثل همیشه تندوتیز بود. علی کریمی ابتدا به سختی‌هایی که در ایران به زنان روا می‌شود، اشاره کرد. کنایه اصلی او ولی در استوری بعدی‌اش بود. جایی که با اشاره به جنجال حضور بی‌شمار فرزندان تعدادی از مسئولان در کشورهای غربی و آمریکا، به‌ویژه موضوع جدیدی که برای انسیه خزعلی پیش آمده، موضوع مهمی را مطرح کرده است. او نوشت: «فرزندان آنها می‌روند، فرزندان ما می‌میرند». علی کریمی در داستان مهاجرت و زندگی فرزند تعدادی از مسئولان در کشورهای پیش‌رفته خارجی به اندازه کافی نقدهای تندوتیز داشت ولی نوشته آخر، ضرب بیشتری داشته است. بسیاری با بازنشر این استوری که حرف زیادی در دل داشت، با علی کریمی همذات‌پنداری کردند. در سوی دیگر، مهدی مهدوی‌کیا، دیگر اسطوره فوتبال ایران که سابقه حضور در تیم ملی و باشگاه پرسپولیس را داشته و تا همین اواخر عهده‌دار هدایت تیم امید بوده هم موضوع درخورتوجهی را منتشر کرده است. او نوشته: «عزیزانی که دختر دارند، عمق فاجعه و درد خانواده امینی را با تمام وجودشون حس می‌کنند. حس تنفری که در وجود خیلی از دختران این سرزمین بوجود میاد، عاقبت خوشی نخواهد داشت. با رفتار درست، به فرزندان ایران عشق، محبت و انسان‌بودن رو آموزش بدهیم. تسلیت. ای کاش دزدان بیت‌المال این سرزمین رو هم سکته بدید». آخرین جمله‌ای که مهدوی‌کیا مطرح کرده دقیقا نکته‌ای است که بسیاری در ماه‌های اخیر و به‌ویژه از زمانی که گشت ارشاد به‌طور‌کلی کارش را دوباره از سر گرفته مطرح کرده‌اند. حیف‌و‌میل‌شدن پول بیت‌المال از یک‌سو، اختلاس‌های درشت و ناکارآمدی تعدادی از مدیران از سوی دیگر، باعث شده بسیاری اعتقاد پیدا کنند که مسئله اصلی به دست فراموشی سپرده شده و موضوعات خرد، فارغ از قانونی بودن یا نبودنش، زیرذره‌بین رفته است.به غیر از این سه واکنش که در دلش طعنه‌های بی‌شمار داشت، سایر چهره‌های فوتبالی هم به این موضوع ورود کردند. وریا غفوری که پیش‌تر شایعاتی درباره او و فعالیت‌هایش مطرح شده بود، ابتدا با گذاشتن شعری معنا‌دار از «فرخی یزدی» به مرگ مهسا امینی واکنش نشان داد ولی اندکی بعد، استوری او پاک و برای مدتی اینستاگرامش از دسترس خارج شد. وریا ولی بعدتر با انتشار تصویری سیاه که به رنگ قرمز اسم مهسا امینی در آن حک شده، دوباره برگشت.
غم و اندوه ملی‌پوشان فوتبال
بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران هم که راهی اتریش شده‌اند تا در فیفادی پیش‌رو، دو بازی دوستانه با تیم‌های اروگوئه و سنگال داشته باشند، به مرگ مهسا امینی واکنش نشان دادند. تعدادی از آنها واکنش‌های مشابه داشتند؛ مسعود شجاعی کاپیتان سابق تیم ملی، کریم انصاری‌فرد، علی قلی‌زاده و احسان حاج‌صفی کاپیتان فعلی تیم ملی ایران همگی با استوری‌کردن «جانش فدای یک تار مویش شد» یاد مهسا را گرامی داشتند. از سوی دیگر، علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی هم با نوشتن و استوری‌کردن عکس و متنی مشترک، واکنش را این‌طور مطرح کردند: «و موهای دخترانمان با کفن پوشیده می‌شود!» در بین بازیکنان تیم ملی هم شاید واکنش سردار آزمون متفاوت و البته هیجانی‌تر بود. او نوشت: «اگر اینان مسلمان‌اند، خدایا کافرم گردان».‌همان‌طورکه در ابتدا عنوان شد، واکنش ورزشکاران و فوتبالیست‌ها به مرگ ژینا بسیار بیشتر از مواردی بود که در این مطلب آورده شد و شاید نیاز به سیاه‌کردن سطور بیشتر بود.
معمای وعده رسیدگی به مرگ مهسا
مرگ مهسا امینی در شرایطی جامعه ورزش ایران را مثل سایر مردم آزرده‌خاطر کرده که بسیاری از مسئولان رده‌بالای دولت از ریاست‌جمهوری تا دادستانی و البته رئیس مجلس، وعده دادند خیلی سریع به این پرونده رسیدگی شود و نتیجه آن در کوتاه‌ترین زمان ممکن اعلام شود. آنها همچنین گفته‌اند اگر در این میان از فرد یا نهادی قصوری سر زده باشد، به آن رسیدگی خواهند کرد. این درخواست در حالی مطرح شده که بسیاری از ورزشی‌ها، خاصه هواداران فوتبال را به یاد اتفاق زننده مشهد می‌اندازد. اتفاقی که در حاشیه بازی تیم ملی فوتبال ایران با لبنان در آن شهر رقم خورد و با اسپری فلفل مانع از ورود تماشاگران زن به ورزشگاه شدند. تصاویر آن اتفاق زننده به‌سرعت در فضای مجازی و حقیقی دست به دست شد و تا مدت‌ها خوارک رسانه‌های خارجی بود. شبیه به همین وعده‌ها با همین قید فوریت در همان برهه از سوی نهادهای مذکور داده شد ولی برخلاف وعده مکرر برای رسیدگی سریع و اعلام مقصر، هرگز سرعتی در کار دیده نشد و البته اسم مقصری هم از لابه‌لای این پرونده به رسانه‌ها درز نکرد. نهایتا کار به جایی رسید که فیفا با فرستادن نامه‌ای تهدیدآمیز به فدراسیون فوتبال ایران خواستار دریافت مستندات این پرونده شد تا خودش روز 31 شهریور، یعنی چند روز دیگر، درباره اتفاق مشهد، تصمیم‌گیری کند.
ابراز تأثر عمومی از مرگ غم‌انگیز مهسا امینی
مهسا امینی

روزنامه جوان نیز از کنار این موضوع نگذشته و نوشته است؛ مرگ غم‌انگیز مهسا امینی، دختری که در کلاس‌های پلیس امنیت اخلاقی دچار عارضه قلبی شده بود، موجب تأثر عموم مردم و ابراز همدردی سران قوا شد. مهسا که از سقز به‌همراه برادرش به تهران آمده بود، آن‌طور که دوربین‌های مدار بسته پلیس نشان می‌دهد، پس از انتقال به سالن جلسات، دچار عارضه می‌شود که تلاش پزشکان پس از دوبار احیای قلب او ناکام می‌ماند. دولت و دستگاه قضایی به زیرمجموعه‌های خود دستور داده‌اند گزارش کاملی از علل حادثه، تهیه کنند و به اطلاع عموم برسانند.
مرگ غم‌انگیز مهسا امینی، دختری که در کلاس‌های پلیس امنیت اخلاقی دچار عارضه قلبی شده بود، موجب تأثر عموم مردم و ابراز همدردی سران قوا شد. مهسا که از سقز به‌همراه برادرش به تهران آمده بود، آن‌طور که دوربین‌های مدار بسته پلیس نشان می‌دهد، پس از انتقال به سالن جلسات، دچار عارضه می‌شود که تلاش پزشکان پس از دوبار احیای قلب او ناکام می‌ماند. دولت و دستگاه قضایی به زیرمجموعه‌های خود دستور داده‌اند گزارش کاملی از علل حادثه، تهیه کنند و به اطلاع عموم برسانند.
‌ژینا امینی، معروف به مهسا دختر ۲۲ ساله اهل شهرستان سقز همراه برادر و دخترخاله‌اش به تهران سفر کرده بود. ساعت ۱۸ روز سه‌شنبه ۲۲ شهریور آن‌ها در حال عبور از حوالی ایستگاه متروی حقانی بودند که پوشش مهسا توجه مأموران گشت امنیت اخلاقی را به خود جلب می‌کند. مطابق رویه موجود یکی از مأموران پلیس زن در مورد پوشش وی به مهسا تذکر داد که با واکنش او و برادرش مواجه شد. مشاجره ایجاد شده با مأموران پلیس امنیت اخلاقی موجب شد مهسا همراه چند دختر دیگر برای شرکت در کلاس‌های توجیهی ۴۰ دقیقه‌ای به ساختمان پلیس امنیت اخلاقی در خیابان احمدقصیر منتقل شد.
وقتی برادر و دخترخاله مهسا منتظر پایان جلسه توجیهی بودند، یک دستگاه آمبولانس اورژانس به ساختمان وارد و دقایقی بعد از ساختمان خارج شد، خیلی طول نکشید که دختران منتقل شده به داخل ساختمان یک به یک خارج شدند و ماجرای عارضه ایجاد شده برای مهسا را به خانواده‌اش خبر دادند.
مهسا در کما
بیمارستان خصوصی کسری در میدان آرژانتین حوالی پلیس امنیت اخلاقی، جایی بود که مهسا به آنجا منتقل شده بود. اظهارات اولیه کادر درمان به خانواده مهسا این بود که او به عارضه توأمان مغزی و قلبی مبتلا شده و به کما رفته است. براساس اظهارات پزشکان، شدت عارضه آنقدر زیاد بود که نمی‌شد برای نجات او امیدوار بود. خبر این ماجرا خیلی زود در شبکه‌های اجتماعی دست به دست و منجر شد بسیاری برای ابراز همدردی با خانواده مهسا مقابل بیمارستان حاضر شوند.
آغاز موج‌سواری
موج هیجان ناشی از این حضور به شبکه‌های معاند رسید و ویدئو‌هایی که برخی حاضران برای آن شبکه‌ها ارسال می‌کردند بر شدت هیجان اضافه می‌کرد. توقف مدام خودرو‌های عبوری ناشی از کنجکاوی صورت گرفته مقابل بیمارستان دشواری رفت و آمد و ترافیک مسیر را به همراه داشت. وقتی مأموران پلیس برای مدیریت ماجرا در محل حاضر شدند، کنترل هیجان از دست برخی حاضران خارج شد. ویدئو‌های بعدی به شبکه‌های معاند رسیده بود دیگر به عنوان خبری اجتماعی بازنشر نمی‌شد. این رسانه‌ها حالا برای تبدیل یک رویداد اجتماعی به موضوعی سیاسی و امنیتی زمینه‌چینی می‌کردند. شلیک یک گلوله یا جراحت یکی از حاضران می‌توانست آن‌ها را به مطالباتشان نزدیک‌تر کند، اما پلیس برای برخورد با حاضران در محل حاضر نشده بود.
واکنش پلیس
روز پنج‌شنبه، مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران در واکنش به حادثه اعلام کرد: «خانمی برای توجیه و آموزش به یکی از بخش‌های پلیس تهران بزرگ هدایت شده بود که ناگهان در جمع سایر افراد هدایت شده به‌طور ناگهانی دچار عارضه قلبی و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان و مداوا قرار گرفت.» مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران بزرگ برخی اخبار و ادعا‌های رسانه‌های معاند را درباره حادثه اعلام کرد که مستندات مربوطه در این خصوص در اختیار پلیس است و اخبار تکمیلی اعلام
خواهد شد.
عملیات نجات
از زمان انتقال مهسا به بخش مراقب‌های ویژه خانواده‌اش مدام بر بالین وی حاضر می‌شدند. عکس‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی گویای این است که تصاویر برای ابراز همدردی و طلب دعا برای سلامت وی منتشر شده است، اما این تصاویر به عنوانی برای حمله گسترده به ماهیت حجاب و عفاف تبدیل شد. با این حال پشت در‌های اتاق مراقبت‌های ویژه، پزشکان تلاش خود را برای نجات مهسا به کار گرفته بودند. انتشار عکس و ویدئو‌هایی از چهره به کما رفته مهسا هر لحظه بر ذوق‌زدگی شبکه‌های معاند اضافه می‌کرد. وقتی شدت عارضه بر بیمار مستولی شد، پزشکان هم چیزی جز تسلیت و ابراز تأسف برای خانواده مهسا نداشتند. انتشار تصویر پدر و مادر مهسا در سوگ فرزندشان مایه شعف رسانه‌های معاند شده بود تا با ردیف کردن کارشناسان ریز و درشت دور تازه‌ای را از حمله به ساختار نظام عملی کنند.
واکنش دوباره پلیس
پلیس در واکنش به فوت مهسا اعلام کرد در همان ساعات اولیه حادثه، رسیدگی به آن بدون هیچگونه ملاحظه‌ای در دستور کار قرار گرفت. پلیس با انتشار فیلم لحظه عارضه ایجاد شده برای مهسا تأکید کرد که براساس مستندات از لحظه حادثه تلاش برای درمان وی به کار گرفته شده است. براساس فیلم دوربین‌های مداربسته، مهسا و چند دختر دیگر از داخل ون پلیس به سالن ساختمان پلیس امنیت اخلاقی منتقل می‌شوند. او لحظاتی بعد از نشستن روی صندلی، خود را به یکی از مأموران پلیس زن می‌رساند. آنگونه که تصاویر به وضوح نشان می‌دهد پس از دیالوگی کوتاه، پلیس زن از مهسا فاصله می‌گیرد، اما مهسا ناگهان دچار عارضه شده و روی زمین می‌افتد که با ورود اورژانس به بیمارستان منتقل می‌شود. پلیس اعلام کرد تصاویر ضبط شده دوربین‌های مداربسته از لحظه ورود وی به اداره پلیس تا انتقال توسط اورژانس به رؤیت خانواده وی نیز رسیده است. همچنین بر اساس رسیدگی دقیق به عمل آمده از زمان انتقال وی به خودرو و انتقال به مرکز پلیس هیچگونه برخورد فیزیکی با او انجام نشده است.»
واکنش مسئولانه
حملات شبکه‌های معاند در حالی شدت می‌گیرد که بالاترین مقام‌های سیاسی کشور به ماجرا واکنش نشان دادند و از فوت مهسا ابراز تأثر کردند. رئیس‌جمهور که برای شرکت در اجلاس سران شانگ‌های در ازبکستان به سر می‌برد، مرگ مهسا را حادثه‌ای تلخ عنوان کرد و به وزیر کشور فرمان داد به صورت ویژه ماجرا را بررسی کند. رئیس مجلس هم به کمیسیون شورا‌ها و امور داخلی کشور مأموریت داد همه ابعاد حادثه رخ داده را با قید فوریت و دقت بررسی و گزارش آن را به مجلس ارائه کنند. محمدباقر قالیباف گفت که اتفاق تلخ اخیر برای یکی از بانوان در یکی از بخش‌های پلیس تهران، سبب جریحه‌دار شدن افکار عمومی و تأسف شدید او شده است.
واکنش قضایی
هیئت نظارت بر حفظ حقوق شهروندی هم بر اساس دستور رئیس کل دادگستری استان تهران مأمور به انجام بازرسی و بررسی‌های لازم درباره حادثه شد. علی القاصی، به معاون قضایی و دبیر هیئت نظارت بر حفظ حقوق شهروندی دادگستری کل استان تهران مأموریت داد در خصوص علل و چگونگی بروز این عارضه، بازرسی‌ها و بررسی‌های لازم را انجام دهد. وی تأکید کرد: «در صورتی که نتایج بازرسی‌ها و بررسی‌های قضایی بیانگر وقوع تخلف، اهمال یا کوتاهی باشد، در مرجع قضایی صالح مورد پیگیری قرار خواهد گرفت.» علی صالحی، دادستان تهران هم تشکیل کارگروه ویژه برای بررسی ابعاد پزشکی پرونده خبر داد و گفت که این کارگروه با دعوت از کادر درمان مهسا و با حضور کارشناسان و متخصصان مجرب پزشکی قانونی فعالیت خود را آغاز کرده و آخرین وضعیت جسمی وی را نیز مورد بررسی قرار داده‌اند. دادستان تهران تأکید کرد که مشخص شود انتقال این خانم به مرکز پلیس از لحاظ پزشکی، چقدر در وقوع حادثه مؤثر بوده است. همچنین از طرف دادستان تهران بازپرس ویژه و تیم مجربی برای بررسی ابعاد این پرونده تعیین شد.
ساعتی پس از اعلام خبر فوت مهسا، وزیر کشور اعلام کرد به وزارت بهداشت و پزشکی قانونی دستور داده شده، علت فوت را پیگیری کند. همچنین از فراجا خواسته شد دلایلی را که موجب حادثه شده است جمع‌آوری کند و معاون امنیتی وزارت کشور هم مسئول نظارت روی این موضوع شد. وزیر کشور بخش زیادی از علت روشن شدن مسئله را در گرو بررسی علائم پزشکی منتهی به این مرگ دانست. وی با تأکید بر رعایت دقت در اظهارنظر‌ها پیرامون علت وقوع این حادثه گفت: ممکن است مسائلی در این شرایط مبهم و غیرصحیح مطرح شود که درست نیست، باید دقت لازم صورت گیرد، همه دستگاه‌ها به دنبال این هستند که علت فوت مشخص شود و به محض مشخص شدن به اطلاع مردم خواهد رسید.
در انتظار نتیجه نهایی گزارش پزشکی قانونی
نتایج بررسی اولیه پزشکی قانونی درباره علت فوت مهسا امینی نشان می‌دهد که وی به علت سکته قلبی فوت کرده است. یک منبع آگاه به فارس گفت: «مهسا به دنبال ایست قلبی با اورژانس به بیمارستان منتقل شد و پس از احیا در فاصله دو ساعت، دو بار ایست قلبی کرد که مجدداً احیا شد. در سی‌تی‌اسکن مغزی علائمی مبنی بر هیدروسفال بودن (عارضه قبلی) گزارش شده است. وی در پنج سالگی هم تومور مغزی عمل کرده و مبتلا به بیماری صرع و دیابت نوع یک بوده است.»
مهسا عصر روز جمعه ایست قلبی می‌کند و نهایتاً پس از ۴۵ دقیقه عملیات احیای قلبی cpr، به علت ایست قلبی فوت می‌کند. با این حال مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران گفت که علت نهایی فوت در دست بررسی است. بر این اساس معاینات تخصصی قبل و پس از فوت مهسا انجام شده است.
مهدی فروزش توضیح داد: همزمان با انتقال پیکر به سالن تشریح، معاینه ظاهری و کالبدگشایی پیکر انجام شد. تیم پزشکی قانونی بررسی دقیق و کامل معاینه و کالبدگشایی را برای تعیین علت فوت انجام داد. فروزش عنوان کرد: نمونه‌های لازم از بافت‌ها و اعضای داخلی بدن متوفی برداشته و به آزمایشگاه‌های تخصصی ارسال شده که به محض دریافت نتایج علت فوت به مقام قضایی اعلام خواهد شد.
تمکین از قانون
مرگ غم‌انگیز مهسا، تأثر مردم و مسئولان از وقوع حادثه را به همراه داشته است، از همین‌روست که اهتمام قانونی برای رسیدگی به چرایی ماجرا شکل گرفته است. رسیدگی به ماجرا هم تنها از مسیر قانون میسر است و توجه به روند‌های آسیب‌زا و هزینه‌زا مثل مطالبات مطرح شده بی‌اساس در رسانه‌های معاند یا برخی شبکه‌های اجتماعی که هدایت آن در دست افرادی معلوم‌الحال است، می‌تواند آسیب‌های بیشتری را متوجه جامعه کند؛ بنابراین تصمیم‌گیری نسبت به رویدادی که رقم خورده و امکان بازگشت آن وجود ندارد، تنها از مجرای قانون و تمکین از آن ممکن است و باید قانون درباره شایعه‌پراکنان هم به وظیفه خود عمل کند.


کد مطلب: 452553

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/452553/روزنامه-های-ایران-باره-مرگ-مهسا-امینی-نوشتند

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1