تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۴۷
کد مطلب : ۴۳۱۵۷۹
فراكسيون مستقلين در مجلس شورای اسلامی به دنبال چه می‌گردند؟

فراكسيون مستقلين در حال برنامه‌ريزي براي تصاحب كرسي نايب رييسي و دبيري در هيات رييسه است

۰
اپوزيسيون 100 نفره ‌مجلس و انتخابات ریاست جمهوری / نفوذ لاریجانی و گام‌های بلند برای 1400
کبنا ؛تجربه ثابت كرده كه يك‌دست شدنشان بيش از هر كس به ضرر خودشان است و اختلافاتشان را بيش از پيش نمايان مي‌كند. چه در مجلس هشتم كه مشاور اين روزهاي رهبري را كنار گذاشتند و به فردي تكيه كردند كه حالا از دايره خودي‌ها خارجش مي‌دانند، چه در مجلس نهم كه اختلافاتشان آنقدر عميق بود كه دولت برآمده از راي اصلاح‌طلبان دست بالاتر را در اختيار گرفت. حالا هم تجربه گذشته را دوباره تكرار مي‌كنند. روزهاي نخست حضورشان در ساختمان هرمي‌ شكل ميدان بهارستان ادعاي وفاق داشتند و يكرنگي براي تغيير شرايط. گفته‌هايشان شبيه به معجزه بود اما بر آن اصرار مي‌كردند تا اينكه بر كرسي‌هاي سبز پارلمان تكيه زدند. اختلاف‌ها از همان روز نخست عيان شد ولي سوداي رياست، قدرت آينده‌نگري‌شان را تحت‌الشاع قرار داد و شد آنچه نبايد مي‌شد. صندلي‌ها و مناصب پارلمان يكي پس از ديگري ميان اين گروه و آن خرده‌جريان اصولگرا تقسيم شد تا شايد وفاق حداقلي حفظ شود و يك‌دستي اثبات اما نشد كه نشد. رييس، چاره‌كار را در رياست فراكسيون اكثريت مجلس يافت. اساسنامه اصلاح شد و رقبا حذف. رييس مجلس، رييس فراكسيون اكثريت شد تا ديگر شاهد سازمان‌دهي گروهي عليه خود نباشد اما ديري نگذشت كه كنش و واكنش‌هاي خود و يارانش يك به يك تازه‌واردها به پارلمان را فراري داد و اين شد فرصتي براي سرد و گرم چشيده‌هاي مجلس. عده و عده‌شان قليل بود ولي «ز غوره حلوا» ساختند. سكوت و صبر استراتژيك‌شان حالا با تكيه بر نام «مستقلين» آينده روشني را براي آنان و فراكسيون‌شان رقم زده است.اسامي مجلس يازدهمي‌ها كه اعلام شد، خبري از اختلاف ديدگاه و حضور نمايندگان جريان‌هاي سياسي مختلف ايران در پارلمان نبود. رد صلاحيت حداكثري و مشاركت حداقلي اكثر قريب به اتفاق كرسي‌هاي بهارستان را به اصولگرايان واگذار كرده بود ولي در اين ميان بودند اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گراياني كه از رويارويي در مجلس دهم تحفه خوشايندي نصيبشان نشده بود پس راه همكاري در پيش گرفتند. حدود 15 اصلاح‌طلب و 30 مستقل مجلس يازدهم گرد هم آمدند و نه به‌ طور رسمي بلكه در خفا و به دور از جار و جنجال‌هاي رسمي فراكسيوني همنام فراكسيون ياران علي لاريجاني در مجلس دهم تشكيل دادند: «مستقلين ولايي». اين فراكسيون هشتم خرداد ماه اعلام موجوديت كرد ولي واگذاري رياستش به چهره‌اي نه چندان مطرح سبب شد تا از سوي رسانه‌ها و افكار عمومي چندان مورد توجه قرار نگيرد. محمد باقري‌بناب، رياست اين فراكسيون را عهده‌دار است ولي امور رسانه‌اي اين فراكسيون تمام و كمال به غلامرضا نوري‌قزلجه واگذار شده كه ارتباطات حسنه‌اش با علي لاريجاني اظهرمن الشمس است اما اين فراكسيون هم همچون هم نامش در مجلس دهم، همه كاره‌اش پشت پرده ايستاده است. علي لاريجاني عملا رييس معنوي فراكسيون مستقلين مجلس دهم بود و واو به واو مطالباتش در اين فراكسيون پيگيري مي‌شد؛ حال آنكه رياست اين فراكسيون برعهده كاظم جلالي بود. مسعود پزشكيان هم اين روزها چنين وضعي در فراكسيون مستقلين دوره يازدهم دارد. او اصلاح‌طلب‌ترينِ اصلاح‌طلبان مجلس است و آشنا به قواعد بازي پارلمان. به خوبي مي‌داند كه اگر نامش راس اين فراكسيون قرار بگيرد ديگر نمي‌توان مجلس يازدهم را مجلسي با يك فراكسيون سياسي خواند؛ حال آنكه همين مساله بهترين فرصت براي فراكسيون مستقلين است تا بتواند عده و عده خود را افزايش دهد و رفته‌رفته جايگاه خود را در معادلات پارلمان يازدهم مستحكم‌تر كند. استحكامي كه بي‌شك مي‌تواند با خروج قاليباف از مجلس يازدهم به هواي كرسي پاستور 1400 دوچندان شود اما در صورت تداوم حضور او در بهارستان نيز تغيير خاصي در برنامه‌هاي آنان ايجاد نخواهد شد. پيگيري‌هاي خبرنگار روزنامه «اعتماد» حاكي از برنامه‌هاي مفصل و دقيق مستقلين ولايي براي اجلاسيه دوم پارلمان يازدهم است؛ هر چند تا آن زمان ترجيح‌شان پيگيري اقدامات در سكوت است.
 45 رسمي، 55 غيررسمي!
بنيان‌گذاران فراكسيون مستقلين در بهترين حالت 15 اصلاح‌طلب و 30 مستقل حاضر در مجلس يازدهم بودند اما پارلمان به خوبي ثابت كرده اين 45 راي بدون ائتلاف با فراكسيون‌هاي بزرگ‌تر هرگز كاري از پيش نخواهند برد ولي مشكل اينجاست كه در مجلس يازدهم تنها فراكسيون باقي مانده فراكسيون اكثريتي است كه نه عملكرد فراكسيوني دارند و نه فعاليت خاصي به ‌طوري كه آخرين نشست برگزار شده توسط آنان به حدود 2 ماه پيش برمي‌گردد. از اين ‌رو تنها راه باقي مانده براي مستقلين ولايي جذب نمايندگان بريده است اما نه به شكل رسمي. غلامرضا نوري‌قزلجه، سخنگوي فراكسيون مستقلين در جريان گفت‌وگوي خود با «اعتماد» اين مساله را به‌ طور ضمني تاييد كرد و گفت:«اكثر اعضاي فراكسيون رسمي نيست به اين معنا كه فرم ثبت‌نامي پر شده و در پرونده فراكسيون قرار گرفته باشد اما همكاري‌ها رو به افزايش است. مايل هم نيستيم تعداد دقيق اعضاي فراكسيون را اعلام كنيم ولي هنگام تصميم‌گيري‌ها، همراهي خوبي با ما صورت مي‌گيرد كه افزايش هم پيدا مي‌كند.» به رغم خودداري يكي از اثرگذارترين چهره‌هاي فراكسيون مستقلين از اعلام اسامي حدودي اعضاي اين فراكسيون، پيگيري‌هاي خبرنگار روزنامه «اعتماد» حاكي از آن است كه تعداد اعضاي فراكسيون مستقلين ولايي مجلس يازدهم به يكصد تن رسيده كه 55 نفر از آنان را مي‌توان نمايندگاني دانست كه از سبك و سياق اقدامات اصولگرايان و فراكسيون مستقلين زده شده و در حال همراهي با مستقلين ولايي هستند.
 فراكسيون «حرفه‌اي‌ها»
اگرچه عمده اعضاي فراكسيون مستقلين را چهره‌هايي كه رسما عضو اين فراكسيون نيستند، تشكيل مي‌دهند ولي مستقلين ولايي تنها فراكسيون مجلس يازدهم است كه عملكردي فراكسيوني دارد و تلاش كرده نظم لازم را حفظ كند. نوري‌قزلجه، سخنگوي اين فراكسيون، گفته است:«پايه فراكسيون را چهره‌هاي اصلاح‌طلب و مستقل تشكيل دادند ولي امروز مرزبندي‌ها به‌ طور كلي شكسته است.» او درباره چند و چون برگزاري جلسات اين فراكسيون نيز گفت:«جلسات فراكسيون مستقلين صبح يكشنبه قبل از برگزاري صحن علني برگزار مي‌شود و كمتر پيش آمده كه جلسات تعطيل شود. مسائل روز سياست ايران و نوع مواجهه با طرح‌ها و لوايح در دستوركار مجلس از جمله دستوركارهاي فراكسيون است. شوراي مركزي هم جلسات جداگانه‌اي برگزار مي‌كند. تلاش ما آن است كه تجربه عملكرد فراكسيوني در مجلس دهم را تكرار كنيم و حرفه‌اي پيش برويم چراكه برخلاف فراكسيون اكثريت، اكثريت اعضاي فراكسيون مستقلين را چهره‌هايي تشكيل مي‌دهند كه نه تنها كار تشكيلاتي را به خوبي آموخته‌اند بلكه سابقه حضور در مجلس را نيز دارا هستند.» اين نماينده مجلس نامي از اعضاي اين فراكسيون به ميان نمي‌آورد ولي پيگيري‌هاي حاكي از همراهي بيش از نيمي از آذري‌زبانان مجلس يازدهم با فراكسيون مستقلين است. چهره‌هايي چون فريدون حسنوند نيز از قرار معلوم همراه و هماهنگ با اين فراكسيون به شمار مي‌روند. يكي از جالب‌ترين اسامي، فريدون عباسي است. او كه هرگز حاضر به همراهي با فراكسيون اكثريت نشده با فراكسيون مستقلين نيز تمام و كمال همراه نيست ولي برخي شنيده‌ها حاكي از برخي هماهنگي‌ها ميان آنان بر سر موضوعاتي چون طرح شفافيت آراي نمايندگان است. شهريار حيدري، سميه محمودي، سميه رفيعي، الهام آزاد، حسين نوش‌آبادي و منادي سپيدان نيز از ديگر چهره‌هايي به شمار مي‌روند كه نام‌شان اين روزها بيشتر كنار مستقليني‌ها شنيده مي‌شود. چهره‌هايي كه هر كدام وزن و اعتبار خاص خود را در پارلمان دارند و همين مساله مي‌تواند به سود مستقلين تمام شود.
چراغ خاموش تا خرداد 1400

   


برخورداري از حدود يكصد همراه و همفكر و برگزاري جلسات منظم مي‌تواند هر فراكسيوني را در مجلس شهره عام و خاص كند ولي مستقلين جز در مواقعي خاص نظير رد كليات طرح شفافيت آراي نمايندگان چندان فعال نبوده‌اند. نوري‌قزلجه اين سكوت استراتژيك را «پرهيز از حاشيه‌سازي» دانسته و مي‌گويد:«موضوع طرح شفافيت و جلوگيري از برخورد انتخاباتي با آن يكي از اقدامات ما در فراكسيون بود كه هماهنگي تمام عياري هم بر سر آن ايجاد شد. مطالبه ما پرداختن مجلس به موضوعات حياتي چون معيشت و پرهيز از حاشيه‌سازي است. ما قصد داريم خردورزي و ايجاد هماهنگي ميان نهادهاي حاكميتي را دنبال كنيم. با فعال‌سازي اهرم‌هاي ديپلماسي در مسير بهبود شاخص‌ها حركت كنيم. مشي ما نيز بر مبناي استقلال بنا شده و با برخي اقدامات به اصطلاح مردم‌پسندي كه برخي در مجلس پيگيري مي‌كنند هم فاصله دارد. ما خواستار تامين منافع حقيقي مردم هستيم نه منافع شعاري.» اين عضو فراكسيون مستقلين البته تاكيد دارد كه اين فراكسيون فعلا وارد مباحث انتخاباتي نشده اما برخي شنيده‌ها حاكي از برنامه‌ريزي قابل توجه اعضاي اين فراكسيون به ويژه پزشكيان براي خرداد ماه است.
هدف نخست؛ هيات رييسه
دومين اجلاسيه يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي پيش از سيزدهمين دوره انتخابات رياست‌جمهوري در هفتم خرداد ماه سال آينده برگزار خواهد شد و قاليباف در صورت بقا در پارلمان، كار سختي براي تصاحب دوباره كرسي رياست در پيش خواهد داشت به ويژه آنكه اميرحسين قاضي‌زاده‌هاشمي، نايب رييس اول مجلس اين روزها چندان اميدي به پاستور 1400 ندارد و در عوض بي‌ميل به تكيه بر كرسي رياست پارلمان نيست. در اين ميان هم فراكسيون مستقلين و هم مسعود پزشكيان به خوبي مي‌دانند كه شانسي براي رسيدن به كرسي رياست مجلس نخواهند داشت ولي در عوض تكيه بر كرسي نايب رييسي چندان دور از دسترس نيست. علي نيكزاد در اجلاسيه اول و در اوج همراهي اصولگرايان با 196 راي نايب رييس دوم مجلس شد ولي حالا تشديد دلخوري‌ها از يك سو و عملكرد مستقلين از سوي ديگر ضربه جدي به سبد راي او وارد كرده و بعيد نيست پزشكيان در صورت عدم كانديداتوري براي انتخابات رياست‌جمهوري، شانس خود را براي نايب رييسي آزمايش كند. افزون بر نايب رييسي، نوري‌قزلجه و برخي ديگر از اعضاي اين فراكسيون نيز نيم‌نگاهي به كرسي‌هاي دبيري مجلس دارند. كرسي‌هايي كه عليرضا سليمي با 129، محسن پيرهادي با 128 راي، كريمي فيروزجايي با 127 راي و دهنوي با 119 راي بر آن تكيه كرده‌اند و براي فراكسيوني يكصد نفر هدفي قابل دسترسي به شمار مي‌رود. نوري‌قزلجه نيز برنامه‌ريزي مستقلين براي اين كرسي‌ها را نه تنها رد نكرد بلكه با بيان اينكه «شايد در آينده در هيات رييسه هم نيرو داشته باشيم» به نوعي آن را تاييد كرد.
هدف دوم؛ پاستور
هدف دوم و بزرگ‌تر فراكسيون مستقلين مجلس به ‌طور قطع پاستور 1400 خواهد بود. علي لاريجاني نزديك‌ترين گزينه به چهره‌هاي سرشناس اين فراكسيون به شمار مي‌رود ولي او تنها گزينه نيست. نوري‌قزلجه در جريان گفت‌وگوي خود از چهره‌هايي چون علي مطهري، سيدحسن خميني، محمدجواد ظريف و حتي مسعود پزشكيان نام برد ولي تاكيد كرد كه با توجه به عدم شكل‌گيري فضاي انتخابات، آن ‌هم به ‌طور تام و تمام در كشور اين فراكسيون هنوز موضع قطعي اتخاذ نكرده ولي پس از بررسي بودجه و در فروردين‌ ماه اين فراكسيون نيز وارد مقوله انتخابات خواهد شد. در همين اثنا يكي ديگر از اعضاي اين فراكسيون، گفت كه كميته انتخابات فراكسيون مستقلين شكل گرفته ولي هنوز اعلام حضور نكرده است. همه اين موارد كنار هم خبر از تغيير آهسته اما پيوسته معادلات پارلماني مي‌دهد كه حالا چندان هم از حمايت اصولگرايان و نهادهاي انتصابي جمهوري اسلامي برخوردار نيست؛ پارلماني كه مدعي شفافيت بود ولي معادلاتش بيش از هر پارلماني به تفاهم‌هاي پشت پرده وابسته است.
 يك سوء تفاهم سياسي
«مستقل» بودن در فرهنگ سياسي كه «تحزب» و حتي گرايش به جناح‌هاي سياسي را ناپسند و بعضا اگر نگوييم در مقام «فحش سياسي»، دست‌كم به‌مثابه امري نامطلوب در سياست‌ورزي و كنشگري روي زمين سياست قلمداد مي‌كند، مي‌تواند در حكم برگ برنده عمل كند. احتمالا بارها و بارها از تريبون‌هاي رسمي، به‌خصوص تريبون صداوسيما شنيده و ديده‌ايم كه از زبان اين كارشناس و آن شهروند، عليه جناح‌هاي سياسي بحث و صحبت شود. اينكه مسوولان به‌جاي پيشبرد اهداف حزبي، به‌فكر ملت باشند. تو گويي احزاب تشكيل شده‌اند كه عليه ملت فعاليت كنند!
مي‌گويند «حزب، خانه قدرت است.» احزاب هم البته تشكيل مي‌شوند كه قدرت را تصاحب كنند. اما اين تصاحبِ قدرت به‌خودي خود امري مذموم و ناپسند نيست؛ چراكه به هر حال هرجا قدرتي هست، صاحب‌قدرتي هم هست. به بيان ديگر چه فلان حزب با فعاليت و كنشگري حزبي دست به تصاحب قدرت بزند، چه برخلاف آن‌چه فلسفه وجودي‌اش ايجاب مي‌كند، گوشه‌اي نظاره‌گر بازي قدرت و سياست باشد، آن‌چه اجتناب‌ناپذير است و انكارناشدني، اين است كه قدرت خواه‌ناخواه قبضه مي‌شود و افسارش به‌چنگ قدرقدرتي مي‌افتد تا با رام كردنش، جامعه و مملكت را آرام كند. اين حقيقت سياسي اما به‌دلايلي كه كمتر مورد آسيب‌شناسي و واكاوي قرار گرفته، معمولا ناديده گرفته شده و بالعكس، طوري با موضوع مواجه مي‌شويم كه تو گويي اگر عنصري حزبي پس از پيروزي در يك انتخابات، راهبردهاي توسعه‌اي حزبش را در حوزه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و مدني دنبال كند، مرتكب خطايي نابخشودني شده و حتي دستش به خيانت عليه ملت آلوده است. حال آنكه از آن‌سو بسياري از ناظران و تحليلگران سياسي معتقدند فقدان راهبردهاي حزبي و عدم وابستگي سياسيون و به‌خصوص منتخبان ملت به احزاب عملا به‌معناي آن است كه هر يك از اين عناصر سياسي، برفرض به عنوان يك نماينده منتخب ملت در مجلس بايد به‌تنهايي همه امور سياسي، اقتصادي، فرهنگي و مدني را تمشيت و ضبط و ربط كند؛ اما اگر به‌پشتوانه حزبي سياسي وارد عرصه فعاليت سياسي در قامت نماينده مجلس شود، مي‌تواند هر زمان كه نياز بود، از توان كارشناسي و تخصصي حزب متبوع خود در اين و آن حوزه بهره‌برداري كند و فراتر از آن، اگر تحزب به‌معناي واقعي كلمه در جريان باشد و احزاب آن‌طور كه از يك حزب سياسي انتظار مي‌رود، فعال باشند، طبيعتا اتاق‌هاي فكر تخصصي در حوزه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و مدني در آن حزب فعالند و خروجي مطالعات و بررسي‌هاي‌شان در قالب برنامه‌هاي مدون و ساختارمند كوتاه‌مدت، ميان‌مدت و بلندمدت در اختيار اعضايي خواهد بود كه به‌نمايندگي از آن حزب في‌المثل راهي پارلمان شده‌اند. در آن صورت است كه اتفاقا منافع اين رابطه دوسويه ميان سياستمدار و حزب مستقيم به حساب ملت واريز شده و اين شهروندان هستند كه از قبلِ اين فعاليت نظامند و معقول حزبي منتفع مي‌شوند. 

 

اين ديدگاه اما عملا در فرهنگ سياسي ايراني خريدار ندارد و در حالي كه هم اصلاح‌طلبانِ معتقد به «توسعه سياسي» طي دو، سه دهه گذشته سعي كرده‌اند با نوعي فرهنگ حزبي وارد كار سياست شوند و هم حتي اصولگرايان و محافظه‌كاراني كه دست‌كم در گذشته كمتر از تحزب مي‌گفتند و هنوز هم بيش از رقيب سياسي‌شان در تريبون‌هاي رسمي همچون صداوسيما در مذمت تحزب و حزبي‌گري داد سخن سر مي‌دهند، حالا سال‌هاست كه در قالب ده‌ها حزب و تشكل سرگرم فعاليت سياسي شده و ازجمله در آستانه هر انتخابات با احزاب‌شان گردهم آمده و سعي مي‌كنند در قالب فعاليت جبهه‌اي كه به‌تعبيري مي‌توان آن را فعاليت فراگير حزبي باتوجه به مناسبات خاص سياست ايراني دسته‌بندي كرد، در روند انتخابات ايفاي نقش  مي‌كنند اما در مجموع هنوز نگاه رسمي به تحزب ، نگاهي است منفي. 
اما اساسا معناي فعاليت «مستقل» سياسي در مناسبات سياست ايراني چيست و وقتي يك سياستمدار از اين مي‌گويد كه قائل به فعاليت «مستقل» از احزاب و جناح‌هاي سياسي است، دقيقا از چه مي‌گويد! آيا به‌واقع به هيچ بخشي از احزاب منتسب به بخش‌هاي مختلف حاكميت وابسته نيست؟! آيا او وراي تعلقات و گرايش‌هاي جناحي و وراي جناحين سياسي رسمي ايراني دست به كنشگري سياسي و سياست‌ورزي مي‌زند؟! آيا اساسا در فرهنگ سياست ايراني، امكان فعاليت مستقل از احزاب و جناح‌هاي سياسي و فراتر از آن، امكان كنشگري سياسي به‌طور مستقل از حاكميت فراهم است يا اين ادعاي «استقلال» صرفا شعاري است براي جلب‌توجه افكار عمومي و برافراشتن تابلو و پرچمي متفاوت در آستانه هر انتخابات تا مگر مردمي كه حالا آن‌طور كه خروجي بررسي‌ها و آسيب‌شناسي‌هاي حوادث و اعتراضات سياسي- معيشتي چند سال اخير نشان مي‌دهد، از هر دو جناح عبور كرده و آينده و زيست سياسي- مدني‌شان را وراي فعاليت احزاب و جناحين رسمي مملكت دنبال مي‌كنند، به اين دليل كه سياستمداري «مستقل» از احزاب و جناحين هميشگي وارد ميدان شده، به او اعتماد كنند و پشت سرش راهي كارزار انتخابات شده و پاي صندوق‌هاي انتخاباتي بيايند.
براي يافتن پاسخ اين پرسش‌ها اما شايد لازم باشد كه ابتدا نگاهي بيندازيم به سابقه و گذشته اين مفهوم سياسي در مناسبات و ادبيات سياسي ايراني دست‌كم طي دوران حكومت جمهوري اسلامي. همين‌جا لازم است به ياد داشته باشيم كه اولا تحزب در ايران ‌نسبت به كشورهاي همسايه و هم‌سطح به‌لحاظ ماهيت  فرهنگ سياسي حاكم بر جامعه دست بالا را در اختيار دارد و واقعيتي است انكارناپذير كه تحزب ايراني  با سابقه‌اي بيش از يكصدسال  از جمله موارد سرآمد در منطقه و فرهنگ‌هاي سياسي به‌نسبت مشابه فرهنگ سياسي ايراني بشمار مي‌رود. ثانيا همانطور كه تحزب ايراني در مقاطع و ادواري پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وضع و حالي بهتر به خود ديده و بعضي مواقع و بزنگاه‌هاي سياسي نيز به محاق رفته، پيش از پيروزي انقلاب نيز اين شرايط نامتوازن و ناپايدار بر تحزب ايراني حاكم بوده و همانطور كه به عنوان نمونه در مقاطعي همچون سال‌هاي پاياني عمر حكومت پهلوي، ساختار تك‌حزبي و فعاليت حزب رستاخيز، عملا «تحزب» را از محتوا تهي ساخته بود، در بزنگاه‌ها و مقاطعي نيز كه شايد طلايي‌ترين دورانش همان دوران اوج مشروطه، پيش از كودتاي 28 مرداد 32 باشد، شاهد اعتلاي فعاليت احزاب بوديم؛ دوراني كه احتمالا استقلال سياسيون از اين حزب و آن تشكيلات سياسي، نه‌تنها مايه افتخارشان نبوده، بلكه ضعفي در سياست‌ورزي حرفه‌اي آن سياستمدار به حساب ‌مي‌آمده است.
اما فارغ از فراز و فرودهاي روند تحزب ايراني - چنان‌چه اشاره شد- بحث اساسي آن است كه مقصود از «مستقل» چيست. گفتيم بسيارند سياستمداراني كه در چارچوب نظام سياسي حاكم بر ايران، دم از استقلال سياسي از احزاب و جناح‌هاي مسلط مي‌زنند. سياستمداراني كه اگرچه شايد در هيچ‌يك از احزاب رسمي و فعال در كشور عضويت نداشته باشند اما اين استقلال از عضويت در احزاب، به هيچ عنوان به‌معناي استقلال تام و تمام سياسي آنان از جناح‌هاي رسمي چپ و راست وميانه نيست. نكته‌اي كه البته شايد نتوان به‌طور دقيق و با عدد و رقم از آن گفت اما با نگاهي عام به فضاي سياست ايراني بايد به آن اعتراف كنيم، آن است كه درمجموع اغلب چهره‌هاي سياسي كه مدعي استقلال سياسي از احزاب رسمي مملكتند، در زمره اصولگرايان قرار مي‌گيرند. علت چيست، قطعا نياز به بررسي و مداقه كارشناسي دارد اما مي‌توان گفت كه گفتمان مطلوب اصلاح‌طلبان كه عمدتا بر «توسعه سياسي» و توجه به «آزادي‌هاي اساسي» ازجمله آزادي احزاب متكي است، باعث شده اغلب اصلاح‌طلبان كنار تحركات جناحي سياسي خود، در قالب احزاب رسمي اصلاح‌طلب نيز فعاليت كنند. هرچند هستند اصلاح‌طلباني كه عملا بيرون از احزاب رسمي دست به كنشگري سياسي مي‌زنند و جالب آنكه بعضا حاضر به پذيرش قيد و قيود تحزب هم نيستند. با اين همه اما چنان‌چه اشاره شدكنار معدود اصلاح طلبان بي‌اعتماد به تحزب، عمده سياسيون فراري از تحزب را اصولگرايان تشكيل مي‌دهند. همين ديروز حميد رسايي، نماينده جنجالي سال‌هاي نه چندان دور پايتخت و ازجمله اعضاي پيشين تشكيلاتِ جبهه پايداري در اظهارنظري مطبوعاتي، ضمن اعلام كانديداتوري براي انتخابات ميان‌دوره‌اي مجلس يازدهم، مدعي شد كه قصد دارد در اين انتخابات به‌صورت «مستقل» كانديدا شود. او البته هم‌اكنون به‌طور رسمي عضو هيچ حزب و دسته‌اي نيست اما آن‌چه از اين جالب‌تر است آن‌است كه جبهه پايداري يعني همان حزبي كه رسايي زماني در آن عضويت داشت، صراحتا در سطور مختصر مرام‌نامه خود تاكيد كرده كه تشكيلاتي است، «تشكل‌گريز»؛ تو گويي تشكيلات سياسي، انگ و عار است! نكته ديگر در بحث از مفهوم فعاليت سياسي «مستقل» اما كمي بيش از ديگر مباحث طنزآميز است. اينكه حالا «مستقلين» نه صرفا به‌معناي چهره‌هاي سياسي كه در احزاب عضويت ندارند، بلكه فراتر از آن، عملا در اين سال‌ها به جناحي قدرتمند در مناسبات سياسي ايران تبديل شده است. چنان‌كه حالا در خانه احزاب، علاوه بر دو فراكسيون «اصلاح‌طلبان»  و «اصولگرايان» با فراكسيون سومي موسوم به «مستقلين و معتدلين» نيز روبرويم؛ فراكسيوني كه همچون آن دو فراكسيون ديگر، عملا از ده‌ها حزب و دسته سياسي نمايندگي مي‌كند. احزابي كه البته همگي مدعي‌اند حاضر به پذيرش قيد و بند كار حزبي و تشكيلاتي نيستند و آنقدر همه فكر و ذكرشان ملت است و بس كه حاضر نيستند تن به عضويت در اين جناحين مدعي قدرت بدهند. راه‌حل‌شان اما براي تن ندادن به اين انگِ سياسي (تحزب)آن است كه در قالب احزابي فعاليت ‌كنند كه صفت «مستقل» را در جايگاه «نام و عنوان» بر حزب و دسته سياسي خود گذاشته‌اند ونه بيشتر.
بحث از مستقلين سياستِ ايراني و اساسا مفهوم استقلال سياسي و جناجي و حزبي در فرهنگ سياست ايراني، بحثي است مستوفي و پيچيده كه قطعا پرداختن به آن در يك نشست و يك منزل ممكن نيست. با اين همه آن‌چه تا همين‌جا مي‌توان گفت به‌نحوي اين است كه آن‌چه در فرهنگ سياست ايراني «استقلال حزبي» و فعاليت «مستقلِ سياسي» خوانده مي‌شود، در قياس با آن‌چه اين تعابير و مفاهيم داعيه‌دارش هستند، به‌قول جوان‌ترها «سوءتفاهمي» بيش نيست!
نام شما

آدرس ايميل شما

خاطره بد بورس از دخالت

خاطره بد بورس از دخالت

ریزش‌های اخیر بورس باعث شده که طرح تحقیق و تفحص از بازار سرمایه در دستور کار مجلس قرار ...
علی کریمی از خودی‌ها بنالد یا کت‌و‌شلواری‌ها؟

علی کریمی از خودی‌ها بنالد یا کت‌و‌شلواری‌ها؟

‌انتخابات فدراسیون فوتبال ایران فردا یکشنبه برگزار می‌شود تا تکلیف جانشین مهدی تاج، رئیس ...
بایدن نقاب برداشت / بازی جدید آمریکا

بایدن نقاب برداشت / بازی جدید آمریکا

همزمان با اقدام جدید آمریکا در ارائه قطعنامه پیشنهادی ضد ایرانی به شورای حکام ، ایران ...
1