کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

چه کسانی در انتخابات 1400 حضور پیدا نمی‌کنند؟

اصلاح‌طلبان در رد و تمنای خاتمی / اگر قالیباف کاندیدا شود

17 آذر 1399 ساعت 3:10

بازی کی بیاد، کی نیاد، بازی این روزهای اصلاح طلبان و اصولگرایان هستند که برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 به راه انداخته‌اند. در میان بازار شلوغ گمانه‌زنی‌ها از افرادی که قرار است نامشان در میان کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قرار بگیرد افرادی هم هستند که حاضر نشدن‌شان در این میدان را قطعی کرده‌اند.


بازی کی بیاد، کی نیاد، بازی این روزهای اصلاح طلبان و اصولگرایان هستند که برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 به راه انداخته‌اند.  در میان بازار شلوغ گمانه‌زنی‌ها از افرادی که قرار است نامشان در میان کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قرار بگیرد افرادی هم هستند که حاضر نشدن‌شان در این میدان را قطعی کرده‌اند.
به گزارش کبنا، در همین زمینه خبرآنلاین، به جز برخی چهره‌ها که یا دائم‌الکاندیدا هستند و یا برای اولین بار می‌خواهند به کرسی ریاست جمهوری فکر کنند، انتخابات ۱۴۰۰ برای اهالی سیاست به انتخاباتی پرریسک تبدیل شده است و چرتکه‌های سیاسی برای برخی کسانی که با «الف» تا «ی» سیاست آشنایی دارند زنگ خطر را به صدا درآورده تا خود را از آتش رقابت دور کنند.
ریسک انتخابات آنجا امان از اهالی آن می‌برد که اولاً برخی تحلیل‌ها حاکی از تکرار انتخابات اسفند ۹۸ و کاهش مشارکت سیاسی دارد. در ثانی خیابان پاستور با اتفاقات عجیب و غریب داخلی و بین‌المللی شبیه به میدان مین می‌ماند که تنها کافی است یک نیم قدم کج گذاشته شود تا بمب‌ها زیر پا منفجر شود و تمام اندوخته‌ها برای جمع کردن وجهه سیاسی و اجتماعی مانند دود در هوا گم شود؛ حال به این وضعیت مشکلات ناشی از شیوع کرونا، تحریم‌های بین‌المللی و احتمالاً پیچیده‌تر شدن تحریم‌ها در آینده را هم باید چاشنی کرد.
البته با همه این تفاسیر هر روز لیستی از اردوگاه چپ و راست بیرون می‌آید که اسامی اغلب نام آشنا بر آن خودنمایی می‌کند که قرار است در خرداد ۱۴۰۰ ردای کاندیداتوری به تن کنند. هرچند بازار تائید و تکذیب‌ها نیز در این میان حسابی داغ است اما نکته جالب افرادی است که عطای کاندیداتوری را به لقایش بخشیده‌اند و قاطعانه گفته‌اند قرار نیست در این میدان حاضر شوند و قریب به یقین کاندیداتوری آنها از میدان احتمالات خارج شده است. برخی هم گرچه خود از نیامدنشان می‌گویند ولی فضای حاکم بر این روزهای سیاست حکایت از آن دارد که شاید در دقیقه ۹۰ تصمیم خود را تغییر داده و وارد گود شوند.
در ردای قاضی‌القضات
درست در شرایطی که خود را برای انتخابات مجلس ۹۸ و ایجاد ساز و کاری که اصولگرایان را کنار هم و زیر یک چتر قرار دهد، آماده می‌کرد، با حکمی از سوی فرمانده کل قوا بر مسند قاضی‌القضاتی نشست و دیگر از آن فضای انتخاباتی فاصله گرفت. ابراهیم رئیسی اکنون بر مسند قوه قضاییه نشسته است. البته رأی ۱۶ میلیونی او در رقابت با رئیس دولت یازدهم آنقدر اصولگرایان را به ساختمان پاستور نزدیک کرده بود که تقریباً نتوانستند فکر او را از سر بیرون کنند برای همین هر از گاهی نام ابراهیم رئیسی و احتمال کاندیداتوری او از دهان یکی از اهالی جناح راست به گوش می‌رسید.
احمد امیرآبادی عضو هیئت رئیسه مجلس یکی از افراد معتقد به حضور رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ است. او می‌گوید اگر در انتخابات ۱۴۰۰ آقای رئیسی بیاید همه مشکلات حل شود. اما امیرحسین قاضی زاده هاشمی نایب رئیس مجلس که پیش‌تر سخنگوی جبهه پایداری بود به این سخنان واکنش نشان داد و در توئیتر خود نوشت: سخن برادرم آقای امیرآبادی بر لزوم حضور آیت‌الله رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ جدید نیست. جمع‌بندی بسیار از انقلابی‌ها همین بود که مطرح هم شد اما ایشان به شدت مخالفت کردند و ضمن تاکید بر برنامه پنج ساله خود در قوه قضاییه طرح بحث‌های این‌چنینی را انحراف در مسیر تحول قوه و گفتمان مبارزه با فساد دانستند.
هرچند مهدی چمران نیز می‌گوید هنوز صحبت رسمی با ابراهیم رئیسی صورت نگرفته است اما از سوی دیگر مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز عنوان می‌کند رئیسی اعلام کرده است که قصد ورود به انتخابات ریاست جمهوری را ندارد و می‌خواهد در قوه قضائیه بماند.
پارلمانتاریست فیلسوف
یک‌بار سال ۸۴ وقتی دولت سید محمد خاتمی به پایان دوره هشت ساله‌اش رسیده بود، ریاست سازمان صدا و سیما را کنار گذاشت و وارد گود رقابت برای ریاست جمهوری شد تا بختش را در این میدان بیازماید. همان زمان که صفی از کاندیداهای اصلاح طلب مقابل صفی از اصولگرایان رجزخوانی می‌کردند؛ درنهایت قرعه به نام محمود احمدی‌نژاد خورد. البته این پایان کار نبود و لاریجانی در انتخابات سال ۸۶ و مجلس هشتم دوباره خود را در معرض انتخاب قرار داد و برای ۳ دوره ریاست مجلس را در کارنامه‌اش قرار داد و رکورد بیشترین ریاست را در تاریخ پارلمان بعد از انقلاب به نام خود تمام کرد.
از آنجا که زمزمه‌های احتمال ریاست جمهوری لاریجانی در سال ۹۶ هم مطرح شده بود وقتی لاریجانی اعلام کرد نمی‌خواهد دیگر نماینده باشد گمانه‌زنی‌ها درباره کاندیداتوری او در سال ۱۴۰۰ قوت گرفت. لاریجانی وقتی آب پاکی را روی دست حامیان این اظهارات ریخت که گفت: «تکلیف را روشن کنم که من برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ برنامه‌ای ندارم.»
البته علی مطهری هم که برادر همسر لاریجانی است چند ماه پیش گفت بود: «هرچند آقای لاریجانی صراحتاً نمی‌گوید که کاندیدای ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۰ است، اما این احتمال را رد نمی‌کند.»
لابی‌من بهارستان
نایب رئیس چند دوره مجلس، چند سالی می‌شود که خود را بازنشسته پارلمان کرده است. او بعد از هفت دوره نمایندگی مجلس نه در انتخابات مجلس دهم کاندیدا شد و نه در انتخابات مجلس یازدهم. باهنر که سالها لقب لابی من مجلس را به خود اختصاص داده بود و تجربه‌اش در بین صندلی‌های نمایندگی او را در عرصه سیاست و چم خم‌های زیادی آشنا کرد وقتی عرصه قانونگذاری را ترک کرد این گمانه تقویت شد که شاید از همین‌جا کوچ باهنر به خیابان پاستور آغاز شود و قدم در مسیر اجرایی بگذارد.
و این گمانه‌زنی‌ها وقتی به انتخابات ۱۴۰۰ رسید قدرت و قوت بیشتری گرفت اما باهنر در برابر حرف و حدیث‌ها درمورد حضور احتمالی‌اش در ردای کاندیداتوری یک جمله بیشتر پاسخ نداد و گفت؛ «یکی از رسانه‌ها شایعه‌ای در این رابطه منتشر کرده بود که بنده همین جا قویاً تکذیب می‌کنم و برنامه‌ای برای حضور در رقابت‌های انتخاباتی برای ۱۴۰۰ ندارم.»
وقتی امثال باهنر و لاریجانی برای نامزدی مردد می‌شوند می‌توان حدس زد این سیاستمداران فضای انتخابات ۱۴۰۰ را متفاوت از هر زمانی می‌دانند.
پسران به نام پدران
پسر ارشد مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فقط در انتخابات سال ۹۶ برای شورای شهر تهران کاندیدا شد، اما او هم بهتر از دیگران معادلات انتخاباتی را می‌شناسد. هم پدرش بارها در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و مجلس خبرگان کاندیدا شده بود، هم به واسطه داشتن سمت‌هایی مثل رئیس دفتر رئیس جمهوری و همچنین فعالیت حزبی با ماهیت انتخابات آشناست. محسن هاشمی با وجود آن‌که در انتخابات شورای پنجم توانست با یک میلیون و ۱۳۸ هزار رأی نفر اول و رکورددار پنج دوره انتخابات شوراها شود اما در یک گفت‌وگوی رادیویی به همه گمانه‌زنی‌ها پایان داد و گفت: علاقه‌ای به این کار ندارم. با وضعیتی که الان هست و شرایط بسیار سخت کشور، کسی که خود را کاندیدا می‌کند به قول غربی‌ها باید «سوپرمن» باشد. او همچنین در گفت‌وگوی تلویزیونی خود در شبکه تهران وقتی در برابر پرسش دوباره درباره انتخابات ۱۴۰۰ قرار گرفت گفت: من قصد شرکت در انتخابات ندارم؛ نه در شورای شهر نه در ریاست جمهوری. او همچنین اضافه کرد: من الان به ۳۵ سال خدمت نزدیک می‌شوم و بازنشسته می‌شوم. در نتیجه شهردار هم نمی‌توانم بشوم.
پسر آیت‌الله جنتی نیز اگرچه برخلاف محسن هاشمی خود را همان یکبار هم در معرض رأی مردم قرار نداده اما او نیز به واسطه داشتن سابقه وزارت، سفیر بودن و استانداری و حتی پدری که سال‌ها دبیر شورای نگهبان و ناظر انتخابات بوده می‌داند چه زمانی باید وارد انتخابات نشد. در برخی گمانه‌زنی‌های انتخاباتی صحبت از کاندیداتوری علی جنتی برای انتخابات ۱۴۰۰ می‌شد اما علی جنتی به آن واکنش داد و در توئیتر خود نوشت: «من فکر می‌کنم با توجه به مشکلات عدیده‌ای که کشور با آن روبه‌رو است اعم از تحریم‌های شکننده، تنگناهای اقتصادی، نارضایتی عمومی ناشی از مشکلات معیشتی، محدودیت اختیارات رئیس جمهور در اتخاذ تصمیم در سیاست خارجی و داخلی، هرکس هوس نامزدی ۱۴۰۰ را داشته باشد باید در میزان عقلش شک کرد.»
مرد شماره یک دیپلماسی اعتدال
هم‌زمان با اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ۸۸ محمدجواد ظریف که پیش از دولت او معاون وزیر و سفیر ایران در سازمان ملل بود اما از ۸۴ به بعد در وزارت خارجه سمت عادی داشت درخواست بازنشستگی داد. هنگامی که حسن روحانی دولت را به دست گرفت فعالیت خود را به عنوان وزیر از سر گرفت. از زمانی که تیم او در مذاکرات هسته‌ای، با توافق برجام به سال‌ها مناقشه پایان داد ظریف از سوی طرفدارانش با امیرکبیر و مصدق مقایسه شد و از همان موقع نامش به عنوان کاندیدای احتمالی برای دوران بعد از دولت روحانی مطرح شد. اما او بارها این موضوع را تکذیب کرده تا تنها دیپلمات باشد و دیپلمات باقی بماند.
زنان در صف کاندیداتوری؟
«حضور زنان در انتخابات ریاست جمهوری منعی ندارد»؛ همین یک جمله کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان کفایت می‌کرد تا گزینه زنانی که می‌توانند در ردای ریاست جمهوری حاضر شوند در میان خیل اسم‌های مرد خودنمایی کنند و در این میان معصومه ابتکار یکی از همان‌هایی بود که نامش برای کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ بر سر زبان‌ها افتاد.
جزو دانشجویان پیرو خط امام در جریان تسخیر سفارت آمریکا در تهران بود. بعدها در دولت سیدمحمد خاتمی به ریاست سازمان محیط زیست رسید و در دولت اول روحانی دوباره به محیط زیست رفت. اما از دولت دوم روحانی به عنوان معاون رئیس جمهور در امور زنان مشغول به فعالیت است.
البته وقتی سیداحمد خاتمی عضو شورای نگهبان اعلام کرد زنان نمی‌توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند تکلیف ابتکار هم مشخص شد با این وجود او پیش از این در گفت وگو با برنا اعلام کرده بود نامزد ریاست جمهوری نمی‌شود. بعد از آن‌که معصومه ابتکار در برابر پرسش خبرنگار قرار گرفت که «زنده یاد اعظم طالقانی همیشه در انتخابات حضور پیدا می‌کرد ولو اینکه با شکست مواجه می‌شد، آیا این شجاعت را در خودتان می‌بینید که ادامه دهنده راه او باشید» گفت: زنده یاد طالقانی خیلی شجاع بود و حتماً هستند زنانی که ادامه دهنده راه او باشند، اما من برای حضور در انتخابات برنامه‌ای ندارم.
 
اگر قالیباف کاندیدا شود
آفتاب یزد نیز در این باره نوشت: به راستی اگر قالیباف کاندیدای ریاست جمهوری شود در مجلس چه اتفاقاتی رخ می‌دهد و تحولات پارلمان به چه سمت و سویی می‌رود؟
منع قانونی ندارد اما نمی‌آید!
نقوی حسینی نماینده مجلس دهم و از اصولگرایان شناخته شده به آفتاب یزد می‌گوید: «باید بگوییم یکی از کسانی که احتمال ندارد وارد صحنه شود آقای قالیباف است. اما فرض را بر این می‌گیریم که ایشان اعلام کاندیداتوری کند که صد البته منع قانونی در این زمینه وجود ندارد. آقای رئیسی و آقای قالیباف رئیس دو قوه هستند و اگر بخواهند به کشور و مردم خدمت کنند در همین دو قوه این مهم را انجام دهند.» این نماینده سابق مجلس ادامه می‌دهد: «آقای قالیباف هم رأی مردم تهران را برای نمایندگی و هم رأی نمایندگان مجلس را برای ریاست مجلس اخذ کرده است. به نظرم هر دوی اینها تعهدات بسیار سنگینی است. رئیس قوه مقننه هستند و این قوه بسیار تاثیرگذار است بنابراین اگر ایشان در این قوه بمانند خدمت بیشتری می‌توانند کنند با توجه به اینکه امروز برخی مسائل کشور به دلیل این که قانونی و حقوقی است یعنی اگر قانون خوب نوشته شود خوب هم اجرا خواهد شد و اگر نظارت بر اجرا هم صورت گیرد کسی نمی‌تواند از اجرا استنکاف کند.
روحیه قالیباف اجرایی است نه مشورتی!
وی اظهار می‌دارد: البته از یک نظر برای آقای قالیباف، نبودنش در ریاست قوه مقننه و حضورش در انتخابات خوب است چون اداره مجلس کار سختی است و کسانی که دارای روحیه اجرایی و مدیریت از بالا به پایین هستند در مجلس به سختی می‌توانند مدیریت کنند. سابقه مدیریتی آقای قالیباف هم همین گونه است از بالا به پایین و دستوری کار را اجرا کرده است چه در مقام فرماندهی نیروی انتظامی چه در شهرداری. اما در مجلس دستوری نیست همه نماینده‌اند و برای خود سطحی قائل هستند و با دستور امکان پذیر نیست. در آنجا نیاز به تعامل، مشورت، گفتگو، تحمل، صبر و شکیبایی است. این مسئله برای آقای قالیباف سخت است. هر زمان صحبت از کاندیداتوری شود می‌گویم قالیباف دوست دارد که از مجلس برود و رئیس جمهور شود چون رئیس جمهور هم مدیریتش از بالا به پایین است.
تحمل مدیریتی قالیباف پایین است
نقوی حسینی معتقد است: آقای لاریجانی انسانی متین و با سعه صبر بالا و اهل تعامل و گفتگو بود و در اداره مجلس موفق بود. ایستایی 12 ساله ایشان هم گواه این مسئله است. علی رغم اختلافات من با ایشان
که گاهی در تریبون هم دیده می‌شد اما من ایشان را به عنوان رجل سیاسی می‌شناسم و از نادر افرادی است که می‌توان این عنوان را برایش به کار برد. اما آقای قالیباف چون همیشه مدیریت بالا به پایین داشته است تحمل مدیریتی پایین دارد. بنابراین شاید باب میلش باشد که رئیس جمهور شود. نماینده سابق مجلس با این تذکر که با اقدام ایشان برای کاندیدا شدن مشکلات بسیاری در مجلس پدیدار می‌شود، تاکید می‌کند: حضور قالیباف در انتخابات یعنی در مجلس کشمکش ایجاد می‌شود. از یک طرف نمایندگان می‌گویند آقای قالیباف مجلس را پلی برای رسیدن به ریاست جمهوری کرده است و حتی همین الان هم برخی از نمایندگان این مسئله را عنوان می‌کنند که 70، 80 نفر را به مجلس آوردند و اینها ستاد انتخابات هستند و برای مدیریت قوه مقننه نیامده‌اند بلکه برای کار انتخاباتی آمده‌اند، سفرها و ملاقات‌های ایشان و حضورش در محافل و بیمارستان‌ها را زیر سؤال می‌برند. اگر ایشان رسماً اعلام کاندیداتوری کند که این مسائل شعله ور می‌شود و قطعاً منجر به مباحث بسیار جدی خواهد شد و بحث‌های زیادی در مجلس به وجود خواهد آورد و انسجامی که در مجلس وجود دارد، مجلسی که تقریباً تک‌فراکسیونی است از بین خواهد رفت.
اگر ایشان رئیس جمهور شود که مشکلات چند برابر می‌شود!
نماینده اصولگرای مجلس دهم می‌گوید: اگر آقای قالیباف خود را رئیس مجلس بداند و همه هم و غم خود را برای اداره مجلس بگذارد به نظرم اکثریت مجلس را می‌تواند حفظ کند. وی در این باره که آیا ریاست قالیباف بر مجلس دوامی خواهد داشت خاطرنشان می‌کند: تعاملات در مجلس اینگونه است که اگر رئیس شد و توانست مجلس را مدیریت و اداره کند به طوری که اکثر نمایندگان از اداره آن راضی باشند دیگر کسی نمی‌تواند جایگاه پیدا کند و این مسئله را در دوران گذشته دیدیم که رقیب آقای لاریجانی می‌شدند اما فقط 30 ـ 40 رأی می‌آوردند و کارشان به جایی نمی‌رسید اگر آقای قالیباف با این دید کارش را ادامه دهد جایگاه خود را می‌تواند حفظ کند.
 طیف قالیباف متضرر اصلی است
نقوی حسینی با اشاره به ترکیب مجلس و اتفاقات پس از اعلام حضور در انتخابات ریاست جمهوری از سوی قالیباف ادامه می‌دهد: افرادی که به عنوان نماینده وارد مجلس یازدهم شدند بسیاری‌شان همسو با آقای قالیباف بودند. 30 نماینده تهران که همه زیر مجموعه آقای قالیباف بودند. مثلاً فردی که قبلاً ستاد انتخاباتی ایشان بوده اکنون نماینده است و گاهی اظهار نظرهایی می‌کند که تعجب‌آور است و انتظار شنیدن آن از یک نماینده مجلس نمی‌رود. برخی مثلاً سابقه کاری‌شان مدیر یک سایت بودن است. بنابراین همسویی با ایشان در مجلس مزیت است و نبودنش مضرات است. یعنی اگر آقای قالیباف برود این مجموعه بی‌سر می‌شود و سرهای دیگر در آنجا میدان داری خواهند کرد و انسجام مجلس دچار اختلال می‌شود
از بُعد ملی کاندیداتوری قالیباف هزینه زا است
حسین کاشفی فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره‌ی احتمال اعلام کاندیداتوری قالیباف و مسائل حاشیه‌ای آن به آفتاب یزد می‌گوید: باید فارغ از نگاه جناحی و طیفی به این مسئله نگاه کنیم و ببینیم از بعد و نگاه ملی آیا این نوع اقدامات به صلاح مجموعه کشور است؟ اولاً ایشان در چند مرحله در رابطه با ریاست جمهوری به عرصه انتخابات آمدند که البته این مسئله حق هر شهروندی است. آنچه که همه انتظار دارند و حتی خود نمایندگان مجلس هم مطرح می‌کنند که مجلس در رأس امور است باید با عمل، اقدامات و بیان خود نشان دهند که مجلس واقعاً در آن جایگاه باشد که طبیعتاً برخورد کاملاً قانونی، اخلاقی و کارشناسی از طرف نمایندگانی که خواهان در رأس امور بودن دارند انتظار می‌رود.
از دید ملی که بنگریم اینکه فردی مثلاً آقای قالیباف از این امکان استفاده کند و سفرهایی را در این راستا انجام دهد به صلاح مجموعه نیست.
مجلس به هر حال الان قوام پیدا کرده کمیسیون و اعضای هیئت رئیسه مشخص شده است اینکه فردی بخواهد از مجلس وارد انتخابات شود و تمام هم و غم خود را برای این امر گذارد در اداره مجلس، در قانون‌گذاری و در نظارت این نمود انتخاباتی پیدا خواهد کرد کما اینکه الان هم چنین برداشتی شده است و این مسئله به صلاح نیست. کاشفی در ادامه یادآور می‌شود: قبلاً در بین اصولگرایان مطرح شده بود که اگر اصولگرایی به مجلس راه پیدا کرد سعی کند آنجا را سامان بخشد و دنبال مسیر دیگری برای انتخابات نباشد. این به هم ریختگی و نا به سامانی را دنبال خواهد داشت و این امر طبیعی است وقتی فردی تلاشش در راستای انتخابات باشد از مجلس به عنوان نردبان برای تحقق هدفش استفاده خواهد کرد. ما باید اجازه دهیم کشور به آرامش دست یابد و به قانون‌مندی رسد. دنبال این نباشیم که در همه جا بخواهیم حضور داشته باشیم سعی کنیم در همان سمتی که هستیم بمانیم و به نحو مطلوب وظیفه خود را انجام دهیم.
مدرس هم یک نماینده بود اما جاودانه شد، چرا؟
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب با اشاره به هفته‌ی مجلس و چرایی نامگذاری آن خاطرنشان می‌کند: هفته گذشته روز بزرگداشت مجلس را داشتیم. مدرس یک نماینده بود اما نامش در تاریخ ماندگار شد. وقتی سعی می‌کنیم مسئولیت بالاتری داشته باشیم باید پاسخگویی بیشتری هم داشته باشیم. باید ببینیم آیا می‌توانیم در ادامه از عهده این پاسخگویی برآییم؟ همه باید متعهد و عمل گرا باشند اینکه فقط در حرف بگوییم مجلس انقلابی، مشکل مردم حل نمی‌شود انقلابی گری و جهادی بودن بسیار خوب است اما به همراه عقل گرایی و اخلاق داشتن مفید است. مجلس باید به گونه‌ای باشد که مردم به این باور رسند که نمایندگان واقعاً نمایندگی مردم را می‌کنند و از حقوق آنها دفاع می‌کنند. مجلس باید بتواند از آزادی و حقوق شهروندی حمایت کند.
 باید به سوگندی که یاد کرده‌اند متعهد باشند
حسین کاشفی ادامه می‌دهد: آقای قالیباف باید به سوگند خود متعهد باشد نه اینکه صرفاً شعار دهد. ما در این روزها بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند وحدت هستیم و عملکرد مجلس هم باید این مسئله را نشان دهد و در جهت منافع کشور باشد الان متاسفانه به گونه‌ای عمل می‌کنند که تصور می‌شود تنها به تفرقه و شکاف دامن می‌زنند. الان انتظار می‌رود آقای قالیباف و تمام کسانی که به هر طریقی وارد مجلس شده‌اند این جایگاه را حفظ کنند و اینجا بحث حقوقی و حقوق مردم است و باید بتوانند آن طور که قانون گفته است از حقوق مردم دفاع کنند و اینکه مجلس را به عنوان سکوی پرش خود برانند این مسئله به صلاح نیست. این امر در اخلاق سیاسی هم پسندیده نیست.
حضور و انتخاب نشدن مساوی با انتحار سیاسی است
کاشفی اظهار می‌دارد: ایشان خودش را در چند مرحله در معرض این آزمایش قرار داده است فرض کنیم که ایشان باز هم انتخاب نشوند آنگاه جایگاه شخصیتی خود را در مجلس تضعیف می‌کند و خود باعث تضعیف خویش می‌شود. طبیعی است که افرادی با ایشان موافق نباشند. مدیریت‌های نظامی با مدیریت معمولی متفاوت است و شاید به همین دلیل گفته می‌شود که ایشان ظرفیت کار شورایی را ندارد. چون کار شورایی صبر و حوصله می‌خواهد و نیازمند خرد جمعی است. اینجا سؤال پیش می‌آید که کسانی که چنین دیدگاهی دارند چرا اصلاً ایشان را به مجلس کشاندند. اگر واقعاً شما برای ایشان برنامه داشتید چرا وی را تخریب می‌کنید. وقتی می‌گویند به این دلیل برای مجلس مناسب نیست خیلی‌ها می‌گویند پس به همین دلیل برای کار دیگر هم مناسب نیست. بنابراین برگشت ایشان اگر رأی نیاورد که امکانش است برای خود قالیباف هم به صلاح نیست. ایشان باید از کارشناسان بی‌طرف مشورت گیرد که آیا اصلاً به صلاح است؟ اینکه عده‌ای از الان برای ایشان ستاد تشکیل دهند ممکن است به فکر خودشان باشند. اما همه بحث من نگاه ملی است. برگشت ایشان برای خود او تضعیف است ایشان که تضعیف شود مجلس تضعیف می‌شود. ما که نمی‌خواهیم مجلس جنجالی درست کنیم که ایشان برگردد و مدام برخوردهای تنشی وجود داشته باشد. مهم‌تر از جایگاه حقوقی شخص، جایگاه حقوقی مجلس است. مجلس که می‌خواهد نظارت به مجموعه دولت داشته باشد ابتدا باید خودش انسجام و ارتباط تعاملی داشته باشد تا بتواند آن را پیاده و نقش خود را در جامعه ایفا کند. این‌ها اشکالاتی است که ممکن است بعداً به مجلس وارد شود. طبیعی است مردم برخوردهای نامناسب و وهم آلود در مجلس را برنمی تابند. درست است که از مجلس به عنوان مجلس اصولگرا یاد می‌شود اما در جاهای دیگر به عنوان مجلس ایران شناخته می‌شود بنابراین نمایندگان باید زمینه‌ای ایجاد کنند که مجلس کارایی خود را نشان دهد.

     انتخابات ریاست جمهوری 1400؛ تاکتیک اصولگرایان و اصلاح‌طلبان کدام است؟

اصلاح‌طلبان در رد و تمنای خاتمی
شرق در این باره نوشت: غلامحسین کرباسچی چندی پیش در انتقادهایی رهبری اصلاحات را به چالش کشید. او گفته بود که اصلاحات دارای رهبری خاصی نیست و کسی تا به امروز نگفته است که فردی نقش رهبری اصلاحات را برعهده گرفته است. این سخنان او در زمان خود واکنش‌های زیادی به همراه داشت و نزدیکان خاتمی به سخنان کرباسچی خرده گرفتند اما کرباسچی در گفت‌وگوی تکمیلی دیگری سخن خود را به این سمت برد که منظور، شخص محمد خاتمی نیست؛ بلکه اصلاح‌طلبان از نظر تشکیلاتی تا کنون لیدری برای خود تعیین نکرده‌اند که چنین فردی در قبال تصمیمات تشکیلاتی پاسخ‌گو باشد. منظور کرباسچی هرچه بود و اینکه واقعاً می‌خواست شخص خاتمی را نشانه برود یا مقصودش رهبری از منظر تشکیلاتی بود، به‌هرحال باعث شد تا اصلاح‌طلبان بیش از پیش نسبت به کارکرد سیدمحمد خاتمی در شرایط کنونی سیاسی توجه نشان دهند؛ خاصه آنکه موضع خاتمی در سه انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92، مجلس سال 94 و ریاست‌جمهوری سال 96 به شکل خیره‌کننده‌ای تعیین‌کننده بود و «تَکرار» های او در سال 94 و 96 چنان سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان را یکدست کرد که شاید با هیچ کار تشکیلاتی به دست نمی‌آمد. تردیدی نیست که خاتمی در دو دهه اخیر یکی از مهم‌ترین بازیگران عرصه سیاسی بوده است، بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 که اصلاح‌طلبان با یک استراتژی ضعیف، یعنی تعدد نامزدها، رقابت را به رقیب واگذار کردند، توانست در سال 88 موج اجتماعی گسترده‌ای در حمایت از میرحسین موسوی راه بیندازد. حتی بعد از آنکه محدودیت‌های زیادی بر او اِعمال شد هم نقش کم‌نظیری ایفا کرد، زیرا اولاً او بود که توانست در سال 92 اصلاح‌طلبان را قانع کند که هم‌نظر با هاشمی‌رفسنجانی شوند و روحانی را به عارف ترجیح دهند و از سوی دیگر مردم با اعتماد به سخن او به روحانی، یک نامزد ائتلافی که هیچ‌گاه سابقه اصلاح‌طلبی در کارنامه‌اش دیده نمی‌شد، رأی دادند؛ اگر مهر تأیید خاتمی بر روحانی نبود، روحانی به‌عنوان یک عضو از جامعه روحانیت مبارز که تشکیلاتی اصولگراست، شناخته می‌شد. در انتخابات مجلس سال 94 هم این اتفاق بار دیگر و حالا در عرصه رقابت بر کرسی‌های پارلمان بازیابی شد و با «تَکرار می‌کنمِ» خاتمی لیست سی‌نفره اصلاح‌طلبان در تهران بی‌کم‌وکاست وارد تهران شد تا نفر آخر لیست اصلاح‌طلبان بیش از شخصیت‌های مطرح اصولگرایان رأی بیاورد. همین موضوع در همان زمان در انتخابات مجلس خبرگان هم رخ داد و با اعتماد مردم به لیست مورد تأیید خاتمی، نامزدهای لیست امید توانستند حضوری چشمگیر در خبرگان داشته باشند. انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 هم همین وضعیت را تجربه کرد و روحانی با رأیی بالاتر از دور اول توانست برای بار دوم بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه بزند. همه اینها اما با آغاز دور دوم روحانی و افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم رنگ دیگری به خود گرفت؛ خاصه بعد از اعتراضات دی‌ماه 96 که دولت و اصلاح‌طلبان متوجه شدند که بحران اقتصادی بیش از هر موضوع سیاسی، جناحی و حزبی برای مردم اهمیت دارد. وقتی دولت در معرض انتقادهای شدید قرار گرفت، بخشی از مخاطبان اصلاح‌طلبان نقدها را به‌سوی خاتمی نیز بردند و دیگر حمایت از روحانی برگ برنده اصلاح‌طلبان محسوب نمی‌شد؛ چنانکه آرام‌آرام و به‌ویژه بعد از حوادث آبان 98 مشاهده شد که بسیاری از اصلاح‌طلبان با انتقاد به عملکرد دولت سعی کردند حساب خود را از دولت جدا کنند تا اولاً بتوانند مقبولیت سابق را نزد پایگاه اجتماعی خود داشته باشند و از سوی دیگر در انتخابات پیش‌رو قضاوت عمومی بر ایشان همانی نباشد که بر دولت است. دراین‌بین، اتفاقاً خاتمی بیش از دیگران همچنان بر ضرورت حمایت از دولت تأکید می‌کرد و اگرچه گویا او نیز انتقادهایی به عملکرد دولت داشت، اما می‌کوشید فضای سیاسی درپی حمله به دولت ملتهب نشود؛ منشی که از او بعید هم نبود زیرا خاتمی در تمام سال‌های سیاست‌ورزی‌اش مدارا را بر تنش ترجیح داده است. حضور کم‌رمق مردم در انتخابات مجلس یازدهم که در اسفند سال 98 برگزار شد، نشان داد که مردم در یک قهر سیاسی به‌سر می‌برند؛ نه آنکه نقدشان نسبت به دولت باعث گرایش آنها به اصولگرایان شده باشد، بلکه نوعی دلزدگی سیاسی با آنان همراه شده است. بعد از انتخابات مجلس بسیاری از شخصیت‌های اصلاح‌طلب متوجه یک دغدغه مهم شدند که اگر در انتخابات 1400 هم حضور مردم حداقلی باشد، اصلاح‌طلبان مانند انتخابات مجلس ناکام می‌مانند زیرا تجربه تاریخی نشان داده است سبد رأی اصولگریان ثابت است و ایشان همواره کف رأی خود را دارند و این درحالی است که اصلاح‌طلبان رأیی بالاتر اما سیال و غیرثابت دارند؛ به این معنا که ممکن است در یک انتخابات با ایجاد موج اجتماعی باعث پیروزی قاطع اصلاح‌طلبان شود و در انتخاباتی دیگر با کناره‌گیری سبد رأی سیال، اصلاح‌طلبان در برابر رأی ثابت اصولگرایان شکست‌خورده انتخابات شوند. با مشاهده چنین وضعی دوباره بحث تأثیر خاتمی به میان آمد. برخی مانند کرباسچی این نقش را به دلیل آنکه در چارت دقیق رهبری به‌معنای تشکیلاتی قرار ندارد، چندان مؤثر ندانستند و برخی هم موضع‌گیری صریح خاتمی در انتخابات را آنچنان که در گذشته دیده‌ایم، مؤثر نپنداشتند. از طرفی فشارهای اقتصادی مردم را در شرایطی قرار داد که چندان مجال اقناع‌سازی سیاسی هم وجود نداشت. همه اینها در حالی رخ داد که شورای عالی سیاست‌گذاری به‌عنوان یک تشکیلات اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان هم بعد از انتخابات مجلس دیگر جلسه‌ای برگزار نکرد تا این شائبه قوت یابد که اصلاح‌طلبان در انتخابات 1400 بدون هرگونه تشکیلات مرکزی وارد می‌شوند. این گزاره با ارائه نامزدهای حزبی هم تقویت شد؛ به‌نحوی‌که در مقطع کنونی هرروز یکی از احزاب اصلاح‌طلب به‌صورت مستقل از نامزد یا نامزدهای خود رونمایی می‌کند تا چنین برداشت شود که جبهه اصلاحات در غیاب تأثیر سخن خاتمی در بطن جامعه و نبود یک مجمع محوری با احزاب خود و البته با نامزدهای متعدد وارد انتخابات می‌شوند. ورود مجمع روحانیون مبارز به انتخابات هم جالب توجه است، زیرا در چند دوره‌ای که خاتمی شخصاً به موضوع انتخابات وارد شد، این تشکیلات به شکل کنونی اعلام حضور نکرد و مجموعه روحانیون مبارز ذیل نظر خاتمی حرکت کردند اما در این دوره پایگاه حزبی و تشکیلاتی خاتمی یعنی مجمع روحانیون به‌صورت مستقل وارد شده است و حتی این‌بار سید محمد موسوی‌خوئینی‌ها و نه خاتمی از اصلاح‌طلبان خواست که در انتخابات شرکت کنند. این گزاره نشان می‌دهد که شخص خاتمی هم چندان تمایل ندارد بازهم خود را خرج انتخابات کند، زیرا از یک‌سو ممکن است دیگر جامعه واکنش سراسر مثبت به درخواست او نشان ندهد و از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که حتی نیروهای اصلاح‌طلب هم بر خواست او به اجماع کامل نرسند؛ شاهد مثال این مدعا گفت‌وگوی اخیر فائزه هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان یکی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی بود. سخنان دیروز جلال جلالی‌زاده شاهد مثالی دیگر است. او گفته است: «بر این باورم که خاتمی، شخص مستبد و خودرأی و خودخواهی نیست تا تلاش کند نظرات خودش را بر دیگران تحمیل کند». او در انتقادی ضمنی نسبت به کارگزاران هم گفته است: «اتهام‌هایی را که برخی از افراد به حزب اتحاد وارد می‌کنند، نمی‌پذیرم؛ حزب اتحاد یکی از احزاب قدرتمند اصلاحات است که فعالیتش در استان‌ها و حضور در انتخابات مختلف نشان‌دهنده گسترده‌بودن پایگاه این حزب است حال کسانی که از حمایت و پشتیبانی مردم برخوردار نیستند یا پایگاه مردمی ندارند نباید با اتهام به حزب اتحاد، تلاش کنند که پایگاهی کسب کنند. به‌هرصورت اگر قرار باشد در بین اصلاح‌طلبان، حزبی براساس جایگاه مردمی، فعالیت‌های حزبی، براساس کنگره‌ها و جلسات، اعلام‌نظرها و حمایت از مردم، قدرت برتری داشته باشد از نظر بنده، حزب اتحاد است». با چنین اوصافی آنچه در مقطع کنونی برای اصلاح‌طلبان یک مخاطره مهم به نظر می‌رسد، آن است که اولاً در چند قدمی انتخابات ریاست‌جمهوری هنوز یک تشکل وحدت‌بخش شکل نگرفته است؛ ثانیاً اگر در گذشته این امید وجود داشت که خاتمی بتواند در نهایت به اختلاف‌نظرها پایان دهد و همه را بر یک موضوع واحد متفق‌القول کند، اکنون تصور چنین نقشی برای او در پرده ابهام است.


کد مطلب: 428286

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/428286/اصلاح-طلبان-رد-تمنای-خاتمی-اگر-قالیباف-کاندیدا-شود

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1