تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۳۵
کد مطلب : ۴۲۱۸۴۴
یادداشتی از غلامعباس امیدوار؛
غُربت فرزندان کهگیلویه و بویراحمد در دانشگاه یاسوج؛ مرگ خودباوری
غلامعباس امیدوار
۱۰
کبنا ؛یادداشتی از غلامعباس امیدوار؛
دانشگاه یاسوج که میبایست مرکز پرورش و کادرسازی نیروی انسانی استان باشد و از دل آن فرزندان استان به رشد علمی و تصدی جایگاه هیات علمی و مدیریتهای دانشگاهی برسند، ماهها و بلکه چند سالی است با این خاستگاه بیگانه شدهاند و یکی پس از دیگری سنگرگاههای مدیریتی این دانشگاه از دست فرزندان توانمند این استان خارج شده است.
گام اول این رویکرد اشتباه که از دوران استانداری احمدی ایلامی با حدف فرزندان استان و عدم جایگزینی از همین فرزندان، از رأس مدیریتی این دانشگاه آغاز شد و در دوران دِگر استاندار ایلامی روند حذف آنها از دیگر سطوح دانشگاه شتاب گرفت تا در واپسین روزهای زمستان گذشته (1398)، با حذف سه گانهای دیگر از فرزندان استان از سطوح مدیریتی این دانشگاه {کهگیلویه (دکتر کرمی)، گچساران (دکتر کشکولی) و بویراحمد (دکتر عوض پور)}، به روند حذف فرزندان استان در دانشگاه یاسوج سرعت داده شود و آنانکه اجمالاً ماندهاند در تصمیمات دانشگاه دخالتی داده نمیشوند.
حذف فرزندان استان کهگیلویه و بویراحمد از دانشگاه یاسوج و خالی کردن این سنگر علمی از فرزندان استان در کسوت هیات علمی تا سکانداری مدیریتی، تقلیل ظرفیتهای انسانی و مرگ خودباوری در رشد استعدادهای دانشگاهی است و ادامه این روند تهدیدی جدی بر خیزش و رشد دانشگاهیان استان است که روز به روز بر غُربت آنها در این دانشگاه میافزاید و آینده ناخوشایندی برای چشم انداز آن دانشگاه در منظر مردمان این دیار خواهد بود. ریشهها و سببهای آن را نخست باید در درون خود به کندوکاو نشست و برای این آشفته بازار دانشگاهی استان چاره اندیشی کرد تا دردهایی دوا شود و اگر دانشگاهیان استان نتوانند و شایسته مدیریت و استادی دانشگاه نباشند و خود دیار خود نسازند و فرزندان خود تربیت علمی نکنند، دیگر امیدی به دیگران نیست که آنان مسافر چنده روزهاند و درد این دیار نمیدانند...
دانشگاه یاسوج که میبایست مرکز پرورش و کادرسازی نیروی انسانی استان باشد و از دل آن فرزندان استان به رشد علمی و تصدی جایگاه هیات علمی و مدیریتهای دانشگاهی برسند، ماهها و بلکه چند سالی است با این خاستگاه بیگانه شدهاند و یکی پس از دیگری سنگرگاههای مدیریتی این دانشگاه از دست فرزندان توانمند این استان خارج شده است.
گام اول این رویکرد اشتباه که از دوران استانداری احمدی ایلامی با حدف فرزندان استان و عدم جایگزینی از همین فرزندان، از رأس مدیریتی این دانشگاه آغاز شد و در دوران دِگر استاندار ایلامی روند حذف آنها از دیگر سطوح دانشگاه شتاب گرفت تا در واپسین روزهای زمستان گذشته (1398)، با حذف سه گانهای دیگر از فرزندان استان از سطوح مدیریتی این دانشگاه {کهگیلویه (دکتر کرمی)، گچساران (دکتر کشکولی) و بویراحمد (دکتر عوض پور)}، به روند حذف فرزندان استان در دانشگاه یاسوج سرعت داده شود و آنانکه اجمالاً ماندهاند در تصمیمات دانشگاه دخالتی داده نمیشوند.
حذف فرزندان استان کهگیلویه و بویراحمد از دانشگاه یاسوج و خالی کردن این سنگر علمی از فرزندان استان در کسوت هیات علمی تا سکانداری مدیریتی، تقلیل ظرفیتهای انسانی و مرگ خودباوری در رشد استعدادهای دانشگاهی است و ادامه این روند تهدیدی جدی بر خیزش و رشد دانشگاهیان استان است که روز به روز بر غُربت آنها در این دانشگاه میافزاید و آینده ناخوشایندی برای چشم انداز آن دانشگاه در منظر مردمان این دیار خواهد بود. ریشهها و سببهای آن را نخست باید در درون خود به کندوکاو نشست و برای این آشفته بازار دانشگاهی استان چاره اندیشی کرد تا دردهایی دوا شود و اگر دانشگاهیان استان نتوانند و شایسته مدیریت و استادی دانشگاه نباشند و خود دیار خود نسازند و فرزندان خود تربیت علمی نکنند، دیگر امیدی به دیگران نیست که آنان مسافر چنده روزهاند و درد این دیار نمیدانند...