کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشتی از یعقوب درویشیان؛

نقش جغرافیا در محرومیت کهگیلویه‌ی بزرگ

4 خرداد 1401 ساعت 9:58

جغرافیای وسیع و تاریخ تمدنی کهگیلویه که سرزمینی کوهستانی و مشرف بر جلگه‌های خوزستان می‌باشد با داشتن دو قشر دامدار و کشاورز، منابع طبیعی وافر، پوشش گیاهی مرغوب و معادن طبیعی بکر و دست نخورده و هزاران امتیاز دیگر؛ در هیچ دوره‌ی تاریخی آنگونه که شایسته و حق مردمان این دیار بوده است؛ رشد نیافته و دولت‌ها و حکومت‌ها با سهل انگاری و نادیده گرفتن حقوق اولیه آنان، این مردمان قانع را در کمبود نگاه داشته‌اند و ماحصل این بی توجهی‌ها و عدم شناخت و اقدام برای رفع معضلات مردم این کهن دیار؛ اکنون به مانند زخمی ناسور و دملی چرکین سرباز کرده و بیکاری و فقر و اعتیاد و خودکشی و مهاجرت از پیامدهای این سیاست بی توجهی و عدم برخورداری از خدمات دولت‌ها و حکومت‌ها در این دیارمی باشد.


بخش اول- در بحث محرومیت و عقب ماندگی کهگیلویه‌ی بزرگ؛ نیاز به مطالعات وسیع و کار کارشناسی دقیق و بهره وری از اهل فن و کارشناسان خبره می‌باشد تا با شناخت دقیق از شرایط موجود و خرده فرهنگ‌ها و آداب و رسوم، پراکندگی منابع طبیعی و زیست بوم‌های انسانی و برآورد دقیق از کمبودها و نیازمندی‌ها و مهم‌تر از همه؛ اولویت بندی نیازهای جوامع انسانی مستقر در این زیست بوم وسیع و ثروتمند از نظر مواهب و منابع طبیعی و خدادادی ولی فقیر از نظر رسیدگی و عدم بهره وری از امکانات مدرن و شرایط استاندارد برای زندگی به روز؛ بتوان با ارائه‌ی راهکارهای مناسب و ترسیم سند جامع و کاملی برای چشم اندازی بلند مدت، جهت رفع محرومیت‌ها و کمبودها به صورت علمی و عملی گام‌هایی برداشته شود تا هم از آلام مردمان زجر کشیده‌ی کهگیلویه‌ی بزرگ کاسته شود و مهم‌تر اینکه این فقر و محرومیت از چهره‌ی کهگیلویه‌ی بزرگ زدوده بشود و در آینده این حجم از عقب افتادگی‌ها به عنوان میراث انقلاب اسلامی و مدیران آن در کارنامه‌ی تاریخ ثبت نشود و مضافاً اینکه این محرومیت‌ها به آینده منتقل نشوند و کار به جایی برسد که هیچ درمانی برای این همه عقب افتادگی نباشد.
در این مقال تلاش می‌شود تا با آسیب شناسی معضلات از نگاه جغرافیایی و سپس پیوند آنان با نقش مدیران و نمایندگان و سیاست گذاران؛ حداقل بضاعت خویش را در اختیار مخاطبان و مدیران و دلسوزان کهگیلویه‌ی بزرگ قرار دهم تا آنان که عشقی به کهگیلویه دارند ادای دینی نمایند و خدمتی هر چند کوچک در راه حل مشکلات و معضلات این مردمان شریف و نجیب؛ به فراخور توان خویش بنمایند. باشد روزی که هیچ کهگیلویه‌ای در رنج و عذاب و تبعیض نباشد.
  محرومیت‌های فراوان در کهگیلویه‌ی بزرگ دلایل بسیاری دارد که بخش کوچکی از آنها به عملکرد و تصمیمات و تلاش‌های نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و مدیران برمی گردد که با کمال تأسف همین بخش کوچک، در این برهه از زمان که دنیا در عصر ارتباطات و فناوری و تسخیر فضا و علوم نانو و سایر فن آوری ها قرار دارد؛ غیر قابل توجیه می‌باشد زیرا در سرزمینی که فرزندانش در مناصب بالای کشور؛ پست‌های مدیریتی به سزایی دارند؛ نباید شاهد این حجم عظیم از فقر و محرومیت‌ها باشیم. دوستان شریف و نخبگان و بزرگان دیارم کهگیلویه‌ی بزرگ مد نظر داشته باشید که بزرگترین و مهم‌ترین معضل کهگیلویه، جغرافیای آن می‌باشد. از آنجا که کهگیلویه نصف استان ما می‌باشد چه از نظر مساحت و چه جمعیت؛ باید این مهم را در نظر داشته باشیم. مناطق کوهستانی صعب العبور و دشت‌های وسیع اما تشنه و رودخانه‌های وحشی وپراکندگی زیست بوم‌های انسانی و عدم ارائه‌ی خدمات مناسب در قبل و بعد از انقلاب؛ باعث بروز محرومیت‌هایی شده است که هرچه به جلو آمده‌ایم با تغییر رویکرد جغرافیای طبیعی از جمله خشکسالی و مهاجرت‌ها دست سیاست گذاران را بسته و خدمت رسانی را غیرقابل توجیه کرده است. از سوی دیگر حاشیه نشینی و شغل‌های کاذب و رشد بی رویه‌ی جمعیت، تحریم‌های سنگین بین المللی و فساد اداری داخل سازمانی و بوروکراسی پیچیده و بیهوده، ساختار مدرنیته و پاره‌ای موضوعات دیگر، جوامع و سکونت گاه‌ها را به نابودی کشانیده است. به طور مثال در سال ۶۵ در یک روستا ۷۰ خانوار ساکن بودند که آب و برق و... نداشتند و الان همان روستا به دلیل مهاجرت به زیر ۲۰ خانوار رسیده که برای دولت توجیه اقتصادی جهت ۶۶ اشاعه‌ی رفاه و برخورداری از خدمات روز را ندارد و بر همین اصل؛ دولت روستاهای بالای ۲۰ خانوار را مستحق برخورداری می‌شمارد که این اصل به نابودی و تخلیه‌ی روستاها منجر می‌شود. از جغرافیای طبیعی نمی‌توان به راحتی عبور کرد زیرا عمده‌ی سکونت گاه‌های مردمان کهگیلویه به دلایل خاص که مربوط به مسائل تاریخی و دفاع از حق حیات و چرای دامها و امنیت انسان‌ها می‌باشد؛ عمدتاً در نواحی سخت گذر و دوردست سکونت داشته‌اند که این موضوعات نیز در خدمت رسانی به این مناطق سیاست گذاران را با بحران مواجه کرده است. جغرافیا بزرگترین نقش را در جوامع و سکونت گاه‌های مردمان کهگیلویه ایفا می‌کند که مشخصاً در اسامی مناطق نیز به این مهم بر می‌خوریم.؛ مثل: قلعه گل؛ قلعه دختر، تنگ چویل، تنگ سپو؛ سر گچ، گچی، کمر دوغ، آبشار بهرام بیگی، دژ کوه، آب برم، پاتاوه؛ تخت شکالی؛ توگبری؛ مله خرسی.....

این موارد در جغرافیای کهگیلویه حائز اهمیت می‌باشد که از قلم دوستان و مباحث راهبردی ایشان از چشم می افتد زیرا نگاه آنان به مشکلات نگاه سیاسی و جناحی است نه علمی و کاوشگرانه.
درگذشته‌های نه چندان دور جوامع انسانی به خاطر تأمین امنیت خویش در مناطق صعب العبور و دوردست ویا در ارتفاعات و تنگه‌ها و عموماً به خاطر معیشت و دامداری در تنگه‌ها سکونت می‌گزیدند که از خطر دستبرد و نزاع‌های قبیله‌ای و دسترسی به چراگاه‌ها در وضعیت مطمئنی زندگی کنند که این پارامترها؛ بعدهاکه جوامع یکجانشین گسترش پیدا کردند و جمعیت آنان زیاد شد، تبدیل به بزرگترین معضل گردید. در آن روزگاران مردمان ساده زیست تر بودند و چون جوامع به سبک سنتی زندگی می‌کردند و هنوز مدرنیته به شکل کنونی رواج نیافته بود به آب و برق و راه دسترسی نیاز نداشتند ولی بعد از انقلاب، دولت‌ها تلاش کردند تاحداقل نیازهای جوامع انسانی را مرتفع کنند که جغرافیای کوهستانی کهگیلویه از عمده مشکلات دولت‌ها در خدمت رسانی به مردم گردید. حالا، منتقدان و مخالفان نمایندگان و مدیران از اصل چغرافیا و پراکندگی زیست بوم‌ها غافل شده‌اند و همه‌ی کاستی‌ها را از دریچه‌ی سیاست و جناح و توان نمایندگان به تماشا وقضاوت نشسته‌اند. در مبحث آسیب شناسی؛ بحث به درازا می‌کشد ولی همین مقدمه کافی است تا به بررسی علل عقب ماندگی کهگیلویه و نقش نمایندگان و مدیران در خدمت رسانی به جوامع و تحلیل شرایط موجود بپردازیم.
فارغ از جغرافیا؛ تاریخ و درهم تنیدگی قومیت‌ها و سوابق ایلی و طایفه‌ای نیز باید مورد مطالعه قرار بگیرد زیرا در برخی از مناطق جغرافیایی، ایلات و طوایفی زندگی می‌کنند که هم سابقه‌ی تاریخی بالایی دارند و هم گستردگی جغرافیایی وسیعی که این مورد نیز نباید از قلم بیفتد چرا که یک قوم یا طایفه؛ با در اختیار داشتن پهنه‌ی وسیعی از جغرافیا و به تبع آن جمعیت بالا خواهان سهم بیشتری از خدمات هستند که این سهم خواهی ها گاهی به حق بوده و در اکثر موارد به ناحق می‌باشد که این موضوع فشار زیادی به نهادها و ادارات و حتی نمایندگان و دولت‌ها وارد می‌کند که جبران این عقب افتادگی‌ها زمان بر می‌باشد و علاوه بر هزینه‌های تحمیلی بر بودجه‌های تخصیصی برای عمران شهرستان، موجبات نارضایتی‌هایی را هم فراهم می‌آورد. علاوه برجمعیت یکجا نشین، کهگیلویه‌ی بزرگ دارای جمعیتی عشایری می‌باشد که این قشر از جامعه، به عنوان پایگاه‌های مولد؛ خواسته‌های متفاوتی نیز دارند. هر قوم دارای قشلاق و ییلاق جداگانه و ایل راه‌هایی است که رسیدگی به حداقل‌های زندگی استاندارد برای عشایر هزینه‌های سرسام آوری می‌طلبد. تأمین علوفه و کنستانتره تا موادغذایی و دارو و واکسن برای احشام و تأمین بهداشت و آموزش و نگهداری و پایش و بازگشایی ایل راهها برای نهادهای متولی مانند امور عشایری و آموزش و پرورش و جهاد سازندگی و بهداشت و هلال احمر و نهادهای انتظامی وغیره؛ خود یک تشکیلات عریض و طویلی می‌باشد که در حوزه‌ی مطالعات زیست بوم و نقش عشایر در سازمان‌های سیاسی؛ نیازمند نگاههای دقیق و موشکافانه و مستلزم بودجه و اعتبارات هنگفت می‌باشد که در دهه‌های اخیر از خاطر ساست گذاران رفته‌اند. تنها در دهه‌ی چهل و پنجاه شمسی؛ بنیاد جغرافیای دانشگاه تهران به مطالعه و شناسایی عشایر اهتمام ورزید که بعد از انقلاب نیز این موضوع به ورطه‌ی فراموشی سپرده شد و تنها تنی چند از اساتید جامعه شناسی و جغرافیا به این کار ادامه دادند که مهم‌ترین آنان دکتر سلطانی، افشار نادر افشاری، ایرج زابلی نادری، جواد صفی نژاد وچند جغرافیدان فرانسوی و آلمانی و در حوزه‌ی نظامی سپهبد آریانا بودند که ماحصل تلاش و مطالعات آنان در سازمان امور عشایر کشور در قالب کتاب و مجلات موجود می‌باشد. این بخش از گفتار با حالی که بسیار طولانی شد اما یک سخن از هزاران نشد زیرا شناسایی مشکلات جغرافیایی و زیست بوم کهگیلویه که از دوران ماقبل هخامنشیان و عیلامیان در تنگ سروک یا صولک آثاری برجای گذاشته‌اند نه در بضاعت نویسنده می‌باشد ونه در خلاصه‌ای فهرست وار. نتیجه‌ی پایانی بخش اول اینکه:
جغرافیای وسیع و تاریخ تمدنی کهگیلویه که سرزمینی کوهستانی و مشرف بر جلگه‌های خوزستان می‌باشد با داشتن دو قشر دامدار و کشاورز، منابع طبیعی وافر، پوشش گیاهی مرغوب و معادن طبیعی بکر و دست نخورده و هزاران امتیاز دیگر؛ در هیچ دوره‌ی تاریخی آنگونه که شایسته و حق مردمان این دیار بوده است؛ رشد نیافته و دولت‌ها و حکومت‌ها با سهل انگاری و نادیده گرفتن حقوق اولیه آنان، این مردمان قانع را در کمبود نگاه داشته‌اند و ماحصل این بی توجهی‌ها و عدم شناخت و اقدام برای رفع معضلات مردم این کهن دیار؛ اکنون به مانند زخمی ناسور و دملی چرکین سرباز کرده و بیکاری و فقر و اعتیاد و خودکشی و مهاجرت از پیامدهای این سیاست بی توجهی و عدم برخورداری از خدمات دولت‌ها و حکومت‌ها در این دیارمی باشد.
 
یعقوب درویشیان
نازمکان


کد مطلب: 448375

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/note/448375/نقش-جغرافیا-محرومیت-کهگیلویه-ی-بزرگ

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1