تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۵۰
کد مطلب : ۴۱۹۸۶۰
یادداشت ارسالی:
شروه برای شورای شهر یاسوج
م، فرزامی
۲
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: بی شک استان کهگیلویه و بویراحمد را به سرزمین چهارفصل و شرشر آبشاران میشناسند و پیشانی ومعرف این استان شهر یاسوج است که برحسب ساختارهای تعریف شده مرکزاستان هم نام دارد. یاسوج شهری است که به جهت جنگلهای بلوط و کوههای اطراف وچشم اندازهای زیبای طبیعی وچشمه ساران به پایتخت طبیعت ایران هم معروف و مشهور گشته، و یاسوج از معدود شهرهایی است که درمیان دو رودخانه خروشان (بشار- مهریان) قرار گرفته و یا در واقع دو طرف ورودی شهر دو رودخانه پر آب جریان دارد. و این سکونت گاه از یک سمت به معروفترین قله خاورمیانه "دنا"و از سمت وسویی به تپههای باستانی و حماسی (تل زال-تل خسرو) لم داده و این شهرچندی است که خرامان خرامان به سمت بازرنگ وبازرنگان و مزدک قدم برمی دارد و انتهایش به مرغزار و چمن زار "موردراز" و سی رنگ رود ختم میشود.
اما این شهرچند صباحی است که شاید بتوان گفت برحسب تعصب قومی و قبیلهای و طایفه تباری اعضای جوان شورای شهرش انتخاب و در ادامه این اعضای محترم هول هولکی دست به انتخاب شهرداری براساس گفتمان هرچی من می گویم درست است زدند. و ساکنان این شهر نو قدمت و همیشه سبز بعلت ناکارامدی متولیان امور شهری برفراز تل زال میروند و برحال بیمارو زکام زده وناخوش احوال یاسوج شروه میخوانند. شروه از آن جهت که در جلوی ساختمان مرکزی شهرداری و یا کاخ شهردار دیوار خشکه چین و یا بلوک سیمانی بدون ملات را شاهد و ناظرند و در گوشه ای دیگر نظاره گر مشک و ملار فلزی هستند که با خاک پر شده. و تعجب تر آنکه پیاده روهای شهر پر از کیوسک های بدقوارهای هستند که با زد و بند جا باز کرده و همچون نگاه عاقل اندر سفیه برچهره خسته و ملول رهگذران نیشخند میزنند. و این شهر پایتخت طبیعت را باید شهر بدون سینما و شهر فاقد سرویسهای بهداشتی مناسب هم خواند و گفت و نوشت. یاسوج تنها مرکز استانی است که اگر طول و عرض آنرا شلنگ انداز طی نمایی خبری از نیمکت جهت استراحت افراد مسن و یا بیمار نیست. و در شهری که میانگین بارش نزولات اسمانی آن درسال به 800 میلی متر میرسد دریغ از یک آبخوری.
حال باید هم در انتخاب اعضای شورای شهر و هم انتخاب شهردار توسط اعضای شورای شهر خون گریست و شروه خواند.
---------------------------------
م، فرزامی
اما این شهرچند صباحی است که شاید بتوان گفت برحسب تعصب قومی و قبیلهای و طایفه تباری اعضای جوان شورای شهرش انتخاب و در ادامه این اعضای محترم هول هولکی دست به انتخاب شهرداری براساس گفتمان هرچی من می گویم درست است زدند. و ساکنان این شهر نو قدمت و همیشه سبز بعلت ناکارامدی متولیان امور شهری برفراز تل زال میروند و برحال بیمارو زکام زده وناخوش احوال یاسوج شروه میخوانند. شروه از آن جهت که در جلوی ساختمان مرکزی شهرداری و یا کاخ شهردار دیوار خشکه چین و یا بلوک سیمانی بدون ملات را شاهد و ناظرند و در گوشه ای دیگر نظاره گر مشک و ملار فلزی هستند که با خاک پر شده. و تعجب تر آنکه پیاده روهای شهر پر از کیوسک های بدقوارهای هستند که با زد و بند جا باز کرده و همچون نگاه عاقل اندر سفیه برچهره خسته و ملول رهگذران نیشخند میزنند. و این شهر پایتخت طبیعت را باید شهر بدون سینما و شهر فاقد سرویسهای بهداشتی مناسب هم خواند و گفت و نوشت. یاسوج تنها مرکز استانی است که اگر طول و عرض آنرا شلنگ انداز طی نمایی خبری از نیمکت جهت استراحت افراد مسن و یا بیمار نیست. و در شهری که میانگین بارش نزولات اسمانی آن درسال به 800 میلی متر میرسد دریغ از یک آبخوری.
حال باید هم در انتخاب اعضای شورای شهر و هم انتخاب شهردار توسط اعضای شورای شهر خون گریست و شروه خواند.
---------------------------------
م، فرزامی
نماینده مردم