تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۲۸
کد مطلب : ۴۱۰۷۷۵
یادداشت سیاسی |
پاسخی به مطلب «خیانت یا رفاقت»؛ توچال و فشم يا «كوه شهرو» صد شرف دارد به واتر گيت
محمد شفیع ظفری نژاد
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛این مطلب در پاسخ به مطلبی با عنوان «پاسخ به بیانیه غلامرضا پاکدل؛ خیانت یا رفاقت» نوشته شده است که از نظر خوانندگان میگذرد؛
توچال و فشم یا کوه شهرو و صد شرف دارد به واتر گیت
اتفاقاً هم بی انصافید هم خائن ولی نمیخواهید بپذیرید
جناب آقای م. رفیعی
باسلام، آنقدر خارج از دایره ادب، متعصبانه و متملقانه اظهار نظر کردهاید که از معرفی کامل خودتان شرم داشته و خودتان را مانند مجرمان معرفی کردهاید. هرچند نوشتههایتان برمنطق، علم و انصاف استوار نبوده و ارزش پاسخگویی ندارند، بلکه حاکی از اوجِ استیصال و عصبانیت است ولی از آنجاییکه سوژه خوبی برای روشن ساختن بعضی از حقایق درونتان هستند، مواردی را بعرض میرسانم:
1. نقدهای آقای پاکدل کاملاً مستدل و مستند بوده و به گواه اهل علم و فن، نماینده برای آنها پاسخی نداشته و از پاسخ عاجز هستند. دلیل آن هم این است که تا قبل از این نقدها، مدت شش سال علیه آقای پاکدل گفتند و نوشتند و مصاحبه کردند ولی وقتی آقای پاکدل شروع به دفاع از عملکرد خود و نقد ایشان کردند، سکوت نمودند. یک بار تحت فشار افکار عمومی در سخنرانی روز معلم سال نود و هفت اقدام به پاسخهای بی اساس و کوچه بازاری کردند که دوباره با پاسخ محکم آقای پاکدل مواجه شدند و متوجه شدند فرافکنی فایده ندارد و این تو بمیری از آن توبمیری ها نیست، بنابراین بناچار سکوت اختیار کردند. لذا نه حاضر به پاسخگویی هستند و نه مناظره. حال اینها به کنار، اگر توان پاسخگویی دارند، چرا جواب این لیستهای بی ضابطه جذب که هر روز در فضای مجازی پخش میشوند و در این اوضاع بیکاری از بعضی خانوادهها چهار نفر جذب شدهاند، را نمیدهند؟ اینها که عین درد دل مردم و علتِ همان از بین رفتن جوانانی است که شبِ تشیع جنازهشان ساز و نقاره و ارگ درب منزلشان میگذارند و در جواب آقای پاکدل هم با نهایت بی شرمی از آنها سو استفاده میکنید!! مردم و جوانهایشان هم برای ایشان ارزش پاسخگویی ندارند؟ چطور وقت داشتند برای یک فایل رکیک صوتی تکذیب شده، بخاطر بهره برداری سیاسی به دادستان نامه بنویسند تا محترمانه به ایشان بگوید، به شما ربط ندارد؟؟
2. در خصوص قضاوت نقدهای آقای پاکدل، شمایی که به قول خودتان تا دیروز آقای پاکدل را که از مدیران نفت و بالاخره از چهرههای مطرح این شهرستان هستند را ندیده و نمیشناسید، بهتر است سکوت بفرمایید و اجازه دهید عاقلان قضاوت کنند.
3. اینکه نوشتهاید آقای پاکدل همیشه مدیر بودهاند!، هیچکس نمیتواند همیشه و از ابتدا مدیر باشد مگر اهالی رانت! پاکدل هم همانطور که در مصاحبه اخیرشان فرمودهاند، بعد از حدود بیست سال کار در ردههای مختلف، مدیر شدهاند. پس موفقیت فرزندانشان ربطی به مدیر بودنشان ندارد. اگر اینگونه است چطور کسانی که بدلیل داشتن رانت!، از همان روز اول مدیر بودهاند و نه در مناطق شرکت نفت گچساران، بلکه در شمال تهران زندگی میکردند و میکنند، الان فرزندانشان هیچکاره اند و به شایعه داماد فلانی شدن میخواهند اسم درکنند؟؟ اینها کسانی هستند که توانایی مدیریت کردن فرزندانشان را ندارند ولی ادعای مدیریت فرزندان دیگران و شهر و کشور را دارند و متاسفانه بعضیها هم بوقچی و اجیر آنها شدهاند. مستندات قبولی هر چهار فرزند آقای پاکدل در مدارس نمونه دولتی راهنمایی و دبیرستان و نیز رتبه کنکور آنها و قبولیشان بدون استفاده از هیچ سهمیهای، خود بهترین پاسخ و مشت محکمی بر دهان شما و یاوه گویان حسود و بی منطق است. گذشته از همه اینها، خبرنگاری از آقای پاکدل راجع به فرزندانشان سؤال کردهاند و ایشان پاسخ دادهاند، چرا شما از موفقیت فرزندان ایشان این همه سوخته و برآشفتهاید؟
4. در خصوص مستعد بودن بچههای محلههایی سادات و رادک که اسم بردهاید، بدون شک همه دارای بهره هوشی هستند ولی پرورش و مدیریت اصل مهم رسیدن به نتیجه است نه مدیر بودن پدر یا محل سکونت، کما اینکه بسیاری از فرزندان همین محلات به بهترین مدارج رسیده و بهترین متخصصانند و بسیاری از فرزندان مرفهترین محلات و حتی به قول شما مدیران به جایی نرسیدهاند. خود آقای پاکدل سالهای دبیرستان را با افتخار در پروبالی و محله سادات آن هم بعنوان مستأجر در یک اتاق زندگی میکرده و شاگرد اول استان شده و در اولین دانشگاه انتخابیش یعنی دانشگاه صنعت نفت پذیرفته شده است. حال آنکه کسانی که شما به دروغ و از باب تملق دکتر میخواندیشان و اتفاقاً هم سن آقای پاکدل هم هستند، با زندگی در بهترین شرایط، در شهرستان مطرح نبودند و آنگاه هم در رشته اقتصاد دانشگاه سبزوار آنهم شبانه! پذیرفته شدند که باز هم با رانت! به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شدند.
5. در خصوص فشار معیشتی و خودکشی قلم راندهاید! آقای پاکدل فقط سه سال آنهم بعنوان مدیر عامل شرکت نفت گچساران بودهاند و خدماتی که در آن زمان ارائه نمودهاند نیز مشخص است. بدون شک پاسخ این خودکشیها و بدبختیها را کسانی باید بدهند که علاوه بر نقششان در اقتصاد ورشکسته و مملو از رانت و فساد و حمایتشان از ابر بدهکاران محکوم، هفت سال تمامی امور را دردست دارند و با تبعیض و بی عدالتی جان مردم ضعیف را به لب رساندهاند و با سنگفرش هر کوچهای که نزدیکانشان را به پولهای آنچنانی میرسانند، خروار خروار منت بر مردم آن محلات میگذارند. (هشت سال سیطره قبلیشان هم پیشکش).
6. آنچه پاکدل از آن بعنوان رفاقت نام برده است، رفاقت از روی صداقت و یکرنگی است نه دورویی و نفاق، نه اینکه آتش اقوام را شعله ورکنی و در زمان انتخابات جلسه با قوم فلان و قوم فلان برگزار کنیو الان همایش همدلی اقوام برگزار کنی! نه اینکه پیرمرد بیچارهای از همان محلاتی که سنگشان را به سینه میزنی را برای منافع سیاسی بیاوری تا جلو پایت دولا شود و شما از روی مبل بلند نشوی و تازه وانمود کنی که داری مشکلش را حل میکنی و در پیجت بگذاری و بعد دوربینها آن روی قضیه را فاش کرده و رسوایت کنند.
7. فرمودهاید از توچال و فشم در تهران پیام وحدت فرستاده میشود، (هر چند آن عکسی که از آقای پاکدل گذاشتهاید کوه شهروی شاهزاده محمد است)، ولی صد شرف دارد به واتر گیت آمریکا!. خلاصه هر چه باشد بِه از آن است که هر ساله به میل و اراده شخصی و به قصد تفریح و خوشگذرانی، بعنوان مستمع در کنفرانسی در آمریکا شرکت کنی و در روزی که سپاه پاسداران تحریم میشود و فشارها به ملت بیشتر و بیشتر میگردد، از واتر گیت آمریکا عکس بفرستی و به دروغ پست بگذاری که برای شرکت در اجلاس فلان رفتهام و بعد بلیط و پاسپورتت رو شود و چیزی برای گفتن نداشته باشی.
8. نهایتاً، باور کنید نخبه کشی و جنگ با شایسته سالاری کار پسندیدهای نیست. اینکه بخواهید برای بزرگ کردن کسی، از یک سو دیگران را بکوبید و تواناییها و موفقیتهایشان را نادیده گرفته و برایشان دلایل جعلی بسازید تا به خیال خام خودتان از ارزش آنها بکاهید و از سوی دیگر برای فرد مورد نظرتان عناوین بی ربط اختصاص داده و برایش از کاه، کوه بسازید، عین بی انصافی و مصداق واقعی نوکر صفتی وخیانت به مردم است. بهمین دلیل دچار تناقض میشوید. مثلاً یکجا می گویید هوش خانوادگی شما را قبول دارم، یکجا می گویید همه دارای هوش یکسان هستند. یا معترض هستید که آقای پاکدل از خدماتی مانند فرودگاه، زیرگذر، مجموعههای ورزشی، بیمارستان، دانشکده نفت نباید اسم ببرد ولی اینکه برای سنگفرش یک خیابان جشن و پایکوبی شبانه به راه میاندازند و تمامی اهالی موسقیهای سنتی و پاپ و رپ را از استان و استانهای هم جوار فرا میخوانند که حتی برای فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) و فازهای پارس جنوبی چنین نکردهاند، را نمیبینید یا توجیه میکنید!!. توصیه میکنم خودتان باشید و واقعیتها را بپذیرید.
--------------------------------------
محمد شفیع ظفری نژاد
تابستان 98
توچال و فشم یا کوه شهرو و صد شرف دارد به واتر گیت
اتفاقاً هم بی انصافید هم خائن ولی نمیخواهید بپذیرید
جناب آقای م. رفیعی
باسلام، آنقدر خارج از دایره ادب، متعصبانه و متملقانه اظهار نظر کردهاید که از معرفی کامل خودتان شرم داشته و خودتان را مانند مجرمان معرفی کردهاید. هرچند نوشتههایتان برمنطق، علم و انصاف استوار نبوده و ارزش پاسخگویی ندارند، بلکه حاکی از اوجِ استیصال و عصبانیت است ولی از آنجاییکه سوژه خوبی برای روشن ساختن بعضی از حقایق درونتان هستند، مواردی را بعرض میرسانم:
1. نقدهای آقای پاکدل کاملاً مستدل و مستند بوده و به گواه اهل علم و فن، نماینده برای آنها پاسخی نداشته و از پاسخ عاجز هستند. دلیل آن هم این است که تا قبل از این نقدها، مدت شش سال علیه آقای پاکدل گفتند و نوشتند و مصاحبه کردند ولی وقتی آقای پاکدل شروع به دفاع از عملکرد خود و نقد ایشان کردند، سکوت نمودند. یک بار تحت فشار افکار عمومی در سخنرانی روز معلم سال نود و هفت اقدام به پاسخهای بی اساس و کوچه بازاری کردند که دوباره با پاسخ محکم آقای پاکدل مواجه شدند و متوجه شدند فرافکنی فایده ندارد و این تو بمیری از آن توبمیری ها نیست، بنابراین بناچار سکوت اختیار کردند. لذا نه حاضر به پاسخگویی هستند و نه مناظره. حال اینها به کنار، اگر توان پاسخگویی دارند، چرا جواب این لیستهای بی ضابطه جذب که هر روز در فضای مجازی پخش میشوند و در این اوضاع بیکاری از بعضی خانوادهها چهار نفر جذب شدهاند، را نمیدهند؟ اینها که عین درد دل مردم و علتِ همان از بین رفتن جوانانی است که شبِ تشیع جنازهشان ساز و نقاره و ارگ درب منزلشان میگذارند و در جواب آقای پاکدل هم با نهایت بی شرمی از آنها سو استفاده میکنید!! مردم و جوانهایشان هم برای ایشان ارزش پاسخگویی ندارند؟ چطور وقت داشتند برای یک فایل رکیک صوتی تکذیب شده، بخاطر بهره برداری سیاسی به دادستان نامه بنویسند تا محترمانه به ایشان بگوید، به شما ربط ندارد؟؟
2. در خصوص قضاوت نقدهای آقای پاکدل، شمایی که به قول خودتان تا دیروز آقای پاکدل را که از مدیران نفت و بالاخره از چهرههای مطرح این شهرستان هستند را ندیده و نمیشناسید، بهتر است سکوت بفرمایید و اجازه دهید عاقلان قضاوت کنند.
3. اینکه نوشتهاید آقای پاکدل همیشه مدیر بودهاند!، هیچکس نمیتواند همیشه و از ابتدا مدیر باشد مگر اهالی رانت! پاکدل هم همانطور که در مصاحبه اخیرشان فرمودهاند، بعد از حدود بیست سال کار در ردههای مختلف، مدیر شدهاند. پس موفقیت فرزندانشان ربطی به مدیر بودنشان ندارد. اگر اینگونه است چطور کسانی که بدلیل داشتن رانت!، از همان روز اول مدیر بودهاند و نه در مناطق شرکت نفت گچساران، بلکه در شمال تهران زندگی میکردند و میکنند، الان فرزندانشان هیچکاره اند و به شایعه داماد فلانی شدن میخواهند اسم درکنند؟؟ اینها کسانی هستند که توانایی مدیریت کردن فرزندانشان را ندارند ولی ادعای مدیریت فرزندان دیگران و شهر و کشور را دارند و متاسفانه بعضیها هم بوقچی و اجیر آنها شدهاند. مستندات قبولی هر چهار فرزند آقای پاکدل در مدارس نمونه دولتی راهنمایی و دبیرستان و نیز رتبه کنکور آنها و قبولیشان بدون استفاده از هیچ سهمیهای، خود بهترین پاسخ و مشت محکمی بر دهان شما و یاوه گویان حسود و بی منطق است. گذشته از همه اینها، خبرنگاری از آقای پاکدل راجع به فرزندانشان سؤال کردهاند و ایشان پاسخ دادهاند، چرا شما از موفقیت فرزندان ایشان این همه سوخته و برآشفتهاید؟
4. در خصوص مستعد بودن بچههای محلههایی سادات و رادک که اسم بردهاید، بدون شک همه دارای بهره هوشی هستند ولی پرورش و مدیریت اصل مهم رسیدن به نتیجه است نه مدیر بودن پدر یا محل سکونت، کما اینکه بسیاری از فرزندان همین محلات به بهترین مدارج رسیده و بهترین متخصصانند و بسیاری از فرزندان مرفهترین محلات و حتی به قول شما مدیران به جایی نرسیدهاند. خود آقای پاکدل سالهای دبیرستان را با افتخار در پروبالی و محله سادات آن هم بعنوان مستأجر در یک اتاق زندگی میکرده و شاگرد اول استان شده و در اولین دانشگاه انتخابیش یعنی دانشگاه صنعت نفت پذیرفته شده است. حال آنکه کسانی که شما به دروغ و از باب تملق دکتر میخواندیشان و اتفاقاً هم سن آقای پاکدل هم هستند، با زندگی در بهترین شرایط، در شهرستان مطرح نبودند و آنگاه هم در رشته اقتصاد دانشگاه سبزوار آنهم شبانه! پذیرفته شدند که باز هم با رانت! به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شدند.
5. در خصوص فشار معیشتی و خودکشی قلم راندهاید! آقای پاکدل فقط سه سال آنهم بعنوان مدیر عامل شرکت نفت گچساران بودهاند و خدماتی که در آن زمان ارائه نمودهاند نیز مشخص است. بدون شک پاسخ این خودکشیها و بدبختیها را کسانی باید بدهند که علاوه بر نقششان در اقتصاد ورشکسته و مملو از رانت و فساد و حمایتشان از ابر بدهکاران محکوم، هفت سال تمامی امور را دردست دارند و با تبعیض و بی عدالتی جان مردم ضعیف را به لب رساندهاند و با سنگفرش هر کوچهای که نزدیکانشان را به پولهای آنچنانی میرسانند، خروار خروار منت بر مردم آن محلات میگذارند. (هشت سال سیطره قبلیشان هم پیشکش).
6. آنچه پاکدل از آن بعنوان رفاقت نام برده است، رفاقت از روی صداقت و یکرنگی است نه دورویی و نفاق، نه اینکه آتش اقوام را شعله ورکنی و در زمان انتخابات جلسه با قوم فلان و قوم فلان برگزار کنیو الان همایش همدلی اقوام برگزار کنی! نه اینکه پیرمرد بیچارهای از همان محلاتی که سنگشان را به سینه میزنی را برای منافع سیاسی بیاوری تا جلو پایت دولا شود و شما از روی مبل بلند نشوی و تازه وانمود کنی که داری مشکلش را حل میکنی و در پیجت بگذاری و بعد دوربینها آن روی قضیه را فاش کرده و رسوایت کنند.
7. فرمودهاید از توچال و فشم در تهران پیام وحدت فرستاده میشود، (هر چند آن عکسی که از آقای پاکدل گذاشتهاید کوه شهروی شاهزاده محمد است)، ولی صد شرف دارد به واتر گیت آمریکا!. خلاصه هر چه باشد بِه از آن است که هر ساله به میل و اراده شخصی و به قصد تفریح و خوشگذرانی، بعنوان مستمع در کنفرانسی در آمریکا شرکت کنی و در روزی که سپاه پاسداران تحریم میشود و فشارها به ملت بیشتر و بیشتر میگردد، از واتر گیت آمریکا عکس بفرستی و به دروغ پست بگذاری که برای شرکت در اجلاس فلان رفتهام و بعد بلیط و پاسپورتت رو شود و چیزی برای گفتن نداشته باشی.
8. نهایتاً، باور کنید نخبه کشی و جنگ با شایسته سالاری کار پسندیدهای نیست. اینکه بخواهید برای بزرگ کردن کسی، از یک سو دیگران را بکوبید و تواناییها و موفقیتهایشان را نادیده گرفته و برایشان دلایل جعلی بسازید تا به خیال خام خودتان از ارزش آنها بکاهید و از سوی دیگر برای فرد مورد نظرتان عناوین بی ربط اختصاص داده و برایش از کاه، کوه بسازید، عین بی انصافی و مصداق واقعی نوکر صفتی وخیانت به مردم است. بهمین دلیل دچار تناقض میشوید. مثلاً یکجا می گویید هوش خانوادگی شما را قبول دارم، یکجا می گویید همه دارای هوش یکسان هستند. یا معترض هستید که آقای پاکدل از خدماتی مانند فرودگاه، زیرگذر، مجموعههای ورزشی، بیمارستان، دانشکده نفت نباید اسم ببرد ولی اینکه برای سنگفرش یک خیابان جشن و پایکوبی شبانه به راه میاندازند و تمامی اهالی موسقیهای سنتی و پاپ و رپ را از استان و استانهای هم جوار فرا میخوانند که حتی برای فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) و فازهای پارس جنوبی چنین نکردهاند، را نمیبینید یا توجیه میکنید!!. توصیه میکنم خودتان باشید و واقعیتها را بپذیرید.
--------------------------------------
محمد شفیع ظفری نژاد
تابستان 98