از همه انتظار میرفت جزء تو ای ماوای روزهای سخت مردمانم، ای دنا
1 اسفند 1396 ساعت 0:09
امیر محبی فر
هنوز هم در باورمان نمیگنجد که اینقدر نامهربان و سنگدل باشی، تو که از بدو حیات همیشه پناهگاه و مامن مردمانت در روزهای سخت بودی، تو که دامنت همیشه سخاوتمند و مهربان بود، تو که از هیچ چیز برای مردمان محرومت دریغ نمیکردی، حتی سرمای زمستان در پناه غارهایت گرما بخش مردمانت بود، آبهای جاریت سیراب کننده هر جنبنده ای و برفهایت التیام بخش عطش گرمای تابستان، تو که در مقابل اینهمه ظلم گذشته بر مردمانت همیشه صبور و بردبار بودی، به راستی تو راه چه شده است که اینگونه نامهربان شدی، تو را چه شده است که اینگونه سنگ دل شدی، به راستی تو از سنگینی کدامین ظلم دوران اینگونه کم طاقت شدی و برآشفتی که از آتش خشمت حتی دامن فرزندانت در امان نماندند، نمیدانم این طغیان ویرانگرت ثمره چه ظلمی است اما همین قدر میدانم که روزگار سختی را سپری میکنیم، روزگاری که از حدت و شدت ظلمش حتی صبوری و استواری تو هم تاب نیاورد و آتش خشمت چنان سنگین بود که به نزدیکترین کسانت هم رحم نکردی، هر چند میدانم چه بار سنگین بی عدالتی و ظلمی را در جهان امروز و در این برهه از تاریخ تحمل میکنی اما ای کاش فرزند کشی نمیکردی، ای کاش شمشیر خشمت بر سر بانیان ظلم و بی عدالتی فرود میاوردی نه بر سر کسانی که شاه بیت همه سرودههایشان با نام تو اجنین و مزین است، کاش مثل همیشه صبور و مهربان بودی، سخت در حکمت این خشمت فروماندهام اما یقین دارم در دل از غم و اندوه این فرزندکشی ضجه میزنی لابد چاره ای نداشتی، شاید خواستی ایثار کنی، شایدم آنقدر بزرگ بودی که در راه بیداری مردمان سرزمینت از خود و خانوادهات گذشتی تا آیندگان تو را خائن قلمداد نکنند، اما ای کاش به شکلی دگر سکوتت را میشکستی، کاش.....
کد مطلب: 318528