انتخابات ۹۶ و شکست سهمگین جبهه مردمی انقلاب اسلامی چرا؟
3 خرداد 1396 ساعت 22:44
سعید کرمی
ان الله لایغیر ما به قوم حتی یغیروا ما بانفسهم
انسان را عالم اکبر دانستهاند و جهان را با آن عظمت عالم اصغر. آیا این حکایت از نقش عظیم آدمی در این دنیا ندارد؟
اصلاً بگذارید رو راست و صاف و ساده بگویم که خدا جهان و مناسبات آن را طوری آفریده که برای تغییر یک جامعه، مردم باید خود آستین بالا بزنند و مشارکت جمعی کنند والا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. بارها ذهن عوام (اکثریت) چنین میپرسد که مثلاً آیا امام حسین نمیتوانست با استفاده از قدرت ماوراء طبیعی چون سپاه جنیان و ... دشمنانش را نابود کند؟ و یا چرا وقتی پدر بزرگوارشان که تا نابودی خیمهٔ نفاق معاویه، چند ضربهٔ شمشیر فاصله داشت کار را یکسره نکرد.
آری پاسخ همهٔ این سؤالات در همان سنت الهی است. سنن ثابت الهی چنین رقم خورده که یک ملت خودشان باید به آن درجه از فهم برسند که سرنوشتشان را خود تغییر دهند.
اغازین کلام را شاید باید از تصحیح نوع نگرش به تکلیف پرداخت از این منظر که عمل به تکلیف در جایی عمل به وظیفه است که شما تمامی مختصات یک عمل ووظیفه را بشناسی بعد با این علم به تکلیفت عمل کنی نه بدون شناخت واگاهی وعدم توجه به پیش فرضها اقدام به عملی نمایی که خسارت بار باشد انهم از جنس امورات حساس وسرنوشت سازی همچون تصمیم گیری در خصوص سرنوشت یک ملت.
پس گام اول در تکلیف گرایی شناخت عرصه ومیدانست که گاها شاهد تصمیماتی خسارت بار و جبران ناپذیری از این دست بودهایم و در آخر هم با تصور عمل به تکلیف رافع مسولیت از خود شویم شاهد مثالش انتخابات اخیر.
ابتدائا باید دلایل این ناکامی را قبل از حواله دادن به رقیب در بی درایتی وعدم شناخت جامعه پیرامونی ودرک صحیح از مردم توسط نخبگان وتصمیم گیران این جریان دانست که چگونه پس از قریب چهل سال از انقلاب هنوز مختصات مردم خود را ندارد.
ثانیاً متاسفانه این جریان بجای تلاش برای شناخت وجذب محیط بیرونی وشهروندان خود بخش زیادی از انرژی خود را معطوف به این میکند تا از طریق کمک گیری ازنهادهای حاکمیتی برای رأی اوری خود استفاده کند و تا چنین نگاهی حاکم باشد و درک درستی از فضای جهانی و داخلی نداشته باشیم وتنها بخواهیم با توسل به اهرمهای حاکمیتی برنده انتخابات باشیم چیزی جز شکست عاید این جریان نخواهد شد.
ثالثاً عدم اگاهی وشناخت از تیپولوژی، نیاز وشخصیت مردم نقطه ضعف اصلی این جریان در بحث انتخابات است که هر دوره با تکرار این اشتباهات بر افزایش زاویه ان میافزایم.
اما ترکیب سیاسی جامعه ما معمولاً بدین گونه است که قریب ۷۰ تا ۸۰ در صد جامعه بهعنوان قشر خاکستری مطرح هستند وتنها ۲۰ تا ۳۰ در صد نگاه جریانی وحزبی دارند وقشر خاکستری بیشتر متأثر از نوع گفتمان و رویکرد وشعارهای جریانات فکری به سمت انها متمایل خواهند شداما انتخابات ۹۶ فراز و فرودهای فراوانی دارد که آگه روشنگری نشود ما همچنان در جهل مرکب خود غوطه ور خواهیم ماند و دور خود خوهیم گشت.
مهمترین ویژگیهای ممتاز این دوره سازماندهی ووحدت نیروهای جبهه مردمی انقلاب اسلامی بود که با یک استراتژی قوی وارد شد هرچند که به ظاهر جریانی نو پا بود اما به خاطر عقبه فکری تئوریکی قوی توانست در مدت زمان کم به موفقیتهای بی نظیری دست یابد.
اما جدای از این ظرفیت بالا اشتباهات متعددی باعث شکست سنگین این جریان شد.
ذکر چند خاطره شاید خالی از لطف نباشد:
به یاد دارم در یکی از مجامع ملی جبهه مردمی با یکی از دوستان استراتژیسین کشوری چند دقیقه ای به گپ وگفت مشغول بودیم او نظرش این بود که این دولت چهار ساله خواهد شد به خاطر ضعف عملکردش، در جواب گفتیم که اگر کارتر دولتش چهار ساله شد دلیلش قضیه واتر گیت بود اما در دولت روحانی که عزم چهار ساله بودنش را کردهاید ایا همچون افتضاحی قابل تعمیم است که جواب قانع کننده ای داده نشد هرچند که بنده قائل بدان هستم که این دولت بالقوه به دلیل ضعف بنیادی پتانسیل چنین شکستی را داشت که این فرصت همانند ابر بهاری از دست رفت.
از دیگر موارد ضروری ومهم که از همان ابتدا معلوم بود در دستور کار تیم دولت قرار دارد ایجاد دوقطبیهای کاذبی نظیر ازادی و استبداد یا دو قطبی جنگ وصلح ویا تقابل وتعامل خواهد بود که متاسفانه استفاده از همین ترفند وترساندن مردم خصوصاً در چند روز آخر توانست نهایت بهره برداری را ببرند که متاسفانه با تدبیر خوب وسازکار وبدل خوبی مواجه نگردید وباعث ضربه فنی این جریان شد.
به یاد دارم استاد ارزشمند وانقلابی حسن عباسی در سفری که به یاسوج داشت در خصوص حضور یا عدم حضور یکی ازکاندیداها از ایشون سوالی شد که ایشان تاکید بر وحدت داشتند درانجا هم خدمت استاد معروض داشتیم که به نظر می اید حضور این نامزد در انتخابات
میتواند با جهت دهی نظر روحانی به سمت ایشان در این تقابل باعث بهره برداری ومصون ماندن نامزد اصلی از ترکشهای این دوقطبی شد. پا گذاشتن به هر عرصه ای خصوصاً سیاست دارای لوازمی است که متاسفانه دوستان ما از ان غافلاند والا با طراحی صحیح وبا رو بازی نکردن برای حریف این جریان پتانسیل پیروزی را داشت.
اشتباه دیگری که باعث شد زخم کاری دیگری بر پیکر این جریان وارد شود این بود که علیرغم اینکه از همان ابتدا مقرر شده بود استمزاجی از شورای نگهبان برای تأیید یا رد نامزدهای جبهه مردمی داشته باشند که خلافان عمل شد و نتیجهاش باعث حذف لبه دوم قیچی قالیباف شد که حضور ایشان به دلایل متعدد از جمله توانمندی وشجاعتش میتوانست در مناظرات راهگشا باشد.
اما
فلسفه وجودی جبهه مردمی چیزی جز همگرایی وسنرژیک نیروهای انقلابی برای نه گفتن به وضع موجود وزدن مهر پایان بر تفکر لیبرال وغربگرا نبود
و از انجا که دوتن از نیروهای جبهه مردمی انقلاب در صحنه حضور داشتند عقل ایجاب میکند که هردو بزرگوار تقویت میشدند تابا توجه به تفاوت سبد آرای هردو بزرگوار بر جریان مقابل غالب شوند اما عملاً ستاد قالیباف هیچگونه حمایتی نشد.
اما تفاوت سبد اراء اقای رئیسی شامل قشر فعال وپویای جامعه که میتوان گفت ۸۰ درصد جریان ایدوئولژیک وارزشی و بقیه قشر خاکستری جامعه و ارای اقای قالیباف ۸۰ در صدقشر خاکستری و ۲۰ در صد جریان ارزشی بود واز انجا که شیفت آرای خاکستری به سمت اقای رئیسی کم بود لذا لازم بود هردو بزرگوار تا آخر میماندن وحمایت میشدند و در این بین حمایت قالیباف ضرورتش دو چندان احساس میشد که نشد.
به همین دلیل اولویت اول این بود در مرحله اول جلوی رفتن آرای خاکستری به سمت اقای روحانی را گرفته شود تا در مرحله بعدی با همراهی ومشایعت واعتماد سازی بتوان انها را به جریان گفتمان انقلاب وصل کرد واین کار میسور نمیشد مگر با تقویت وحضور فعالانه وخالی نگذاشتن ستاد آقای قالیباف، تابتوان فضا را مدیریت کرد تا در صورت تقابل این دو بزرگوار با روحانی، عقلا ومنطقا با توجه به هدف اصلی جبهه مردمی از کسی حمایت کنیم که رأی آوری واحتمال قبولی بیشتری دارد که ضرورت آن کاملاً مبرهن ومشخص بود.
اما قالیباف همانگونه که در مناظرات نشان داد عملاً با توجه به وضع موجود به دنبال عملیات استشهادی بود تا با شهادت خودت ونابودی جریان مقابل وفتح سنگرها وبر طرف نمودن موانع پیش روی گفتمان انقلاب اسلامی را پیروز نمایید.
اما با تکرار اشتباه محاسباتی انتخابات سال ۹۲ و عدم مداقه لازم وبرخورد متعصبانه باعث شکست این جریان شدیم.
اما عملاً چه اتفاقی افتاد؟
به دلیل بینش سطحی تصمیم گیر جریان انقلابی وبرداشتی که از استقبالهای به عمل آمده توسط افراد فعال وهمیشه در صحنه از اقای رئیسی داشتند دچار اشتباه محا سباتی شدند وقضیه را تمام شده فرض کردند ولی در مقابل ارای اقای قالیباف که بیشتر قشتر خاکستری بودند در مناسبات اجتماعی کمتر ظهور وبروز داشتند وبیشتر در پای صندوقها حضورشان ملموس میشد که متاسفانه پس از انصرافاندن ایشان بخش قابل توجهی از ارایش به سمت رقیب برود.
البته زوایای پنهان دیگری این قضیه دارد که بهتر است همچنان سر بسته بماند که نمونهاش اینکه از بین ۲۰ یا ۳۰ کاندید جبهه مردمی حتی یک نفر حاضر به سخنرانی برای ستاد اقای قالیباف نشدند.
واین گوشه ای از مظلومیت قالیباف در جبهه داخلی بود.
این تحلیل را برای تعداد معدودی از دوستان داشتیم که در صورت کشیدن به دور دوم باتوجه به مؤلفههای ذکر شده و بر اساس شناخت حاصله از روحیات روحانی ورئیسی احتمال باخت ما بالا خواهد رفت ودر مقابل اگر دور دوم را با قالیباف و روحانی برویم احتمال برد بیشتر خواهد بود که با بی تدبیری ودلایل واهی واحساسی خود در دام تیم رقیب قرار گرفتیم و با بازی در پازل انها خود پاس گل را بدهیم.
بر اساس تحقیقات میدانی و محاوره با افراد عادی جامعه پیرامونی چنین استنباط میشد که عامه مردم بین دو روحانی بیشتر به کسی متمایل میشوند که نقش اپوزسیونی به خود بگیرد که در اتفاقی نادر در عالم آقای روحانی استاد بلا منازع جنگ روانی بهعنوان رئیس جمهور مستقر باتوجه به حضور در رأس حاکمیت بتواند آ چنین نقشی را ایفا کند و در چند روز آخر طرف مقابل خود را خلع سلاح کند
علاوه بر بی تدبیری و عدم مداقه ودرس نگرفتن از گذشته البته نباید از تخلفات انتخاباتی چشم پوشی کرد.
این تحلیل بیشتر به نقد درون گفتمانی پرداخته شده چرا که همواره بیشترین ضربه را از درون خوردهایم.
سعید کرمی
۳ خرداد ۹۶
کد مطلب: 252348