نقدی بر حضور
25 اسفند 1394 ساعت 1:19
زهرا محمدزاده
امروزه در جوامع توسعه یافته مشارکت زنان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ یکی از شاخصهای توسعه به شمار میرود، چرا که این جوامع به خوبی دریافتهاند زنان؛ به عنوان نیمی از نیروی انسانی و به واسطهی چند نقشی بودنشان در جامعه، قطعا بر پیشبرد اهداف آرمانی تاثیر گذار خواهند بود و لذا تلاشها بر حضور حداکثری بانوان در همهی ابعاد متمرکز گشته است.
در کشور ما هنوز نوعی نگاه مردانه بر عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حاکم است؛ زنان حضور دارند اما مناسبات مردانه است.
موانع بسیاری در مسیرهای منتهی به نهادهای تصمیم گیری؛ در ابعاد گوناگون اجتماع پیش روی زنان قرار دارد. موانعی که از دیدگاه سنتی و البته مدرن جامعه نشات گرفته است. دیدگاه سنتی با ایجاد پارادوکسهای متعدد میان اصول خویش و حضور زن در اجتماع؛ و تفکر مدرن با نگاه کالاگرایانه و تبلیغاتی به زن؛ هر روز بانوان را با چالشهای بسیار روبه رو میکند. چالشی که جامعه بازخورد آن را در قالب چند پاره شدن فرهنگ دریافت خواهد کرد.
در چنین شرایطی؛ زنان عرصهی فرهنگ و هنر نیز تاثیر برخاسته از تفکرات حاکم بر جامعه را به شکلی دیگر دریافت میکنند. زنان هنرمند ما برای انجام رسالت خویش همواره هم پای مردان این عرصه؛ با آثار خود زوایای گوناگون جامعه را مورد بررسی و نقادی قرار داره اند؛ ولی آنچه مانع از شکوفایی و دیده شدن این آثارش ده؛ نبود امنیت شغلی و نگاهی فارغ از جنسیت به این بانوان بوده است. امنیت و نگاه انسانی عاری از جنسیت به زن؛ یکی از حلقههای مفقودهی حوزهی فرهنگ و هنر است.
اگر بانوی هنرمند خود را در چارچوب امنیت چه از نظر استقلال، آزادی و عدالت در طرح و بیان ایده و اثر؛ و چه از نظر یکسان بودن شرایط کار با مردان بیابد؛ هم هویت ارزشی و اسلامی خود را حفظ خواهد نمود و هم با آرامش خاطر به جامعه در قبال مسولیت خویش ادای دین خواهد کرد.
در هر زمینه ای اگر خفقان و عدم امنیت حاکم گردد و یا آزادی، استقلال و عدالت کمرنگ شود؛ اصل به حاشیه تقلیل پیدا خواهد کرد، که مقولهی هنر، هنرمند و به ویژه زنان هنرمند نیز از این قاعده مستثنی نیست.
نگاهی مد نظر است که در آن؛ زن به عنوان یک هنرمند و مهمتر از آن در جایگاه یک انسان؛ فارغ از جنسیت خویش دارای حقوقی مشخص و انسانی است، حقوقی که به وی اجازه میدهد در پرتو آرامش و امنیت هنر خود را بسط دهد و گامی موثر در راستای پیشبرد اهداف فرهنگی جامعه بردارد، چرا که نقش بی بدیل هنرمند بر اذهان عمومی و فرهنگ یک کشور امری انکار ناشدنی است.
صحت این موضوع بارها بر اهالی اندیشه ثابت شده است؛ از این جهت که هنرمند رسالت خود را حفظ ارزشها، پرداخت به دردهای بشری و پیش روی به سوی آرمانها میداند و گاها یک اثر هنری تاثیری بسیار عمیق تر و سریعتر نسبت به مانیفستهای متعدد، کتابهای قطور و دیگر تلاشها؛ بر افکار جامعه داشته است.
.
کد مطلب: 171621