کبنا ؛(حسین خلیلی. دیدار)**
باران می بارد اما
استعاره ی گل نیست
این جا مجازِ گلوله است
مجوزِ جان گرفتن ها، تنها همین!
همان است که بود: کبودیِ گونه ها ی وطن
و تنِ کودکانی که سربِ داغ را...
باغ را ویران نکنید! آی با شما هستم!
مستم؟!!
نه!، این تانک ها حالم را جا آورده اند!
جایِ شما خالی، حالِ شما عالی!
و بهتر از این نمی شود که نمی شود
بدنیست به آینه ها هم نگاه کنید
آه کنید! : می بینید؟! دهانتان تاوانِ بازدمتان را تحمل نخواهد کرد
کمی فکر کنید، و فکر کنید کمی کودک بوده اید و کودکانه زیر باران دویده اید
ندوید! این جا ندوید! این جا هزاران کودک، زیرخاک، «باران بازی» می کنند
بازی نکنید! این یک شعرِ جدی است
و شاعرش شبیهِ خدایی است که دستش را مشت کرده!
پشت کرده است به شما: شمعِ بشریت!
نه!، اسم این کلمه ی لعنتی را پیش من نیاورید!
دیشب که گفته بودم: شرِ حقوقِ بشر را باید از سرِ این مردم کم کرد:
خوشبحالِ کژدم ها!!
فلسطین، سرزمین ندارد، زمین ندارد!
ولی دشمنِ دائم درکمین دارد! و قافیه های زیادی مثل این دارد!
مثلِ این که حرف به گوشِ شما نمی رود! گفتم برگردید!
برگردید! گم شوید و دُم هایتان را روی کولِ موشک هایتان بگذارید
و با کمال احترام، گورتان را تحویل بگیرید!
بگیرید!: این سهمِ شماست
و ساعتِ خدا اگرچه از کارفتاده اما
ثانیه به ثانیه کودکانی که با عقربه ها «باران بازی» می کنند بیشتر می-شوند
شرمتان باد!!، باد را باد می زنید و از بوی کباب لذت می برید؟!
ذلت می برید و ذاتِ ذلیل شما، شانه به شانه ی شیطان
تا انتهای دوزخ، «یخ در بهشت» را زار خواهد زد
زنده باد، بادی که موافقِ کشتیِ شما نباشد!
و دریایی که یادش نمی رود باران را
و ساحلی که سرش درد می کند که در این احوال، سردرد داشته باشد!
باشد!!، خیال کنید من بس می کنم! اما بس کنید!!
باران می بارد اما
استعاره ی گل نیست
این جا مجازِ گلوله است
مجوزِ جان گرفتن ها، تنها همین!
همان است که بود: کبودیِ گونه های وطن
و تنِ کودکانی که سربِ داغ را...
(حسین خلیلی. دیدار)
یاسوج، یکم مردادماه 93
** کارشناس ارشد مطالعات هنر. عضوهیات امنای انجمن شعر استان کهگیلویه و بویراحمد
باران می بارد اما
استعاره ی گل نیست
این جا مجازِ گلوله است
مجوزِ جان گرفتن ها، تنها همین!
همان است که بود: کبودیِ گونه ها ی وطن
و تنِ کودکانی که سربِ داغ را...
باغ را ویران نکنید! آی با شما هستم!
مستم؟!!
نه!، این تانک ها حالم را جا آورده اند!
جایِ شما خالی، حالِ شما عالی!
و بهتر از این نمی شود که نمی شود
بدنیست به آینه ها هم نگاه کنید
آه کنید! : می بینید؟! دهانتان تاوانِ بازدمتان را تحمل نخواهد کرد
کمی فکر کنید، و فکر کنید کمی کودک بوده اید و کودکانه زیر باران دویده اید
ندوید! این جا ندوید! این جا هزاران کودک، زیرخاک، «باران بازی» می کنند
بازی نکنید! این یک شعرِ جدی است
و شاعرش شبیهِ خدایی است که دستش را مشت کرده!
پشت کرده است به شما: شمعِ بشریت!
نه!، اسم این کلمه ی لعنتی را پیش من نیاورید!
دیشب که گفته بودم: شرِ حقوقِ بشر را باید از سرِ این مردم کم کرد:
خوشبحالِ کژدم ها!!
فلسطین، سرزمین ندارد، زمین ندارد!
ولی دشمنِ دائم درکمین دارد! و قافیه های زیادی مثل این دارد!
مثلِ این که حرف به گوشِ شما نمی رود! گفتم برگردید!
برگردید! گم شوید و دُم هایتان را روی کولِ موشک هایتان بگذارید
و با کمال احترام، گورتان را تحویل بگیرید!
بگیرید!: این سهمِ شماست
و ساعتِ خدا اگرچه از کارفتاده اما
ثانیه به ثانیه کودکانی که با عقربه ها «باران بازی» می کنند بیشتر می-شوند
شرمتان باد!!، باد را باد می زنید و از بوی کباب لذت می برید؟!
ذلت می برید و ذاتِ ذلیل شما، شانه به شانه ی شیطان
تا انتهای دوزخ، «یخ در بهشت» را زار خواهد زد
زنده باد، بادی که موافقِ کشتیِ شما نباشد!
و دریایی که یادش نمی رود باران را
و ساحلی که سرش درد می کند که در این احوال، سردرد داشته باشد!
باشد!!، خیال کنید من بس می کنم! اما بس کنید!!
باران می بارد اما
استعاره ی گل نیست
این جا مجازِ گلوله است
مجوزِ جان گرفتن ها، تنها همین!
همان است که بود: کبودیِ گونه های وطن
و تنِ کودکانی که سربِ داغ را...
(حسین خلیلی. دیدار)
یاسوج، یکم مردادماه 93
** کارشناس ارشد مطالعات هنر. عضوهیات امنای انجمن شعر استان کهگیلویه و بویراحمد
چرا سازمان تعزیزات وامورصنفی دم از عدالت می زنند.
در این یک ماه مغازه ای که به عنوان دفتر حسابرسی باز می کند وبقیه سال بسته است واظهار نامه مالیاتی بیشتر از نرخ حتی دو برابر از مردم می گیرد.
چرا بازرسی جلوی این فرد را نمی گیرد چرا امور صنفی چلوی این فرد نمی گیرد پس ما کافی نت های شهر یاسوج که باید مالیات بدهیم و عوارض شهرداری بدهیم و غیره اینجوری باشد کارمان.
ولی اقای ر... بیاید به مدت یک ماه به اندازه 50 کافی نت درامد کند برود ضمنا چرا دارایی مثل بقیه شهرها کشور کلاس اموزش برگزار نکرد و هر فردی می رفت دارایی فقط می گفتند برو پیش اقای ر...
مسئول کبنانیوز اگر شما از وجدان وعدالت پیروی میکنی این مطلب راخواهش میکنم چاپ کنید وپیگیری کنید ممنون می شوم.