تاریخ انتشار
شنبه ۲۱ تير ۱۴۰۴ ساعت ۰۱:۴۷
کد مطلب : ۵۰۱۷۳۹
در گفت‌وگویی مطرح شد

شهریار زرشناس، سیاست‌پژوه: گفتار انقلاب اسلامی باید بازآرایی شود / باید به سمت عدالت‌محوری و مردم‌گرایی حرکت کرد / مدیریت اشرافی و تکنوکرات‌ها؛ بزرگ‌ترین مانع عدالت‌محوری در ایران / سرمایه اجتماعی که در جریان این مقاومت ترمیم شد، باید حفظ و تقویت شود / اگر به سیاست‌های نئولیبرالی ادامه دهیم، نتیجه‌اش چیزی جز ادامه رانت‌خواری، توزیع ناعادلانه ثروت، حقوق‌های نجومی و شکاف طبقاتی نخواهد بود / رهبری، با درایت و آرامش، کشور را از پرتگاه عبور داد / رهبری، با درایت و آرامش، کشور را از پرتگاه عبور داد / مدیرانی که غرق در رفاه و بی‌توجه به خواسته‌های مردم‌اند، باید جای خود را به مدیرانی مردمی بدهند / تأسف‌بار است در نظام دانشگاه ما جریان قدرت‌طلبی حضور دارند که کوچک‌ترین صدای مخالف را تحمل نمی‌کند

۰
شهریار زرشناس، سیاست‌پژوه: گفتار انقلاب اسلامی باید بازآرایی شود / باید به سمت عدالت‌محوری و مردم‌گرایی حرکت کرد /  مدیریت اشرافی و تکنوکرات‌ها؛ بزرگ‌ترین مانع عدالت‌محوری در ایران  / سرمایه اجتماعی که در جریان این مقاومت ترمیم شد، باید حفظ و تقویت شود / اگر به سیاست‌های نئولیبرالی ادامه دهیم، نتیجه‌اش چیزی جز ادامه رانت‌خواری، توزیع ناعادلانه ثروت، حقوق‌های نجومی و شکاف طبقاتی نخواهد بود / رهبری، با درایت و آرامش، کشور را از پرتگاه عبور داد
کبنا ؛شهریار زرشناس، سیاست‌پژوه، هشدار داد: مذاکره با دشمن فقط زمانی ممکن است که غرامت بدهد و از پیش‌شرط‌های ذلت‌بار دست بردارد. او ادعاهای جریان غرب‌زده درباره آغازگر جنگ بودن ایران را کاملاً رد کرد و تأکید کرد گفتار انقلاب اسلامی باید بازآرایی شود تا بتواند با نسل‌های جدید پیوند برقرار کند.
     

به گزارش کبنا نیوز، شهریار زرشناس، پژوهشگر و نظریه‌پرداز حوزه سیاست و فرهنگ، در ویژه‌برنامه «نصرالله» در پاسخ به پرسشی با محوریت نقش جنگ‌ها در تحولات تمدنی، به تحلیل ابعاد مختلف جنگ اخیر با رژیم صهیونیستی پرداخت.
در ابتدای برنامه، مجری با اشاره به نقش تاریخی جنگ‌ها در تغییر مسیر تمدن‌ها، پرسید: «در طول تاریخ تمدن بشری، جنگ‌ها همواره از نقاط عطف تحولات تمدنی بوده‌اند. این پدیده‌ها، ملت‌ها را به بازاندیشی در دوست و دشمن، مسیرهای درست و نادرست واداشته‌اند و گاه مبنای تحولات فکری گسترده‌ای در دوران پساجنگ شده‌اند. برای نمونه، جنگ‌های اسکندر مقدونی در یونان باستان زمینه‌ساز شکل‌گیری نحله‌های فلسفی و فکری متعددی شد. اکنون، با توجه به جنگی که طی دوازده روز گذشته با رژیم صهیونیستی داشتیم و تجربه‌ای که از بمباران مستقیم شهرها—شاید برای نخستین‌بار پس از ۱۹۶۷ یا ۱۹۶۸—کسب کردیم، این پرسش مطرح است که چه درس‌هایی می‌توان از این جنگ آموخت؟ کدام اشتباهات رخ داد، چه اقداماتی صحیح بود، عوامل آغاز جنگ چه بود و از این پس چه باید کرد؟ روایت شما از این تجربه چیست؟»
زرشناس در پاسخ گفت: جنگ‌ها همواره تأثیراتی ژرف بر جوامع گذاشته‌اند. برای مثال، جنگ جهانی اول منجر به فروپاشی امپراتوری‌های بزرگی همچون عثمانی، تزاری روسیه، ویلهلمی آلمان و اتریش-مجارستان شد. این تحولات، ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سبک زندگی را در بسیاری از نقاط جهان دگرگون کرد. آنچه در رمان‌هایی مانند گتسبی بزرگ از اسکات فیتزجرالد یا در ادبیات اروپا پس از ۱۹۱۸ دیده می‌شود، بازتابی از این تغییرات عمیق است. حتی نظم ژئوپلیتیکی فعلی خاورمیانه، حاصل مستقیم همین جنگ است.
وی افزود: در کشور ما جریانی فکری فعال است که نمود آن را می‌توان در بیانیه‌ای با امضای حدود ۱۸۰ تن از استادان دانشگاه مشاهده کرد. این جریان، که شاید نماینده بخشی از لایه‌های اجتماعی و طبقاتی جامعه نیز باشد، با تولید گفتمان نظری و ایدئولوژیک، مدعی است که از جنگ اخیر باید درس‌هایی آموخت و در همین راستا خواستار تجدیدنظر اساسی در پارادایم‌های حاکم شده است. محورهای مطرح‌شده در این بیانیه شامل ضرورت تغییر در سیاست خارجی، تکیه بر مذاکره با آمریکا و اروپا و کنار گذاشتن آنچه افراط‌گرایی می‌نامند، است. این جریان، ساختار کنونی را منشأ بروز جنگ دانسته و آن را با بحران‌های اقتصادی و فقر بنیادین مرتبط می‌داند. بر این اساس، نتیجه‌گیری می‌کنند که پارادایم موجود باید دگرگون شود.
زرشناس در ادامه اظهار داشت: اکنون زمان آن است که این ادعاها را به محک تحلیل بگذاریم. کدام پارادایم از سال ۱۳۶۸ تاکنون بر کشور حاکم بوده است؟ بازیگران و طراحان این پارادایم چه کسانی‌اند؟ آیا سرمایه اجتماعی واقعاً از میان رفته و این موضوع چه ارتباطی با پارادایم حاکم دارد؟ نکته قابل تأمل این است که بسیاری از امضاکنندگان بیانیه، خود از طراحان، مدیران و تصمیم‌سازان مدل فکری‌ای بوده‌اند که بیش از سه دهه در قوای اجرایی کشور حضوری پررنگ داشته است.
او با اشاره به ادوار مختلف دولت‌داری در ایران ادامه داد: از سال ۱۳۶۸ به بعد، به‌جز مقاطعی کوتاه، حتی در دوره دولت احمدی‌نژاد، جریان فکری این گروه در سیاست‌گذاری‌ها و نظام تصمیم‌سازی کشور نقش داشته است. برنامه‌های توسعه، سیاست‌های بودجه‌ای، رویکردهای فرهنگی و اقتصادی از دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی تا دولت‌های خاتمی و روحانی، عمدتاً زیر نظر و با تأثیر این گروه شکل گرفته‌اند. حتی در دوران احمدی‌نژاد، علی‌رغم برخی تغییرات اسمی و مدیریتی، مبانی کلان نظری توسعه همچنان متأثر از همان رویکرد بوده است. ساختارهای دانشگاهی، مواجهه با غرب، مفاهیم استقلال و نحوه توزیع ثروت در جامعه نیز تحت تأثیر نظریه‌های اجتماعی و اقتصادی این جریان شکل گرفته‌اند؛ مباحثی که در ادامه به‌تفصیل درباره آن‌ها توضیح خواهم داد.
شهریار زرشناس، پژوهشگر و نظریه‌پرداز حوزه سیاست، در ادامه تحلیل خود درباره پیامدهای جنگ اخیر و روایت‌های جریان‌های فکری داخلی، به بررسی بیانیه منتشرشده توسط جمعی از استادان دانشگاه پرداخت و نسبت به برخی ادعاهای مطرح‌شده در آن واکنش نشان داد.
وی با اشاره به بیانیه‌ای که با امضای حدود ۱۸۰ نفر از استادان دانشگاهی منتشر شده، اظهار داشت: این جریان فکری، که چنین بیانیه‌ای را صادر کرده، مدعی است که فقر گسترده موجود، نتیجه مستقیم سیاست‌های نظام است. اما پرسش مهم این است که چه کسانی مسئول ایجاد این وضعیت هستند؟ همین افراد که سال‌ها به ترویج نظریه‌های اقتصادی و اجتماعی نئولیبرالی پرداخته‌اند، کشور را به وضعیت دشوار اقتصادی کنونی رسانده‌اند. اکنون، به‌جای پاسخگویی به عملکرد خود، در مقام مدعی نشسته‌اند و به‌جای دفاع، کیفرخواست صادر می‌کنند.
شهریار زرشناس، سیاست‌پژوه: گفتار انقلاب اسلامی باید بازآرایی شود / باید به سمت عدالت‌محوری و مردم‌گرایی حرکت کرد /  مدیریت اشرافی و تکنوکرات‌ها؛ بزرگ‌ترین مانع عدالت‌محوری در ایران  / سرمایه اجتماعی که در جریان این مقاومت ترمیم شد، باید حفظ و تقویت شود / اگر به سیاست‌های نئولیبرالی ادامه دهیم، نتیجه‌اش چیزی جز ادامه رانت‌خواری، توزیع ناعادلانه ثروت، حقوق‌های نجومی و شکاف طبقاتی نخواهد بود / رهبری، با درایت و آرامش، کشور را از پرتگاه عبور داد
زرشناس ادامه داد: من معتقد نیستم که باید پارادایم کنونی به‌طور کامل کنار گذاشته شود. پارادایمی که از سال ۱۳۶۸ تاکنون در کشور شکل گرفت، در حوزه نظامی و در حفظ و پایداری انقلابی موفق عمل کرده است؛ اما در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاست خارجی، نتوانست به‌طور کامل رویکرد انقلابی را مستقر کند. در سیاست خارجی، همواره شاهد تقابل و کشمکش میان پارادایم نئولیبرال و پارادایم انقلابی بوده‌ایم. برخلاف ادعای این جریان، پارادایم انقلابی هیچ‌گاه به‌صورت کامل و همه‌جانبه در کشور حاکم نبوده است.
وی با اشاره به ادعای این جریان مبنی بر تخریب سرمایه اجتماعی و گسترش فقر توسط سیاست‌های کنونی، تأکید کرد: در طول سال‌‌‌ها سرمایه اجتماعی آسیب دیده و فقر گسترش یافته است، اما باید دید عامل اصلی این وضعیت کیست. ریشه این مشکلات را باید در سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی جست‌وجو کرد. نظریه‌پردازان این سیاست‌ها چه کسانی هستند؟ افرادی مانند آقای طبیبیان و میلی‌منفرد، که از چهره‌های شناخته‌شده این جریان محسوب می‌شوند، در تدوین این سیاست‌ها نقش داشته‌اند. چرا توزیع ثروت در کشور حتی از دوران جنگ تحمیلی نیز نابرابرتر شده است؟ پاسخ در ماهیت سیاست‌های اقتصادی‌ای است که از دل نئولیبرالیسم برآمده‌اند؛ سیاست‌هایی که دولت را فاقد هرگونه مسئولیت در قبال تأمین معیشت، شغل، درمان و آموزش می‌دانند. این نگاه، به‌شدت به سرمایه اجتماعی آسیب رسانده و فقر را تعمیق بخشیده است.
زرشناس با لحنی صریح‌تر افزود: جریانی که امروز خواستار تغییر پارادایم شده، خود در شکل‌گیری پارادایم اقتصادی حاکم نقش محوری داشته است. این جریان در تدوین و اجرای
برنامه‌های توسعه، سیاست‌گذاری‌های اقتصادی کلان و تخصیص منابع کشور، از سال ۱۳۶۸ تا کنون، در ساختار مدیریتی حضور مستمر داشته است. حال چگونه می‌توانند از مسئولیت شانه خالی کنند، در حالی‌که خود بانیان وضع موجودند؟
وی در ادامه به مبانی نظری نئولیبرالیسم اشاره کرد و گفت: نئولیبرالیسم بر این باور است که دولت تنها وظیفه تأمین امنیت را دارد و مسئولیتی نسبت به عدالت اجتماعی، آموزش، بهداشت یا مسکن ندارد. این در تضاد آشکار با اصول قانون اساسی ماست که دولت را موظف به تأمین آموزش رایگان، بهداشت عمومی و مسکن مناسب برای همه مردم می‌داند. وقتی وزیری با افتخار اعلام می‌کند که ‘من حتی یک خانه هم نساخته‌ام’، دقیقاً نشان‌دهنده حاکمیت این تفکر در بدنه اجرایی کشور است. این سیاست‌ها به‌طور مستقیم به کاهش سرمایه اجتماعی و گسترش فقر انجامیده‌اند.»
این پژوهشگر همچنین به تجربه جهانی نئولیبرالیسم پرداخت و اظهار داشت: «پس از جنگ جهانی دوم، دولت‌های سرمایه‌داری در غرب، با هدف جلوگیری از گسترش انقلاب‌های کارگری و نفوذ کمونیسم، به‌اصطلاح ‘به خود آمدند’ و ساختار دولت‌های رفاه را ایجاد کردند. آن‌ها با دریافت مالیات از سرمایه‌داران، خدماتی همچون آموزش رایگان، بهداشت، بیمه بیکاری و مهدکودک‌های دولتی را برای مردم فراهم کردند. این روند در تقابل با لیبرالیسم کلاسیک بود که در قرون پیشین، فشارهای عظیمی بر طبقات فرودست وارد کرده بود.
وی افزود: اما در دهه‌های بعد، با روی کار آمدن شخصیت‌هایی مانند رونالد ریگان در آمریکا و مارگارت تاچر در بریتانیا، نئولیبرالیسم مجدداً قدرت گرفت. تاچر اتحادیه‌های کارگری را در بریتانیا سرکوب کرد و ریگان سیاست‌هایی مشابه در آمریکا پیش برد. این همان پارادایمی است که متأسفانه برخی از افراد و جریان‌ها، آن را در کشور ما نیز پیاده کردند. نتایج آن نیز امروز در قالب نابرابری‌های اقتصادی، فقر گسترده و بی‌ثباتی اجتماعی قابل مشاهده است.
در ادامه تحلیل‌های شهریار زرشناس پیرامون ریشه‌های فقر، نابرابری و بحران سرمایه اجتماعی در کشور، وی به تبیین تأثیرات تاریخی و نظری لیبرالیسم و نئولیبرالیسم بر جوامع غربی و تطبیق آن با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران پرداخت.
زرشناس با اشاره به تجربه تاریخی لیبرالیسم کلاسیک در آثار ادبی مهمی چون ژرمینال اثر امیل زولا، تیره‌بختان از جک لندن و رمان‌های چارلز دیکنز، گفت: برای درک بهتر پیامدهای لیبرالیسم، کافی است نگاهی به این آثار بیندازیم. این رمان‌ها تصویری روشن از فقر، بی‌عدالتی و رنج گسترده‌ای را ترسیم می‌کنند که در پی سلطه لیبرالیسم بر جوامع غربی به وجود آمد. همین تجربه، دولت‌های سرمایه‌داری را پس از جنگ جهانی دوم وادار کرد تا از ترس گسترش انقلاب‌های کارگری و نفوذ کمونیسم، به سمت ایجاد دولت‌های رفاه حرکت کنند.
وی ادامه داد: این دولت‌های رفاه، بین سال‌های ۱۹۴۵ تا اوایل دهه ۱۹۷۰، با اخذ مالیات از سرمایه‌داران، خدمات عمومی از جمله آموزش، بهداشت و مسکن رایگان را برای مردم فراهم کردند. اما پس از بحران نفتی دهه ۱۹۷۰ و فروپاشی نظام مالی برتون وودز، که به قطع ارتباط دلار با طلا و وابستگی آن به نفت انجامید، دگرگونی بزرگی در نظام اقتصادی جهانی رخ داد. با کاهش تهدید کمونیسم و فروپاشی شوروی، دولت‌های سرمایه‌داری احساس خطر نکردند و دوباره به سمت سیاست‌های نئولیبرالی حرکت کردند.
به گفته زرشناس، در این دوره نئولیبرالیسم با ادعای ناکارآمدی دولت، عملاً دولت را از هرگونه مسئولیت در قبال ارائه خدمات اجتماعی، آموزش و بهداشت کنار گذاشت و مالیات‌گیری از ثروتمندان را تقبیح کرد.
وی در ادامه، وضعیت ایران را در همین چارچوب بررسی کرد و گفت: در ایران نیز، از سال ۱۳۶۸، سیاست‌های تعدیل ساختاری با همین الگو اجرا شد. استخدام‌های دولتی متوقف گردید و قراردادهای کاری به نحوی تنظیم شد که کارگران با قراردادهای سفیدامضا، بدون امنیت شغلی و حقوق عادلانه مواجه شدند. خصوصی‌سازی نیز به جای توزیع عادلانه ثروت، به واگذاری اموال و کارخانه‌ها با قیمت‌های نازل به نزدیکان قدرت منتهی شد؛ روندی که نه‌تنها با اندیشه انقلابی و آرمان‌های امام خمینی (ره) مغایرت داشت، بلکه خلاف هدف اصلی خصوصی‌سازی یعنی تقویت سرمایه‌های متوسط و جلوگیری از انحصار عمل کرد.
زرشناس سه محور اصلی این سیاست‌ها را چنین برشمرد:
۱. تعدیل ساختاری: حذف تدریجی خدمات اجتماعی و کاهش نقش دولت در اقتصاد.
۲. خصوصی‌سازی ناکارآمد و رانتی: واگذاری ناعادلانه منابع عمومی به افراد خاص و ایجاد انحصار اقتصادی.
۳. مسئولیت‌زدایی دولت: عدم تعهد نسبت به تأمین آموزش، بهداشت و مسکن، برخلاف اصول قانون اساسی.
وی با تأکید بر نتایج فاجعه‌بار این سیاست‌ها در کشورهای دیگر نظیر مصر تحت حکومت حسنی مبارک، اردن، مکزیک و به‌ویژه آرژانتین، گفت: «آرژانتین که در دهه ۱۹۸۰ صنعتی‌ترین کشور آمریکای لاتین بود، به‌واسطه اجرای این سیاست‌ها در دهه ۱۹۹۰ به ورطه نابودی اقتصادی افتاد. در ایران نیز، این سیاست‌ها منجر به انباشت بدهی‌های کلان و گسترش ناعادلانه ثروت شد. خوشبختانه، با تدابیر جریان انقلابی و رهبری حکیمانه، کشور از فروپاشی نجات یافت.»
زرشناس تصریح کرد: «جریانی که از دهه ۷۰ با شعار «سازندگی» سیاست‌های نئولیبرالی را اجرا کرد، مسئول حذف آموزش و بهداشت رایگان است. برخی اعضای این جریان حتی در جلسات شورای عالی امنیت ملی، پیشنهاد خودگردانی بیمارستان‌ها و مراکز آموزشی را مطرح کردند، به این معنا که مردم باید تمامی هزینه‌های درمان و تحصیل را خود پرداخت کنند. این سیاست‌ها، به‌طور مستقیم موجب فقر، تبعیض و تخریب سرمایه اجتماعی شدند.»
وی در پایان افزود: «اکنون امضاکنندگان بیانیه اخیر، که خود از چهره‌های برجسته همین جریان‌اند، مدعی تغییر پارادایم شده‌اند. اما این افراد، بانی و معمار همان پارادایمی هستند که کشور را به این وضعیت رسانده است. واقعیت این است که کشور باید از نئولیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی عبور کند. تفکر انقلابی، که در حوزه نظامی و حفظ استقلال و امنیت ملی کارنامه‌ای موفق دارد، باید در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز جاری شود.»
زرشناس هشدار داد: «مذاکره با دشمنی که موجودیت ما را به رسمیت نمی‌شناسد، تنها به خیانت منجر می‌شود. این دشمن، در میانه مذاکرات حمله می‌کند و به تعهدات خود پایبند نیست. تا کی باید این توهم ادامه یابد؟ زمان آن رسیده که در برابر جریان فریب افکار عمومی ایستادگی کرده و مسیر درست و انقلابی را برگزینیم.»
شهریار زرشناس در ادامه سخنان خود، بر لزوم تغییر بنیادین پارادایم اقتصادی کشور تأکید کرد و گفت: «بی‌تردید، پارادایم اقتصادی کنونی باید تغییر کند. آنچه از سال ۱۳۶۸ تاکنون به‌نام سیاست‌های تعدیل ساختاری و تحت تأثیر پارادایم نئولیبرالی در کشور اجرا شده، ما را به وضعیت نابسامان اقتصادی امروز رسانده است. وقت آن است که به‌سوی الگویی
عدالت‌محور حرکت کنیم؛ الگویی که با آرمان‌های انقلاب اسلامی و نیازهای واقعی مردم هم‌راستا باشد.»
وی با اشاره به نقش پررنگ «مکتب نیاوران» و برخی محافل دانشگاهی و اجرایی در ترویج و پیاده‌سازی این پارادایم، تصریح کرد: «این جریان، که امروز مدعی تغییر پارادایم است، ابتدا باید پاسخگوی عملکرد سه‌دهه‌ای خود باشد. بسیاری از چهره‌های امضاکننده بیانیه اخیر، از اساتید دانشگاه و اعضای هیئت علمی گرفته تا وزرا و مدیران ارشد، از مروجان جدی سیاست‌های نئولیبرالی بوده‌اند. آن‌ها باید درباره افزایش رانت‌خواری، گسترش ویژه‌خواری و ظهور حقوق‌های نجومی که در دوران مدیریتشان رایج شد، توضیح دهند. این جریان باید روشن کند که چرا سیاست‌هایش در حوزه عدالت اقتصادی به نابرابری گسترده و فقر ساختاری منتهی شد.»
زرشناس سپس به عملکرد جریان انقلابی در حوزه نظامی اشاره کرد و گفت: «در حالی‌که این جریان در اقتصاد و فرهنگ ناکارآمدی‌های گسترده‌ای داشت، جریان انقلابی در حوزه نظامی شاهکار خلق کرد. آن‌ها در برابر ائتلاف چندلایه دفاعی شامل آمریکا، انگلیس، اردن و دیگر متحدان ناتو ایستادگی کردند و موشک‌های ایران از سامانه‌های دفاعی پیچیده عبور کردند. این دستاورد نتیجه تفکر انقلابی است؛ تفکری که برخی آن را به‌غلط افراط‌گرایی یا خشونت‌طلبی می‌خوانند. اما اگر به حرف همان‌ها گوش داده بودیم که می‌گفتند دوران موشک تمام شده و زمان گفتمان است، امروز سرنوشتی کاملاً متفاوت داشتیم.»
وی با انتقاد از فضای غبارآلود رسانه‌ای و تحریف واقعیات توسط برخی جریان‌ها گفت: «در برابر دشمنی که هدفش نابودی، اسارت و تحقیر ملت ایران است، آیا باید با گفتمان و تسلیم پاسخ داد؟ این فریبکاری است. نباید افکار عمومی را گمراه کرد. عبرت بزرگ از تحولات اخیر آن است که باید پارادایم نئولیبرالی را کنار گذاشت و تفکر انقلابی را به عرصه اقتصاد و فرهنگ نیز وارد کرد.»
زرشناس در ادامه به نقد ادعاهای مطرح‌شده در بیانیه اخیر پرداخت و افزود: «در حوزه سیاست خارجی، این جریان مدعی است که نگاه‌های افراطی باعث دشمنی‌ها شده است. اما کدام نگاه افراطی؟ آیا ایران نبود که به تمام تعهدات برجامی خود، حتی زودتر از موعد عمل کرد؟ آیا ایران نبود که رآکتور خود را با بتن پر کرد؟ چه کسی برجام را پاره کرد؟ چه کسی از مذاکره و توافق تخطی کرد؟»
وی تأکید کرد: ایران صادقانه وارد مذاکره شد، اما در میانه مسیر مورد حمله قرار گرفت. این دشمن، با ناجوانمردی و خباثت عمل کرده، اما باز هم جریان مدعی اصلاح، انگشت اتهام را به سمت داخل نشانه می‌رود. این چه منطقی است؟ نگاه انقلابی از ابتدا می‌گفت که به غرب و نظام جهانی نمی‌توان اعتماد کرد، و امروز حقانیت آن نگاه برای همه روشن شده است.
زرشناس افزود: مردم ایران با گوشت و پوست خود دیدند که آمریکا و اسرائیل، که برخی آن‌ها را با چهره‌های بزک‌شده و نقاب‌های حقوق بشری معرفی می‌کردند، چگونه زنان باردار، کودکان و مردم بی‌گناه را در غزه و نقاط دیگر هدف قرار دادند و ساختمان‌ها را بر سر مردم ویران کردند. با این حال، جریان مروج نئولیبرالیسم همچنان همان شعارها و نسخه‌های شکست‌خورده را تکرار می‌کند و مردم را به سمت مذاکره با همین دشمنان سوق می‌دهد.
وی با تأکید بر اینکه اصل مذاکره، اگر به‌عنوان تاکتیک در شرایط مناسب باشد، امری مردود نیست، گفت: مشکل این است که ما بارها با حسن نیت مذاکره کردیم، اما طرف مقابل حتی به ابتدایی‌ترین تعهدات خود پایبند نماند. پس چرا باید همچنان آدرس غلط داد؟ مردم ایران اکنون تجربه‌ای ملموس دارند. آنان با چشم خود دیده‌اند چه کسانی صادق بودند و چه کسانی غیرقابل اعتماد.
زرشناس در پایان تأکید کرد: زمان آن رسیده که از این تجربه تاریخی درس بگیریم. باید فضای غبارآلود را کنار زد و راه درست را انتخاب کرد؛ راهی که بر پایه عدالت، استقلال، مقاومت و نگاه انقلابی بنا شده باشد.
شهریار زرشناس در ادامه سخنان خود، به نقد فضای علمی و دانشگاهی کشور پرداخت و گفت: برای من، به‌عنوان یک پژوهشگر، بسیار دردناک و تأسف‌بار است که در نظام دانشگاهی ما، جریانی حضور دارد که ضمن برخورداری از قدرت قابل‌توجه، کوچک‌ترین صدای مخالف را تحمل نمی‌کند. تجربه‌های متعدد نشان می‌دهد که هرگاه دانشجویان یا پژوهشگرانی خارج از چارچوب‌های فکری ترجمه‌شده، غرب‌گرایانه و نئولیبرال این جریان سخن بگویند یا به گفتمان انقلابی نزدیک شوند، با شدیدترین رفتارهای استبدادی روبه‌رو می‌شوند.
او افزود: این استبداد، که به نام علم و کارشناسی اعمال می‌شود، عملاً مانعی جدی برای تنوع فکری و رشد علمی واقعی در کشور است. همان‌گونه که پل فایرابند در کتاب علیه روش یا استبداد علم توضیح می‌دهد، این جریان به نام علم، دیکتاتوری فکری را گسترش داده است. از این افراد می‌خواهم که اگر به آزادی بیان باور دارند، اجازه دهند در دانشکده‌های اقتصاد – که تحت سلطه آن‌هاست – فضایی برای نقد سیاست‌های نئولیبرالی باز شود. بگذارند اقتصاد عدالت‌محور نیز شنیده شود. پروپوزال‌های دانشجویان را به جرم عدم تطابق با دیدگاه غالب پاره نکنند. رفتارهایی از این دست، با ادعای آزادی بیان و توسعه علمی همخوانی ندارد.
زرشناس در ادامه به عبرت‌های تاریخی حاصل از جنگ اخیر اشاره کرد و گفت: این جنگ بار دیگر نشان داد که دشمنان ما، از آمریکا گرفته تا اسرائیل، در پی نابودی کامل کشور هستند. اظهارات صریح مقامات غربی، از جمله ترامپ، در روزهای آغازین جنگ، نیات آن‌ها را آشکار کرد. تصورشان این بود که با حمله‌ای سریع و برق‌آسا، می‌توانند ایران را وادار به تسلیم کنند. اما این توطئه با سه عامل اصلی شکست خورد:
او این سه عامل را چنین برشمرد:
۱. همبستگی ملی مردم ایران: مردم ایران، با ایستادگی بر سر اصولی چون استقلال، حاکمیت ملی و حمایت از نیروهای مسلح، وحدتی کم‌نظیر از خود نشان دادند.
۲. عملکرد شگفت‌انگیز نیروهای مسلح: با وجود کمبود منابع و فشارهای داخلی و خارجی، نیروهای مسلح کشور شاهکاری خلق کردند. ضربه‌ای که به اسرائیل وارد شد، در تاریخ این رژیم بی‌سابقه بود. زیرساخت‌هایش هدف قرار گرفت، سامانه‌های دفاع هوایی‌اش ناکارآمد ظاهر شدند و ناچار به درخواست کمک از آمریکا شد.
۳. تفکر انقلابی: «تفکری که برخی آن را خشونت‌گرایی می‌خوانند، در عمل اقتدار ایران را به رخ کشید. موشک‌های ایران از میان سامانه‌های دفاعی چندلایه عبور کردند؛ سامانه‌هایی که آمریکا، انگلیس، اردن و دیگر متحدان برای مقابله با آن طراحی کرده بودند.
زرشناس با بیان اینکه حتی خود او نیز پیش‌تر تصور چنین قدرت موشکی را نداشت، گفت: صادقانه بگویم، تا پیش از این، نمی‌دانستم ظرفیت موشکی کشور تا این حد بالاست. عملکرد سردار حاجی‌زاده، سردار سلامی و سایر فرماندهان، ارزشی هزاربرابر یافت. آن‌ها در حالی این دستاورد را محقق کردند که با کمبود بودجه، فشار سیاسی، خطوط نفوذ و حتی توهین مواجه بودند.
با این حال ایستادند و از کشور دفاع کردند. ما مدیون آنان هستیم.
او ادامه داد: نتایج این نبرد فقط در حوزه نظامی نبود. اسرائیل وارد بحران اقتصادی شد، فرار جمعیت از شهرها افزایش یافت و ظرفیت دفاعی‌اش کاهش پیدا کرد. آمریکا که با ظاهری مقتدر وارد میدان شده بود، نتوانست نتیجه‌ای جدی رقم بزند. در نهایت، آتش‌بس پذیرفته شد. اما تأثیرات سیاسی و اجتماعی این رخداد فراتر از تصور بود. محبوبیت ایران در منطقه به‌طرز بی‌سابقه‌ای افزایش یافت. زمانی‌که موشک‌های ایران از آسمان اردن عبور کردند، کودکان دبستانی در این کشور نام ایران را فریاد می‌زدند. این نشان‌دهنده بغض فروخفته ملت‌های عرب و مسلمان منطقه نسبت به رژیم اشغالگر بود.
زرشناس در پایان با اشاره به ایستادگی مردم ایران گفت: با وجود مشکلات اقتصادی، رانت‌خواری، حقوق‌های نجومی و سیاست‌های نئولیبرالی که بخش بزرگی از مردم را به زیر خط فقر کشانده، مردم ایران پشت استقلال، هویت ملی و ایمان دینی خود ایستادند. آن‌ها می‌دانند که این ارزش‌ها قابل جایگزینی نیستند و مشکلات اقتصادی، هرچند سنگین، قابل ترمیم‌اند.
او در پایان با یک تشبیه تاریخی گفت: ایران امروز، همان نقشی را ایفا کرده که اتحاد جماهیر شوروی پس از پیروزی در استالینگراد داشت. همان‌گونه که ایستادگی شوروی در برابر هیتلر، جایگاه این کشور را در تاریخ تثبیت کرد، ایستادگی امروز ایران نیز، جایگاهی ویژه برایش در دل ملت‌های منطقه به وجود آورده است. شاید این قیاس کامل نباشد، اما حقیقتی بزرگ را نشان می‌دهد: پیروزی در جنگ هویت و استقلال، سرچشمه عزت تاریخی است.
زرشناس در ادامه با اشاره به تجربه‌های تاریخی ایران گفت: تاریخ ما خود گواه روشنی بر تأثیر مقاومت است. در سال ۱۳۲۵، نخستین کنگره نویسندگان ایران در خانه فرهنگی شوروی با محوریت ملک‌الشعرای بهار برگزار شد. بهار در آن زمان گفت که حتی سلطان محمود غزنوی نیز نمی‌توانست چنین جمعی از شعرا و نویسندگان را گرد هم آورد. این رخداد، از تبعات جنگ و فضای جدید اجتماعی بود. البته شوروی با خطاهای سیاسی و قضایی بعدی‌اش این دستاورد را تضعیف کرد، اما آنچه امروز اهمیت دارد، این است که ایران به محبوب دل‌های مستضعفان جهان تبدیل شده است.
او افزود: از ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه در آمریکای جنوبی گرفته تا ملت‌های مسلمان منطقه، همگی به ایران افتخار می‌کنند. دولت‌هایی که تصور می‌کردند ایران ضعیف شده و ابزارهای مقاومت خود را از دست داده، امروز به توانمندی بی‌نظیر آن اذعان دارند. ایران به‌تنهایی در برابر اژدهای دشمن ایستاد و آن را عقب راند؛ رخدادی بی‌سابقه در تاریخ.
زرشناس با تأکید بر اینکه این ایستادگی، ایران را به فراتر از یک قدرت منطقه‌ای رسانده، گفت: این قدرت از استقلال و توان داخلی ما نشأت می‌گیرد. ما در این جنگ، از هیچ کشوری کمک نگرفتیم، دست نیاز به‌سوی هیچ‌کس دراز نکردیم. پوتین نیز اعتراف کرد که ایران بدون درخواست کمک از روسیه یا دیگران، با تکیه بر ظرفیت‌های داخلی‌اش ایستادگی کرد. این همان میراث شهدا و رزمندگانی است که استقلال و امنیت را برای ما به ارمغان آوردند.»
او ادامه داد: این مقاومت، افق‌های تازه‌ای برای ایران گشوده است. جایگاه ایران برای قدرت‌هایی مانند روسیه و چین اهمیت بیشتری یافته است. اگر ایران توانمند امروز وجود نداشت، جنوب روسیه ناامن می‌شد و طرح‌هایی مانند پیمان بریکس و جاده ابریشم با تهدید مواجه می‌گردید. البته این همسویی به معنای وابستگی نیست. ما نشان دادیم که مستقل هستیم و با تکیه بر توان خود عمل می‌کنیم.
زرشناس با مقایسه وضعیت اقتصادی جهان افزود: درحالی‌که آمریکا با بدهی‌های کلان دست‌وپنجه نرم می‌کند، فرصت‌های اقتصادی بزرگی پیش روی ایران قرار دارد. خود ترامپ در مراسم تحلیفش اعتراف کرد که عظمت آمریکا از دست رفته و او قصد بازگرداندن آن را دارد. این، نشانه‌ای از افول آن‌ها و ظهور ظرفیت‌های جدید ماست.
اما زرشناس شرط تحقق این ظرفیت‌ها را چنین تبیین کرد: تحقق این فرصت‌ها وابسته به یک شرط است: تغییر پارادایم اقتصادی. نیروهای مسلح ما در اوج اعتبارند. رهبری، با درایت و آرامش، کشور را از پرتگاه عبور داد. شاهد بودم که دانشجویانی که در سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ به‌واسطه تبلیغات رسانه‌هایی چون ایران‌اینترنشنال دچار تردید شده بودند، در روزهای اخیر تماس می‌گرفتند، جویای احوال و سلامتی حضرت آقا بودند و اذعان می‌کردند تنها کسی که درست تشخیص داده بود، رهبری بود. او بود که از ابتدا غرب را غیرقابل اعتماد می‌دانست و امروز صحت تحلیلش اثبات شده است.
او افزود: فرماندهی کل قوا و نیروهای مسلح ما را از نابودی نجات دادند. دشمن از همه ابزارها، از جنگ سایبری و عملیات ترور گرفته تا حملات پهپادی و فعالیت گروه‌های تروریستی در کردستان و مناطق مرزی استفاده کرد تا کشور را بی‌دفاع کند. اما ما با مقاومتی حماسی و تاریخی، یکی از درخشان‌ترین مقاطع تاریخ ایران را رقم زدیم.
در بخش پایانی سخنان خود، زرشناس به مسئله مهم "چه باید کرد؟" پرداخت: من با نویسندگان آن بیانیه‌ای که خواستار تغییر پارادایم هستند موافقم؛ اما برخلاف آن‌ها معتقدم که این پارادایم باید انقلابی و عدالت‌محور باشد. سرمایه اجتماعی ما که در جریان این مقاومت ترمیم شد، باید حفظ و تقویت شود. اگر به سیاست‌های نئولیبرالی ادامه دهیم، نتیجه‌اش چیزی جز ادامه رانت‌خواری، توزیع ناعادلانه ثروت، حقوق‌های نجومی و شکاف طبقاتی نخواهد بود.
او تصریح کرد: وقتی مردم می‌بینند عده‌ای زیر بار اجاره و شهریه کمر خم کرده‌اند و هم‌زمان برخی با ثروت‌های کلان در داخل و خارج کشور زندگی اشرافی دارند، سرمایه اجتماعی آسیب می‌بیند. مدل اقتصادی فعلی که اجازه می‌دهد سرمایه‌داران بدون نظارت به جامعه آسیب بزنند، باید تغییر کند.
زرشناس تأکید کرد: ما باید دولتی داشته باشیم که در جایگاه حامی مردم، با برنامه‌ریزی و نظریه‌پردازی دقیق، جلو این روند را بگیرد. این به‌معنای بازگشت به سوسیالیسم دولتی نیست، بلکه به‌معنای کنترل روندهای ضد‌مردمی سرمایه‌داری افسارگسیخته است. ما اقتصاددانان عدالت‌محوری داریم که وجدان اخلاقی دارند و آماده خدمت‌اند، اما فضای دانشگاهی و مدیریتی چنان در انحصار جریان خاصی قرار دارد که اجازه نفس کشیدن به این افراد نمی‌دهد.
او در ادامه گفت: بیش از سی سال است که سیاست‌های اقتصادی سرمایه‌دارانه در کشور پیاده می‌شود و نتیجه آن را همه دیده‌ایم. اکنون زمان آن رسیده که فضای فکری و اجرایی باز شود و تئوری‌های عدالت‌محور و غیرنئولیبرالی در دانشگاه‌ها و ساختار مدیریت کشور مجال بروز پیدا کنند. تنها با این تغییر بنیادین، اقتصاد ما می‌تواند به‌جای خدمت به یک درصد ثروتمند، در جهت تأمین امنیت شغلی، بهداشتی و آموزشی توده‌های مردم عمل کند.
زرشناس در بخش پایانی سخنان خود، دومین حوزه ضروری برای تغییر پارادایم را فرهنگ دانست و گفت: موضوع فرهنگ، نیازمند
گفت‌وگویی مفصل است. منظور من از تغییر پارادایم فرهنگی، تحمیل عزاداری یا مخالفت با شادی مردم نیست. من به‌شدت با اقداماتی مانند گشت ارشاد مخالفم. آنچه مدنظر من است، تعامل سازنده با جامعه در عرصه فرهنگ است؛ تعاملی که به سود کل کشور باشد و نه باعث حقارت، ازخودبیگانگی یا تقلید کورکورانه از فرهنگ غرب.
او افزود: متأسفانه نظام دانشگاهی ما در سه دهه گذشته راه را بر تفکر مستقل، انقلابی و انتقادی بسته است. نتیجه این انسداد فکری، عدم تولید تئوری‌های بومی و وابستگی به چارچوب‌های ترجمه‌ای غربی است. این وضعیت، یکی از موانع جدی تحول فرهنگی در کشور ماست.
زرشناس در ادامه، به سیاست خارجی پرداخت و گفت: هیچ‌کس مذاکره را به‌عنوان یک تاکتیک، ذاتاً رد نمی‌کند. مذاکره می‌تواند در شرایطی مفید باشد و در شرایطی دیگر مضر. اما القای این دیدگاه که تقصیر همه مشکلات بر دوش ایران است و غرب یا آمریکا و اسرائیل با ما مشکلی ندارند، به‌کلی اشتباه است.
او خاطرنشان کرد: برخی در گذشته می‌گفتند چون ما روی موشک‌هایمان شعار «مرگ بر اسرائیل» می‌نویسیم، سرمایه‌گذار خارجی نمی‌آید و این باعث بیکاری و مشکلات زیست‌محیطی مانند ریزگردها شده است. اگر چنین است، پس چرا مکزیک، مصر، پرو یا هائیتی که هیچ‌کدام از این اقدامات را نکردند، درگیر مشکلات اقتصادی و فقر شدیدند؟ مکزیک حیاط خلوت آمریکاست و ارتش مصر در زمان حسنی مبارک تحت فرمان پنتاگون بود، اما باز هم این کشورها به شدت بدهکار و گرفتار بحران‌های مزمن هستند.
او افزود: این مسائل ربطی به سیاست خارجی مقاومتی ندارند. می‌توان سیاستی مبتنی بر استقلال ملی و عدالت پیش گرفت که از حمایت عمومی نیز برخوردار باشد. مانع اصلی این امر، جریانی است که ساختار دانشگاهی، کارشناسی، بودجه‌ریزی و برنامه‌ریزی توسعه کشور را در انحصار خود گرفته و طی دهه‌های گذشته بر جایگاه‌های کلیدی نشسته است.
زرشناس تصریح کرد: من مشکلی با افراد ندارم، مسئله من با گفتمان نئولیبرالی حاکم بر ساختارهای تصمیم‌ساز کشور است. اگر این روند ادامه یابد، سرمایه اجتماعی ارزشمندی که در جریان این مقاومت ملی ترمیم شده، ممکن است از دست برود.
او در پایان گفت: در حوزه اقتصادی باید به سمت عدالت‌محوری رفت. در حوزه فرهنگی، تغییر پارادایم ضروری است. ایران امروز محبوب دل‌های ملت‌های جهان است و پیروزی تاریخی بزرگی به‌دست آورده که در وصف نمی‌گنجد. روزی دشمن با بمباران تهدید می‌کرد و خواهان تسلیم کامل ما بود. اما نه تنها تسلیم نشدیم، بلکه او را وادار به عقب‌نشینی و درخواست آتش‌بس کردیم.
زرشناس با تأکید بر لزوم عزت در مذاکره گفت: مذاکره، اگر از موضع عزت، حکمت و اقتدار باشد، پذیرفتنی است. اما اگر پیش‌شرط آن، واگذاری برنامه هسته‌ای و موشکی ما باشد، دیگر مذاکره نیست، بلکه تحمیل شکست است. دشمنی که در دستیابی به اهدافش ناکام ماند، اکنون چگونه می‌تواند با وقاحت سخن از مذاکره بگوید؟ این دشمن، ابتدا باید به‌عنوان متجاوز، رسماً عذرخواهی کند و پاسخگوی اقداماتش باشد.
او نتیجه گرفت: ایران باید از موضع اقتدار وارد هرگونه گفت‌وگو شود، نه از موضع ضعف. این موضع، دستاورد سال‌ها ایستادگی و خون شهدای ماست، که نباید با ساده‌انگاری یا تحلیل‌های سطحی، آن را از بین برد.
زرشناس در ادامه سخنان خود، به موضوع مذاکره از موضع اقتدار پرداخت و تأکید کرد: در هر مذاکره‌ای، دشمن باید بپذیرد که غرامت پرداخت کند و از پیش‌شرط‌های تحقیرآمیز دست بردارد. غنی‌سازی اورانیوم، حقی مشروع و دانش و سرمایه‌ای بزرگ برای ماست که باید حفظ شود. توان موشکی نیز بخشی از دفاع مشروع، عادلانه و مردمی ماست و نه‌تنها باید باقی بماند، بلکه باید تقویت شود.
او افزود: اگر دشمن این اصول را بپذیرد، مذاکره می‌تواند مفید باشد. اما متأسفانه برخی چنان سخن می‌گویند که گویی ما آغازگر جنگ بوده‌ایم، تجاوز کرده‌ایم یا زیر میز مذاکره زده‌ایم. آنان می‌گویند نگاه‌های افراطی ما عامل مشکلات کشور است. اما اگر این‌گونه بود، دشمنان چرا هنوز خواهان مذاکره‌اند؟ این ادعا، با منطق و واقعیت سازگار نیست.
زرشناس با اشاره به فرصت تاریخی پیش‌روی کشور گفت: ما در لحظه‌ای تاریخی قرار داریم. خداوند فرصتی کم‌نظیر در اختیار ما گذاشته تا خونی تازه در رگ‌های گفتار انقلاب اسلامی جاری شود. من از واژه «گفتار» استفاده می‌کنم، نه «گفتمان»؛ زیرا واژه گفتمان معادل دقیقی در زبان فارسی ندارد و از سوی روشنفکران لیبرالی مانند داریوش آشوری وارد زبان شده، که با فرهنگ ما بیگانه است.
او ادامه داد: گفتار انقلاب اسلامی باید بازآرایی شود. منظور من تجدیدنظر در اصول نیست، بلکه آراستن این گفتار به گونه‌ای است که بتواند با لایه‌های جدید اجتماعی، به‌ویژه طبقه متوسط مدرن و اقشار تحتانی و میانی، پیوند برقرار کند. این اقشار آمادگی دارند حول محور استقلال، تمامیت ارضی و هویت ایرانی متحد شوند. انقلاب اسلامی بخشی از میراث فکری و فرهنگی سهروردی، فردوسی و سنت عدالت‌خواهانه سرزمین ماست. باید این ارتباط را تقویت کرد.
زرشناس بازآرایی گفتار انقلاب را نیازمند تغییر پارادایم حکمرانی دانست و گفت: در عرصه اقتصاد، باید به سمت عدالت‌محوری و مردم‌گرایی حرکت کرد. در سیاست اداری، باید از تکنوکراتیسم، بوروکراتیسم و مدیریت‌های اشرافی فاصله گرفت. این مدیران، که غرق در رفاه و بی‌توجه به خواسته‌های مردم‌اند، باید جای خود را به مدیرانی مردمی بدهند.
او درباره سیاست خارجی تأکید کرد: هیچ‌کس حق ندارد برای مذاکره با ایران، پیش‌شرط تعیین کند؛ آن‌هم پس از حماسه 12 روزه‌ای که ایران با سربلندی از آن بیرون آمد. دشمن باید به‌عنوان متجاوز شناخته شود و پاسخگوی جنایاتش باشد.
زرشناس درباره فضای فکری کشور نیز هشدار داد: برای حفظ سرمایه اجتماعی بی‌نظیری که در این جنگ خلق شد، باید با استبداد فکری حاکم بر نظام دانشگاهی و کارشناسی مقابله کرد. این سیستم، تحت سیطره گفتمان ترجمه‌شده است و مانع از رشد تفکر مستقل، عدالت‌محور و بومی می‌شود. فضا باید برای طرح نظریه‌های غیروابسته به نئولیبرالیسم باز شود.
او به انتقاد از جریان روشنفکری و فرهنگی غالب پرداخت و گفت: برخلاف مظلوم‌نمایی‌های رایج، فضای دانشگاهی و کارشناسی عمدتاً در اختیار جریان لیبرال است. صداوسیما نیز تنها در مقاطع معدودی به جریان انقلابی تریبون داده و همان هم برای آنان غیرقابل‌تحمل بوده است. این جریان، با وجود شعارهای آزادی‌خواهانه، در عمل استبدادی‌ترین رفتارها را در تاریخ روشنفکری ایران از خود نشان داده است. من شخصاً تجربیات و خاطرات فراوانی از این استبداد فکری دارم.
زرشناس در پایان سخنان خود پیشنهاد داد: برای روشنگری بیشتر، بهتر است در جلسات آینده، این مباحث با حضور نمایندگان همین جریان مورد گفت‌وگو قرار گیرد تا یک گفت‌وگوی واقعی و دوطرفه شکل بگیرد. این گفت‌وگو می‌تواند به شفاف شدن مرزها و چارچوب‌های اختلاف کمک کند.
نام شما

آدرس ايميل شما

گاهی اوقات برخی رویاها واقعی می‌شوند

گاهی اوقات برخی رویاها واقعی می‌شوند

گرشوم گُرنبرگ، نویسنده اسرائیلی در آتلانتیک، از روزها و شب‌هایی نوشت که مردم اسرائیلی ...
چرا اسرائیل در دام جنگ فرسایشی گیر کرده است؟

چرا اسرائیل در دام جنگ فرسایشی گیر کرده است؟

در پی اعلام آتش‌بس ۶۰ روزه در غزه، اسرائیل و آمریکا مدعی تغییری مهم در سیاست‌ها شده‌اند؛...
در تاسوعای سال ۶۱ هجری چه گذشت؟ / اشعاری که حضرت عباس(ع) به عنوان رجز خواند / چگونگی شهادت علمدار کربلا + شعر و صوت

در تاسوعای سال ۶۱ هجری چه گذشت؟ / اشعاری که حضرت عباس(ع) به عنوان رجز خواند / چگونگی شهادت علمدار کربلا + شعر و صوت

هنگامی که حضرت عباس علیه‌السلام به شهادت رسیدند امام حسین علیه‌السلام فرمودند: «الْانَ ...
1