نادریان در پایان گفت: «اگر از دید ایجابی به این ویژگی نگاه کنیم، این همبستگی و سرعت انتشار میتواند به پتانسیلی برای ارتقاء آگاهی عمومی تبدیل شود، اما فعلاً به جنبه منفی آن بیشتر دامن زده میشود.»
دکتر شهبازی: چرخه خشونت در خانواده آغاز میشود
دکتر شهبازی در آغاز سخنان خود با اشاره به ضرورت شکلگیری جلسات علمی در حوزه آسیبهای اجتماعی گفت: «تأملگرا بودن و دانشپذیری، از حلقههای مفقودهای بوده که در استان ما، بهویژه در حوزه آسیبهای اجتماعی بهشدت احساس میشده است. برگزاری چنین جلساتی که بتوان در آنها از زوایای مختلف علمی به موضوع پرداخت، بسیار ضروری است.»
وی افزود:«معضل اصلی، همانطور که دکتر نادریان نیز اشاره کردند، خشونت در خانواده و سبک زیستی ماست. من نیز پاسخ را در خانواده میبینم و معتقدم که سبکهای زندگی ما نیاز به بازنگری دارد. اما ابتدا لازم است مبانی روانشناسی را بررسی کنیم.»
دکتر شهبازی تأکید کرد: «ممکن است آنچه از منظر روانشناسی بیان میکنم با دیدگاه دیگر علوم همراستا نباشد، اما هدف من پرداختن به موضوع از بعد روانشناختی است. سؤال اصلی این است: آیا خشم در وجود ما هست؟ باید باشد یا نباشد؟ خشم از کجا نشأت میگیرد؟ چرا برخی افراد به مرحلهای میرسند که میتوانند به شدت رفتارهای خشونتآمیز داشته باشند؟ اینها سؤالات اساسیاند که کمتر به آنها پرداختهایم.»
وی با بیان اینکه «خشونت را نمیتوان صرفاً با سرکوب کنترل کرد»، افزود: «مثل کسی که سرفه میکند، اگر جلوی دهانش را بگیریم شاید سرفه نکند اما ممکن است خفه شود. کودکی که در خانه صدایش شنیده نشده و همیشه سرکوب شده، همان کسی است که ممکن است در خیابان به خشونت پناه ببرد.»
او در ادامه سخنان خود به تمایز بین مفاهیم مختلف از جمله درد، رنج، خشم و خشونت پرداخت و تصریح کرد: «یکی از بزرگترین آسیبهایی که در استان ما وجود دارد، ورود افراد غیرتخصصی به حوزه آسیبهای اجتماعی است. وقتی افراد بدون پایه علمی و روانشناختی وارد این حوزه میشوند، راهکارهایی ارائه میدهند که نهتنها مؤثر نیست بلکه آسیب را چند برابر میکند. ما باید عمیقتر و با تأمل بیشتر به این مفاهیم نگاه کنیم.»
وی ادامه داد:«خشم یک احساس است و خشونت یک رفتار. این دو با هم تفاوت دارند. درد فصل مشترک تمام انسانهاست و هر چیزی که برخلاف میل ما باشد، برای ما دردآور است. همه ما دوست داریم تأیید شویم، تنها نباشیم، و عزیزانمان را از دست ندهیم. اما در زندگی جدایی، شکست و طرد شدن اجتنابناپذیر است. تفاوت انسانها در نحوه پاسخ دادن به این دردهاست.»
شهبازی همچنین خاطرنشان کرد: «پاسخ ما به دردهایمان، تعیین میکند که خشم چگونه تبدیل به خشونت میشود. بسیاری از ما در مواجهه با درد، به جای تحمل یا حل مسئله، به انتخابهایی مبتنی بر رنج و هیجانات مخرب روی میآوریم.»
اهمیت خودشناسی افراد
وی با اشاره به نقش خودشناسی در مدیریت هیجانات گفت: «وقتی انسان بفهمد که زندگی پر از فراز و فرود است، میتواند به یک صورتبندی ذهنی درست از زندگی برسد و رابطه بهتری با خود و دیگران برقرار کند. خودشناسی یعنی شناخت احساسات و هیجانات. بسیاری از ما نمیدانیم که میزان خشم درونیمان چقدر است تا زمانی که وارد موقعیت میشویم و رفتارمان بروز میکند.»
در ادامه افزود: «هیجانات ذاتاً منفی نیستند، اما نحوه استفاده ما از آنها میتواند آثار مثبت یا منفی داشته باشد. در روانشناسی یونگ گفته میشود که سایههای شخصیت – بخشهایی که نمیخواهیم دیگران از آن آگاه شوند – اگر شناخته نشوند، ما را تحت سلطه قرار میدهند.»
شهبازی در پایان سخنان خود تأکید کرد:«اگر بخواهیم خشونت را در جامعه کاهش دهیم، باید روی اضطرابهای سیستمی، بهویژه در خانوادهها کار کنیم. کودک و نوجوان، دماسنج خانواده است و هرگونه پرخاشگری او ریشه در خانه دارد.»
محسن جبارنژاد، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان کهگیلویه و بویراحمد، با اشاره به نسبت انقلاب اسلامی و پرهیز از خشونت گفت: «انقلاب اسلامی هیچگاه در پی مبارزه مسلحانه نبود و امام خمینی (ره) نیز بهصراحت مخالفت خود را با این مسیر اعلام کرده بود. انقلاب با تبیین و آگاهی مردم پیش رفت، نه با اسلحه.»
او با تشکر از حاضران افزود: «در بخش دوم این نشست، از استادان دعوت میکنیم تا در سه تا چهار دقیقه، جمعبندی خود را همراه با راهکارهای عملیاتی از منظر روانشناسی، جامعهشناسی و سیاستگذاری ارائه دهند.»
جبارنژاد همچنین خبر خوشی نیز داد و گفت: «بزرگترین بخش کودک جنوب کشور در حال راهاندازی است و در مراحل پایانی قرار دارد. امیدوارم دوستان از این پروژه بازدید داشته باشند.»
دکتر حیدری: خشونت، محصول نابرابری و احساس تحقیر است
دکتر آرمان حیدری، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه در بخش دوم سخنان خود گفت: «خشونت در کهگیلویه و بویراحمد را نمیتوان بدون درک تاریخ، مناسبات قدرت، تبعیض و توزیع نابرابر منابع فهم کرد. هرجا احساس تحقیر، نادیدهگرفتهشدن یا تبعیض باشد، خشونت سر برمیآورد.
او افزود: «وقتی جوانان احساس کنند فرصت برابر ندارند، دیده نمیشوند یا بهواسطه قومیت، جنسیت یا طبقه اجتماعیشان مورد تبعیض قرار میگیرند، زمینه برای خشم و خشونت فراهم میشود. ما باید مسأله را از سطح رفتار به سطح ساختار ارتقا دهیم.»
حیدری تأکید کرد: «فقر، بیکاری، ناکارآمدی نهادی و ضعف سرمایه اجتماعی، همه در کنار هم خشونت را میسازند. صرف برخورد قضایی نمیتواند این چرخه را متوقف کند. ما به یک بازنگری جدی در سیاستهای اجتماعی نیاز داریم.»
حیدری به ساختارهای اجتماعی مولد خشونت در استان اشاره کرد و گفت: «در استان کهگیلویه و بویراحمد، ما با مجموعهای از چالشهای ساختاری مواجهیم که زمینهساز خشونت هستند. از جمله این چالشها میتوان به تبعیض در دسترسی به فرصتها، ناکارآمدی نهادهای میانجی، شکافهای طبقاتی، بیاعتمادی عمومی، ضعف آموزش عمومی، و نهادینه نبودن گفتگو اشاره کرد.»
حیدری اظهار کرد: «به جای اینکه انگشت اتهام را به سمت خانواده بگیریم باید از نهادهای قدرت بپرسیم که برای بهبود این وضعیت چه کاری کرده اند و آنها را مورد پرسش و نقد قرار دهیم.»
او با اشاره به فرهنگ قبیلهای و تعصبات قومی در استان افزود: «متأسفانه گاهی الگویی از افتخار در استان تبلیغ میشود که با خشونت عجین است؛ افتخار به داشتن تفنگ، سابقه درگیری، یا حتی قدرت بدنی، نوعی بازتولید فرهنگی خشونت است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. وقتی الگوی قهرمان در ذهن نوجوان، کسی است که در یک نزاع پیروز شده، نه کسی که با علم یا گفتوگو مسئلهای را حل کرده، باید نگران بود.»
این استاد دانشگاه یکی از راهکارهای اساسی برای مقابله با خشونت را «تغییر روایت» دانست و گفت: «ما نیاز به تغییر روایت فرهنگی داریم. رسانهها، مدارس، نهادهای تربیتی، همه باید به جای بازتولید خشونت، روایتهای تازهای از موفقیت، قهرمانی، تعامل و گفتوگو بسازند. باید الگوهایی تازه خلق کنیم که مبتنی بر صلح، دانش، گفتوگو و احترام باشند.»
حیدری با اشاره به اهمیت سرمایه اجتماعی گفت: «جوامعی که در آنها اعتماد، مشارکت، همکاری و گفتوگو نهادینه شده است، خشونت کمتری دارند. متأسفانه سرمایه اجتماعی در استان ما در حال فرسایش است. مردم به نهادها اعتماد ندارند، همبستگی میان طوایف گاه رقابتی و آسیبزاست و نهادهای رسمی اغلب در بحرانها ظاهر میشوند، نه در فرآیندهای پیشگیرانه.»
او در پایان تأکید کرد: «مقابله با خشونت نیاز به سیاستگذاری چندلایه، همافزایی نهادها و اراده اجتماعی دارد. این یک پروژه بلندمدت است، اما اگر از همین حالا شروع نکنیم، آسیبها عمیقتر میشوند و بازسازی اجتماعی سختتر خواهد بود.»
وی بیان کرد: «خشونت نمادین در کلمات، در زبان، در ضرب المثل های ما وجود دارد که باید این موارد را اصلاح کنیم.»
حیدری با اشاره به اهمیت خودشناسی گفت: «خشونت و رفتار خشن در وجود ما نهادینه شده، با اینکه می دانیم رفتار درستی نداریم، اما نمی توانیم آن را انجام ندهیم.»
نادریان: مهمترین ساختار اجتماعی که باید روی آن تمرکز کرد، خانواده است
معاون دادگستری استان در بخش دوم سخنان خود با تأکید بر اینکه عوامل ژنتیکی و محیطی اثرگذاری بیشتری نسبت به ساختارهای اجتماعی دارند، گفت: «خشونت از سه عامل ژنتیکی، محیطی و ساختارهای اجتماعی نشأت میگیرد، مهمترین ساختار اجتماعی که باید روی آن تمرکز کرد، خانواده است. تبعیضهای سازمانی و اداری، و محرومیت از حقوق اولیه نیز از دیگر عواملی هستند که خشونت را در جامعه نهادینه میکنند.»
نادریان خواستار تشکیل دادگاههای تخصصی، تربیت قاضی و پلیس علمی، و توجه به آموزش نحوه برخورد با کودکان و نوجوانان شد و تأکید کرد: «باید بین برخورد با کودک، نوجوان و جوان تفاوت قائل شد. پلیس علمی یعنی نیرویی آگاه به رشد روانی و اجتماعی افراد.»
رهبر همچنین با اشاره به ضعف در ساختارهای شهری گفت: «مبلمان شهری و جلوههای بصری شهرها تأثیر مستقیم بر روان جامعه دارد. وقتی فضای شهر آزاردهنده است، خود میتواند خشونت را تشدید کند. این ایراد فقط به شهرداری نیست؛ همه ما در قبال آن مسئولیم.»
شهبازی: هیچ کودکی درمان نمیشود مگر خانواده درمان شود / ریشه خشونت در اضطراب و سبک نادرست تربیت است
شهبازی در بخش دوم سخنان خود با تأکید بر نقش بنیادین خانواده در درمان آسیبهای اجتماعی گفت: «خانواده نهتنها مقصر نیست، بلکه میتواند بازوی اصلی کاهش آسیبها باشد. ما در رویکرد روانشناختیمان بهشدت بر نگاه سیستمی تأکید داریم و معتقدیم که اگر ساختار انسانی اصلاح نشود، سیستم هم اصلاح نخواهد شد.»
شهبازی افزود: «اضطراب زمینهساز خشونت است، و این اضطراب ریشه در سبک نادرست زندگی و تربیت دارد. سبک قضاوتی، مقایسهگری، تحقیر، تهدید و سرزنش کودکان، پایههای عزت نفس را از بین میبرد و فرد را از احساس امنیت روانی محروم میسازد.»
وی در ادامه اظهار کرد: «وقتی پدر و مادر به فرزند میگویند با این روش درس بخونی به جایی نمیرسی، عملاً او را از زمان حال جدا کرده و به آیندهای مبهم پرت میکنند. این رفتار اضطرابآور است. قضاوتگری باعث خشک شدن ریشه امنیت روانی کودک میشود، بهطوری که توانایی ارتباطگیری، یادگیری و حتی تحمل موقعیتهای ساده زندگی را از دست میدهد.»
شهبازی با بیان اینکه «عزت نفس پایین در نوجوان، زمینهساز خشونتهای خیابانی است»، گفت: «کودکی که از خانوادهاش تأیید نگرفته، برای جبران آن در جمع دوستانش به رفتارهای پرخطر و خشونتآمیز متوسل میشود تا از آنها تأیید بگیرد.»
او همچنین با اشاره به پژوهش میدانی خود در سال ۱۴۰۱ با عنوان خشم در استان گفت: «در این تحقیق ۱۸۰ صفحهای، تمام عوامل زمینهساز خشونت بررسی شده و نتیجه نشان میدهد که خانواده و مدرسه دو نهاد مؤثر در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی هستند.»
شهبازی در پایان با ارائه پنج پیشنهاد کاربردی خطاب به خانوادهها گفت: «اولین گام، گفتوشنود با فرزندان است. ما باید بین گفتگو و گفتوشنود تفاوت قائل شویم. گفتوشنود یعنی شنیدن فعالانه و تلاش برای درک متقابل، نه صرفاً قانع کردن یا سلطه کلامی.»
وی تأکید کرد: «اگر میخواهیم کودک برای خودش احترام قائل شود، نباید یاد بگیرد که والدینش با تحقیر، تهدید و مقایسه او را میسنجند. احترام، باید در رفتار پدر و مادر نسبت به هم و نسبت به کودک دیده شود. کسی که برای خودش احترام قائل است، به دیگران هم بیاحترامی نمیکند.»
جبارنژاد: اگر خشونت را نفهمیم، نمیتوانیم با آن مقابله کنیم