کبنا بررسی کرد
آیا دولت رئیسی، دولت رئیسی است
14 مرداد 1400 ساعت 14:20
تا دیروز هرچه مینوشتیم توصیه بود، راهکار بود حتی نصیحت و خط دهی بود اما از امروز برخی از نوشتنها و گفتنها حکم دخالت دارد، حکم احترام نگذاشتن به اصل تفکیک قوا، مراعات نکردن جای و جایگاه و بین این دو یعنی توصیه و دخالت، فاصله بسیار است زیرا تا دیروز، سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور منتخب بود اما از امروز او رسما هشتمین رئیس جمهور و مسئول سیزدهمین دولت است.
تا دیروز هرچه مینوشتیم توصیه بود، راهکار بود حتی نصیحت و خط دهی بود اما از امروز برخی از نوشتنها و گفتنها حکم دخالت دارد، حکم احترام نگذاشتن به اصل تفکیک قوا، مراعات نکردن جای و جایگاه و بین این دو یعنی توصیه و دخالت، فاصله بسیار است زیرا تا دیروز، سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور منتخب بود اما از امروز او رسما هشتمین رئیس جمهور و مسئول سیزدهمین دولت است.
آرمان ملی در این زمینه نوشت: روز گذشته مراسم تنفیذ رئیسجمهور سیزدهم برگزار شد. رئیسی در حالی از این پس در رخت ریاست قوه مجریه امور را به دست میگیرد که یکی از عجیبترین دوران تاریخ ایران را پشت سر میگذاریم؛ کرونایی که با انواع جهشیافته خود دست از سرجهان برنمیدارد، در کشور تاختوتازش بیش از هر زمان دیگری است و مردمی که چشمانتظار دو دوز واکسن خود هستند تا لااقل ذرهای از این وضع رهایی یابند. در این رابطه قطعا مهمترین اولویتی که رئیسجمهور سیزدهم در شرایط کنونی باید در نظر بگیرد این است که به هر نحوی که هست، سرعت بخشیدن به واکسیناسیون مردم و البته خرید بیشتر واکسنهای وارداتی مرغوب یا رایزنی برای خرید سایر واکسنهای معتبر جهانی -که تا پیش از این صورت نمیگرفت- را در اولویت قرار دهد و البته به روند تولید انبوه واکسنهای داخلی هم توجه لازم را داشته باشد. امروز مردم ناامیدتر از همیشه در آرزوی بهبودی محسوس دراین عرصه هستند . مساله دیگر رئیسی که البته مشخص نیست تا چه میزان میخواهد بدان بپردازد موضوع رفع تحریمها و ادامه مذاکرات برای احیای برجام است. قطعا او بخشی از تحول در کشور را تنها با پایان یافتن تحریمها میتواند رقم بزند. این در حالی است که همهچیز آنطور که پیشتر پیشبینی میشد پیش نرفت. در حالی که بسیاری تصور میکردند برجام پیش از روی کارآمدن رئیسی احیا میشود و این یک فرصت بسیار عالی برای او در چهار سال آتی ایجاد کرده و به نوعی احیای برجام به نام روحانی و به کام رئیسی خواهد بود، اما آنچه دیدیم عدمتوافق سطح کلان کشور با توافق اولیه احیای برجام در دولت روحانی است و اینکه برخی از امتیاراتی که مقامات روی آن بسیار حساس هستند، از سوی آمریکا به ایران داده نشد. اینگونه است که اکنون بعضی از بنبست احیای برجام میگویند و بعضی از این مساله یاد میکنند که این یعنی مذاکرات احیای برجام باید از صفر شروع شود. در سویی دیگر اما وقایع اخیر و ادعاهایی که انگلیس و آمریکا درباره نقش ایران در حمله به کشتی اسرائیلی مطرح میکنند موضوعی است که عدهای آن را مانعی بر سر تداوم مذاکرات احیای برجام، توصیف میکنند. رئیسی اما در سویی دیگر در حالی دولت را بهدست میگیرد که این کشور طی روزهای گذشته شاهد اعتراضات مختلفی بوده است که از جمله مهمترین آنها اعتراضات به بیآبی مردم خوزستان است و البته اعتراضات زنجیروار پس از آن در برخی استانهای دیگر رخ داد. این موضوعات را اگر در کنار تجمعات صنفی متعدد اخیر بگذاریم به این نتیجه خواهیم رسید که رئیسی جامعهای برافروخته را باید التیام دهد و برای این موضوع باید برنامههای دقیق و مشخص عملی داشته باشد. از سویی دیگر اشاره به این نکته نیز حائز اهمیت است که رئیس دولت سیزدهم باید برخی ذهنیتهایی را که پیش ازاین درموردش وجود داشته است، برطرف کند و به نوعی نشان دهد او خواهان برقراری آزادیهای اجتماعی هر چه بیشتر است. این اتفاق اما باید در حالی رخ دهد که اکنون او پیشروی خود طرح بحثبرانگیز صیانت از فضای مجازی را میبیند؛ طرحی که حتی اگر با اصلاحاتی به تصویب برسد در نهایت به نام رئیسی تمام میشود و این خود چالش دیگری است. وی از سویی مجلسی را روبهروی خود میبیند که پیشتر طرح اقدام راهبردی برای رفع تحریمها را نیز به تصویب رسانده و قطعا مسائل هستهای اگر بناست به احیای برجام ختم نشود با ادامه این روند میتواند دور جدیدی از مشکلات را به همراه داشته باشد. در میان تمامی مشکلات حاد اقتصادی مواردی از قبیل، بیبرقی، بیآبی و بیواکسنی و... هم وجود دارد. او در کوتاهمدت و در انتخاب کابینه خود نیز کمچالش ندارد. رئیسجمهوری که اگر چه از دل اصولگرایان برآمده و مورد اتفاقنظر همان جناح نیز بوده است اما بارها به اشکال مختلفی خود را فراجناحی و متعلق به هردو جریان معرفی کرده است. رئیسی چه بعد از انتخابات و چه قبل از آن با رسانهها و شخصیتهای اصلاحطلب دیدار و گفتوگوهایی داشته است یا اینکه از دفتر او با بسیاری از افراد شاخص جریان چپ تماس گرفته شده و از آنها برای حل مشکل نیز طلب یاری شده است، در واقعیت او نمیخواهد حذف چهرهها و گروههای سیاسی را به پای او بنویسند، این را هم میداند جریان آزاد اطلاعات و رسانهها و فعالیت احزاب همگی از نگرانیهای چهار سال آینده است، از اینرو او با برقراری برخی جلسات با همین طیفها میخواهد نشان دهد که متفاوت میاندیشد. اقدامی که خود میتواند ناشی از همین نگاه فراجناحی رئیسی باشد و اینکه بتواند تا جایی که میتوان دل هر دو طرف را به دست آورد، اما از سویی جریان راست نیز قطعا از او توقعات و سهمخواهیهایی خواهد داشت. مسالهای که البته و قطعا میتواند در کوتاهمدت یکی دیگر از چالشهای پیشروی ایشان باشد؛ البته نه به اندازه تمامی مسائل و مشکلاتی که در چهار سال آتی خواهد داشت. در شرایط استقرار دولت جدید، بیم و امیدهای بسیار در ارتباط با آیندهای که پیشروست وجود دارد. در این بین به نظر میآید که برخی با تندتر کردن هرچه بیشتر فضا تلاش میکنند با استفاده از لغات و کلمات احساسی کشور را به سمت بحرانی شدن سوق دهند میدانی که اگر رئیس دولت سیزدهم در آن بیفتد قطعا عواقب خوبی برای آتیه ایران نخواهد داشت. از سویی دیگر وی خود را در برابر انتخاباتی میبیند که در آن بالای 50 درصد بنا به اعلام خود مقامات داخلی کشور مشارکت نکردهاند و اساسا 70 درصد نظری غیر از او در این انتخابات داشتهاند؛ این خود مساله دیگری است که وی پیشرو خواهد داشت.اینکه باید بتواند نظرات آناکثریت 70 درصدرا نیز تا میتواند برآورده کند و از این طریق توشهای هم برای انتخابات 1404 جمع کند. همه اینها را در کنـار ایــن مــوضوع بگذاریم که رئیسی در چنین شرایطـی باید مردم دلسرد و خسته را امیدوار کند و قطعا دمیدن امید به مردمی که امروز خود را در محاصره انواع بحرانها و مشکلات بیسابقه میبینند کار آسانی نیست. به هر روی امروز گوی و میدان در اختیار اوست؛ به ویژه اینکه سایر قوا نیز به نظر همراستا و همعقیده با او در سیاستها هستند. باید دید که آیا این موضوع به کمک رئیسی و ایران خواهد آمد؟
از رئیسی، «احمدینژاد» نسازیم!
آفتاب یزد نیز نوشته است؛ ممکن است از رئیس جمهور شدن سید ابراهیم رئیسی خوشحال باشیم یا شاید، بسیار خوشحال باشیم، اصلاً ممکن است در پوست خود نگنجیم یا حتی دچار ذوق زدگی شویم اما همهی اینها و بیشتر از اینها نباید باعث شود حد و مرزها را فراموش کنیم، چارچوبها را ننگریم و جایگاهها را پاس نداریم. در جهت مخالف نیز ممکن است، ناخرسند باشیم از رئیس جمهور شدنِ رئیسی یا اساساً او را مستحق چنین جایگاهی ندانیم، بازهم باید گفت اینها نمیتواند دلیلی بر برخی رعایت نکردنها و عبور از حد و مرزها باشد.
شانزده سال پیش در چنین روزی، محمود احمدینژاد نامی مسئول تشکیل نهمین دولت در جمهوری اسلامی ایران شد. آن روزگار نیز عدهای سر از پای نمیشناختند گویی برای ابد پیروزی را در مشت خود میدیدند، تعریفها و تمجیدها و عبارتها و اوصافی روی جلد روزنامهها نشست که اگرچه قابل تامل بود اما چون کسی قدرت تماشای هشت سال بعد را نداشت باعث نگرانی نیز نشد.کاری به مصداقها و نمونهها نداریم اما «معجزهی هزارهی سوم» فقط یکی از آنها بود. بسیاری در آن زمانه و لای آن تعریفها و تمجیدها شاید صادقانهترین درونیات خود را بروز میدادند و شاید به آن چه میگفتند اعتقاد راسخ داشتند اما هرگز حسابِ طرف مقابل خود را در توان و تحمل ظرفیتهای شخصیتی، محاسبه نکردند که اگر طاقت نیاورد، اگر نتوانست، اگر از مسیر خود خارج شد و...
از روزی که رئیسی در انتخابات 28 خرداد به عنوان نامزد پیروز معرفی شد یکی از توصیه ها، تذکرها و یادآوریها این بود که دولت سیدابراهیم رئیسی، دولت سومِ احمدینژاد نشود. خیلیها نوشتند که میشود و خیلیها معتقد بودند که رئیسی خود را در چنین چاه ویلی نخواهد انداخت که این فقره من بعدِ رونمایی از کابینه و شاید در ادامهی راه بر همگان مشخص شود اما فی الحال نگرانیم از برخی ادبیات و لحن و عبارت ها، برخی تعریف و تمجیدها که دوباره مقدسسازی نکنیم، بر عرش ننشانیم که چاره، بر فرش کشانیدن باشد، این که وظیفه داریم به رئیس جمهور کمک کنیم ارتباطی به «رئیسی بودگی» یا «روحانی بودگی» رئیس جمهورِ وقت ندارد یعنی عوام ننشینند و محاسبه کنند که چطور برای روحانی«ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارید» اما برای رئیسی «جنات تجری من تحت الانهار...»؟! شاید اگر بگوییم یا بهتر است که این گونه اظهار داریم که در چارچوب قانون وظیفه داریم، بر اساس قوانین باید و... به صواب و ثواب نزدیکتر باشد که بیاییم و بگوییم همه وظیفه داریم به رئیسی کمک کنیم! بله وظیفه داریم اما در چارچوب قوانین نه ذرهای بیش و نه ذرهای کم.
سخن دیگر این که وقتی بیاییم با گفتاری آمرانه به رئیسی بگوییم: «اولویت رئیسی باید همکاری با روسیه و چین باشد» قطعا اسمش مشورت دادن نیست، دخالت است و دخالت در امور یک رئیس جمهوری که هنوز ساعات نخست کاری خود را پشت سر میگذارد چندان پسندیده نیست!
در نهایت امیدواریم دولتِ رئیسی، دولت رئیسی باشد، نه ادامهی دولت روحانی و نه دولت سوم احمدینژاد اما، کمک کنیم و در کنار دعا برای موفقیت دولت سیزدهم، از سید ابراهیم رئیسی، محمود احمدینژاد نسازیم؛ همانی که قرار بود معجزهی هزارهی سوم شود اما روی خیلیها را سفید کرد!
اگر جای آقای رئیسی بودم!
دکتر سید علی علوی در مطلبی آورده است؛
مراسم تنفیذ ریاست جمهوری دوره سیزدهم، صبح دیروز در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد و رهبر معظم انقلاب اسلامی با تنفیذ رأی ملت، حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
رهبر انقلاب در این حکم صفات و عباراتی را در توصیف آقای رئیسی با عنوان شخصیتی «مردمی»، «پرهیزکار» و دارای سوابق درخشان مدیریت به کار بردند که مسئولیت ایشان را برای تصدی ریاست جمهوری و حل مشکلات مردم و کشور دو چندان می کند. بدیهی است همان گونه که رهبر انقلاب در این مراسم تصریح کردند، برخی مشکلات از جمله مشکلات اقتصادی زمان بر و نیازمند حرکت براساس برنامه کلی است، اما به عنوان یک ناظر رسانه ای اگر خودم را جای آقای رئیسی قرار بدهم نکاتی به ذهن می رسد:
* یک تیم منسجم اقتصادی با فرمانده ای مجرب انتخاب می کردم، چرا که تجربه گذشته چه در دولت آقای روحانی و چه دولت های قبلی نشان داده است که یکی از جدی ترین مسائلی که باعث هدر رفتن تلاش ها و گاه خنثی کردن یکدیگر می شود، نبود انسجام در تیم اقتصادی و نبود فرمانده ای مجرب بر راس این تیم است.
* همه اعضای تیم اقتصادی را از بین کسانی انتخاب می کردم که حداقل اداره یک شرکت خصوصی ۵۰ نفره را برای پنج سال در رزومه خود داشته باشند.
*وعده های زیاد نمی دادم و برای حل دو موضوع اساسی همچون حذف یارانه های پنهان و اصلاح نظام مالیاتی و یکی دو موضوع کوتاه مدت و زود بازده همچون واکسیناسیون کرونایی و اصلاح سیستم توزیع و تهیه کالاهای اساسی از طریق کالا برگ الکترونیک تمرکز می کردم.
* بر بازگشت مرجعیت رسانه به داخل کشور با پذیرش هزینه های شفافیت و روا داری تمرکز می کردم، چرا که اکنون به واسطه تمرکز و سرمایه گذاری جدی رسانه های خارج نشین و برخی عملکردهای نادرست و سلیقه های عجیب داخلی مرجعیت رسانه ای در حال انتقال به خارج از کشور است. بماند که مزایای شفافیت داخلی بسیار فراتر از این موضوع است و حتی اصلی ترین پروژه آقای رئیسی که در دوره رقابت های انتخاباتی هم بسیار بر آن تاکید می کرد یعنی مبارزه با فساد را به طور جدی تحت تاثیر مثبت قرار خواهد داد.
* برای مبارزه سازمان دهی شده و هماهنگ با فساد، قرارگاهی مشترک با مجلس و قوه قضاییه تشکیل می دادم.
*گسل های اجتماعی را ترمیم می کردم. گسل هایی مانند افزایش شکاف طبقاتی که متاسفانه هم اکنون در برخی موارد در حال سر باز کردن و عمیق تر شدن نیز هست.
* از طرح های پوپولیستی دوری می کردم، چرا که ورود به این عرصه عملا مدیر یا مدیران را وارد دوری از تسلسل خواهد کرد که نتیجه ای جز از دست رفتن زمان و منابع در پای اهداف وکارهای کوتاه مدت نخواهد داشت.
*قطعا به هرگونه قول و وعده طرف های غربی بی اعتماد بودم و تمرکز خود را بر ظرفیت ها، توانمندی ها و توانایی های داخلی قرار می دادم. هرچند برای رفع تحریم ها از راه های مختلف و حتی از راه مذاکره هم تلاش می کردم .
*برای نهادینه شدن آرما نها و ارزش های اصیل انقلاب در جامعه که متاسفانه در طول سال های اخیر توسط برخی با تفسیر به رای ها و عملکردهای نادرست دچار خدشه شده است، اهتمام جدی به خرج می دادم.
* طبقات محروم و مستضعف را از حمایت های نقدی مستقیم بهرهمند می کردم. در هر برنامه اصلاح اقتصادی اعم از حرکت به سمت تغییر در نظام پرداخت یارانه ها، حذف یارانه پنهان، واقعی کردن قیمت انرژی، اصلاح مالیات ها و... ممکن است فشارهایی بر قشرهای پایین جامعه بیاید بنابراین نگاه ویژه به آن ها و پرداخت نقدی و مستقیم به این اقشار از ضروریات هرگونه اصلاح و جراحی اقتصادی است که این روزها انجام آن از بدیهیات اقتصاد ایران است .
* ارز ۴۲۰۰ هزار تومانی را با لحاظ کردن اقدامات حمایتی برای قشرهای نیازمند حذف می کردم و به رانت و فاجعه این ارز پایان می دادم. تصمیمی که به تجربه نشان داده عوارض و عواقب بسیار ناگواری داشته و رانت های عظیمی را پدید آورده است.
* بر ترمیم اعتماد عمومی در بین آحاد مردم تمرکز میکردم. چرا که بدون تعارف سرمایه اجتماعی کشور در طول سال های گذشته به واسطه برخی عملکردها و تصمیم های ناصواب و گاه سوال برانگیز دچار ضربات جدی شده است.
* خود را اسیر قبیله گرایی احزاب سیاسی نمی کردم، اما تلاش می کردم، احزاب واقعی و مردمی را نهادینه کنم، چرا که یکی از راه های خروج از پوپولیسم را حضور و فعالیت احزاب واقعی می دانم که پاسخ گوی شعار های خود باشند.
*به جز لایه محدودی از مسئولان تا حد وزیر و استانداران در لایه های دیگر مدیریتی بر گزینش نخبگان صاحب تجربه، جسور وفارغ از گرایش سیاسی تمرکز می کردم.
*می دانستم که در عصر جامعه اطلاعاتی سانسور و سکوت و تاخیر در اطلاع رسانی معنایی ندارد و در فرایند اطلاع رسانی آنی که در آن روایت اول نقش اصلی را بازی می کند و دست پیش را در اختیار دارد، بر حمایت از رسانه های توانمند و حرفه ای اهتمام می کردم.
این فهرست قطعا می تواند طولانی تر شود و بدیهی است نکات دیگری را نیز می توان به این خواسته ها و پیشنهادها افزود.
کد مطلب: 437526