کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

در گفت‌وگو با دکتر مهدی پازوکی اقتصاددان ایران بررسی شد

ابهامات 25 ساله؟

11 فروردين 1400 ساعت 15:43

توافق ایران و چین که با واکنش‌های گسترده داخلی و خارجی مواجه شده بود در نهایت با سفر وزیر خارجه چین به ایران نهایی و امضا شد. براساس این قرارداد چینی‌ها در صنعت نفت ایران، شرکت ملی صادرات گاز ایران و شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران و نیز زیرساخت حمل و نقل ایران سرمایه‌گذاری وسیعی انجام خواهند داد. از سوی دیگر این توافق شامل همکاری نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی میان دو کشور نیز خواهد بود. ادعای «پترولیوم اکونومیست» این است که حجم سرمایه‌گذاری چین در ایران معادل ۲۸۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار آمریکا خواهد بود. بخش قابل توجهی از این سرمایه‌گذاری چینی‌ها طی سال نخست اجرای قرارداد ۲۵ ساله با آنها به صنعت نفت و گاز ایران تزریق می‌شود و مابقی آن به‌صورت مرحله‌ای و براساس توافق دو طرف از سوی پکن در ایران انجام می‌شود. انتشار مفاد این قرارداد با واکنش‌های موافق و مخالف همراه بوده است. برخی این قرارداد را در شرایط تحریم به سود ایران می‌دانند و برخی معتقدند بستن چنین قرارداد مهمی در شرایطی که اقتصاد ایران در موضع ضعف قرار گرفته ممکن است پیامدهای ناخوشایندی در بلندمدت به همراه داشته باشد.


 تاکنون سند مشخصی از توافق‌نامه 25 ساله ایران و چین منتشر نشده است. هرچند علی ربیعی سخنگوی دولت بعد از انتقادات مردمی، اعلام کرده که «انتشار متن کامل سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین مشروط به موافقت طرفین است؛ ما هیچ ملاحظه‌ای برای انتشار آن نداریم، اما شاید نظر طرف چینی متفاوت باشد» به هر حال مشخصا سندی نیست که بتوان براساس آن قضاوت‌های امروز را تحلیل کرد و شوربختانه در چنین شرایطی دستیار وزارت خارجه نیز با بیان اینکه الزامی به انتشار آن نیست بر گمانه زنی‌ها افزوده است. همین موضوع، بیم عبرت نگرفتن مسئولان از حوادثی مانند افزایش بنزین و... و در نتیجه تحریک هرچه بیشتر افکار عمومی را افزایش می‌دهد. موضوعی که قطعا در شرایط فعلی و در کنار مسائل اقتصادی و همین‌طور محرومیت خود خواسته از تزریق واکسن‌های معتبر جهانی، می‌تواند بر افزایش شکاف میان مردم و مسئولان بیفزاید.

 

کما اینکه در دو روز گذشته شاهد تجمعاتی نیز بوده‌ایم‌. در هر صورت در پرونده این سند و سرفصل‌هایی که اعلام شده مجموعه‌ای از ابهامات وجود دارد که نیاز به پاسخگویی نسبت به آنهاست. در برنامه تفاهم‌نامه ایران و چین بر چند پایه تاکید شده و تلاش بر آن بوده است تا این موارد به عنوان ویژگی‌های مثبت این تفاهم‌نامه بیان شود. ایران در شرایطی این سند را امضا کرده که بودجه خود را در سال 1400 بر روی فروش روزانه  دو میلیون و سیصد هزار بشکه نفت بسته است موضوعی که البته پیشتر مورد نقد مجلس یازدهم بود اینکه بر چه مبنایی بناست ایران در سال جدید تا این میزان نفت بفروشد آن هم در حالی‌که خبری از رفع تحریم‌ها نیست مشخص نشده. میزان صادرات نفت ایران در زمان تحریم‌های آمریکا به مراتب کمتر از یک سوم این میزان (دومیلیون و سیصد هزار بشکه) است. با توجه به ادامه روند تحریم‌ها در زمان بایدن، توافق 25ساله به عنوان زمینه تضمین صادرات نفت ایران تعریف شده است به این معنا که در این تفاهم‌نامه ایران تعهد می‌دهد نفت خام مورد نیاز چین را به مدت 25 سال تامین کند و در عوض چین منابع حاصل از فروش نفت را برای توسعه زیرساخت‌های اقتصادی ایران از جمله صنعت نفت مصرف کند. برخی از مواردی که در تفاهم‌نامه در حوزه صنعت بدان اشاره شده، تشویق شرکت‌های طرفین برای توسعه میادین نفتی ایران از طریق مشارکت یا سرمایه‌گذاری  مشترک، مشارکت در ساخت و تجهیز مخازن ذخیره‌سازی نفت‌، طراحی و ساخت پالایشگاه مشترک در چین متناسب با خصوصیات نفت ایران و... است. نکته پرابهام ماجرا اما این است که دراین تفاهم‌نامه طرف چین در تامین انرژی مورد نیازش دولت ایران نام گرفته اما طرف ایران برای همکاری‌های مشترک شرکت‌های چینی هستند که به هیچ عنوان ایران سابقه مثبتی از آن‌ها ندارد. نمونه‌اش شرکت نفت چین CNPC  که گفته می‌شد بعد از خروج توتال فرانسه به دلیل تحریم‌های عصر ترامپ برنامه‌ریزی کاملی را برای به دست گرفتن پروژه‌های این شرکت داشت و قرار بود جایگزین آن شود ولی خودش هم تابع تحریم‌های آمریکا از این پروژه خارج شد. این در حالی است که این شرکت ده سال پیش هم در توسعه فاز11 پارس جنوبی بدعهدی کرد. در میدان نفتی آزادگان هم ناکام بود. عملا چین در سال گذشته همواره همگام با آمریکا عمل کرده است و در حالی میزان سهم ایران از واردات نفت چین به 3 درصد رسید که از آن سو عربستان رقیب و شاید دشمن ایران بیشترین میزان صادرات نفت به این کشور را تجربه کرد. همه این‌ها در حالی است که چین در موضوع محصولات پتروشیمی به شدت رشد کرده است و به زودی خود به یک غول بی‌همتا در جهان در عرصه صادرات نفت تبدیل می‌شود. به عبارتی چین خود رقیب ایران است. در چنین شرایطی چرا باید رقیب آینده ایران بخواهد در راستای بهبود صنعت نفتی ایران گام بردارد و رقیب تراشی کند. از سویی دیگر آنچه در تفاهم‌نامه آمده جدای از بحث میزان تخفیف‌های در نظر گرفته شده مخالف با سیاست‌های کلان کشور است سیاستی که بارها در آن گفته شده است ایران نباید خام فروشی کند. به غیر از موضوع نفت موضوع سرمایه گذاری چینی در مناطق آزاد ایران نیز مورد پرسش است. نخست اینکه سرمایه گذاری‌های داخلی تا چه میزان در این جزایر مثمرثمر بوده که اکنون دل خوش به چینی‌ها داشته باشیم. نکته دیگر اما میزان کاهش چشمگیر سرمایه‌گذاری ایران در سال گذشته است. سال گذشته ایران و چین کمترین تجارت‌ها را طی 16 سال اخیر داشته‌اند و طبق آمار تا پایان سال ۲۰۲۰ حجم مبادلات ایران و چین حدود ۱۶ میلیارد دلار بود که با احتساب فروش غیررسمی نفت باز هم به ۲۰ میلیارد دلار نمی‌رسد. با این شرایط چگونه می‌توان به مقوله سرمایه‌گذاری این کشور امید داشت؟ از سویی همین الان نیز چین میلیاردها دلار از پول ایران را بلوکه کرده است. آیا در این توافق سازوکارهایی وجود دارد.

«رابطه متوازن اقتصادی ايران» با چين و آمريكا ضروری است
 دکتر مهدی پازوکی از اقتصاددانان مطرح کشور در این باره در گفت‌وگو با آرمان ملی نظارتش را پیرامون توافق ایران و چین بیان می‌کند و در ادامه می‌گوید: ما باید سیستم مالیاتی خود را اصلاح کنیم و با رویکرد علمی با چالش‌های اقتصادی کشور برخورد کنیم. بنده معتقدم ما قادر به این کار هستیم. این شرایط به خصوص  با کمک تکنولوژی اطلاعات میسر خواهد بود.

 

 توافق اقتصادی ایران و چین به چه میزان منافع ملی کشور را تأمین می‌کند؟
در شرایط کنونی که ایران در معرض ظالمانه‌ترین تحریم‌های اقتصادی تاریخ قرار گرفته است، به همین دلیل اگر ما در چنین شرایطی بتوانیم با هر کشوری در چارچوب منافع ملی ارتباط و مراوده اقتصادی داشته باشیم به سود منافع ملی کشور خواهد بود. بنده معتقدم حتی ما باید با آمریکا نیز مراوده اقتصادی داشته باشیم. رویکرد آمریکا در سال‌های اخیر به خصوص در زمینه تحریم اقتصادی ناجوانمردانه بوده است. با این وجود می‌توان از طریق مذاکره این تحریم‌ها را خنثی کرد. به همین دلیل بنده از مذاکره با آمریکا حمایت می‌کنم. چه ما دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم در دهه‌های گذشته آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان بوده است. کشورهای اروپایی نیز متحد سیاسی و اقتصادی آمریکا هستند. این کشورها سالانه یک تریلیون و چهار صدمیلیارد دلار با آمریکا مراوده اقتصای دارند. به همین دلیل نیز کشورهای اروپایی به‌رغم اینکه متوجه هستند حق با ایران است اما برای تأمین منافع  خود از آمریکا حمایت  می‌کنند. در نتیجه اگر ما در شرایط کنونی تلاش کنیم از تضاد منافع بین قدرت‌های اقتصادی جهان به سود خود استفاده کنیم اتفاق مبارکی است. امروز کالاهای صادراتی ایران با تحریم مواجه است. به همین دلیل اگر بتوانیم در چنین شرایطی با کشور چین یک قرارداد منعقد کنیم و بتوانیم سیکل بسته اقتصاد ایران را نجات بدهیم یک اتفاق خوب رخ داده است.
 چـــرا اقتصاد ایران در یک سیکل بسته قرار گرفته است؟
در یک اقتصاد بسته اگر بهترین اقتصاددانان هم حضور داشته باشند و نوبلیست‌های اقتصاد جهان را هم دعوت کنید هیچ کاری نمی‌توانند انجام بدهند و هیچ مشکلی حل نخواهد شد. به همین دلیل اگر امروز ایران بتواند با چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی جهان ارتباط داشته باشد یک حرکت مثبت خواهد بود. با این وجود باید مفاد این قرارداد را مطالعه کرد و تلاش کرد مفاد به شکلی در قرارداد گنجانده شود که در راستای تحقق منافع ملی باشد. در شرایط کنونی جنجال‌ها و هیاهوهای زیادی پیرامون قرارداد ایران و چین وجود دارد. به نظر می‌رسد آمریکا و اسرائیل مهم‌ترین کشورهایی هستند که با این قرارداد مخالف هستند. امروز فشار تحریم‌ها را به خوبی می‌توان روی زندگی مردم مشاهده کرد. به همین دلیل ما در شرایطی قرار داریم که اگر بتوانیم یک ریال نیز به زندگی مردم اضافه کنیم و به اندازه یک ریال منافع ملی را بیشتر تأمین کنیم باید این کار را انجام بدهیم. ما باید با هر کشوری براساس منافع ملی مذاکره و ارتباط اقتصادی داشته باشیم. اگر ما با عراق نیز رابطه اقتصادی داریم باید به فکر منافع ملی خود  باشیم و این قرارداد را به شکلی تنظیم کنیم که منافع ملی ما را تأمین کند. در شرایط کنونی عراق کشورهای اروپایی و آمریکا را دعوت کرده که به استخراج منابع نفتی این کشور بپردازند. بدون شک این اقدام به سود منافع ملی عراق بوده است. در چنین شرایطی عراق به منافع مشترک خود با ایران فکر نمی‌کند، بلکه به دنبال این است که از تکنولوژی مدرن غرب به سود استخراج منابع نفت خود استفاده کند. واقعیت این است که در دنیای امروز همه کشورهای جهان به فکر منافع خود هستند.
 چین با انعقاد این قرارداد چه اهدافی را در اقتصاد ایران  دنبال می‌کند؟
ایران باید در هر شرایطی به فکر منافع خود باشد. در عالم سیاست هیچ دوستی دائمی نیست همان‌گونه که هیچ دشمنی دائمی نیست.آن چیزی که همواره دائمی است منافع ملی یک کشور است که باید تلاش کرد به دست بیاید. ایران باید به جز چین با دیگر کشورهای جهان و منطقه نیز ارتباط اقتصادی برقرار کند. این در حالی است که برخی تندروهای خارجی به همراه تندروهای داخلی گمان می‌کنند باید دور ایران سیم خاردار کشید و با هیچ کشوری ارتباط برقرار نکرد. بنده با بسته بودن سیکل اقتصاد ایران مخالف هستم و معتقدم باید تعامل با جامعه جهانی در دستور کار قرار بگیرد تا بتوانیم بر مشکلات فائل بیاییم. ما نباید از سر ناآگاهی به سمت خودتحریمی حرکت کنیم. نمونه بارز آن اقدامات موضوع اف ای تی اف بود که مجمع تشخیص مصلحت به شکلی عمل می‌کند که منافع ملی ایران تأمین نمی‌شود. هنگامی که به واسطه عدم تصویب اف ای تی اف مراودات پولی ایران تحت تأثیر قرار می‌گیرد چگونه می‌توان به تعامل مثبت با جامعه جهانی خوشبین بود. وضعیت به شکلی است که اگر امشب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام طی یک بیانیه اعلام کنند عضو اف ای تی اف خواهند شد صبح فردا تأثیر این اقدام در اقتصاد ایران قابل مشاهده خواهد بود. مشکلات اقتصادی ایران با اف ای تی اف حل نمی‌شود و بلکه مشکل با تدبیر و درایت مسئولان حل خواهد شد. ما باید بپذیریم که تعامل با جهان در نهایت به سود ما خواهد بود. اقتصاد ایران هم از دشمنان خارجی و هم از دوستان داخلی رنج می‌کشد. قرار نیست کشور را بفروشیم، بلکه قرار است کشور را آباد کنیم. به همین دلیل راهی به جز تعامل با جهان نداریم.
 چرا قرارداد ایران و چین بدون شفاف‌سازی در مفاد آن امضا شد؟
ما به فکر منافع ملی خود هستیم. تندروها در ایران کاری با سرمایه گذاران خارجی کرده‌اند که کشورهای خارجی که قصد دارند در اقتصاد ایران سرمایه‌گذاری کنند با ترس و واهمه چنین اقدامی را انجام می‌دهند.
 آیا قرارداد ایران با چنین می‌تواند تحریم های کنونی را خنثی کند و مسیر جدیدی پیش روی اقتصاد ایران قرار بدهد؟
قطعا این قرارداد بر تحریم‌های صورت گرفته علیه ایران تأثیرگذار است. هنگامی که قرار است ایران انرژی دومین قدرت اقتصادی جهان را تأمین کند حتم یک اتفاق مثبت برای اقتصاد ایران رخ می دهد. البته ما در زمان صحبت می‌کنیم. دیدگاه امروز بنده این است که این قرارداد می‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند. این در حالی است که اگر دو سال دیگر از بنده در این باره سوال شود ممکن است دیدگاه دیگری داشته باشم. در شرایط کنونی تحریم‌های بین‌المللی به صورت مستقیم روی معیشت مردم ایران تأثیر گذاشته است. اگر قرارداد ایران و چین بتواند ایران را از انزوای اقتصادی خارج کند این یک قرارداد مثبت خواهد بود. در شرایطی که صادرات ایران به دلیل تحریم های بین‌المللی کاهش پیدا کرده و ارزش پول ملی روز به روز کاهش پیدا می‌کند اگر ما بتوانیم قرارداد های منطقی در چارچوب منافع ملی منعقد کنیم می‌توانیم نسبت به آینده خوشبین باشیم. به همین دلیل نیز تندروها با قرارداد ایران و چین موافق نیستند. اگر ما در شرایط بحرانی کنونی یکی از بازارهای مهم جهانی را به سمت خود بکشانیم و بتوانیم به واسطه آن اقتصاد کشور را نجات بدهیم اقدام منطقی و عقلایی انجام داده‌ایم. در علم اقتصاد ما  باید انتخاب کنیم که چه اقدامی بیشتر به سود ما خواهد بود.
  بـــا تـــوجه به این توافق و چالش‌های معیشتی و اقتصادی مردم چه چشم‌اندازی پیش روی اقتصاد کشور مشاهده می‌کنید؟
مشکلات اصلی اقتصاد ایران داخلی است و به نوع مدیریت اقتصادی باز می‌گردد. در شرایط کنونی مهم‌ترین چالش اقتصاد ایران سیطره سیاست بر اقتصاد است. این وضعیت در مدیریت کلان جامعه نیز وجود دارد و تنها مختص به دولت نیست. به همین دلیل نیز مشکلات کشور به صورت علمی وکارشناسی بررسی نمی‌شود و تنها از منظر سیاست به مشکلات نگریسته می‌شود. در کشور ما قوانین و مقررات و نهادهای موازی ایجاد شده است که هر کدام به شکلی هزینه اقدامات مثبت را بالا برده است. نکته دیگر اینکه اقتصاد ایران یک «اقتصاد بسته» است که از تعامل کافی با کشورهای دیگر برخوردار نیست. هنگامی که یک اقتصاد حالت بسته داشته باشد هیچ کاری از دست اقتصاددانان برنمی‌آید. براساس قانون منبع درآمد حکومت باید مالیات باشد. با این وجود ما در طراحی و اصول سیستم مالیاتی کشور دچار اشکال هستیم. در شرایط کنونی ایران یکی از بالاترین میزان‌های فرار مالیاتی را در بین کشورهای جهان در اختیار دارد. به همین دلیل نیز ایران بهشت دلالان و رانت خواران است. براساس قوانین همه افرادی که دارای درآمد هستند باید مالیات پرداخت کنند.کسانی هم که فاقد درآمد هستند دولت باید از طریق سیستم تأمین اجتماعی به آنها کمک کند. متأسفانه در شرایط کنونی نه تنها از ثروتمندان مالیات گرفته نمی‌شود بلکه به آنها یارانه نیز پرداخت می‌شود. نکته دیگر اینکه سیستم بانکی کشور باید مبارزه با پولشویی را در دستور کار خود قرار بدهد. در شرایط کنونی بخش‌هایی از پول‌های کثیف از طریق شبکه بانکی به پول‌های تمیز تبدیل می‌شوند. نمونه بارز این مسأله پول‌های ناشی از مواد مخدر و رشوه است. با روش‌های سنتی و هیأتی نیز نمی‌توان با این فساد اقتصادی و رانت خواری در کشور مبارزه کرد. ما باید جهانی فکر و محلی عمل کنیم. در این زمینه رسانه‌های گروهی نیز باید به صورت کامل آزاد باشند. امروز نهادهای اقتصادی موازی دولت خیلی بزرگ شده‌اند و برای دولت نیز عرض اندام می‌کنند. البته سخن من به معنای این نیست که ساختار اقتصادی دولت نیاز به تغییر و تحول ندارد. بدون شک سیستم بانکی و مالیاتی دولت و بخش‌های دیگر نیازمند تغییرات جدی است. با این وجود نهادهای غیردولتی که در اقتصاد نقش دارند باید اصلاح شوند و نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند. باید شرایطی در کشور به وجود بیاید که بخش خصوصی مدیریت اقتصاد ملی را در اختیار بگیرد. مشکل ما اینجاست که وصول مالیات در ایران به شکل سنتی انجام می‌شود. ما باید از تجربه کشورهای توسعه یافته در این زمینه استفاده کنیم. ما باید سیستم مالیاتی خود را اصلاح کنیم و با رویکرد علمی با چالش‌های اقتصادی کشور برخورد کنیم. بنده معتقدم ما قادر به این کار هستیم. این شرایط به خصوص  با کمک تکنولوژی اطلاعات میسر خواهد بود.


کد مطلب: 432565

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/432565/ابهامات-25-ساله

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1