تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۲۰:۵۹
کد مطلب : ۴۳۰۷۷۹
بررسی بار حقوقی توهین به رئیس جمهوری؛
شناسایی و دستگیری عاملان توهین به رئیسجمهور
۰
کبنا ؛توهين به رئيسجمهور در راهپيماييها، رسانههاي رسمي و غيررسمي، سخنرانيها و حتي از تريبون مجلس کمکم در حال تبديل شدن به يک امر عادي است. اتفاقي که البته مسبوق به سابقه هم هست؛ از توهين يک روحاني به روحاني در برنامه زنده تلويزيوني شبکه چهار صداوسيما تا توهين برخي نمايندگان مجلس يازدهم از تريبون خانه ملت به منتخب ملت، از بنيصدر خطاب کردن روحاني در روز قدس سال 96، تا عمروعاص و خائن خواندن او در تريبون نمازجمعه مشهد در سال 95 و حالا شعار «مرگ بر روحاني» در راهپيمايي 22 بهمن! پس از توهين به رئيسجمهور در 22 بهمن بود که معاون اول رئيسجمهوري در نامهاي به رئيس قوه قضاييه، با اشاره به رفتارهاي موهن عدهاي موتورسوار و سردادن شعارهايي مخرب و غيراخلاقي عليه دکتر روحاني در آيين گراميداشت سالگرد پيروزي انقلاب گفت: با اقدام قاطع سوءاستفاده مخالفان کشور و نظام مرتفع ميگردد. بر همين اساس، ديروز دادستان اصفهان از صدور دستور به مراجع امنيتي جهت شناسايي «مرتکبان و محرکين شعارهاي هنجارشکنانه و توهين به رئيسجمهور» خبر داد. روابط عمومي دادگستري اصفهان اعلام کرد: «با توجه به حواشي برگزاري راهپيمايي گراميداشت سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، دادستان اصفهان ضمن تاکيد بر صيانت از جايگاه ارکان حاکميتي نظام با مذموم دانستن تلاش برخي در القاي تفرقه در کشور، از صدور دستور به مراجع امنيتي جهت شناسايي مرتکبان و محرکين شعارهاي هنجارشکنانه و توهين به رئيسجمهور خبر داد.» علي اصفهاني همچنين بيان داشت: «دستگاه قضايي صرفنظر از مسائل جناحي پاسداري از قانون و حرمت و صيانت از شخصيت حقوقي و حقيقي افراد را مقدم بر هر نظري دانسته و با قانونشکنان برخورد قاطعانه خواهد کرد.»
بررسی بار حقوقی توهین به رئیس جمهوری
محمد یوسفی آرامش در ابتکار نوشت: خبر شوک برانگیز بود، درست در روزی که نگاه بسیاری از رسانههای جهان به جمهوری اسلامی بود و انعکاس کوچکترین خبری در پوشش گسترده بین المللی نشر پیدا می کرد؛ گروهی سوار بر موتور در راهپیمایی خیابانی، با لبخند بر لب، شعار «مرگ بر روحانی» سر دادند. این اتفاق شاید برای گروهی خندهدار و سرگرم کننده به نظر برسد؛ اما برای قشر فرهیخته ایرانی، برای آنان که درک صحیحی از احترام به جایگاه و ساختار حقوقی منتخب یک ملت دارند، نگران کننده و پیام رسان قدرتمند شدن جریان فکری نامطلوبی است؛ پرسش اساسی آنجاست که چرا برخورد جدی با این موارد صورت نمی گیرد و توهین به رئیس جمهور یک کشور به راحتی می تواند با لبخند به عنوان یک امتیاز محسوب شود؟! این نوشتار، در دفاع از حسن روحانی و یا مهری بر تایید سیاست گذاری های اجرایی وی نیست؛ بلکه در پی بیان این نگرانی بزرگ است که ادامه دار شدن چنین روندهایی، موجبِ شکل گیری یک عادت و رسم نامطلوب شده و به ناهنجاری های اجتماعی بسیاری دامن بزند؛ به راستی چرا عده ای این رفتار را در دوره دوم هر رئیس جمهوری تکرار می کنند؟ چه آقایان رفسنجانی و حتی رئیس دولت اصلاحات. چطور توهین به یک مقام رسمی در پایان ریاست جمهوریاش می تواند، برای عده ای، افتخار و امتیاز باشد؟ در حالی که چه قانونا و چه عرفا مورد پذیرش نیست!.
پسندیده نیست که عده ای به راحتی به خود اجازه بدهند به شخصیت حقوقی، و منتخب یک کشور توهین و حتی در مواردی او را تهدید کنند.
این اولین بار نیست که یک مقام رسمی، مورد توهین و تهدید قرار می گیرد. مرداد ماه سال نود و هفت بود که شعار «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت»، توسط عده ای تندرو مطرح شد؛ تفکراتی که نه تنها تحول مثبتی در کشور پدید نمی آورند، بلکه موجب خدشه دار شدن اعتماد ملی می شوند. ایران، امروز در جایگاهی نیست که با تقسیم بندی جناحی بتوان در آن توسعه و پیشرفت پدید آورد. توسعه و پیشرفت تنها با همدلی گسترده تمام مردم، رواداری، درک مشترک و احترام به تفاوتهای فردی و فکری در جهت توسعه ایران رخ میدهد و این که گروهی در تلاشند با تخریب رئیس جمهوری، بر ایدئولوژی خود صحه بگذارند، تاسف برانگیز است.
اما مجازات جرم توهین و تهدید به رئیس جمهور چیست؟ قانونگذار در قانون جرم سیاسی به این مهم توجه دارد و در بند ۱ ماده ۲ این قانون گفته است «توهین، ایراد افتراء و نشر اکاذیب نسبت به روسای سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، معاونان رئیس جمهور، وزرا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و اعضای شورای نگهبان جرم سیاسی محسوب میشود».
همچنین به موجب ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی، «هر کس با توجه به سمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به سه تا شش ماه حبس و یا تا (۷۴) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود». همچنین در مواردی می توان این چالش را به موجب ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی بررسی نمود که مطرح می کند «هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیر متعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را ازکسب و کار باز دارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد».
مواد قانونی شفافی در این مورد وجود دارد، و انتظار می رود دادستان محترم استان مربوطه، با پیگیری جدی این موارد، به رسم توهین به رئیس جمهور کشور پایان دهند. چرا که دود این خشم و کینه افکنی، سرانجام تنها به چشمان مردم ایران فرو میرود، هرچند برای عدهای سرگرم کننده به نظر برسد.
امامزدایی و توهین به رئیس جمهوری خودسرانه نبود
آیتالله سید حسین موسوی تبریزی، دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در گفتوگو با «ایران» درباره مسائل رخ داده در 22 بهمن 99 نیز قائل به وجود خط و ربطهایی است که به باور او هم ریشه در عقدهگشاییهای داخلی دارند و هم از نفوذ خارجی خبر میدهند. بر همین اساس است که قائل به سهوی و خودسرانه بودنشان نیست و تأکید دارد باید ماجرا از سوی مراجع ذیربط پیگیری شود.
22 بهمن امسال با حاشیههایی همراه شد. هتاکی عده معدودی از راهپیمایان در یکی از شهرها علیه رئیس جمهوری و نیز فقدان ذکر نام امام خمینی(ره) در قطعنامه پایانی که بسیاری آن را نه یک اتفاق منفرد بلکه در امتداد یک پروژه دیدند و از آن با عنوان «امام زدایی» یاد کردند. با تجربهای که در عرصه سیاست کشور دارید، آنچه روی داده را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که هر دو این مسائلی که در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن امسال رخ داد قابل بحثاند اما به لحاظ اهمیت و ریشهایتر بودن بحث بگذارید ابتدا به ماجرای «امامزدایی» بپردازیم. بله من هم مانند بسیاری دیگر معتقدم که این یک پروژه ریشهدار و طولانی است که در دو سه سال اخیر به امری محسوس تبدیل شده. حالا اوج مسأله را ما در اینجا میبینیم که عدهای در تدوین یک قطعنامه که مربوط به سالگرد پیروزی انقلابی به رهبری امام خمینی و بهعنوان حاصل سالها مبارزه او و مردم است ذکر نامش را ضروری ندانند. من بسیار از این ماجرا متحیر شدم. زیرا به تجربه میدانم که قطعنامه راهپیماییها و نظایر آن را هر کسی نمینویسد. از سالهای نخست انقلاب تا به امروز اینطور بوده است که برای چنین بیانیهها و قطعنامههایی عدهای صاحبنظر دور هم مینشستند، صحبت میکردند، بعد که به نتیجه میرسیدند متن را با همه ملاحظات که درباره همه جملات و کلمات به کار رفته در نظر گرفته میشد، مینوشتند. بنابراین مسلماً متن این قطعنامه هم در پایگاه خودش تهیه شده و اینطور نبوده که هر کسی هر کاری بکند و سهوی اتفاق افتاده باشد. به نظرم نمیتوان چنین مسألهای را حتی محصول یک نظر یا تصمیم خودسرانه دانست.
چرا باید در جمهوری اسلامی که بنیانش بر مبارزات و رهبری امام قرار دارد عدهای یا جریانی خواستار کمرنگ کردن نام او باشند؟ چه منفعتی در این رویکرد برایشان وجود دارد؟
این میتواند به نوعی حاصل عقدهگشایی عدهای باشد و هم میتواند حاصل تحریکات و برنامهریزیهایی باشد که در خارج کشور انجام و در داخل مرزها به وسیله نفوذیها اجرا میشود. بنده با مسائلی که پیش میآید احساسم این است که در خیلی از نهادها نفوذ شده است، حتی در نهادهایی که کار فرهنگی میکنند.
اینکه عدهای بخواهند نظرات اینچنینی امام که فیالمثل مؤکداً حضور نظامیان در سیاست را ممنوع دانستند به حاشیه رانده شود، شاید به نحوی قابل فهم باشد اما آنچه این روزها رخ داده و مورد اشاره واقع شده نظیر حذف نام امام از قطعنامه را چگونه باید فهم کرد؟ چه جریانی ممکن است پشت این مسائل باشد؟
بله این مسائل هست.اشاره کردم که جریان امامزدایی سالهاست پیگیری میشود. البته من نمیدانم از طرف چه کسانی اما بالاخره افراد کوچک برای اینکه مقاصد خودشان را پیش ببرند نمیتوانند شخصیتهای بزرگ و رهنمودهای آنها را تحمل کنند.
البته با همه اینها نباید نقش نفوذ را نادیده گرفت. نیاوردن نام امام در قطعنامه جز تحصیل مطامع امثال امریکا و اسرائیل چه حاصل دیگری داشته. مهمترین آرزوی آنها این است که روزی برسد که در ایران دیگر از امام خمینی خبری نباشد. این است که پیگیری مسائل پیش آمده ضروری است.
من یک روز بعد از شهادت شهید فخریزاده عرض کردم که غیر از نفوذی کس دیگری نمیتواند این کار را بکند. حالا میبینیم که وزارت اطلاعات و دیگر مراجع هم همین نظر را مطرح کردهاند. این کارها فقط میتواند کار افراد نفوذی باشد. حتی کار مخالفان نیست. اما این مخالفان نمیتوانند چنین کارهایی بکنند چون نه قدرت دارند و نه در امری دخالت دارند. این کارها را کسانی انجام میدهند که در جاهای حساس و انقلابی نفوذ پیدا کردهاند و حالا از طریق نهادهای نظامی و انتظامی یا نهادهای مذهبی این کار را انجام میدهند و باید برای این مسأله فکری بشود.
تحلیل شما از مسأله دیگری هم که در همین روز پیش آمد و شعارهایی که علیه رئیس جمهوری توسط عدهای از راهپیمایان انجام شد بر همین اساس است؟
آن اقدام هم به باور من نمیتوانست خودسرانه باشد. البته که از جنبههای مختلف بسیار تأسفبرانگیز است. حالا یک وقت میگوییم یک عدهای در یک مسجد یا یک هیأت یا محفلی یک حرفی میزنند و دشمنی یا رقابت سیاسیشان را علیه کسی که مسئولیتی دارد اعلام میکنند، اما اینجا علناً صدها موتورسوار در روز 22 بهمن به جای شعار دادن علیه سردمداران امریکا که با زور و تحریم مشکلات عدیدهای را بر دولت و مردم ایران تحمیل کردهاند، علیه رئیس جمهوری کشور شعار میدهند. این به نظر من بیش از آنکه شکست آقای روحانی باشد پیروزی امریکاست. از طرف دیگر این کار توهین به تمام ملت ایران است. ایشان رئیس جمهوری منتخب ملت و معرف ایران است و از این جهت اهانت به ایشان توهین به همه ایران و توهین به انقلاب است. از این جهت تحمل این مسائل برای دوستداران ایران، نظام و انقلاب کار آسانی نیست.
آنچه اتفاق افتاده چه اثرات و آسیبهایی با خود بهدنبال خواهد داشت؟
چنین اقداماتی آن هم در موقعیت خاصی که در درون مرزها و در خارج از کشور با آن مواجهیم، در شرایطی که مسأله مهم تحریمهای همهجانبه روی دست سیاست خارجی ماست، آسیبهای دو چندان دارد. به همین دلیل معتقدم که باید رد نفوذ و انگیزههای خارجی را در آنها جستوجو کرد. دشمنان سالها بهدنبال این بودهاند که تقدس نام امام در ایران از بین برود. آنها میدانند که اگر این اتفاق بیفتد در ادامهاش تقدس انقلاب و تقدس مسئولیتهای برآمده از آن از میان میرود و نظام بیپشتوانه میشود. حتی مخالفان امام هم نمیتوانند انکار کنند که راه و سیره و اندیشه امام بهعنوان یک رهبر، مرجع دینی و مبارز پشتوانه بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی است و از دست دادن چنین پشتوانهای تا چه حد آسیبزاست.
و با وجود این برای مانع شدن در برابر این روند چه باید کرد؟ در این میان برای نسلهای اول و دوم انقلاب که حالا اغلب در مسئولیت نیستند، چه مسئولیتی قائلید؟
معتقدم تمام آنها که دل در گرو انقلاب دارند حالا چه از دولتیها و مجلسیها و نهاد قضایی باشد و چه از نیروهای نظامیها اگر واقعاً دنبال بقای انقلاب هستند و نظام را میخواهند حفظ کنند این بنیاد محکم انقلاب را باید خیلی مستحکم حفظ کنند وگرنه همه ضربه میخورند. مراجع ذیربط باید ماجرا را از زوایای مختلف پیگیری کنند. البته به شخصه معتقدم در برخورد با هیچ یک از مسائلی که پیش آمده و به آن پرداختیم الزاماً نمیتوان به ثمربخشی برخوردهای قهری و بگیر و ببندهای رایج معتقد بود. بلکه اظهار نظرها و اعتراضهای اشخاص و احزاب مختلف متدین و انقلابی کارسازتر است. آنها که تا امروز دم از امام میزدند و نان زحمات امام را خوردند اینها باید برای دفاع جلو بیایند. آنهایی که دل در گرو اسلام و دین و انقلاب دارند باید از ساحت و حریم شخص منتخب مردم و رئیس جمهوری نظام اسلامی دفاع کنند. بدانند که اینطور نیست که اگر امامزدایی شد یا علیه آقای روحانی هتاکی شد میشود نظام را سر پا نگاه داشت. اینها بنیانها و ساختارهایی است که اگر آسیب ببیند کسی در امان نخواهد بود و دودش به چشم همه حتی مخالفان و مسببان خواهد رفت.
حرکتي خلاف منويات رهبري
راهپيمايي سواره 22بهمن امسال در نوع خود عجيب و بديع بود اما يک اتفاق نادر آن را عجيبتر هم کرد. در جريان اين راهپيمايي عدهاي موتورسوار در اصفهان به جاي همراهي با شعارهاي «مرگ بر آمريکا» و «مرگ بر اسرائيل»، با خيال راحت شعار «مرگ بر روحاني» سر دادند! يعني توهين مستقيم به رئيسجمهور قانوني و مستقر کشور که علاوه بر راي 24 ميليوني مردم، حکم تنفيذ رهبر انقلاب را هم در دست دارد و تا شش ماه ديگر همچنان نفر دوم کشور و نفر اول اجرايي جمهوري اسلامي است. ايسنا نوشت؛ نکته جالب ماجرا اين است که به نظر ميرسد اين اقدام از سوي به اصطلاح انقلابيوني صورت گرفته که شعار پيروي از ولايت فقيه را سر ميدهند اما در عمل برخلاف منويات رهبر انقلاب حرکت ميکنند، چراکه تنها يک هفته قبل از اين اتفاق، رهبر انقلاب اسلامي صبح چهارشنبه 15 بهمن در نشست تصويري با جمعي از مداحان اهلبيت، بر لزوم حفظ ادب اسلامي در سخن گفتن و پرهيز از بدزباني و بدگويي عليه يکديگر تاکيد کردند. اين در حالي است که در سه روز اخير، بهجز برخي از اعضاي دولت روحاني، بسياري ديگر از مسئولان و سياسيون که در مواردي کماهميتتر از اين موضوع به سرعت واکنش نشان داده و چنين اقداماتي را محکوم ميکنند، در سکوت محض فرورفته و گويي با شعاردهندگان همدل هستند و تنها ديروز بود که دادستان اصفهان دستور پيگيري اهانت به رئيسجمهور را صادر کرد.
ماهيت توهينکنندگان
ديروز محمود عليزاده طباطبايي، فعال سياسي و حقوقدان با اشاره به شعارهاي توهينآميز عليه رئيسجمهوري در اصفهان گفت: اين گروهها نه تنها خودسر نيستند بلکه شناختهشده، هدايتشده و حمايتشده هستند و پشت اين گروهها برخي نهادها و جريانات قرار دارد. عليزاده طباطبايي در پاسخ به اين سوال که توهينکنندگان به رئيسجمهوري چه گروههايي هستند، اظهار داشت: اين گروهها جريان جديدي نيستند. اين جريان عليه همه روساي جمهوري مطرح بوده و بهغلط مطرح کردند که اين افراد گروه خودسر هستند درحاليکه اصلا اينگونه نيست. اين گروهها هيچوقت خودسر نبودند و هيچ گروه خودسري جرات ندارد دست به چنين اقداماتي بزند. وي افزود: توهينکنندگان يک گروه شناختهشده، هدايتشده و حمايتشده هستند. اين گروه در مورد همه روساي جمهور اين اقدامات را انجام داده است. عليه مرحوم هاشمي در زمان رياست هم اين توهينها انجام شد. در زمان رئيسجمهوري دوران اصلاحات هم اين رفتارها شدت پيدا کرد. در دوران دولت نهم و دهم هم در زماني که دچار اختلاف شدند از همين گروهها کمک گرفتند و توهين را آغاز کردند. در دوران روحاني هم با عدم برخورد قوه قضاييه اين رفتارها شدت يافته است. وي در پاسخ به اين پرسش که چرا در مورد ساير مقامات ما با اين نوع رفتار گروههاي خودسر مواجه نيستيم، توضيح داد: به اين دليل که عليه روساي ديگر جرات نميکنند شعار دهند. در مورد ساير مقامات هم چون مطمئن هستند که با آنها برخورد ميشود به خود اجازه نميدهند دست به اين رفتارها بزنند اما در مورد رئيسجمهوري، ميدانند هيچ برخوردي در کار نيست. طباطبايي با اشاره به اصل 113 قانون اساسي و جايگاه رئيسجمهوري گفت: تخريب رئيسجمهوري تضعيف نظام است. چراکه اين رفتارها اگر با برخورد مناسب مواجه نشوند قطعا منحصر به رئيسجمهوري باقي نخواهند ماند. وقتي به بالاترين مقام اجرايي کشور بعد از رهبري به همين سادگي و صراحت توهين کنند قطعا اين رفتار را در مورد ساير مقامات هم ادامه خواهند داد. مهرداد لاهوتي، نماينده ادوار مجلس شوراي اسلامي هم ديروز خاطرنشان کرد: اين عدهاي که به رئيسجمهور فحاشي کردند لحظهاي پيش خودشان فکر نکردند امروز که بيست و دوم بهمن است و دنيا منتظر فرياد يکپارچگي ملت ايران را بشنوند. اين نوع حرکات را بايد ريشهيابي کرد چراکه يک عقبه دارد و اينگونه نيست که چند آدم بيايند و همه چيز را به بازي بگيرند و توهين کنند و موجبات خوشحالي دشمن را فراهم کنند. به نظر من دستگاههاي نظارتي و امنيتي بايد آنها را ريشهيابي کنند، زيرا اگر چندجوان بودند و قصد و نيتي نداشتند ميتوان گفت اشکالي ندارد و شور و هيجان جواني دارند اما جرياني که مشخص است عقبه و ساماندهي دارد بايد با آن برخورد شود.
بررسی بار حقوقی توهین به رئیس جمهوری
محمد یوسفی آرامش در ابتکار نوشت: خبر شوک برانگیز بود، درست در روزی که نگاه بسیاری از رسانههای جهان به جمهوری اسلامی بود و انعکاس کوچکترین خبری در پوشش گسترده بین المللی نشر پیدا می کرد؛ گروهی سوار بر موتور در راهپیمایی خیابانی، با لبخند بر لب، شعار «مرگ بر روحانی» سر دادند. این اتفاق شاید برای گروهی خندهدار و سرگرم کننده به نظر برسد؛ اما برای قشر فرهیخته ایرانی، برای آنان که درک صحیحی از احترام به جایگاه و ساختار حقوقی منتخب یک ملت دارند، نگران کننده و پیام رسان قدرتمند شدن جریان فکری نامطلوبی است؛ پرسش اساسی آنجاست که چرا برخورد جدی با این موارد صورت نمی گیرد و توهین به رئیس جمهور یک کشور به راحتی می تواند با لبخند به عنوان یک امتیاز محسوب شود؟! این نوشتار، در دفاع از حسن روحانی و یا مهری بر تایید سیاست گذاری های اجرایی وی نیست؛ بلکه در پی بیان این نگرانی بزرگ است که ادامه دار شدن چنین روندهایی، موجبِ شکل گیری یک عادت و رسم نامطلوب شده و به ناهنجاری های اجتماعی بسیاری دامن بزند؛ به راستی چرا عده ای این رفتار را در دوره دوم هر رئیس جمهوری تکرار می کنند؟ چه آقایان رفسنجانی و حتی رئیس دولت اصلاحات. چطور توهین به یک مقام رسمی در پایان ریاست جمهوریاش می تواند، برای عده ای، افتخار و امتیاز باشد؟ در حالی که چه قانونا و چه عرفا مورد پذیرش نیست!.
پسندیده نیست که عده ای به راحتی به خود اجازه بدهند به شخصیت حقوقی، و منتخب یک کشور توهین و حتی در مواردی او را تهدید کنند.
این اولین بار نیست که یک مقام رسمی، مورد توهین و تهدید قرار می گیرد. مرداد ماه سال نود و هفت بود که شعار «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت»، توسط عده ای تندرو مطرح شد؛ تفکراتی که نه تنها تحول مثبتی در کشور پدید نمی آورند، بلکه موجب خدشه دار شدن اعتماد ملی می شوند. ایران، امروز در جایگاهی نیست که با تقسیم بندی جناحی بتوان در آن توسعه و پیشرفت پدید آورد. توسعه و پیشرفت تنها با همدلی گسترده تمام مردم، رواداری، درک مشترک و احترام به تفاوتهای فردی و فکری در جهت توسعه ایران رخ میدهد و این که گروهی در تلاشند با تخریب رئیس جمهوری، بر ایدئولوژی خود صحه بگذارند، تاسف برانگیز است.
اما مجازات جرم توهین و تهدید به رئیس جمهور چیست؟ قانونگذار در قانون جرم سیاسی به این مهم توجه دارد و در بند ۱ ماده ۲ این قانون گفته است «توهین، ایراد افتراء و نشر اکاذیب نسبت به روسای سه قوه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، معاونان رئیس جمهور، وزرا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و اعضای شورای نگهبان جرم سیاسی محسوب میشود».
همچنین به موجب ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی، «هر کس با توجه به سمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به سه تا شش ماه حبس و یا تا (۷۴) ضربه شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود». همچنین در مواردی می توان این چالش را به موجب ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی بررسی نمود که مطرح می کند «هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیر متعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را ازکسب و کار باز دارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد».
مواد قانونی شفافی در این مورد وجود دارد، و انتظار می رود دادستان محترم استان مربوطه، با پیگیری جدی این موارد، به رسم توهین به رئیس جمهور کشور پایان دهند. چرا که دود این خشم و کینه افکنی، سرانجام تنها به چشمان مردم ایران فرو میرود، هرچند برای عدهای سرگرم کننده به نظر برسد.
امامزدایی و توهین به رئیس جمهوری خودسرانه نبود
آیتالله سید حسین موسوی تبریزی، دبیر کل مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در گفتوگو با «ایران» درباره مسائل رخ داده در 22 بهمن 99 نیز قائل به وجود خط و ربطهایی است که به باور او هم ریشه در عقدهگشاییهای داخلی دارند و هم از نفوذ خارجی خبر میدهند. بر همین اساس است که قائل به سهوی و خودسرانه بودنشان نیست و تأکید دارد باید ماجرا از سوی مراجع ذیربط پیگیری شود.
22 بهمن امسال با حاشیههایی همراه شد. هتاکی عده معدودی از راهپیمایان در یکی از شهرها علیه رئیس جمهوری و نیز فقدان ذکر نام امام خمینی(ره) در قطعنامه پایانی که بسیاری آن را نه یک اتفاق منفرد بلکه در امتداد یک پروژه دیدند و از آن با عنوان «امام زدایی» یاد کردند. با تجربهای که در عرصه سیاست کشور دارید، آنچه روی داده را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که هر دو این مسائلی که در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن امسال رخ داد قابل بحثاند اما به لحاظ اهمیت و ریشهایتر بودن بحث بگذارید ابتدا به ماجرای «امامزدایی» بپردازیم. بله من هم مانند بسیاری دیگر معتقدم که این یک پروژه ریشهدار و طولانی است که در دو سه سال اخیر به امری محسوس تبدیل شده. حالا اوج مسأله را ما در اینجا میبینیم که عدهای در تدوین یک قطعنامه که مربوط به سالگرد پیروزی انقلابی به رهبری امام خمینی و بهعنوان حاصل سالها مبارزه او و مردم است ذکر نامش را ضروری ندانند. من بسیار از این ماجرا متحیر شدم. زیرا به تجربه میدانم که قطعنامه راهپیماییها و نظایر آن را هر کسی نمینویسد. از سالهای نخست انقلاب تا به امروز اینطور بوده است که برای چنین بیانیهها و قطعنامههایی عدهای صاحبنظر دور هم مینشستند، صحبت میکردند، بعد که به نتیجه میرسیدند متن را با همه ملاحظات که درباره همه جملات و کلمات به کار رفته در نظر گرفته میشد، مینوشتند. بنابراین مسلماً متن این قطعنامه هم در پایگاه خودش تهیه شده و اینطور نبوده که هر کسی هر کاری بکند و سهوی اتفاق افتاده باشد. به نظرم نمیتوان چنین مسألهای را حتی محصول یک نظر یا تصمیم خودسرانه دانست.
چرا باید در جمهوری اسلامی که بنیانش بر مبارزات و رهبری امام قرار دارد عدهای یا جریانی خواستار کمرنگ کردن نام او باشند؟ چه منفعتی در این رویکرد برایشان وجود دارد؟
این میتواند به نوعی حاصل عقدهگشایی عدهای باشد و هم میتواند حاصل تحریکات و برنامهریزیهایی باشد که در خارج کشور انجام و در داخل مرزها به وسیله نفوذیها اجرا میشود. بنده با مسائلی که پیش میآید احساسم این است که در خیلی از نهادها نفوذ شده است، حتی در نهادهایی که کار فرهنگی میکنند.
اینکه عدهای بخواهند نظرات اینچنینی امام که فیالمثل مؤکداً حضور نظامیان در سیاست را ممنوع دانستند به حاشیه رانده شود، شاید به نحوی قابل فهم باشد اما آنچه این روزها رخ داده و مورد اشاره واقع شده نظیر حذف نام امام از قطعنامه را چگونه باید فهم کرد؟ چه جریانی ممکن است پشت این مسائل باشد؟
بله این مسائل هست.اشاره کردم که جریان امامزدایی سالهاست پیگیری میشود. البته من نمیدانم از طرف چه کسانی اما بالاخره افراد کوچک برای اینکه مقاصد خودشان را پیش ببرند نمیتوانند شخصیتهای بزرگ و رهنمودهای آنها را تحمل کنند.
البته با همه اینها نباید نقش نفوذ را نادیده گرفت. نیاوردن نام امام در قطعنامه جز تحصیل مطامع امثال امریکا و اسرائیل چه حاصل دیگری داشته. مهمترین آرزوی آنها این است که روزی برسد که در ایران دیگر از امام خمینی خبری نباشد. این است که پیگیری مسائل پیش آمده ضروری است.
من یک روز بعد از شهادت شهید فخریزاده عرض کردم که غیر از نفوذی کس دیگری نمیتواند این کار را بکند. حالا میبینیم که وزارت اطلاعات و دیگر مراجع هم همین نظر را مطرح کردهاند. این کارها فقط میتواند کار افراد نفوذی باشد. حتی کار مخالفان نیست. اما این مخالفان نمیتوانند چنین کارهایی بکنند چون نه قدرت دارند و نه در امری دخالت دارند. این کارها را کسانی انجام میدهند که در جاهای حساس و انقلابی نفوذ پیدا کردهاند و حالا از طریق نهادهای نظامی و انتظامی یا نهادهای مذهبی این کار را انجام میدهند و باید برای این مسأله فکری بشود.
تحلیل شما از مسأله دیگری هم که در همین روز پیش آمد و شعارهایی که علیه رئیس جمهوری توسط عدهای از راهپیمایان انجام شد بر همین اساس است؟
آن اقدام هم به باور من نمیتوانست خودسرانه باشد. البته که از جنبههای مختلف بسیار تأسفبرانگیز است. حالا یک وقت میگوییم یک عدهای در یک مسجد یا یک هیأت یا محفلی یک حرفی میزنند و دشمنی یا رقابت سیاسیشان را علیه کسی که مسئولیتی دارد اعلام میکنند، اما اینجا علناً صدها موتورسوار در روز 22 بهمن به جای شعار دادن علیه سردمداران امریکا که با زور و تحریم مشکلات عدیدهای را بر دولت و مردم ایران تحمیل کردهاند، علیه رئیس جمهوری کشور شعار میدهند. این به نظر من بیش از آنکه شکست آقای روحانی باشد پیروزی امریکاست. از طرف دیگر این کار توهین به تمام ملت ایران است. ایشان رئیس جمهوری منتخب ملت و معرف ایران است و از این جهت اهانت به ایشان توهین به همه ایران و توهین به انقلاب است. از این جهت تحمل این مسائل برای دوستداران ایران، نظام و انقلاب کار آسانی نیست.
آنچه اتفاق افتاده چه اثرات و آسیبهایی با خود بهدنبال خواهد داشت؟
چنین اقداماتی آن هم در موقعیت خاصی که در درون مرزها و در خارج از کشور با آن مواجهیم، در شرایطی که مسأله مهم تحریمهای همهجانبه روی دست سیاست خارجی ماست، آسیبهای دو چندان دارد. به همین دلیل معتقدم که باید رد نفوذ و انگیزههای خارجی را در آنها جستوجو کرد. دشمنان سالها بهدنبال این بودهاند که تقدس نام امام در ایران از بین برود. آنها میدانند که اگر این اتفاق بیفتد در ادامهاش تقدس انقلاب و تقدس مسئولیتهای برآمده از آن از میان میرود و نظام بیپشتوانه میشود. حتی مخالفان امام هم نمیتوانند انکار کنند که راه و سیره و اندیشه امام بهعنوان یک رهبر، مرجع دینی و مبارز پشتوانه بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی است و از دست دادن چنین پشتوانهای تا چه حد آسیبزاست.
و با وجود این برای مانع شدن در برابر این روند چه باید کرد؟ در این میان برای نسلهای اول و دوم انقلاب که حالا اغلب در مسئولیت نیستند، چه مسئولیتی قائلید؟
معتقدم تمام آنها که دل در گرو انقلاب دارند حالا چه از دولتیها و مجلسیها و نهاد قضایی باشد و چه از نیروهای نظامیها اگر واقعاً دنبال بقای انقلاب هستند و نظام را میخواهند حفظ کنند این بنیاد محکم انقلاب را باید خیلی مستحکم حفظ کنند وگرنه همه ضربه میخورند. مراجع ذیربط باید ماجرا را از زوایای مختلف پیگیری کنند. البته به شخصه معتقدم در برخورد با هیچ یک از مسائلی که پیش آمده و به آن پرداختیم الزاماً نمیتوان به ثمربخشی برخوردهای قهری و بگیر و ببندهای رایج معتقد بود. بلکه اظهار نظرها و اعتراضهای اشخاص و احزاب مختلف متدین و انقلابی کارسازتر است. آنها که تا امروز دم از امام میزدند و نان زحمات امام را خوردند اینها باید برای دفاع جلو بیایند. آنهایی که دل در گرو اسلام و دین و انقلاب دارند باید از ساحت و حریم شخص منتخب مردم و رئیس جمهوری نظام اسلامی دفاع کنند. بدانند که اینطور نیست که اگر امامزدایی شد یا علیه آقای روحانی هتاکی شد میشود نظام را سر پا نگاه داشت. اینها بنیانها و ساختارهایی است که اگر آسیب ببیند کسی در امان نخواهد بود و دودش به چشم همه حتی مخالفان و مسببان خواهد رفت.
حرکتي خلاف منويات رهبري
راهپيمايي سواره 22بهمن امسال در نوع خود عجيب و بديع بود اما يک اتفاق نادر آن را عجيبتر هم کرد. در جريان اين راهپيمايي عدهاي موتورسوار در اصفهان به جاي همراهي با شعارهاي «مرگ بر آمريکا» و «مرگ بر اسرائيل»، با خيال راحت شعار «مرگ بر روحاني» سر دادند! يعني توهين مستقيم به رئيسجمهور قانوني و مستقر کشور که علاوه بر راي 24 ميليوني مردم، حکم تنفيذ رهبر انقلاب را هم در دست دارد و تا شش ماه ديگر همچنان نفر دوم کشور و نفر اول اجرايي جمهوري اسلامي است. ايسنا نوشت؛ نکته جالب ماجرا اين است که به نظر ميرسد اين اقدام از سوي به اصطلاح انقلابيوني صورت گرفته که شعار پيروي از ولايت فقيه را سر ميدهند اما در عمل برخلاف منويات رهبر انقلاب حرکت ميکنند، چراکه تنها يک هفته قبل از اين اتفاق، رهبر انقلاب اسلامي صبح چهارشنبه 15 بهمن در نشست تصويري با جمعي از مداحان اهلبيت، بر لزوم حفظ ادب اسلامي در سخن گفتن و پرهيز از بدزباني و بدگويي عليه يکديگر تاکيد کردند. اين در حالي است که در سه روز اخير، بهجز برخي از اعضاي دولت روحاني، بسياري ديگر از مسئولان و سياسيون که در مواردي کماهميتتر از اين موضوع به سرعت واکنش نشان داده و چنين اقداماتي را محکوم ميکنند، در سکوت محض فرورفته و گويي با شعاردهندگان همدل هستند و تنها ديروز بود که دادستان اصفهان دستور پيگيري اهانت به رئيسجمهور را صادر کرد.
ماهيت توهينکنندگان
ديروز محمود عليزاده طباطبايي، فعال سياسي و حقوقدان با اشاره به شعارهاي توهينآميز عليه رئيسجمهوري در اصفهان گفت: اين گروهها نه تنها خودسر نيستند بلکه شناختهشده، هدايتشده و حمايتشده هستند و پشت اين گروهها برخي نهادها و جريانات قرار دارد. عليزاده طباطبايي در پاسخ به اين سوال که توهينکنندگان به رئيسجمهوري چه گروههايي هستند، اظهار داشت: اين گروهها جريان جديدي نيستند. اين جريان عليه همه روساي جمهوري مطرح بوده و بهغلط مطرح کردند که اين افراد گروه خودسر هستند درحاليکه اصلا اينگونه نيست. اين گروهها هيچوقت خودسر نبودند و هيچ گروه خودسري جرات ندارد دست به چنين اقداماتي بزند. وي افزود: توهينکنندگان يک گروه شناختهشده، هدايتشده و حمايتشده هستند. اين گروه در مورد همه روساي جمهور اين اقدامات را انجام داده است. عليه مرحوم هاشمي در زمان رياست هم اين توهينها انجام شد. در زمان رئيسجمهوري دوران اصلاحات هم اين رفتارها شدت پيدا کرد. در دوران دولت نهم و دهم هم در زماني که دچار اختلاف شدند از همين گروهها کمک گرفتند و توهين را آغاز کردند. در دوران روحاني هم با عدم برخورد قوه قضاييه اين رفتارها شدت يافته است. وي در پاسخ به اين پرسش که چرا در مورد ساير مقامات ما با اين نوع رفتار گروههاي خودسر مواجه نيستيم، توضيح داد: به اين دليل که عليه روساي ديگر جرات نميکنند شعار دهند. در مورد ساير مقامات هم چون مطمئن هستند که با آنها برخورد ميشود به خود اجازه نميدهند دست به اين رفتارها بزنند اما در مورد رئيسجمهوري، ميدانند هيچ برخوردي در کار نيست. طباطبايي با اشاره به اصل 113 قانون اساسي و جايگاه رئيسجمهوري گفت: تخريب رئيسجمهوري تضعيف نظام است. چراکه اين رفتارها اگر با برخورد مناسب مواجه نشوند قطعا منحصر به رئيسجمهوري باقي نخواهند ماند. وقتي به بالاترين مقام اجرايي کشور بعد از رهبري به همين سادگي و صراحت توهين کنند قطعا اين رفتار را در مورد ساير مقامات هم ادامه خواهند داد. مهرداد لاهوتي، نماينده ادوار مجلس شوراي اسلامي هم ديروز خاطرنشان کرد: اين عدهاي که به رئيسجمهور فحاشي کردند لحظهاي پيش خودشان فکر نکردند امروز که بيست و دوم بهمن است و دنيا منتظر فرياد يکپارچگي ملت ايران را بشنوند. اين نوع حرکات را بايد ريشهيابي کرد چراکه يک عقبه دارد و اينگونه نيست که چند آدم بيايند و همه چيز را به بازي بگيرند و توهين کنند و موجبات خوشحالي دشمن را فراهم کنند. به نظر من دستگاههاي نظارتي و امنيتي بايد آنها را ريشهيابي کنند، زيرا اگر چندجوان بودند و قصد و نيتي نداشتند ميتوان گفت اشکالي ندارد و شور و هيجان جواني دارند اما جرياني که مشخص است عقبه و ساماندهي دارد بايد با آن برخورد شود.