تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۴۱
کد مطلب : ۴۲۴۰۷۳
نرخ بیکاریِ کهگیلویه و بویراحمد در یک دههی گذشته؛
سنگینیِ غمِ بیکاری در میان جوانان کهگیلویه و بویراحمد؛ علتها و زمینهها / هماکنون در همان نقطهای هستیم که در ده سالِ پیش بودهایم
۲
کبنا ؛گروه اجتماعی- احسان خانمحمدی؛ در انتهای دههی پایانیِ قرنِ چهاردهم، جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد همچنان از نرخ نامطلوبِ بیکاری رنج میبرند. در دههی 1390 که از سوی بسیاری از دولتمردانِ کشور، «دههی عدالت و توسعه» نامگذاری شده بود، قرار بود شاخصهای «عدالت و توسعه» که یکی از مهمترینِ آنها شاخصِ «نرخ بیکاری» است رو به بهبود روند. با نگاهی کلی به این شاخص در استان و مقایسهی آن با کشور میتوان میزانِ آن را سنجید. استان کهگیلویه و بویراحمد برخوردار از منابع غنیِ نفت، گاز، و آب فراوان و همچنین نیروی انسانیِ نسبتاً گستردهای است، اما با این وجود، نرخ بیکاری در آن نه تنها مطلوب نیست بلکه در یک دههی گذشته بهصورت مداوم یکی از پنج استان با بالاترین نرخ بیکاری در کشور بوده است، حتی رتبهی بالاترین نرخِ بیکاری در بین استانهای کشور را نیز در کارنامهی خود دارد. پیش از تحلیلِ بیشترِ این وضعیت، ابتدا به نرخ بیکاری در این دهه میپردازیم. از نخستین سالِ این دهه شروع میکنیم؛ نرخ بیکاری در سال 1390 در کل کشور 3/12 درصد و در استان 1/14 درصد بوده است. در سال پایانی این دهه هم نرخ بیکاری در کشور 8/9 و در استان 6/12 درصد است. در واقع، کهگیلویه و بویراحمد در حالی وارد دههی پایانیِ قرن چهاردهم شد که نرخ بیکاریِ آن بالاتر از نرخ کشور بود و جالبتر آنکه با همان وضعیت، یعنی باز هم با نرخ بیکاریِ بالاتر از کشور از آن خارج میشود.
نسل جویای کار میپرسد چه شد که در یک دهه نرخِ بیکاری چندان تغییری نکرده است. هر چند در یک سال، پایینتر از نرخ کشور و یک سال هم مساویِ نرخ کشوری شده است، اما همچنان در سالهای متمادی نرخِ بیکاریِ بالاتر از کشور داشته است. البته در سال 98 که نرخِ بیکاریِ استان تکرقمی و پایینتر از سطحِ کشوری اعلام شده بود، شبهاتی وجود دارد؛ به گفتهی استاندار در همان سال، نرخ بیکاری در کهگیلویه وبویراحمد بالغ بر 3/11 درصد اعلام شده است. در جدولِ زیر، نرخ بیکاری در سالهای 1390 تا 1399 آمده و با نرخ بیکاریِ کلِ کشور مقایسه شده است.
جدول) نرخ بیکاری کهگیلویه و بویراحمد در 10 سال گذشته
برای فهمِ بهترِ این وضعیت، میانگینِ نرخِ بیکاری را در بین دورههای زمانیِ استانداران نیز محاسبه کردیم. استانداران دروهی ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بهطور کلی، بدترین وضعیت را دارند، اما در دورهی ریاست جمهوریِ حسن روحانی این شاخص اندکی بهتر شده است. در کل در بین استاندارانی که در یک دههی اخیر سکانِ استانداریِ کهگیلویه و بویراحمد را بر عهده داشتهاند، بدترین عملکرد در نرخ بیکاری مربوط به سیدحسین صابری، و بهترین عملکرد مربوط به سیدموسی خادمی است.
جدول ) نرخ بیکاری در دوره استانداران کهگیلویه و بویراحمد
در جدولِ زیر میانگین نرخ بیکاری در استان بر اساسِ دورههای نهم و دهمِ مجلس شورای اسلامی نیز آمده است. همانطور که از اعداد جدول پیداست، با تغییر رویکردِ مجلسِ دهم که همسو با رویکرد دولت حسن روحانی بود، نرخ بیکاری کاهش یافته است. اما این در حالی است که در دورهی مجلس نهم که در دورهی ریاست جمهوریِ محمود احمدی نژاد شکل گرفته و با سیاستهای ایشان همسو بود، میانگین نرخ بیکاری بسیار بالا بوده است. پُر پیداست که این میزانِ تغییر، به معنای بهبودیِ کلیِ نرخ بیکاری در دورهی دهم مجلس نیست، چرا که همچنان از نرخ بیکاری در کل کشور بالاتر است. در واقع هماکنون در همان نقطهای هستیم که در سال 1390 بودیم.
جدول) نرخ بیکاری در دوره نمایندگی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی کهگیلویه و بویراحمد
در بالا وضعیت بیکاری در استان بهوسیلهی آمار و ارقام نشان داده شد. اما فهمِ این وضعیت، نیاز به بحثِ بیشتری دارد. پرسشِ اساسی این است که با وجود برخورداریِ استان از منابع فراوان، نرخ بیکاریاش بسیار بالاست. بهطور کلی میتوان دو دسته عامل را در شکلگیریِ این وضعیت دخیل دانست. یک دسته عوامل بیرونی و خارج از استان و یک دسته نیز عواملِ درونیِ مربوط به خودِ استانِ کهگیلویه و بویراحمد. درواقع، شکلگیری این وضعیت، محصول در هم تنیدگیِ عوامل پیچیده و گوناگونی است. در اینجا به برخی از مهمترین عوامل اشاره میکنیم. از مهمترین عواملِ درونی، برجستگیِ خوی طایفهای و قبیلهگراییِ موجود در استان است. این خصیصه، همیشه با تمایز میانِ خود و دیگری همراه است که بر اساس آن، «ما» یعنی همطایفهایها نسبت به «دیگری»، از اولویت بیشتری نسبت به منابع برخوردار است؛ تقسیم ناعادلانهی منابع، یکی از موانعِ رشد است و اشتغال هم از شاخصهای اصلیِ رشد است، بنابراین طایفهگرایی به صورت غیرمستقیم در افزایش نرخ بیکاری مؤثر است. علاوه بر این، طایفهگرایی هزینهی سرمایهگذاری در استان را برای سرمایهگذاران را بالا میبرد.
یکی دیگر از عوامل، عدمِ وجودِ تفکرِ توسعهی محلی است. بر اساس نظریههای جدیدِ توسعه، توسعه صورت نمیگیرد مگر اینکه متناسب با شرایط محلی-محیطی باشد. متأسفانه در استان کهگیلویه و بویرحمد این شاخص رعایت نشده است؛ بهعنوان مثال میتوان تنها به دو مورد اشاره کرد؛ کارخانه سیمان مارگون و پتروشیمی سقاوه دقیقاً در مکانهایی احداث شدهاند که تماماً با مقتضیات این کارخانهها در تضاد است. بعلاوه، این استان قابلیت طرحهای توسعهای در کشاورزی و گردشگری را در سطح بسیار بالایی دارد که باز هم به آنها چندان توجهای نشده است.
ناگفته پیداست که استان کهگیلویه و بویراحمد جزیرهای جداافتاده و تافتهای جدابافته نیست؛ هر چه هست محصول عملکرد این نوع ساختار است. بنابراین نرخ بیکاری در این استان، علاوه بر عوامل درونی، وابسته به شرایط موجود در کل کشور نیز هست. این استان به مثابه عضوی از یک بدن بیمار است. یک عامل مهم در این ساختار، سهم بزرگ از قدرت است؛ هر استانی که سهم بیشتری از قدرت در نظام سیاسی داشته باشد، سطح توسعه بالاتر و در پی آن، نرخ بیکاریِ پایینتری دارد. مقایسهی استان کهگیلویه و بویراحمد با استانِ اصفهان، در فهم این مسئله بسیار راهگشاست. در این استان، شخصیتهای سیاسیِ ملیِ چندان زیاد و تأثیرگذاری وجود ندارد. هر چند به افرادی همچون دکتر محمدعلی وکیلی، دکتر هاشمی، دکتر افشانی، هاشمیپور، دکتر تاجگردون و برخی دیگر میتوان اشاره کرد، اما تعداد آنها کم است و علاوه بر آن، عمر چندانی از زندگی سیاسیِ ملی و تأثیرگذار آنها نمیگذرد. رد شدن اعتبار دکتر تاجگردون نیز در این موقعیت قابل تفسیر است. استانهای مرکزی پیوسته در رقابت با استانهای پیرامون و مرزیاند و در این رقابت به هر صورتی در پی حذفِ رقیبهای برآمده از سایر استانها هستند.
بهطور کلی، استان کهگیلویه و بویراحمد در وضعیت نامطلوب بیکاری قرار دارد و عوامل آن نیز بسیار پیچیده و در هم تنیده هستند. مهمتر از همه، میدانِ تاریخیای است که استان را به این وضعیت کشانده است. بنابراین هرگونه راه حل برای مسئلهی بیکاری باید چندعاملی و میانمدت و یا بلندمدت باشد؛ راهکارهای کوتاهمدت پاسخگو نیستند.
نسل جویای کار میپرسد چه شد که در یک دهه نرخِ بیکاری چندان تغییری نکرده است. هر چند در یک سال، پایینتر از نرخ کشور و یک سال هم مساویِ نرخ کشوری شده است، اما همچنان در سالهای متمادی نرخِ بیکاریِ بالاتر از کشور داشته است. البته در سال 98 که نرخِ بیکاریِ استان تکرقمی و پایینتر از سطحِ کشوری اعلام شده بود، شبهاتی وجود دارد؛ به گفتهی استاندار در همان سال، نرخ بیکاری در کهگیلویه وبویراحمد بالغ بر 3/11 درصد اعلام شده است. در جدولِ زیر، نرخ بیکاری در سالهای 1390 تا 1399 آمده و با نرخ بیکاریِ کلِ کشور مقایسه شده است.
جدول) نرخ بیکاری کهگیلویه و بویراحمد در 10 سال گذشته
برای فهمِ بهترِ این وضعیت، میانگینِ نرخِ بیکاری را در بین دورههای زمانیِ استانداران نیز محاسبه کردیم. استانداران دروهی ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بهطور کلی، بدترین وضعیت را دارند، اما در دورهی ریاست جمهوریِ حسن روحانی این شاخص اندکی بهتر شده است. در کل در بین استاندارانی که در یک دههی اخیر سکانِ استانداریِ کهگیلویه و بویراحمد را بر عهده داشتهاند، بدترین عملکرد در نرخ بیکاری مربوط به سیدحسین صابری، و بهترین عملکرد مربوط به سیدموسی خادمی است.
جدول ) نرخ بیکاری در دوره استانداران کهگیلویه و بویراحمد
در جدولِ زیر میانگین نرخ بیکاری در استان بر اساسِ دورههای نهم و دهمِ مجلس شورای اسلامی نیز آمده است. همانطور که از اعداد جدول پیداست، با تغییر رویکردِ مجلسِ دهم که همسو با رویکرد دولت حسن روحانی بود، نرخ بیکاری کاهش یافته است. اما این در حالی است که در دورهی مجلس نهم که در دورهی ریاست جمهوریِ محمود احمدی نژاد شکل گرفته و با سیاستهای ایشان همسو بود، میانگین نرخ بیکاری بسیار بالا بوده است. پُر پیداست که این میزانِ تغییر، به معنای بهبودیِ کلیِ نرخ بیکاری در دورهی دهم مجلس نیست، چرا که همچنان از نرخ بیکاری در کل کشور بالاتر است. در واقع هماکنون در همان نقطهای هستیم که در سال 1390 بودیم.
جدول) نرخ بیکاری در دوره نمایندگی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی کهگیلویه و بویراحمد
در بالا وضعیت بیکاری در استان بهوسیلهی آمار و ارقام نشان داده شد. اما فهمِ این وضعیت، نیاز به بحثِ بیشتری دارد. پرسشِ اساسی این است که با وجود برخورداریِ استان از منابع فراوان، نرخ بیکاریاش بسیار بالاست. بهطور کلی میتوان دو دسته عامل را در شکلگیریِ این وضعیت دخیل دانست. یک دسته عوامل بیرونی و خارج از استان و یک دسته نیز عواملِ درونیِ مربوط به خودِ استانِ کهگیلویه و بویراحمد. درواقع، شکلگیری این وضعیت، محصول در هم تنیدگیِ عوامل پیچیده و گوناگونی است. در اینجا به برخی از مهمترین عوامل اشاره میکنیم. از مهمترین عواملِ درونی، برجستگیِ خوی طایفهای و قبیلهگراییِ موجود در استان است. این خصیصه، همیشه با تمایز میانِ خود و دیگری همراه است که بر اساس آن، «ما» یعنی همطایفهایها نسبت به «دیگری»، از اولویت بیشتری نسبت به منابع برخوردار است؛ تقسیم ناعادلانهی منابع، یکی از موانعِ رشد است و اشتغال هم از شاخصهای اصلیِ رشد است، بنابراین طایفهگرایی به صورت غیرمستقیم در افزایش نرخ بیکاری مؤثر است. علاوه بر این، طایفهگرایی هزینهی سرمایهگذاری در استان را برای سرمایهگذاران را بالا میبرد.
یکی دیگر از عوامل، عدمِ وجودِ تفکرِ توسعهی محلی است. بر اساس نظریههای جدیدِ توسعه، توسعه صورت نمیگیرد مگر اینکه متناسب با شرایط محلی-محیطی باشد. متأسفانه در استان کهگیلویه و بویرحمد این شاخص رعایت نشده است؛ بهعنوان مثال میتوان تنها به دو مورد اشاره کرد؛ کارخانه سیمان مارگون و پتروشیمی سقاوه دقیقاً در مکانهایی احداث شدهاند که تماماً با مقتضیات این کارخانهها در تضاد است. بعلاوه، این استان قابلیت طرحهای توسعهای در کشاورزی و گردشگری را در سطح بسیار بالایی دارد که باز هم به آنها چندان توجهای نشده است.
ناگفته پیداست که استان کهگیلویه و بویراحمد جزیرهای جداافتاده و تافتهای جدابافته نیست؛ هر چه هست محصول عملکرد این نوع ساختار است. بنابراین نرخ بیکاری در این استان، علاوه بر عوامل درونی، وابسته به شرایط موجود در کل کشور نیز هست. این استان به مثابه عضوی از یک بدن بیمار است. یک عامل مهم در این ساختار، سهم بزرگ از قدرت است؛ هر استانی که سهم بیشتری از قدرت در نظام سیاسی داشته باشد، سطح توسعه بالاتر و در پی آن، نرخ بیکاریِ پایینتری دارد. مقایسهی استان کهگیلویه و بویراحمد با استانِ اصفهان، در فهم این مسئله بسیار راهگشاست. در این استان، شخصیتهای سیاسیِ ملیِ چندان زیاد و تأثیرگذاری وجود ندارد. هر چند به افرادی همچون دکتر محمدعلی وکیلی، دکتر هاشمی، دکتر افشانی، هاشمیپور، دکتر تاجگردون و برخی دیگر میتوان اشاره کرد، اما تعداد آنها کم است و علاوه بر آن، عمر چندانی از زندگی سیاسیِ ملی و تأثیرگذار آنها نمیگذرد. رد شدن اعتبار دکتر تاجگردون نیز در این موقعیت قابل تفسیر است. استانهای مرکزی پیوسته در رقابت با استانهای پیرامون و مرزیاند و در این رقابت به هر صورتی در پی حذفِ رقیبهای برآمده از سایر استانها هستند.
بهطور کلی، استان کهگیلویه و بویراحمد در وضعیت نامطلوب بیکاری قرار دارد و عوامل آن نیز بسیار پیچیده و در هم تنیده هستند. مهمتر از همه، میدانِ تاریخیای است که استان را به این وضعیت کشانده است. بنابراین هرگونه راه حل برای مسئلهی بیکاری باید چندعاملی و میانمدت و یا بلندمدت باشد؛ راهکارهای کوتاهمدت پاسخگو نیستند.
اگر استانی با استانی دیگر مقایسه کردید حداقل از نظر موقعیت و شرایط یکسان باشد