تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۳۴
کد مطلب : ۴۲۲۹۰۰
یادداشت ارسالی:
دستگاه سلامت کهگیلویه به کدام سو میرود؟
۰
کبنا ؛کهگیلویه بزرگ، اجتماعی است بهغایت متکثر وجود پنج ایل بزرگ با شاخصههای فرهنگی و خاستگاههای بعضاً متفاوت و طوایف و تیرههای مختلف و حتی لهجههای متمایز، از کهگیلویه بزرگ که برخلاف نامش، جغرافیای کوچکی است، موزاییکی ساخته است که برای شناخت پیچیدگیهای تاریخیاش باید سالها به تحقیق پرداخت؛ هرچند باوجود این تکثر، مردم این دیار بخصوص پس از انقلاب اسلامی، زندگی آرامی را در کنار هم تجربه کردهاند؛ سفر رهبر معظم انقلاب در اوایل دهه هفتاد و توصیههای ایشان را میتوان نقطه عطفی در شروع مناسبات برادرانه دانست.
وجود جریانهای سیاسی و رقابتهای انتخاباتی در سالهای اخیر، در کنار ساختار پیچیده عشیرهای، فضای بوروکراتیک و مدیریتی این خطه را دچار یک لابیرنت عظیمی ساخته است که ممکن است هر شخص و یا مدیر و یا هر جریان سیاسی را در گرداب مشکلات و معضلات خاص خودش فرو برد.
انتخاب مدیران، با توجه به شایستگیها و فارغ از مرزبندیهای قومیتی، آرزوی دیرین دلسوزان صادق اما کم تعداد این دیار است و تنها راه برونرفت از وضعیت نابسامان فعلی است.
اما حتی آرمانگراترین اشخاص، گاها در هنگامه انتخاب یک مدیر جز، دچار سردرگمی عجیبی میشوند؛ چیزی که این سالها مکرراً تحت عنوان توازن قومیتی و یا توازن منطقهای از آن یاد میشود نسخهای عاقلانه است که در پارهای موارد، گرهگشای مسائل و مشکلات این وادی شده است و موجبات همدلی و اتحاد را در سیستم اداری رقمزده است و انگیزه کار و خدمت را باعث گردیده است؛ در نقطه مقابل، یکدست شدن قومیتی در سیستم های اداری، آفتی است عظیم و بلائی است خانمانسوز که سرآغاز جبههگیریهای قومیتی میشود و حتی موجبات استهلاک انرژی نیروهای تخصصی را فراهم خواهد کرد.
در سالیان اخیر تلاشهای زیادی برای توازن قومیتی و منطقهای در شهرستانهای چهارگانه و حتی در استان صورت گرفت که خوشبختانه همیشه هم نتایج مثبتی را فراهم میساخت؛ برای مثال، در چرخه مدیریتی شهرستان لنده از فرزندان لنده، در بهمئی از ساکنین بهمئی و در چرام و کهگیلویه هم از ایلات و طوایف بومی این شهرستانها استفاده میشد؛
اما آیا این توازن قومیتی در شهرستان کهگیلویه برهمخورده است؟
حذف هیچ قومیتی از چرخه مدیریتی به نفع آینده منطقه نیست؛
زدن عینک قومیتی در هنگامه انتخاب مدیران، سم مهلکی است برای پیشرفت این چهار شهرستان؛ توسعه منطقه جز با همدلی و همکاری همه اقوام و ایلات و طوایف و همه جریانهای سیاسی امکانپذیر نیست.
وقتی در ریل پیشرفت قرار میگیریم که از تمامی پتانسیلهای موجود و ممکن استفاده کنیم؛ دایره چرخش نخبگان را نباید محدود به یک قومیت خاص نماییم؛ یکی از دلایل اصلی محرومیت روزافزون ما، غالب شدن همین نگاههای قومیتی در سالیان پیش بود.
مسئله وقتی دردناکتر میشود که قومیتگرایی بر عرصههای حیاتی و مهمی چون شبکه بهداشت و درمان و بیمارستان دهدشت سایهافکن شود.
هماینک، رأس دستگاه سلامت و همینطور ریاست بیمارستان دهدشت، از یک قومیت خاص و حتی از یک منطقه خاص جغرافیائی در دو روستای همجوار است؛ حذف دیگر اقوام و بخصوص ساکنین اصلی دهدشت از چرخه مدیریت درمان، اقدام هوشمندانهای نبود و نیست و امیدواریم در ادامه کار و با در نظر گرفتن توازن منطقهای (حداقل) در انتصاب مدیران جز، از عوارض آن پیشگیری شود.
اتفاقاً در سال گذشته که شاهد مدیریتی متکثر در عرصه بهداشت و درمان کهگیلویه بودیم، جهشی فوقالعاده رخ داد و بیمارستان دهدشت، توانست در اوج بحرانهای متعدد، به درجه اول ارتقا یابد (البته هنوز رسماً اعلامنشده است) و مردم از خدمات شایان دستگاه سلامت شهرستان، بهرهمند گردیدند.
سیستم درمان، عرصه سیاستبازی و سیاست زدگی و قومیتگرایی نیست.
مکانی است که باید سطح اصطکاک و استهلاک را چنان به صفر نزدیک کرد که حداکثر خدمات بهواسطه امکانات موجود، در اختیار انسانها قرار گیرند؛ اینجا باید نگاهها انسانمحور و بیمار محور باشند.
کهگیلویه بزرگ، با همدلی، برادری و اتحاد و استفاده از همه ظرفیتهای موجود وارد جاده توسعه متوازن میشود؛ به امید چنان روزی.
وجود جریانهای سیاسی و رقابتهای انتخاباتی در سالهای اخیر، در کنار ساختار پیچیده عشیرهای، فضای بوروکراتیک و مدیریتی این خطه را دچار یک لابیرنت عظیمی ساخته است که ممکن است هر شخص و یا مدیر و یا هر جریان سیاسی را در گرداب مشکلات و معضلات خاص خودش فرو برد.
انتخاب مدیران، با توجه به شایستگیها و فارغ از مرزبندیهای قومیتی، آرزوی دیرین دلسوزان صادق اما کم تعداد این دیار است و تنها راه برونرفت از وضعیت نابسامان فعلی است.
اما حتی آرمانگراترین اشخاص، گاها در هنگامه انتخاب یک مدیر جز، دچار سردرگمی عجیبی میشوند؛ چیزی که این سالها مکرراً تحت عنوان توازن قومیتی و یا توازن منطقهای از آن یاد میشود نسخهای عاقلانه است که در پارهای موارد، گرهگشای مسائل و مشکلات این وادی شده است و موجبات همدلی و اتحاد را در سیستم اداری رقمزده است و انگیزه کار و خدمت را باعث گردیده است؛ در نقطه مقابل، یکدست شدن قومیتی در سیستم های اداری، آفتی است عظیم و بلائی است خانمانسوز که سرآغاز جبههگیریهای قومیتی میشود و حتی موجبات استهلاک انرژی نیروهای تخصصی را فراهم خواهد کرد.
در سالیان اخیر تلاشهای زیادی برای توازن قومیتی و منطقهای در شهرستانهای چهارگانه و حتی در استان صورت گرفت که خوشبختانه همیشه هم نتایج مثبتی را فراهم میساخت؛ برای مثال، در چرخه مدیریتی شهرستان لنده از فرزندان لنده، در بهمئی از ساکنین بهمئی و در چرام و کهگیلویه هم از ایلات و طوایف بومی این شهرستانها استفاده میشد؛
اما آیا این توازن قومیتی در شهرستان کهگیلویه برهمخورده است؟
حذف هیچ قومیتی از چرخه مدیریتی به نفع آینده منطقه نیست؛
زدن عینک قومیتی در هنگامه انتخاب مدیران، سم مهلکی است برای پیشرفت این چهار شهرستان؛ توسعه منطقه جز با همدلی و همکاری همه اقوام و ایلات و طوایف و همه جریانهای سیاسی امکانپذیر نیست.
وقتی در ریل پیشرفت قرار میگیریم که از تمامی پتانسیلهای موجود و ممکن استفاده کنیم؛ دایره چرخش نخبگان را نباید محدود به یک قومیت خاص نماییم؛ یکی از دلایل اصلی محرومیت روزافزون ما، غالب شدن همین نگاههای قومیتی در سالیان پیش بود.
مسئله وقتی دردناکتر میشود که قومیتگرایی بر عرصههای حیاتی و مهمی چون شبکه بهداشت و درمان و بیمارستان دهدشت سایهافکن شود.
هماینک، رأس دستگاه سلامت و همینطور ریاست بیمارستان دهدشت، از یک قومیت خاص و حتی از یک منطقه خاص جغرافیائی در دو روستای همجوار است؛ حذف دیگر اقوام و بخصوص ساکنین اصلی دهدشت از چرخه مدیریت درمان، اقدام هوشمندانهای نبود و نیست و امیدواریم در ادامه کار و با در نظر گرفتن توازن منطقهای (حداقل) در انتصاب مدیران جز، از عوارض آن پیشگیری شود.
اتفاقاً در سال گذشته که شاهد مدیریتی متکثر در عرصه بهداشت و درمان کهگیلویه بودیم، جهشی فوقالعاده رخ داد و بیمارستان دهدشت، توانست در اوج بحرانهای متعدد، به درجه اول ارتقا یابد (البته هنوز رسماً اعلامنشده است) و مردم از خدمات شایان دستگاه سلامت شهرستان، بهرهمند گردیدند.
سیستم درمان، عرصه سیاستبازی و سیاست زدگی و قومیتگرایی نیست.
مکانی است که باید سطح اصطکاک و استهلاک را چنان به صفر نزدیک کرد که حداکثر خدمات بهواسطه امکانات موجود، در اختیار انسانها قرار گیرند؛ اینجا باید نگاهها انسانمحور و بیمار محور باشند.
کهگیلویه بزرگ، با همدلی، برادری و اتحاد و استفاده از همه ظرفیتهای موجود وارد جاده توسعه متوازن میشود؛ به امید چنان روزی.