کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشت سیاسی؛

راه طی شده اصلاح‌طلبی (بخش چهارم: بحران مزیت)

محمدعلی وکیلی

10 خرداد 1399 ساعت 1:51

طبیعتاً هر جریان، به ساختن و حفظ مزیت می‌اندیشد‫ چراکه حیات جریان‌ها، به مزیت‌هایشان متکی است‫. متکی بر همین توضیح باید گفت جریان اصلاح‌طلب، در این دو دهه، به‌ طور کلی و دست‌کم با چهار مزیت در صدر اقبال جامعه و بر سریر قدرت می‌نشست؛ مزیت معرفتی؛ مزیت ارزشی؛ مزیت روشی و مزیت راهبردی.


هر ترجیحِ معنادار‫ به‌طور منطقی‫ نیازمند مرجح است. ترجیح اختصاصی نیز به مرجحِ اختصاصی نیاز دارد. به عبارت ساده‫تر، اگر میان چند گزینه‫ یکی را بر بقیه ترجیح دهیم باید این انتخاب را به مرجحی ارجاع دهیم که در گزینه انتخاب شده وجود داشته باشد و در عین حال در سایر گزینه‫ها نیز نباشد. این یک اصل منطقی و بدیهی است. بنابر همین اصل است که جریان‌ها به هوسِ رفتن به بامِ اقبال، به مزیت‌‫های خود می‌اندیشند. طبیعتاً هر جریان، به ساختن و حفظ مزیت می‌اندیشد‫ چراکه حیات جریان‌ها، به مزیت‌هایشان متکی است‫.
متکی بر همین توضیح باید گفت جریان اصلاح‌طلب، در این دو دهه، به‌ طور کلی و دست‌کم با چهار مزیت در صدر اقبال جامعه و بر سریر قدرت می‌نشست؛ مزیت معرفتی؛ مزیت ارزشی؛ مزیت روشی و مزیت راهبردی.
مزیت معرفتی؛ دو دهه پیش‫ وقتی کبوتر اقبال بر دوش اصلاح‌طلبی نشسته بود، موقعیتِ معرفتی اصلاح‌طلبان اینگونه نبود. نیازهای جدیدی در جامعه متولد شده بود و ایده سنتی در حاکمیت توان پاسخ به آن‌ها را نداشت؛ در این میان گروهی نواندیش از منظومه جمهوری اسلامی برخاستند که حرف‌های نویی در آستین داشتند. عمده نیازهای جدید را می‌فهمیدند و نسخه‌های جدید برای این نیازها می‌پیچیدند. آنان هم از متن انقلاب و نظام برخاسته بودند لذا تبار جمهوری اسلامی داشتند و هم در انبانشان معارف و تجربه‌های جهان یافت می‌شد. در کشکولشان مفاهیم جدیدی وجود داشت که امکان و جسارت حریف شدن با نیازهای جدید جامعه را می‌داد. اصلاح‌طلبان به سلاح‌های جدید معرفتی مجهز شده بودند چندان ‌که به آنان این امکان را می‌داد تا درون گفتمان و زیر سایه نظام جمهوری اسلامی، نظم‌های جدید و کارآمدتری پیشنهاد بدهند. نظم‌هایی که هرچند در منظومه جمهوری اسلامی قابل تعریف بود اما امکان‌های آزادی و عدالت را به نسبت ایده سنتی حکمرانی در جمهوری اسلامی ارتقاء می‌داد. معتقدم این مهم‌ترین مزیت معرفتی اصلاح‌طلبان بود.
مزیت ارزشی؛ مزیت معرفتی اصلاح‌طلبان، به چیزی آراسته شد که نفوذ آن را به توان دو رساند. رهبران اصلاح‌طلب شهره به فرزندان معنوی امامِ انقلاب بودند. بدنه و کارگزارانِ اصلاح‌طلب، همه از بچه‌های جبهه و عمدتاً در مصادر مسئولیت‌های دوران جنگ نقش آفرینی کرده بودند. انقلاب و نشانه‌هایش با افراد شاخص این جریان پیوند خورده بودند. استکبارستیزی در دهه شصت در سیمای جوانانی معنا یافته بود که در دهه هفتاد بر صدر جریان اصلاح‌طلب نشسته بودند. وقتی فیلم تسخیر لانه جاسوسی و یا فیلم‌هایی از دوران دفاع مقدس به نمایش درمی‌آمد، پیوند اصلاح‌طلبان با قله‌ها و نشانه‌های بلندِ ارزشیِ جمهوری اسلامی را می‌شد به روشنی دید. درواقع، تا دهه هفتاد چند نشانه ارزشی مهم در جمهوری اسلامی وجود داشت. همه این نشانه‌ها با اصلاح‌طلبان نسبت واثق‌تر و نزدیک‌تری داشت تا با رقیبش. انقلاب، امام و جنگ به ریش اصلاح‌طلبان راحت‌تر بسته می‌شد تا جناح راست؛ این ارزش‌ها، در کنار سیادتِ «فرزندِ فاضلِ امام»، هارمونیِ ارزشی اصلاح‌طلبان را شکل می‌داد. این هارمونی، مزیت ارزشیِ جریان اصلاح‌طلب محسوب می‌شد.
مزیت روشی؛ پروژه اصلاح‌طلبی، برای جامعه، روشی سهل‌الوصول محسوب می‌شد. پیش‌برد مطالبات از طریق افرادی درون نظام و منظومه جمهوری اسلامی که کلام نافذی هم در قدرت و حاکمیت دارند، قطعاً روشی مقرون به نتیجه و مطلوب محسوب می‌شد. به‌طور سنتی این تلقی وجود دارد که اصلاحاتِ قدرت‌محور، مزیتِ نافذیت و سرعت دارد. در میان تمام گروه‌های تحول‌خواه در آن زمان، اصلاح‌طلبان تنها گروهِ تحول‌خواه بود که امکانِ پیشبرد پروژه «اصلاح‌طلبی قدرت‌محور» برایش فراهم بود. لذا اکثر تحول‌خواهان ترجیح می‌دادند از مسیر پروژه اصلاح‌طلبی اهداف خود را دنبال کنند. این مزیت روشی، اصلاح‌طلبی را تبدیل به یک پروژه ملّی کرد.
مزیت راهبردی؛ همه این مزیت‌ها، اصلاح‌طلبان را مجهز به «مزیت راهبردی» کرد. اصلاح‌طلبان قدرت را می‌شناختند و امکانات بازی در قدرت را نیز تا حد خوبی داشتند. به همین سبب در بازی قدرت، کارت‌های خوبی برای تدوین و اتخاذ راهبرد مناسب در اختیار داشتند. اصلاح‌طلبی توانست تبدیل به یگانه راه کم هزینه و مقرون به نتیجه برای بهبود حکمرانی در کشور شود. جریانی مدعی اصلاحات ظهور کرده بود که در آن، هم ایده اصلاح حاضر بود (مزیت معرفتی)، هم با ارزش‌های متن جامعه همخوان بود (مزیت ارزشی)، هم کم‌هزینه بود و امکان وقوعی آن بالا بود (مزیت روشی و راهبردی).

بیشتر بخوانید:
راه طی شده اصلاح‌طلبی (بخش اول: بحران موقعیت)

راه طی شده اصلاح‌طلبی (بخش دوم: بحران ایده حکمرانی)
راه طی شده اصلاح‌طلبی (بخش سوم: بحران توجیه)

این جریان با چنین مزیت‌هایی طبیعتاً توانست اقبالی عمومی کسب کند و تبدیل به یک پروژه ملّی شود.
اما اکنون به نظر می‌رسد در هر چهار مزیت، جریان اصلاح‌طلب دچار بدبیاری و سترونی شده است. ما تقریباً هر چهار مزیت خود را از دست داده‌ایم. ما دیگر مرجع آزادی‌خواهی و عدالت‌خواهی در کشور نیستیم. نسخه‌های ما دیگر مهم‌ترین ایده آزادی‌خواهی و عدالت‌خواهی در نظمِ موجود نیست. چند هفته پیش در یادداشت «بحران ایده حکمرانی» نوشتم که: ما دیگر حرفی نو برای جامعه نداریم و لباس نسخه‌ها و ادعاهای ما به تنِ نیازهای جدید جامعه تنگ است. ما مزیت معرفتی خود را از دست داده‌ایم. از طرف دیگر، وضع ارزشی ما نیز حال خوبی ندارد. ما هم نتوانستیم با ارزش‌های جدید نسبتی برقرار کنیم و با نشانه‌های جدید ارزشی در جامعه پیوند بخوریم، و هم نسبت‌مان با ارزش‌های دهه شصت مخدوش شده است. از طرف دیگر، در نتیجه‌ راهبردهای جدیدِ خودمان و تحولات در حوزه حاکمیت، امکانات سیاست‌ورزی در قدرت برای ما بسیار کمتر شده است. بنابراین، امکان «اصلاح‌طلبی قدرت‌محور» برای ما هر روز کمتر می‌شود. راهبردهای جدیدِ غیراصلاح‌طلبانه نیز باعث شده ما دیگر «روشی کم‫هزینه» برای تحول‌خواهی به‌حساب نیاییم. رفتار بخش تندرویِ حاکمیت و بخش انحصارطلبِ اصلاح‌طلبان، باعث شده اکنون خشونت صحنه برای امرِ سیاست‌ورزیِ اصلاح‌طلبانه بسیار بالا برود. پیش‌تر در یادداشت‌های قبل نوشتم که اکنون، درواقع، اصلاح‌طلبان دیگر نه‌تنها نمی‌توانند میانجیِ حلِ مسائل جامعه در قدرت شوند بلکه خود، به یک مسئله برای قدرت تبدیل شده‌اند.
بنابر این توضیحات، اکنون می‌توان گفت جریان اصلاح‌طلب با «بحران مزیت» مواجه شده است. بحرانی که بی‌اقبالی و ادباریِ کنونیِ اصلاح‌طلبان را معنادار می‌کند.
ما سال‌ها بی‌توجه به نیازهای جامعه، به دعوای قدرت پرداختیم لذا از تحولات جامعه و تغییرات اجتماعی جا ماندیم. ما از ارزش‌ها فاصله گرفتیم و حتی نتوانستیم به همین نسبت اندوخته معرفتی ایجاد کنیم. هم هویت خود را باختیم و هم حقیقتی به کف نیاوردیم. لذا هم نسبتمان با گذشته مخدوش شده و هم نسخه ای برای «لحظه اکنون‫» نداریم. ما بی‌توجه به مزیت راهبردیِ خود، روش‌های پرهزینه اتخاذ کردیم و به دستِ خود، مزیت روشی و راهبردیِ خود و امکان‌های اصلاحی را سوزاندیم.
اکنون جریانی روی دستمان مانده که بحران مزیت دارد و طبیعتاً کالای بی‌‫مزیت، مشتری هم نخواهد داشت! (روزنامه ابتکار)


کد مطلب: 421446

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/421446/راه-طی-شده-اصلاح-طلبی-بخش-چهارم-بحران-مزیت

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1