تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۱۳
کد مطلب : ۴۲۰۸۷۴
یادداشت ارسالی:
مذهب و آفت بنیادگرایی
۰
کبنا ؛متن ارسالی: این روزها و همزمانی با شهادت اسوه عدالت (علی ابن ابی طالب) بدست بنیانگذاران بنیادگرایی اسلامی یعنی همان خوارج، بهانهای شد تا گریزی بزنم به رخنهی بنیادگرایی در مذهب و مصائب و مشکلاتی که در طول تاریخ برای بشریت به همراه داشته و همچنان ادامه دارد.
در واقع بنیادگرایی نوعی برداشت سطحی، و خارج از قاعده عقلی از دین میباشد که افراد گرفتار در این نوع اندیشه خود را مخیر به انجام هر امری میدانند که، از نظر خود صحیح میباشد و لزوماً چنین برداشتی از دیدگاه انها عین شرع و صواب است.
چنین تفکری در اعصار و ازمنههای مختلف منجر به خونریزی و صدور احکام ناصواب و ظالمانهای گردیده که نه تنها در راستای پیشبرد اهداف متعالی ادیان الهی نبوده بلکه لطمات و صدمات جبران ناپذیری را بر مذاهب الهی و پیروان واقعی انها وارد نموده که حتی مشرکین و کفار چنین نکردهاند.
از مصادیق بارز این تفکر در همان ابتدای ظهور اسلام، میتوان به خوارج اشاره کرد و در شرایطی که تا نابودی ریشه کفر و کشتن معاویه در جنگ صفین چند قدمی بیش نمانده بود امام علی (ع) را مجبور به پذیرش حکمیت نموده و در دام کیاست عمروعاص و ساده لوحی ابوموسی اشعری گرفتار شدند و در پی آن اصرار و مداومت بر تفکرات افراطی و بنیادگرایانه امام را مجبور به جنگی ناخواسته در نهروان کرد.
اگرچه بنیادگرایی در سایر ادیان و مذاهب نیز وجود داشته و دارد لیکن مع الاسف عمق و شدت بنیادگرایی در اسلام ملموستر و دامنه آن نیز گستردهتر میباشد.
داعش، طالبان، بهائیت، وهابیون و چندین و چند فرقه بنیادگرای دیگر نشان دهنده شدت و رشد فزاینده این نوع تفکر میباشد که دامن دین نجات بخش اسلام را به انواع تهمتها، انگها و بدبینیها آلوده کرده.
بی شک تدوام تفکرات بنیادگرایی و صف آرایی انها در مقابل مذهب مبتنی بر عقل و شرع، ره آوردی جز دین گریزی، ضدیت با دین، ضدیت با آزادی، خونریزی و عقب ماندگی نخواهد داشت و نمیتوان با چنین تفکراتی آینده روشنی برای بشریت متصور بود.
----------------------------------------------------
امیر محبی فر، ۲۴ اردیبهشت ۹۹
در واقع بنیادگرایی نوعی برداشت سطحی، و خارج از قاعده عقلی از دین میباشد که افراد گرفتار در این نوع اندیشه خود را مخیر به انجام هر امری میدانند که، از نظر خود صحیح میباشد و لزوماً چنین برداشتی از دیدگاه انها عین شرع و صواب است.
چنین تفکری در اعصار و ازمنههای مختلف منجر به خونریزی و صدور احکام ناصواب و ظالمانهای گردیده که نه تنها در راستای پیشبرد اهداف متعالی ادیان الهی نبوده بلکه لطمات و صدمات جبران ناپذیری را بر مذاهب الهی و پیروان واقعی انها وارد نموده که حتی مشرکین و کفار چنین نکردهاند.
از مصادیق بارز این تفکر در همان ابتدای ظهور اسلام، میتوان به خوارج اشاره کرد و در شرایطی که تا نابودی ریشه کفر و کشتن معاویه در جنگ صفین چند قدمی بیش نمانده بود امام علی (ع) را مجبور به پذیرش حکمیت نموده و در دام کیاست عمروعاص و ساده لوحی ابوموسی اشعری گرفتار شدند و در پی آن اصرار و مداومت بر تفکرات افراطی و بنیادگرایانه امام را مجبور به جنگی ناخواسته در نهروان کرد.
اگرچه بنیادگرایی در سایر ادیان و مذاهب نیز وجود داشته و دارد لیکن مع الاسف عمق و شدت بنیادگرایی در اسلام ملموستر و دامنه آن نیز گستردهتر میباشد.
داعش، طالبان، بهائیت، وهابیون و چندین و چند فرقه بنیادگرای دیگر نشان دهنده شدت و رشد فزاینده این نوع تفکر میباشد که دامن دین نجات بخش اسلام را به انواع تهمتها، انگها و بدبینیها آلوده کرده.
بی شک تدوام تفکرات بنیادگرایی و صف آرایی انها در مقابل مذهب مبتنی بر عقل و شرع، ره آوردی جز دین گریزی، ضدیت با دین، ضدیت با آزادی، خونریزی و عقب ماندگی نخواهد داشت و نمیتوان با چنین تفکراتی آینده روشنی برای بشریت متصور بود.
----------------------------------------------------
امیر محبی فر، ۲۴ اردیبهشت ۹۹