کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

گفت و گو با دو تن از مسئولان آموزش و پرورش گچساران حول انتخاب رشته؛

پدر و مادرها در انتخاب رشته فرزندشان دخیل هستند/شرکت نفت دهه 70 دوره های آموزشی برگزار می کرد

25 خرداد 1398 ساعت 23:56

برای رشته های فنی تا حدود سال 70 شرکت نفت گچساران برنامه های خاصی داشت، مثلا رشته های موردنیازش را به آموزش و پرورش سفارش می داد. آموزش و پرورش هم رشته ها را می گذاشت، بعد از اینکه دانش آموزان دیپلم می گرفتند شرکت نفت تعدادی از دانش آموزان زبده یا همه آنها را جذب می کرد. در واقع باید ارتباط میان صنعت و نهادهای آموزشی قوی تر شود. وقتی جامعه ببیند که امنیت شغلی ایجاد شده است و یک فردی که دیپلم می گیرد بلافاصله مشغول به کار می شود استقبال می کنند و دیگر همه شان نمی خواهند به رشته تجربی بروند. متاسفانه بعد از دهه 70 شرکت نفت این دوره های آموزشی (ترینینگ) را جمع کرد، و در حال حاضر می بینیم که مدارسی که به اسم شرکت نفت هستند هیچ کارکرد خاصی ندارند بجز اینکه نام شرکت نفت را یدک می کشند.


بر اساس آمار منتشر شده در سال‌های اخیر گرایش از رشته ریاضی و انسانی به سمت رشته تجربی در حال افزایش است و همین موضوع سبب شده تا آموزش‌وپرورش عزم خود را جزم کند تا هر چه زودتر مانع این مهاجرت رشته‌ای شود.
در رابطه با تب رشته تجربی و پزشکی و انتخاب رشته دانش آموزان با هوشنگ علیزاده، معاون آموزش متوسطه، و نوروز انصاری کارشناس واحد مشاوره آموزش و پرورش به گفتگو نشستیم که شرح آن می رود.
هوشنگ علیزاده در این رابطه می گوید: واقعیت جامعه این است که هر کسی که پزشک باشد درآمدش بهتر است. ولی سرمایه دارترین آدمها هیچ کدامشان پزشک نیستند. آنهایی که شرکت ها ی بزرگی مثل اپل و گوگل را راه اندازی کرده اند همه از کارهای دیگر شرع کردند.خیلی از ایرانی هایی که موفق شده اند، کارآفرین شده اند، به جایی رسیده اند پزشک نبوده اند، این آدمها از هوش شان به خوبی استفاده کرده اند، اجازه داشته اند که از خلاقیت شان استفاده کنند و چیزی را خلق کنند. من کسی را میشناسم در همین شهر، که کارش نصب و تعمیر کولر است. وقتی به او گفتیم بعداز ظهر بیاید و دوره آموزشی برای بچه ها برگزار کند، گفت که بعدازظهر ها از همین تعمیرات کولر هر روز بیشتر از یک میلیون و پانصد تومان درآمد دارد. خوب شما فکرش را بکنید، این فرد یک سری تعمیرات خیلی ساده انجام می دهد ولی درآمد خوبی دارد. فقط پزشک نیست که درآمد دارد، آدمها می توانند با تلاش و هوش و استعدادشان از راه های درست درآمد کسب کنند.
طرح شهاب؛ استعدادسنجی دانش آموز
متاسفانه معلم فرهنگی داریم یا افراد دیگری می گوید بچه من که کلاس اول دبستان هست باید مدرسه شاهد درس بخواند، دوباره می گوید باید جای دیگری باشد. به بچه فشار می آورند. این بچه قرار نیست کلاس اول پزشک بشود.  توقعاتشان بالاتر می رود. مدرسه ها تفاوت دارند ولی نه در این حد. معلم وقتی سابقه اش از 5 سال گذشت دیگر تجربه کافی را دارد. شاید یک مدرسه ای وسایل سرمایشی و گرمایشی نداشته باشد که چندسال اخیر این وسایل هم فراهم شده است. شاید مثلا یک مدرسه ای سیستم هوشمند داشته باشد و دیگری نداشته باشد. ولی این چیزها هنوز آنقدر تاثیر ندارد.
انصاری مشاور درباره طرح شهاب می گوید: طرح شهاب از پایه چهارم شروع می شود، شهاب مخفف چند کلمه است، ش به معنای شناسایی، ه یعنی هدایت، ا یعنی استعدادها، ب یعنی برتر. شناسایی و هدایت استعدادهای برتر. در پایه چهارم شروع شد، پنجم ادامه پیدا کرد، الان در پایه ششم را اجرا کردیم. تا پایه هفتم که رسید، اینها جمع بندی شود و شناسایی استعداد شود و در نهایت این نتیجه بیرون آید که این دانش آموز در ورزش بهتر هست، یا در ریاضی بهتر است. اما برخی والدین روی اینگونه مسائل علمی پا می گذارند و می گویند فرزند ما باید فلان رشته درس بخوانند.

از 1800 دانش آموز 600 نفر رشته تجربی درس می خوانند
علیزاده می گوید : در حال حاضر 1800دانش آموز پایه نهم در گچساران داریم، در دستورالعمل آموزش و پرورش تقسیم بندی ای که برای رشته های مختلف صورت داده می شود، 38درصد دانش آموزان باید به سمت رشته های فنی و حرفه ای و کاردانش بروند و 62 درصد باید به سمت رشته های نظری بروند. از این 62درصد باید نیمی از آنها به سمت تجربی بروند ولی می بینیم که یک سوم جمعیت کلاس نهمی ها یعنی 600نفر به رشته تجربی می روند، البته این یک سوم با کنترلی که بر روی انتخاب ها داریم 600 نفر می شود وگرنه تعداد آنهایی که می خواهند تجربی را انتخاب کنند خیلی بیشتر از اینهاست. از طرف دیگر درصد خیلی پایینی از دانش آموزان به سمت رشته ریاضی می روند. به شکلی که الان فقط یک کلاس دخترانه در کل شهرستان رشته ریاضی داریم، آن هم در مدرسه علم الهدی است. و حتی کلاس ریاضی پسرانه ما نیز 2 کلاس است. اگر حساب و کتاب کنیم، از بین هزار و 200نفری که باید رشته های نظری را انتخاب کنند، فقط 65نفر رشته ریاضی می خوانند.
معمولا پدر و مادرها در انتخاب رشته فرزندشان دخیل هستند   
رشته های فنی هم استقبال خوبی ازشان نمی شود. یکی از مشکلاتی که برای رشته های فنی داریم این هست که والدین احساس امنیت نمی کنند، رشته فنی یکی از رشته های مهم و مورد نیاز جامعه است، ولی مادر و پدر نسبت به فضای مدارس فنی اعتماد ندارند، و فکر می کنند اگر فرزندشان در این مدارس درس بخوانند ممکن است با افراد نابابی آشنا شوند. گاها حق هم دارند، به دلیل اینکه افرادی به این مدرسه ها می آیند که در سالهای گذشته از طرف معلم ها انگ درس نخواندن خورده اند، ممکن است به تنبلی شناخته شده باشند، در زمان انتخاب رشته هم رشته هایی که باید در آنها مطالعه بیشتری داشت را انتخاب نمی کنند، بعد که به مدرسه فنی یا کاردانش وارد می شوند با یک سری پیش زمینه های ذهنی وارد مدرسه می شوند و ممکن است زمینه های تنبلی یا بزهکاری در آنها ایجاد شود. در حالی که رشته فنی مورد نیاز هر جامعه ای است.
انصاری در این زمینه می گوید: طی سالیان اخیر این تصور علمی که استعداد و توانایی فقط با آی کیوی فرد سنجیده می شود، شکسته شد و یک فردی به نام هوارد گاردنر این را کشف کرد که انسانها 7 هوش دارند، و برای استعدادسنجی باید همه این هوش ها را سنجید تا استعدادهای یک فرد کشف شود. در آموزش و پرورش نیز این نظریه مورد توجه قرار گرفت و ماحصل این تفکر طرح «شهاب» در دوره دبستان و استعدادسنجی دانش آموزان در دوره نهم دبستان برای تعیین انتخاب رشته است.

مدرسه کاردانش دخترانه به خوبی مکان یابی نشد
علیزاده در ادامه بحث در باره رشته های فنی می گوید: مشکلی که رشته های فنی ما دارند به دو موضوع برمی گردد. یک مسئله مربوط به مدرسه ای است که دانش آموز در آن درس می خواند، نه رشته تحصیلی. در واقع شرایط و فضای یک کلاس، فضای مدرسه، تدریس معلم بر روحیه علم آموزی دانش آموز تاثیرگذار است که به آن اشاره کردم. اما یک مسئله دیگر مکان یابی اشتباه برای مدرسه فاطمه زهرا است. مدرسه فاطمه زهرا تنها مدرسه کارودانش دخترانه است که در منطقه شرکت نفت واقع شده است. این مدرسه تازه ساز است، امکانات کافی دارد، سالن های برای انجام کارهای فنی دارد، مثلا اتاق تاریک خانه برای عکاسی دارد و خیلی امکانات دیگر. برای اینکه دانش اموز بتواند به راحتی در رشته مورد علاقه خود ادامه تحصیل بدهد. تنها مشکلی که مدرسه دارد این است که در مرکز شهر نیست. مثلا من خانواده ای را می شناسم که می گفت دخترش خیلی علاقه به یکی از رشته های کارودانش دارد، ولی فقط به دلیل اینکه نمی تواند هزینه آژانس و رفت و آمد دختر را بدهد، دخترش مجبور است در رشته دیگری درس بخواند. می خواهم بگویم چنین عواملی در انتخاب رشته تاثیرگذار است.
دخالت خانواده ها در انتخاب رشته آسیب زننده است
علیزاده می گوید: با توضیحاتی که در ابتدا دادم، متاسفانه بسیاری از دانش اموزان به سمت رشته تجربی سوق پیدا می کنند و خیلی ها به این دلیل این رشته را انتخاب می کنند که می خواهند پزشک شوند. متاسفانه در حال حاضر خانواده هایی فرزندهایشان را تحت فشار قرار می دهند که در پایگاه های اجتماعی متوسط و بالای جامعه هستند، یعنی مادر یا پدر مدیر است، یا پزشک است یا  شغل و سمت بالایی و درآمد بالایی دارد. والدین دانش اموز تاکید دارد که بچه من باید تجربی بخواند، بعد برایش دلیل می آوریم، می گوییم به این دلایل فرزند شما به فلان رشته گرایش بیشتری دارد و در تجربی استعداد ندارد، می گوید: شما نمی خواهید بچه من پزشک شود، می خواهید جلوی دکتر شدنش را بگیرید. خوب این حرف واقعا خنده دار است. یا پدری می آید که تحصیلات دکترا دارد و انتظار می رود آزادی عمل بیشتری به فرزندش بدهد ولی برای انتخاب رشته فرزندش را اجبار می کند، دانش اموز اختیاری از خودش ندارد. فلان خانواده مثلا می گویند ما مدیر هستیم، مدیرکل هستیم، دکتر هستیم، بچه ما نباید فنی بخواند، نمی خواهم مهندس شود، کسر شأن است. چنین دخالت هایی عاقبت خوبی برای دانش اموز ندارد. خیلی از خانواده ها به من مراجعه می کنند و می گویند که می خواهم بچه ام حتما فلان مدرسه درس بخواند. سال بعد دوباره می آید می گوید می خواهم حتما فلان رشته درس بخواند. نتیجه خوبی از این دخالت ها بیرون نمی آید و می بینیم که دانش اموزی که تحت فشار پدر یا مادرش است، دست به کاری می زند که به خودش ضرر می رساند، آن موقع دیگر افسوس آن خانواده تاثیری ندارد. پس دانش آموز اینجا چکاره است! آن کسی که باید در این موارد تصمیم گیرنده باشد دانش اموز است و خانواده فقط نقش هدایت کننده یا تشویق کننده یا حذر دادن را باید داشته باشند.
البته یک مسئله دیگری که مدنظر افراد برای انتخاب رشته و رشته پزشکی است درامدی است که پزشک ها دارند. ولی با اشباعی که در رشته پزشکی اتفاق افتاده، احتمال اینکه نشود به درامدهای انچنانی دست یافت پایین آمده است. ولی در کل علائق دانش آموزان خیلی تغییر کرده است و به سمت رشته هایی به جز رشته های نظری هم می روند، مثلا از یکی از اساتید موسیقی در شهر خودمان می پرسیدم، حدود 700 نفر مهارت آموز دارد که علاقه مند به موسیقی هستند.
پشت کنکورمانده های تجربی به اجبار خانواده یا جامعه به این رشته رفته اند
انصاری در رابطه با اینگونه انتخاب رشته های اجباری می گوید: تعداد زیادی از اینگونه دانش اموزان مراجعه می کنند و متاسفانه با مشکلات زیادی درگیر هستند. حتی ممکن است بچه هایی که خانواده هایشان چنین دخالت هایی در انتخاب رشته شان دارند با مشکلاتی مثل افسردگی، استرس های مزمن مواجه شوند. بعضا می بینیم پدر یا مادری ارزوهای دست نیافته خودش را به فرزندش تحمیل می کند. ما الان شاهد این مسئله هستیم که هر ساله تعداد خیلی زیادی برای امتحان کنکور رشته تجربی امتحان می دهند، و متاسفانه به دلیل اینکه با اجبار خانواده یا فشاری که از جامعه به آنها تحمیل می شود در امتحان تجربی شرکت می کنند و همه شان می خواهند پزشک شوند، اما اکثر این دانش اموزان پشت کنکور می مانند و ما می بینیم که دانش آموزی که می توانست الان درسش را تمام کرده باشد و شاید بتواند وارد بازار کار شود، الان 5 سال یا 10 سال است پشت کنکور درجا زده است. چنین فردی هیچ انگیزه ای برای قبولی نداشته که هنوز بعد از 10 سال قبول نشده است.
همینطور برخی ها هم وقتی می بینند توانایی و هوش و استعداد قبول شدن در کنکورسراسری و دانشگاه های برتر را ندارند دست به دامان دانشگاه های پولی می شوند یا با هزینه های هنگفت به خارج از کشور می روند و آنجا تحصیلات پزشکی را می گذرانند و برمی گردند، عموما هم افرادی که این شکلی تحصیل می کنند از سواد خوبی برخوردار نیستند و  می بینیم که در ساده ترین مسائل می مانند. بنابراین باید انتخاب رشته حتما بر حسب علاقه و استعدادهای فرد باشد، صرفا گفتن اینکه «بچه من درسش خوبه، فقط الان خیلی خوب نخونده» نمی تواند ملاک باشد برای اینکه یک دانش آموز رشته تجربی را انتخاب کند، ضمن اینکه رشته های بسیار خوبی در زیرشاخه های نظری و فنی داریم که می توانند مورد توجه قرار بگیرند.
برخی از خانواده ها هم سرعقل می آیند و نتیجه اش این است که هر سال از خردادماه تا آخر شهریور تعداد خیلی زیادی برای تغییر رشته مراجعه می کنند، یعنی همان هایی که می خواستند به زور بچه شان را در رشته تجربی بگذارند حالا دیگر فهمیده اند که این بچه علاقه ای به رشته اش ندارد و می خواهند جبران کنند.
صنعت باید با آموزش ارتباط تنگاتنگی داشته باشد/  شرکت نفت در دهه 70 دوره های آموزشی برگزار می کرد
علیزاده در این باره می گوید: برای رشته های فنی تا حدود سال 70 شرکت نفت گچساران برنامه های خاصی داشت، مثلا رشته های موردنیازش را به آموزش و پرورش سفارش می داد. آموزش و پرورش هم رشته ها را می گذاشت، بعد از اینکه دانش آموزان دیپلم می گرفتند شرکت نفت تعدادی از دانش آموزان زبده یا همه آنها را جذب می کرد. در واقع باید ارتباط میان صنعت و نهادهای آموزشی قوی تر شود. وقتی جامعه ببیند که امنیت شغلی ایجاد شده است و یک فردی که دیپلم می گیرد بلافاصله مشغول به کار می شود استقبال می کنند و دیگر همه شان نمی خواهند به رشته تجربی بروند.  متاسفانه بعد از دهه 70 شرکت نفت این دوره های آموزشی (ترینینگ) را جمع کرد، و در حال حاضر می بینیم که مدارسی که به اسم شرکت نفت هستند هیچ کارکرد خاصی ندارند بجز اینکه نام شرکت نفت را یدک می کشند و پول از دانش آموز می گیرند. البته این کمکی به آموزش و پرورش است، ولی آن کارکرد واقعی که باید داشته باشد فراموش شده است.
شما ببینید شهرهایی مثل اصفهان و یزد که پیشرفت زیادی داشته اند روی رشته های فنی سرمایه گذاری کرده اند، در یزد مدارس هیئت امنایی وجود دارد،( مدرسه هیئت امنایی معنایش این است که آن افرادی که عضو هیئت امنا هستند هزینه ها و درآمد مدرسه را مدیریت می کنند و آنها هستند که هزینه می کنند، در حالی که مدارس هیئت امنایی در اینجا تصنعی است و فقط در ظاهر هیئت امنا هستند، درصد بالایی از درآمد این مدارس از طریق اموزش و پرورش تامین می شود)، شرکت ها، کارگاه های مختلف پارچه، کاشی و سرامیک و ... این مدارس را مدیریت می کنند، مثلا می گویند ما تا آخر سال 50 نفر برای کارگاه سرامیک می خواهیم، یا برای رشته دیگر. این دانش اموزان وقتی دو سه سال آموزش های لازم را می بینند در آن کارگاه جذب می شوند، حقوق می گیرند و مشغول به کار می شوند. اینطور می شود که الان یزد یک آدم بیکار ندارد، چون صنعت و آموزش با هم ارتباط تنگاتنگی ایجاد کرده اند، ولی در اینجا می بینیم که یک فردی به دلیل آشنایی یا هر چیزی غیر از تخصص وارد شرکت نفت می شود، چندماه اول باید آنقدر دم دست این و آن نگاه کند تا تازه بفهمد چطور باید کار انجام دهد، تا یک جوشکاری را یاد بگیرد. اینها همه آسیب است و آموزش و پرورش در این زمینه دست تنهاست.
انصاری درباره برنامه های آموزش و پرورش برای آشنا شدن دانش آموز با مشاغل می گوید: بازدید از هنرستان یا بازدید از کارگاه های فنی و حرفه ای یکی از فعالیت هایی است که هر ساله انجام  می گیرد، این می توانددر انتخاب رشته تحصیلی شان تاثیرگذار باشد. یک برنامه دیگر ما، دعوت از صاحبان مشاغل است، از معلم، فنی کار، پزشک و دیگر افراد دعوت می کنیم تا در کلاس حضور پیدا کنند و در مورد شغل شان بصورت مستقیم برای دانش آموزان صحبت کنند. نمایشگاه های هفته مشاغل را داریم. در این نمایشگاه ها دانش آموزان دست سازه هایی می سازند و از این طریق با کارهای فنی آشنا می شوند.
علیزاده می گوید: اولیا به ما و مشاور اعتماد کنند. وقتی به والدین می گوییم فرزند شما برای این رشته مناسب نیست، قطعا با دلایل این را می گوییم. چطور است که به یک پزشک برای بیماری شان اعتماد می کنند ولی وقتی مشاور مدرسه می گوید بچه ات را فلان رشته بگذار، قبول نمی کند. بعد می بینیم که دانش آموز سر کلاس می نشیند ولی کشش ندارد، چون علاقه ندارد، بنابراین اگر در زمینه انتخاب رشته به مشاوران مدارس اعتماد شود وضعیت خیلی بهتری را برای فرزندشان رقم می زنند.

........................................
خبرنگار: سیده زهرا حسینی فر
 
 


کد مطلب: 410336

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/news/410336/پدر-مادرها-انتخاب-رشته-فرزندشان-دخیل-هستند-شرکت-نفت-دهه-70-دوره-های-آموزشی-برگزار-می

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1