تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۴۲
کد مطلب : ۴۰۵۰۷۹
یادداشت اجتماعی|
بررسی آسیب شناسی اجتماعی زنان در استان
سیده صدیقه کشاورز
۰
کبنا ؛متن ارسالی: استان کهگیلویه و به ویر احمد از جمله استانهایی است که علی رغم فرهنگ دیرینه و سنتی وباستانی که از نیاکان خود به ارث برده است، دستخوش آسیبهای اجتماعی که در سطح اجتماع کل کشور وجود دارد شده است.
استان ما در این بین از این اسیب درامان نبوده است.
و متاسفانه روزانه شاهد اخبار تأسف برانگیزی همچون خودسوزی، خودکشی، قتل، طلاق، و...ودر روزهای اخیر شاهدهنجارشکنی تأسف باری دراستان بودیم که موجب شدبنده به عنوان یک بانوی لر و متولد استان کهگیلویه بویراحمد با کسب اجازه ازمحضر همهی استایدمجرب حوزه جامعه شناسی وروانشناسی در این مقاله دلایل ریشهای و زمینههای پیدایش این قبیل آسیبها در بین بانوان این استان و راههای درمان و پیشگیری از آن رامورد بررسی و تحلیل قرار دهم.
آسیب شناسی اجتماعی
(social-pathology)
مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کجرویها) قائل میشوند.
واژه آسیب شناسی از دیدگاه پزشکی به فرایند ریشه یابی بیماریها گفته میشود.
آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی، رسمی و غیر رسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و در نتیجه با منبع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرومی گردد.
به همین دلیل، کجروان سعی دارند کجروی ها خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان نمایند؛ زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی، تکفیر اخلاقی، طرد اجتماعی مواجه میشوند.
آسیبهای اجتماعی که به تعبیر برخی از اندیشمندان حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی هستند، در اکثر جوامع وجود دارند و تاثیرات خود را میگذارند. اما آن چه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت میسازد، نوع نگرش این جوامع به علل به وجود آورنده آسیبها و راهکارهای اصلاح وبهبود آن است.
آسیب شناسی اجتماعی درقشربانوان استان نیزمانند سایر جوامع جهان سوم بایدبابررسی انواع مشکلات بانوان استان که در سطح اجتماع مطرح هستند بررسی شوند و باید علل مختلف آنها را از جنبههای مختلف فردی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره مورد بررسی قرار دهیم.
در مورد نگرش این آسیبهای اجتماعی در بین بانوان استان، آن چه مهم است این هست که این آسیبها چرا به وجود آمدهاند؟
آیا وجود آسیبها دربین بانوان استان امری لازم وضروری است یا میتوان استانی با بانوان بدون آسیب داشت؟
پاسخ به این پرسشها مستلزم شناخت نظریههای مختلف جامعه شناسی بانوان استان و روان شناسی بانوان این خطه کهن است که هرکدام سعی درتبیین مسائل، آسیبها وبحران های اجتماعی از نظر گاههای مختلف دارند.
این دید گاهها متاثر از باورهای سیاسی و اقتصادی واجتماعی و فرهنگی استان است.
آسیبهای اجتماعی زنان دراستان ازدیدگاهای بیان شده قابل بررسی هستند :
ابتدااز دیدگاه انسان؛
اینکه همه انسانها با هر دین وآئین واعتقاد وفکرومذهب ومسلک وارتباط با جناح یا حزب خاصی یا به ترحم یا به هدایت ویا به همراهی اعتقاد دارند که به گروههای آسیب پذیر یاری نمایند مثلاً هر انسانی دوست دارد به پیر مرد یا پیرزنی کمک کند وهر انسانی دوست دارد به نابینایی کمک کند.
از دیدگاه اجتماعی ؛
اگر به این آسیبهای اجتماعی زنان استان بهموقع رسیدگی نشود افزایش جرم وجنایت بین بانوان را در پی دارد که مخرب انضباط اجتماعی است.
از جنبه سیاسی؛
که اگر توجه نشود زنان استان را به تقلید از فرهنگ بیگانگان سوق میدهد وبجای فرهنگ غنی خودی فرهنگ بیگانه ومغایر با فرهنگ استان و کشور در بین بانوان رایج میشود وبه اعتقادات دینی ومذهبی استان لطمه وارد مینماید.
در برخورد با آسیبهای اجتماعی بانوان استان تقلید کورکورانه از سایر نقاط جایز نیست به دلیل اینکه آسیبهای اجتماعی بانوان این خطه ارتباط کاملی با سنتهای استان دارد والگو برداری ازسایر نقاط دیگر صلاح نیست.
یک سوال به طور کلی مطرح هست که علت افزایش سهم بانوان در آسیبها را چگونه میتوان توضیح داد؟
میشودچنین بیان کرد که با حضور بانوان در جامعه، میتوان شاهد این بود که میزان آسیب بانوان افزایش یابد،
بین حضور بیش تربانوان در عرصههای اجتماعی و مشاغل با سهمشان از جرائم، رابطهی مستقیمی هست.
طبیعی است که همانگونه که میدانید پس از انقلاب صنعتی و تحولهای پس از آن، که تمام عرصههای زندگی افراد را در جوامع مختلف تغییر داد، حضوربانوان در همه جوامع گسترده و گستردهتر شد و درکشورواستان مانیزهمین اتفاق افتاد که موجب شده، میزان قربانیان جرائم جنسیتی، و آسیبهای اجتماعی بانوان ایران و استان کهگیلویه بویراحمد هم بار بیشتری به خود بگیرد.
حال اینکه بگوییم در استان بانوان، همواره بیش از اقایان، قربانی جرائم و آسیبهای اجتماعی هستند، نقادانه و دور از یک پنداشت علمی است؛ چراکه برای تصدیق آن، ما باید اطلاعات کاملی در طول یک دهه، از انواع جرائم، مرتکبان و آسیب دیدگان بزه داشته باشیم تا بتوانیم قضاوت کنیم.
منکر این هم نیستم که در برخی جرائم، تفکیک جنسیتی به طور کامل نمایان است؛ اما این تفاوت و واریانس همگانی نیست؛ زیرا در برخی جرائم ممکن است به نتایجی برسیم که آسیب آقایان بیشتر از بانوان استان است.
و موضوعی دیگر آیا میتوان در زمینهی جرائم و آسیبهای اجتماعی استان درصد بیشتری از جرائم را به بانوان نسبت داد؟
بانوان به دلیل ساختار روحی و فیزیکی، در جامعهی نه چندان سنتی و نه چندان مدرن استان ما، همواره مورد سرزنش قرارمیگرند. امروزه در تمام کشور، اولین قربانی آسیبهایی مانند: خشونت، همسرآزاری، ایراد صدمهی عمدی، اذیت و آزار جنسی و... بانوان هستند، و استان ما هم از این قاعده مستثنی نیست؛ اما نکتهای مهم، توجه به حقوق جنسیتی افراد است که قانون گذار، در تمام ادبیات حقوقی خود، جایی برای حمایت جنسیتی افراد کم نگذاشته است؛ هر چند کم وکاستی هایی هم هست که همواره برای رفع آنها در اینده اقدام خواهندکرد.
موضوعی دیگراینکه چرا آسیبهایی نظیر اعتیاد، ارتکاب به جرم و جنایت که در دهههای گذشته در استان، تا حدودی - حداقل هنوز به طور عمده - مردانه تلقی میشدهاند، ولی اکنون گریبان گیر بانوان شده است؟
اگر این سؤال بازپردازی شود، میرسیم به این نکته که چرا برخی جرائم دراستان در گذشته در یک جنسیت خاص کمتر بوده؛ اما اکنون بیشتر شده است.
این که بگوییم جرائم مردانه بوده و اکنون هم مردانه است و هم زنانه و حتی گاهی فقط زنانه، برداشت مناسبی نیست.
برداشت پژوهش محور، برداشتی است که متصل به عدد و آمار، آن هم در طول سالهای متمادی باشدکه متاسفانه شاهد افزایش امار ونرخ رشد بانوان استان در ارتکاب این جرائم هستیم.
نکتهی مهم این است که دربین بانوان استان، میزان مصرف مواد مخدر یا برخی موارد دیگر، در سالهای اخیر، روند افرایشی داشته است. این که چرا بانوان استان به سمت آسیبی مانند مصرف مواد مخدرو... میروند، باید هم در زمینههای فردی و هم در زمینههای اجتماعی استان بررسی شود.
نقش تکنولوژی در ساخت مواد افیونی برای بانوان گروههای سنی مختلف و عدم مقاومت دستگاهای اجرایی - یا حداقل نقش بازدارندگی- سبب شده تا درصد ارتکاب بانوان به چنین آسیبهایی به شدت رشد کند. ضمن آن که قدمهای فرهنگی لازم در این زمینه در استان برداشته نشده است.
موضوعی دیگر که آیا فقرواقتصادوشرایط اقتصادی کنونی دراستان و کشورباعث بروزچنین اسیب های اجتماعی دربین بانوان شده است؟
پاسخ این سوال نیازبه بررسی اقتصادوتاثیرهای متفاوت آن برفرهنگ وتاثیرگذاری افرادداردمیتوان گفت
هر چند دراستان فقر واقعیتی تلخ است و زن و مرد هم نمیشناسد اما فقر در بانوان، ابعاد و عمق بیشتری دارد و میتواند نقطهای بر آغاز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و تهدیدی برای سلامت کل جامعه استان باشد.
حال این سوال مطرح هست که وظیفه مسولان استان در این مورد چیست؟
حکومت خوب حکومتی است که برای حل آسیبهای اجتماعی فرمول صحیح ومنطقی همراه با نو آوری وارائه ابتکارات وخلاقیتها در جهت رسیدن به شکوفایی و در امان ماندن از این اسیب ها را داشته باشد.
سیاستهای اجتماعی استان روشهای مختلفی را در برخورد با آسیبهای اجتماعی پیشنهاد میکند.
شیوهی برخورد با این مسائل هم چنان که پیشتر گفته شد، ارتباط مستقیمی با این سیاستها دارد.
این سیاستها را هم نهادهایی که دراستان وجود دارد تعیین میکنند.
در مورد راهکارهای اصلاح وبهبود آسیبهای اجتماعی استان هم نظرگاههای مختلفی وجود دارد؛
عدهای روش انکار و پرده پوشی را تجویز میکنند وعدهای دیگر؛ به روشهای پلیسی و سرکوب اعتقاد دارند.
ولی به نظر بنده معتقدم در برخورد با این مسئله در استان باید نگرشی علمی و منطقی داشت وسعی کنیم با قبول وجود این آسیبها در بین بانوان استان، علت آنها را با استفاده از روشهای علمی بشناسیم و برای حذف یا به حداقل رساندن آنها از روشهای منطقی استفاده کنیم.
خوشبختانه در استان کهگیلویه و بویراحمد انباشتهای علمی خوبی صورت گرفته است و بر اثر ارتباط با فرهنگهای مختلف به سطحی از آگاهی رسیدهایم که به حق آزادی و برابری بانوان و حق برخورداری تمامی بانوان از حقوق مادی ومعنوی اعتقاد داشته باشیم.
اعتقاد بنده بر این است که این سیاستها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق شده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این موارد داشته باشد.
ولی متاسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاستها توسط این نهاد وضع و به جامعه بانوان استان دیکته میشود، که کاری بسیار اشتباه است؛
چون تجربه نشان داده است که جوامع نوع اول در مهار بحرانهای اجتماعی بانوان موفقتر عمل کردهاند، چون مردم راهکارهای مقابله با آسیبهای اجتماعی را وضع واز آنها حمایت میکنند،
اما در جوامعی که سیاستهای اجتماعی را نهاد سیاست وضع میکند، لاجرم باید ضمانتهای اجرایی آنها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس وارد عمل میشود.
حمایت از بانوان آسیب دیده اجتماعی نیزبه سیاستهای اجتماعی مربوط است.
دراین مورد در استان نیز وقتی حمایت از بانوان آسیب دیده به طور کامل در اختیار نهاد سیاست قرار میگیرد، این نهاد از دیدگاه منافع خود به آنها نگاه میکند، اما وقتی مردم استان به حمایت از بانوان آسیب دیده میپردازند، بسیار عمیقتر و کاملتر عمل میکنند. چون مردم استان در متن این آسیبها قرار دارند، آنها را خوب میشناسند وبرای حمایت ازبانوانی که دچار بحران هستند انگیزههای قدرتمندی دارند.
---------------------------------------
سیده صدیقه کشاورز
فعال اجتماعی و فرهنگی استان.
استان ما در این بین از این اسیب درامان نبوده است.
و متاسفانه روزانه شاهد اخبار تأسف برانگیزی همچون خودسوزی، خودکشی، قتل، طلاق، و...ودر روزهای اخیر شاهدهنجارشکنی تأسف باری دراستان بودیم که موجب شدبنده به عنوان یک بانوی لر و متولد استان کهگیلویه بویراحمد با کسب اجازه ازمحضر همهی استایدمجرب حوزه جامعه شناسی وروانشناسی در این مقاله دلایل ریشهای و زمینههای پیدایش این قبیل آسیبها در بین بانوان این استان و راههای درمان و پیشگیری از آن رامورد بررسی و تحلیل قرار دهم.
آسیب شناسی اجتماعی
(social-pathology)
مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کجرویها) قائل میشوند.
واژه آسیب شناسی از دیدگاه پزشکی به فرایند ریشه یابی بیماریها گفته میشود.
آسیب اجتماعی به هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی، رسمی و غیر رسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و در نتیجه با منبع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرومی گردد.
به همین دلیل، کجروان سعی دارند کجروی ها خود را از دید ناظران قانون، اخلاق عمومی و نظم اجتماعی پنهان نمایند؛ زیرا در غیر این صورت با پیگرد قانونی، تکفیر اخلاقی، طرد اجتماعی مواجه میشوند.
آسیبهای اجتماعی که به تعبیر برخی از اندیشمندان حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی هستند، در اکثر جوامع وجود دارند و تاثیرات خود را میگذارند. اما آن چه جوامع مختلف را در این مورد از هم متفاوت میسازد، نوع نگرش این جوامع به علل به وجود آورنده آسیبها و راهکارهای اصلاح وبهبود آن است.
آسیب شناسی اجتماعی درقشربانوان استان نیزمانند سایر جوامع جهان سوم بایدبابررسی انواع مشکلات بانوان استان که در سطح اجتماع مطرح هستند بررسی شوند و باید علل مختلف آنها را از جنبههای مختلف فردی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و غیره مورد بررسی قرار دهیم.
در مورد نگرش این آسیبهای اجتماعی در بین بانوان استان، آن چه مهم است این هست که این آسیبها چرا به وجود آمدهاند؟
آیا وجود آسیبها دربین بانوان استان امری لازم وضروری است یا میتوان استانی با بانوان بدون آسیب داشت؟
پاسخ به این پرسشها مستلزم شناخت نظریههای مختلف جامعه شناسی بانوان استان و روان شناسی بانوان این خطه کهن است که هرکدام سعی درتبیین مسائل، آسیبها وبحران های اجتماعی از نظر گاههای مختلف دارند.
این دید گاهها متاثر از باورهای سیاسی و اقتصادی واجتماعی و فرهنگی استان است.
آسیبهای اجتماعی زنان دراستان ازدیدگاهای بیان شده قابل بررسی هستند :
ابتدااز دیدگاه انسان؛
اینکه همه انسانها با هر دین وآئین واعتقاد وفکرومذهب ومسلک وارتباط با جناح یا حزب خاصی یا به ترحم یا به هدایت ویا به همراهی اعتقاد دارند که به گروههای آسیب پذیر یاری نمایند مثلاً هر انسانی دوست دارد به پیر مرد یا پیرزنی کمک کند وهر انسانی دوست دارد به نابینایی کمک کند.
از دیدگاه اجتماعی ؛
اگر به این آسیبهای اجتماعی زنان استان بهموقع رسیدگی نشود افزایش جرم وجنایت بین بانوان را در پی دارد که مخرب انضباط اجتماعی است.
از جنبه سیاسی؛
که اگر توجه نشود زنان استان را به تقلید از فرهنگ بیگانگان سوق میدهد وبجای فرهنگ غنی خودی فرهنگ بیگانه ومغایر با فرهنگ استان و کشور در بین بانوان رایج میشود وبه اعتقادات دینی ومذهبی استان لطمه وارد مینماید.
در برخورد با آسیبهای اجتماعی بانوان استان تقلید کورکورانه از سایر نقاط جایز نیست به دلیل اینکه آسیبهای اجتماعی بانوان این خطه ارتباط کاملی با سنتهای استان دارد والگو برداری ازسایر نقاط دیگر صلاح نیست.
یک سوال به طور کلی مطرح هست که علت افزایش سهم بانوان در آسیبها را چگونه میتوان توضیح داد؟
میشودچنین بیان کرد که با حضور بانوان در جامعه، میتوان شاهد این بود که میزان آسیب بانوان افزایش یابد،
بین حضور بیش تربانوان در عرصههای اجتماعی و مشاغل با سهمشان از جرائم، رابطهی مستقیمی هست.
طبیعی است که همانگونه که میدانید پس از انقلاب صنعتی و تحولهای پس از آن، که تمام عرصههای زندگی افراد را در جوامع مختلف تغییر داد، حضوربانوان در همه جوامع گسترده و گستردهتر شد و درکشورواستان مانیزهمین اتفاق افتاد که موجب شده، میزان قربانیان جرائم جنسیتی، و آسیبهای اجتماعی بانوان ایران و استان کهگیلویه بویراحمد هم بار بیشتری به خود بگیرد.
حال اینکه بگوییم در استان بانوان، همواره بیش از اقایان، قربانی جرائم و آسیبهای اجتماعی هستند، نقادانه و دور از یک پنداشت علمی است؛ چراکه برای تصدیق آن، ما باید اطلاعات کاملی در طول یک دهه، از انواع جرائم، مرتکبان و آسیب دیدگان بزه داشته باشیم تا بتوانیم قضاوت کنیم.
منکر این هم نیستم که در برخی جرائم، تفکیک جنسیتی به طور کامل نمایان است؛ اما این تفاوت و واریانس همگانی نیست؛ زیرا در برخی جرائم ممکن است به نتایجی برسیم که آسیب آقایان بیشتر از بانوان استان است.
و موضوعی دیگر آیا میتوان در زمینهی جرائم و آسیبهای اجتماعی استان درصد بیشتری از جرائم را به بانوان نسبت داد؟
بانوان به دلیل ساختار روحی و فیزیکی، در جامعهی نه چندان سنتی و نه چندان مدرن استان ما، همواره مورد سرزنش قرارمیگرند. امروزه در تمام کشور، اولین قربانی آسیبهایی مانند: خشونت، همسرآزاری، ایراد صدمهی عمدی، اذیت و آزار جنسی و... بانوان هستند، و استان ما هم از این قاعده مستثنی نیست؛ اما نکتهای مهم، توجه به حقوق جنسیتی افراد است که قانون گذار، در تمام ادبیات حقوقی خود، جایی برای حمایت جنسیتی افراد کم نگذاشته است؛ هر چند کم وکاستی هایی هم هست که همواره برای رفع آنها در اینده اقدام خواهندکرد.
موضوعی دیگراینکه چرا آسیبهایی نظیر اعتیاد، ارتکاب به جرم و جنایت که در دهههای گذشته در استان، تا حدودی - حداقل هنوز به طور عمده - مردانه تلقی میشدهاند، ولی اکنون گریبان گیر بانوان شده است؟
اگر این سؤال بازپردازی شود، میرسیم به این نکته که چرا برخی جرائم دراستان در گذشته در یک جنسیت خاص کمتر بوده؛ اما اکنون بیشتر شده است.
این که بگوییم جرائم مردانه بوده و اکنون هم مردانه است و هم زنانه و حتی گاهی فقط زنانه، برداشت مناسبی نیست.
برداشت پژوهش محور، برداشتی است که متصل به عدد و آمار، آن هم در طول سالهای متمادی باشدکه متاسفانه شاهد افزایش امار ونرخ رشد بانوان استان در ارتکاب این جرائم هستیم.
نکتهی مهم این است که دربین بانوان استان، میزان مصرف مواد مخدر یا برخی موارد دیگر، در سالهای اخیر، روند افرایشی داشته است. این که چرا بانوان استان به سمت آسیبی مانند مصرف مواد مخدرو... میروند، باید هم در زمینههای فردی و هم در زمینههای اجتماعی استان بررسی شود.
نقش تکنولوژی در ساخت مواد افیونی برای بانوان گروههای سنی مختلف و عدم مقاومت دستگاهای اجرایی - یا حداقل نقش بازدارندگی- سبب شده تا درصد ارتکاب بانوان به چنین آسیبهایی به شدت رشد کند. ضمن آن که قدمهای فرهنگی لازم در این زمینه در استان برداشته نشده است.
موضوعی دیگر که آیا فقرواقتصادوشرایط اقتصادی کنونی دراستان و کشورباعث بروزچنین اسیب های اجتماعی دربین بانوان شده است؟
پاسخ این سوال نیازبه بررسی اقتصادوتاثیرهای متفاوت آن برفرهنگ وتاثیرگذاری افرادداردمیتوان گفت
هر چند دراستان فقر واقعیتی تلخ است و زن و مرد هم نمیشناسد اما فقر در بانوان، ابعاد و عمق بیشتری دارد و میتواند نقطهای بر آغاز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و تهدیدی برای سلامت کل جامعه استان باشد.
حال این سوال مطرح هست که وظیفه مسولان استان در این مورد چیست؟
حکومت خوب حکومتی است که برای حل آسیبهای اجتماعی فرمول صحیح ومنطقی همراه با نو آوری وارائه ابتکارات وخلاقیتها در جهت رسیدن به شکوفایی و در امان ماندن از این اسیب ها را داشته باشد.
سیاستهای اجتماعی استان روشهای مختلفی را در برخورد با آسیبهای اجتماعی پیشنهاد میکند.
شیوهی برخورد با این مسائل هم چنان که پیشتر گفته شد، ارتباط مستقیمی با این سیاستها دارد.
این سیاستها را هم نهادهایی که دراستان وجود دارد تعیین میکنند.
در مورد راهکارهای اصلاح وبهبود آسیبهای اجتماعی استان هم نظرگاههای مختلفی وجود دارد؛
عدهای روش انکار و پرده پوشی را تجویز میکنند وعدهای دیگر؛ به روشهای پلیسی و سرکوب اعتقاد دارند.
ولی به نظر بنده معتقدم در برخورد با این مسئله در استان باید نگرشی علمی و منطقی داشت وسعی کنیم با قبول وجود این آسیبها در بین بانوان استان، علت آنها را با استفاده از روشهای علمی بشناسیم و برای حذف یا به حداقل رساندن آنها از روشهای منطقی استفاده کنیم.
خوشبختانه در استان کهگیلویه و بویراحمد انباشتهای علمی خوبی صورت گرفته است و بر اثر ارتباط با فرهنگهای مختلف به سطحی از آگاهی رسیدهایم که به حق آزادی و برابری بانوان و حق برخورداری تمامی بانوان از حقوق مادی ومعنوی اعتقاد داشته باشیم.
اعتقاد بنده بر این است که این سیاستها هرچه بیشتر توسط نهاد آموزش و پرورش و نهاد خانواده به جامعه تزریق شده و نهاد سیاست حداقل دخالت را در این موارد داشته باشد.
ولی متاسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد نهاد سیاست قدرتمندتر است، این سیاستها توسط این نهاد وضع و به جامعه بانوان استان دیکته میشود، که کاری بسیار اشتباه است؛
چون تجربه نشان داده است که جوامع نوع اول در مهار بحرانهای اجتماعی بانوان موفقتر عمل کردهاند، چون مردم راهکارهای مقابله با آسیبهای اجتماعی را وضع واز آنها حمایت میکنند،
اما در جوامعی که سیاستهای اجتماعی را نهاد سیاست وضع میکند، لاجرم باید ضمانتهای اجرایی آنها را هم تعیین کند که در این حال استفاده از نیروهای حافظ قوانین و حامی نظام سیاسی مثل پلیس وارد عمل میشود.
حمایت از بانوان آسیب دیده اجتماعی نیزبه سیاستهای اجتماعی مربوط است.
دراین مورد در استان نیز وقتی حمایت از بانوان آسیب دیده به طور کامل در اختیار نهاد سیاست قرار میگیرد، این نهاد از دیدگاه منافع خود به آنها نگاه میکند، اما وقتی مردم استان به حمایت از بانوان آسیب دیده میپردازند، بسیار عمیقتر و کاملتر عمل میکنند. چون مردم استان در متن این آسیبها قرار دارند، آنها را خوب میشناسند وبرای حمایت ازبانوانی که دچار بحران هستند انگیزههای قدرتمندی دارند.
---------------------------------------
سیده صدیقه کشاورز
فعال اجتماعی و فرهنگی استان.