تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۱۶
کد مطلب : ۳۳۷۲۳۶
پایکوبی بر مزار برجام
۰
کبنا ؛متن ارسالی
در نظام آنارشی بینالملل روابط بین دولتها، نه بر اساس اعتماد بلکه بر اساس منافع ملی کشورها که مبتنی بر سیاست قدرت است صورت میگیرد. در روزهای اخیر موجی از بحثها پیرامون غیرقابلاعتماد خواندن طرفهای غربی در رسانهها شکلگرفته است که از حیث سیاست بینالملل جنبه کاربردی ندارد. در طول تاریخ روابط بین دولتها بر اساس منافع ملی متاثر از زمان و مکان شکلگرفته است و هیچگاه نمیتوان توافقی یافت که بر مبنای اعتماد شکلگرفته باشد. از همینروست که هنری جان تمپل، نخستوزیر دهه۶۰ قرن نوزدهم انگلستان گفت: دوست و دشمنی دائمی نداریم بلکه منافع ملی دائمی داریم.
نگاه پرهیز از تعامل که در روزهای اخیر در صدر رسانهها و بیان مدیران اجرایی که اکثراً مخالفان همیشگی گفتوگو بودند بیش از آنکه از دلواپسی برای منافع ملی باشند، ابزاری است برای عرضاندام و تسلط گفتمان سیاسی خود برای به چالش کشیدن تفکر رقیب.
دولتها بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی خود درصدد اتحاد و ائتلاف حرکت میکنند تا از این راه به کسب امنیت و رفاه بیشتر دست یابند. لذا با انتخاب عقلانی بین گزینههای موجود به کمهزینهترین انتخابی که منافعشان را تامین میکند دست میزنند، که البته این انتخاب میتواند متاثر از زمان و مکان دچار تغییر و تحول شود. نمونههای تاریخی بسیاری از این نوع وجود دارد که روابط بین کشورها در شرایط مختلف از دوستی به دشمنی و بالعکس تبدیلشده است.
توافق بین ایران و ۵+۱ نیز از این قاعده مستثنا نیست. بارها شاهد اظهارنظر تمامی طرفهای غربی مذاکرات مبنی بر اینکه این توافق بر اساس اعتماد شکل نگرفته است بودیم و از طرفی ایران هم پایبندی خود در توافق را نه بر اساس اعتماد متقابل بلکه در گروی تامین منافع خود از سوی طرف غربی میدانست. ازیکطرف ایران نیازمند توافق بود تا برای کسب امنیت و بقای خویش هم از برخورد نظامی با آمریکا دوری جوید و هم با توسعه روابط اقتصادی با اروپا فضایی برای بهبود شرایط اقتصادی کشور ایجاد کند. از طرف دیگر اروپا نیز به بازار ایران دست مییافت و آمریکا هم به کاهش تنش و ثبات و امنیت در خاورمیانه امیدوار. تاریخچه پر از تنفر و بیاعتمادی بین ایران و غرب چه جایی برای توافقی بر اساس اعتماد بر جای میگذاشت و چه تغییر در سالهای اخیر بین طرفین شکلگرفته بود که یکشبه تمامی مشکلات را حلوفصل و به هم اعتماد کنند!؟ بنابراین نه خروج آمریکا از برجام و نه مجوز روسیه به اسرائیل برای بمباران مواضعی در سوریه ربطی به اعتماد یا غیر اعتماد بودن در روابط خارجی ندارد. به عبارتی اساساً اعتماد در روابط بین دول محلی از اِعراب ندارد.
بنابراین نگاه غیر کارکردگرای برخی از مدیران اجرایی را میتوان ابزاری پوپولیستی در دستان جناح و دولتمردانی دانست که پیشازاین نیز مخالف گفتوگو و دیپلماسی بودند. جریانی که منافع خود را در تنش و تحریم میبینند در تلاشاند تا با تحدید دیپلماسی وبیاعتبار کردن دستگاه وزارت امور خارجه، گفتوگو و تعامل را به انزوا کشند و گفتمان تنش را بر عرصه سیاست خارجی غالب کنند. تضعیف دستگاه دیپلماسی به تفوق گفتمان نظامیگری خواهد انجامید و نتیجتاً بیش از آنکه شاهد فعالیتهای وزیر امور خارجه در عرصه سیاست خارجی باشیم، اقدامات دستگاههای غیرمرتبط را در این عرصه به نظاره خواهیم نشست. برهم خوردن توازن بین دستگاههای مذکور به سود دستگاههایی مانند واحدهای نظامی روندی است که قبل از همه جنگها در طول تاریخ اتفاق افتاده است. جریانی که هویت خود را در آن میبیند با استفاده از ترویج نگاههای غیر تخصصی درصدد برتری بر جریان رقیب است تا به ظن خود آخرین میخ را بر تابوت تنها دستاورد دولت یازدهم و دوازدهم بکوبد. دستاوردی که مخالفان داخلی و خارجی دست در دست هم امید پایکوبی بر مزارش را دارند.
----------------------------
علی تقوی
----------------------------
در نظام آنارشی بینالملل روابط بین دولتها، نه بر اساس اعتماد بلکه بر اساس منافع ملی کشورها که مبتنی بر سیاست قدرت است صورت میگیرد. در روزهای اخیر موجی از بحثها پیرامون غیرقابلاعتماد خواندن طرفهای غربی در رسانهها شکلگرفته است که از حیث سیاست بینالملل جنبه کاربردی ندارد. در طول تاریخ روابط بین دولتها بر اساس منافع ملی متاثر از زمان و مکان شکلگرفته است و هیچگاه نمیتوان توافقی یافت که بر مبنای اعتماد شکلگرفته باشد. از همینروست که هنری جان تمپل، نخستوزیر دهه۶۰ قرن نوزدهم انگلستان گفت: دوست و دشمنی دائمی نداریم بلکه منافع ملی دائمی داریم.
نگاه پرهیز از تعامل که در روزهای اخیر در صدر رسانهها و بیان مدیران اجرایی که اکثراً مخالفان همیشگی گفتوگو بودند بیش از آنکه از دلواپسی برای منافع ملی باشند، ابزاری است برای عرضاندام و تسلط گفتمان سیاسی خود برای به چالش کشیدن تفکر رقیب.
دولتها بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی خود درصدد اتحاد و ائتلاف حرکت میکنند تا از این راه به کسب امنیت و رفاه بیشتر دست یابند. لذا با انتخاب عقلانی بین گزینههای موجود به کمهزینهترین انتخابی که منافعشان را تامین میکند دست میزنند، که البته این انتخاب میتواند متاثر از زمان و مکان دچار تغییر و تحول شود. نمونههای تاریخی بسیاری از این نوع وجود دارد که روابط بین کشورها در شرایط مختلف از دوستی به دشمنی و بالعکس تبدیلشده است.
توافق بین ایران و ۵+۱ نیز از این قاعده مستثنا نیست. بارها شاهد اظهارنظر تمامی طرفهای غربی مذاکرات مبنی بر اینکه این توافق بر اساس اعتماد شکل نگرفته است بودیم و از طرفی ایران هم پایبندی خود در توافق را نه بر اساس اعتماد متقابل بلکه در گروی تامین منافع خود از سوی طرف غربی میدانست. ازیکطرف ایران نیازمند توافق بود تا برای کسب امنیت و بقای خویش هم از برخورد نظامی با آمریکا دوری جوید و هم با توسعه روابط اقتصادی با اروپا فضایی برای بهبود شرایط اقتصادی کشور ایجاد کند. از طرف دیگر اروپا نیز به بازار ایران دست مییافت و آمریکا هم به کاهش تنش و ثبات و امنیت در خاورمیانه امیدوار. تاریخچه پر از تنفر و بیاعتمادی بین ایران و غرب چه جایی برای توافقی بر اساس اعتماد بر جای میگذاشت و چه تغییر در سالهای اخیر بین طرفین شکلگرفته بود که یکشبه تمامی مشکلات را حلوفصل و به هم اعتماد کنند!؟ بنابراین نه خروج آمریکا از برجام و نه مجوز روسیه به اسرائیل برای بمباران مواضعی در سوریه ربطی به اعتماد یا غیر اعتماد بودن در روابط خارجی ندارد. به عبارتی اساساً اعتماد در روابط بین دول محلی از اِعراب ندارد.
بنابراین نگاه غیر کارکردگرای برخی از مدیران اجرایی را میتوان ابزاری پوپولیستی در دستان جناح و دولتمردانی دانست که پیشازاین نیز مخالف گفتوگو و دیپلماسی بودند. جریانی که منافع خود را در تنش و تحریم میبینند در تلاشاند تا با تحدید دیپلماسی وبیاعتبار کردن دستگاه وزارت امور خارجه، گفتوگو و تعامل را به انزوا کشند و گفتمان تنش را بر عرصه سیاست خارجی غالب کنند. تضعیف دستگاه دیپلماسی به تفوق گفتمان نظامیگری خواهد انجامید و نتیجتاً بیش از آنکه شاهد فعالیتهای وزیر امور خارجه در عرصه سیاست خارجی باشیم، اقدامات دستگاههای غیرمرتبط را در این عرصه به نظاره خواهیم نشست. برهم خوردن توازن بین دستگاههای مذکور به سود دستگاههایی مانند واحدهای نظامی روندی است که قبل از همه جنگها در طول تاریخ اتفاق افتاده است. جریانی که هویت خود را در آن میبیند با استفاده از ترویج نگاههای غیر تخصصی درصدد برتری بر جریان رقیب است تا به ظن خود آخرین میخ را بر تابوت تنها دستاورد دولت یازدهم و دوازدهم بکوبد. دستاوردی که مخالفان داخلی و خارجی دست در دست هم امید پایکوبی بر مزارش را دارند.
----------------------------
علی تقوی
----------------------------