تاریخ انتشار
جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۲۶
کد مطلب : ۳۰۰۱۳۵
سندروم فراحزبی و برادر کشی سیاسی؛ (تاجگردونیها، پشیمانم، دوران نبیزاده و سید قدرت)
۰
کبنا ؛احسان رحمانی
در کشور عزیز ما ایران در درازای تاریخ آزادی خواهی و گرایش به سمت دموکراسی با فراز و فرودهای بیشمار همراه بوده و شاید اگرسابقه آنرا هم پای تمدن این مرز و بوم بنامیم اغراق نکردهایم. ولی به طور دقیق از انقلاب مشروطه دموکراسی خواهی به معنای امروزی ظهور کرد که پس از کش و قوسهای فراوان و چماقهایی که بر گرده آزادی خواهی زده شد کمی رنگ باخت و به صورت آتشی زیر خاکستر درآمد. با نگاهی به تاریخ نه چندان دور پهلوی میتوان اینچنین استنباط کرد که ندادن فضا به احزاب و سخت گیریهای سیاسی منجر به اعتراضات گسترده مردمی و شکل گیری تودههای ملی و مذهبی و در نهایت منجر به زوال این سلسله گردید و به انقلاب اسلامی مبدل گشت. اگرچه در قانون اساسی فعالیت احزاب آزاد است ولی در ابتدای انقلاب به دلیل شرایط حساس کشور و در ادامه جنگ هشت ساله نمیتوان تحرک خاصی در فعالیت احزاب آن مقطع دید. متعاقب آن با شروع دولت سازندگی هم پای فعالیتهای عمرانی تحرکات حزبی بیشتری دیده شد که منجر به پیروزی خیره کننده دوم خردادیها و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ گردید. اگرچه دوران اصلاحات را به جرات میتوان بهترین دوران مدیریتی کشور به لحاظ فعالیت احزاب، سلامت اداری، انضباط مالی و بهبود معیشت مردم دانست ولیکن چالشهای سیاسی هم چنان با شدت و ضعف وجود داشت. در همان ایام که دولت و مجلس با هم هماهنگ بودند اصلاح طلبان اصیل زیا دی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و خطوط قرمز دولت دوستان نبود!! طبیعتاً اگر جایی بحث امنیت نظام مطرح بود حزب و گرایش سیاسی به گوشه رینگ هدایت میشد! فراموش کردن قشر متوسط و پایین جامعه که کمتر سیاسی بودند پس از هشت سال منجر به ظهور یک شخص به ظاهر مستقل ولی با حمایت پرشور اصولگرایان گردید. فردی که با شعارهای خود مردم عادی را به سمت خود سوق داد. در کنار نقاط مثبت و البته تاریک و به نوعی نابودی احزاب و سوء مدیریت آن دوران از خصلتهای این رئیس جمهور میتوان حمایت بی چون و چرا از یاران نزدیک خود دانست که خوب یا بد همچنان ادامه دارد و حتی به قیمت زیر سؤال بردن ساختارهای نظام منتهی گردیده و در قامت یک اصلاح طلب مدنظر اصولگرایان نمود پیدا کرده است!! در عین واقعیت آنچنان که باید و شاید اصولگرایان از این شخص اعلام برائت نکردهاند و نکته ای که میخواهم با صداقت به آن اشاره کنم این است که ما اصلاح طلبان همچنین مرامی کمتر داشتهایم!! به عنوان مثال و در سطح شهرستان خودمان گچساران با نگاهی گذرا به پنج الی شش سال اخیر اگرچه نماینده ای خدوم پرتلاش و توانمند بنام غلام رضا تاجگردون در کسوت نمایندگی و زمامداری شهر حضور دارد ولیکن مشکلاتی نیز قابل کنکاش و تحلیل است. تاجگردون خود را اصلاح طلب مینامد در عین حال بر ارجحیت منافع مردم بر منافع حزبی تاکید کرده است. شاید نمود آن را در حضور دیگر گرایشات سیاسی در مناصب مدیریت شهرستان بتوان دید! به طور مشخص اگر فکر کنیم که شایستگان اصولگرا و مستقلها بر کرسیها جلوس کردهاند قطعاً به خطا رفتهایم و تنها فرا حزبی بودن را بد فهمیدهایم! یاران اصلی تقریباً به کنار رفتهاند و منفعت طلبان پیشی گرفتهاند. کسانی که برای رسیدن به منافع و مطامع خود دست به هر کاری میزنند و با هر شرایطی خود را تطبیق میدهند گاهی به راست راهنما میزنند گاهی به چپ!! اصلاح طلبان و تاجگردونی ها معنای حمایت از هم را یا نفهمیدهاند یا نمیخواهند بفهمند! در حالیکه اگرنگاهی گذرا به دوران مرحوم نبی زاده، جعفری و سید قدرت بیندازیم عکس آن را مشاهده خواهیم کرد! در آن دوران نیروهای منتسب به نماینده به شدت از هم حمایت میکردند. از دید اینجانب این نوع نگرش و فراحزبی بودن اینچنینی در درازمدت محکوم به شکست است. نمونه سطح بالای دیگر آنرا در انتخابات ریاست جمهوری گذشته شاهد بودیم که هنوز یک سال از انتخابات ۲۹ اردیبهشت نمیگذرد ولی به دلیل عدم تحقق بسیاری از وعدهها نارضایتیها شدت گرفته و حتی در فضای مجازی کار به پویش** پشیمانم** یا **پشیمان نیستم** کشیده شده است. در اینجا بحث بر سر این مسئله نیست که شرایط سخت انتخاب بین گزینهها منتهی به این تصمیم گردیده و اینکه اگر فلان فرد پیروز انتخابات میشد چه نتیجه ای در بر داشت، بحث بر سر کم رنگ شدن نقش احزاب و گاها کشتن آن است! مجدد به شرایط شهرستان برگردیم! به معنای واقعی کلمه در کنار پیچیدگیهای سیاسی کار در مناطقی که تفکرات قومی قبیله ای حکمفرماست بس دشوار است. نماینده اگر نتواند نظر همه قشرها را تأمین کند اگر بالاترین خدمات را داشته باشد باز محکوم به شکست است! اگر نماینده صرفاً به اقوام خاصی توجه کند و دیگران را فراموش کند بلایی که بر سر اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به دلیل فراموشی اقشار ضعیف جامعه آمد، بر سرش میآید! در کل فراحزبی بودن و سندروم برادرکشی سیاسی با قرار دادن شرایط مختلف در کنار هم، تنها باعث سرخوردگی مردم و گاها قهر آنان با صندوق رأی خواهد شد و حتی میتواند منجر به ظهور یک پوپولیست در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده شود!. نبود احزاب مستقل و قوی و ریشه دار باعث پیدایش گرگانی در لباس میش خواهد شد. کمتر فرد اشنا به سیاست است که انتقادات وارد بر فراکسیون امید را نداند. ولی به معنای واقعی تعداد اصلاح طلبان مجلس کمتر از صد نفر است چرا که فراحزبی ها از مشک اصلاحات نوشیدند و بعداً آنرا لگد زدند! البته در کنار ابراز این نظرات، شرایط حساس و سخت تأیید صلاحیتها را نباید فراموش کرد. اما آن چیزی که هویداست وجود احزاب سیاسی قوی میتواند به اصلاح ساختارهای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی کمک شایانی نماید. در حال حاضر غیر از چند کشور عربی در دیگر کشورها احزاب نقش اساسی در تحولات کشورشان ایفا مینمایند و امیدواریم این مسئله در کشور ما نیز نمود بیشتری پیدا کند و نترسیم از فعالیت احزاب، تا شاهد شکوفایی و ظهور افراد شایسته برای مناصب مهم باشیم. این سری عرایض حاصل بررسیهای مردم شناسی، تحلیلهای سیاسی و پایش تحولات جامعه از سوی حقیر بوده و قابلیت تعمیم به دیگر افکار شهرستان یا کشور را ندارد در عین حال دوستان، بزرگان، صاحب نظران و خبرگان سیاسی میتوانند آنرا مورد تأیید، نقد یا جواب قرار دهند و در این راه ما را مورد لطف و راهنمایی خود قرار دهند
یاحق
در کشور عزیز ما ایران در درازای تاریخ آزادی خواهی و گرایش به سمت دموکراسی با فراز و فرودهای بیشمار همراه بوده و شاید اگرسابقه آنرا هم پای تمدن این مرز و بوم بنامیم اغراق نکردهایم. ولی به طور دقیق از انقلاب مشروطه دموکراسی خواهی به معنای امروزی ظهور کرد که پس از کش و قوسهای فراوان و چماقهایی که بر گرده آزادی خواهی زده شد کمی رنگ باخت و به صورت آتشی زیر خاکستر درآمد. با نگاهی به تاریخ نه چندان دور پهلوی میتوان اینچنین استنباط کرد که ندادن فضا به احزاب و سخت گیریهای سیاسی منجر به اعتراضات گسترده مردمی و شکل گیری تودههای ملی و مذهبی و در نهایت منجر به زوال این سلسله گردید و به انقلاب اسلامی مبدل گشت. اگرچه در قانون اساسی فعالیت احزاب آزاد است ولی در ابتدای انقلاب به دلیل شرایط حساس کشور و در ادامه جنگ هشت ساله نمیتوان تحرک خاصی در فعالیت احزاب آن مقطع دید. متعاقب آن با شروع دولت سازندگی هم پای فعالیتهای عمرانی تحرکات حزبی بیشتری دیده شد که منجر به پیروزی خیره کننده دوم خردادیها و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ گردید. اگرچه دوران اصلاحات را به جرات میتوان بهترین دوران مدیریتی کشور به لحاظ فعالیت احزاب، سلامت اداری، انضباط مالی و بهبود معیشت مردم دانست ولیکن چالشهای سیاسی هم چنان با شدت و ضعف وجود داشت. در همان ایام که دولت و مجلس با هم هماهنگ بودند اصلاح طلبان اصیل زیا دی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و خطوط قرمز دولت دوستان نبود!! طبیعتاً اگر جایی بحث امنیت نظام مطرح بود حزب و گرایش سیاسی به گوشه رینگ هدایت میشد! فراموش کردن قشر متوسط و پایین جامعه که کمتر سیاسی بودند پس از هشت سال منجر به ظهور یک شخص به ظاهر مستقل ولی با حمایت پرشور اصولگرایان گردید. فردی که با شعارهای خود مردم عادی را به سمت خود سوق داد. در کنار نقاط مثبت و البته تاریک و به نوعی نابودی احزاب و سوء مدیریت آن دوران از خصلتهای این رئیس جمهور میتوان حمایت بی چون و چرا از یاران نزدیک خود دانست که خوب یا بد همچنان ادامه دارد و حتی به قیمت زیر سؤال بردن ساختارهای نظام منتهی گردیده و در قامت یک اصلاح طلب مدنظر اصولگرایان نمود پیدا کرده است!! در عین واقعیت آنچنان که باید و شاید اصولگرایان از این شخص اعلام برائت نکردهاند و نکته ای که میخواهم با صداقت به آن اشاره کنم این است که ما اصلاح طلبان همچنین مرامی کمتر داشتهایم!! به عنوان مثال و در سطح شهرستان خودمان گچساران با نگاهی گذرا به پنج الی شش سال اخیر اگرچه نماینده ای خدوم پرتلاش و توانمند بنام غلام رضا تاجگردون در کسوت نمایندگی و زمامداری شهر حضور دارد ولیکن مشکلاتی نیز قابل کنکاش و تحلیل است. تاجگردون خود را اصلاح طلب مینامد در عین حال بر ارجحیت منافع مردم بر منافع حزبی تاکید کرده است. شاید نمود آن را در حضور دیگر گرایشات سیاسی در مناصب مدیریت شهرستان بتوان دید! به طور مشخص اگر فکر کنیم که شایستگان اصولگرا و مستقلها بر کرسیها جلوس کردهاند قطعاً به خطا رفتهایم و تنها فرا حزبی بودن را بد فهمیدهایم! یاران اصلی تقریباً به کنار رفتهاند و منفعت طلبان پیشی گرفتهاند. کسانی که برای رسیدن به منافع و مطامع خود دست به هر کاری میزنند و با هر شرایطی خود را تطبیق میدهند گاهی به راست راهنما میزنند گاهی به چپ!! اصلاح طلبان و تاجگردونی ها معنای حمایت از هم را یا نفهمیدهاند یا نمیخواهند بفهمند! در حالیکه اگرنگاهی گذرا به دوران مرحوم نبی زاده، جعفری و سید قدرت بیندازیم عکس آن را مشاهده خواهیم کرد! در آن دوران نیروهای منتسب به نماینده به شدت از هم حمایت میکردند. از دید اینجانب این نوع نگرش و فراحزبی بودن اینچنینی در درازمدت محکوم به شکست است. نمونه سطح بالای دیگر آنرا در انتخابات ریاست جمهوری گذشته شاهد بودیم که هنوز یک سال از انتخابات ۲۹ اردیبهشت نمیگذرد ولی به دلیل عدم تحقق بسیاری از وعدهها نارضایتیها شدت گرفته و حتی در فضای مجازی کار به پویش** پشیمانم** یا **پشیمان نیستم** کشیده شده است. در اینجا بحث بر سر این مسئله نیست که شرایط سخت انتخاب بین گزینهها منتهی به این تصمیم گردیده و اینکه اگر فلان فرد پیروز انتخابات میشد چه نتیجه ای در بر داشت، بحث بر سر کم رنگ شدن نقش احزاب و گاها کشتن آن است! مجدد به شرایط شهرستان برگردیم! به معنای واقعی کلمه در کنار پیچیدگیهای سیاسی کار در مناطقی که تفکرات قومی قبیله ای حکمفرماست بس دشوار است. نماینده اگر نتواند نظر همه قشرها را تأمین کند اگر بالاترین خدمات را داشته باشد باز محکوم به شکست است! اگر نماینده صرفاً به اقوام خاصی توجه کند و دیگران را فراموش کند بلایی که بر سر اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به دلیل فراموشی اقشار ضعیف جامعه آمد، بر سرش میآید! در کل فراحزبی بودن و سندروم برادرکشی سیاسی با قرار دادن شرایط مختلف در کنار هم، تنها باعث سرخوردگی مردم و گاها قهر آنان با صندوق رأی خواهد شد و حتی میتواند منجر به ظهور یک پوپولیست در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده شود!. نبود احزاب مستقل و قوی و ریشه دار باعث پیدایش گرگانی در لباس میش خواهد شد. کمتر فرد اشنا به سیاست است که انتقادات وارد بر فراکسیون امید را نداند. ولی به معنای واقعی تعداد اصلاح طلبان مجلس کمتر از صد نفر است چرا که فراحزبی ها از مشک اصلاحات نوشیدند و بعداً آنرا لگد زدند! البته در کنار ابراز این نظرات، شرایط حساس و سخت تأیید صلاحیتها را نباید فراموش کرد. اما آن چیزی که هویداست وجود احزاب سیاسی قوی میتواند به اصلاح ساختارهای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی کمک شایانی نماید. در حال حاضر غیر از چند کشور عربی در دیگر کشورها احزاب نقش اساسی در تحولات کشورشان ایفا مینمایند و امیدواریم این مسئله در کشور ما نیز نمود بیشتری پیدا کند و نترسیم از فعالیت احزاب، تا شاهد شکوفایی و ظهور افراد شایسته برای مناصب مهم باشیم. این سری عرایض حاصل بررسیهای مردم شناسی، تحلیلهای سیاسی و پایش تحولات جامعه از سوی حقیر بوده و قابلیت تعمیم به دیگر افکار شهرستان یا کشور را ندارد در عین حال دوستان، بزرگان، صاحب نظران و خبرگان سیاسی میتوانند آنرا مورد تأیید، نقد یا جواب قرار دهند و در این راه ما را مورد لطف و راهنمایی خود قرار دهند
یاحق