به مدیریت های ناکارآمد پایان دهید
6 آبان 1396 ساعت 10:35
پوریا بامشاد*
تب و تاب توسعه و فرار از محرومیت سالهاست که استان کهگیلویه و بویراحمد را فرا گرفته است به طوری که واژه «توسعه»، «کمک به توسعه»، «بالا بردن شاخصهای توسعه»، «فرار از محرومیت» و دهها واژه دیگر تکیه کلام مدیران دولتی اعم از کشور
ی و استانی شده است و هر کدام به زبانی و با ادبیاتی خاص به این موارد اشاره میکنند و این امر به بحث و جدلهای بی پایانی در جلسات متفاوت اداری تبدیل شده است اما علیرغم این بحث و جدلها که برای رسیدن به کعبه آمال صورت میگیرد چندان توجهی به بحث جدی مبادی و مبانی توسعه و ماهیت و غایت آن نشده است. تا کنون زلف توسعه در این استان را به مسائل اقتصادی گره زدهاند و به این نکته توجه نشده است که رشد اقتصادی (ولو به شرط تحقق) اگر در زندگی افراد جامعه تحول و یا تغییرات مادی و فرهنگی ایجاد ننماید مساله توسعه نمیتواند جدی تلقی شود.
بنابراین به نظر میرسد توسعه را باید از چهار چوب محدویت های اقتصادی خارج و در سطح وسیع تری مطرح کرد. استان کهگیلویه و بویراحمد به طور طبیعی از یک سری مواهب و عنایت خداوندی برخوردار است و پتانسیلهای بالقوه ای را در خود جای داده است.
اگر به نظریه کارشناسان اقتصادی توجه بیشتر داشته باشیم سه رکن اساسی در توسعه یعنی زمین، کار و نیروی انسانی در این استان مهیا بوده و میتواند زمینه توسعه این استان باشد اما رکن چهارم و اساسی توسعه در نظریه اقتصاددانان «مدیریت» است و تجربه نشان داده است که سه رکن اول زمانی سودمند واقع میشوند که در اختیار مدیران توانمند قرار گیرد. بی شک مدیریت یکی از مهمترین عوامل توسعه است که در راستای کمک به حل مشکلات و در جهت چاره جویی برای این مشکلات ایجاد شده است و میتوان مدیریت را فرآیند هماهنگ کردن نیروها، منابع مادی و غیر مادی در جهت نیل به اهداف سازمان تعریف کرد. این مدیت نه علم صرف است که بتوان آن را از میان کتابها و جزوههای دانشگاهی جستجو کرد و نه هنر صرف است که که بدون داشتن آموزشهای آکادمیک و دانشگاهی قادر به اجرای آن بود. لذا مدیریت نیازمند علم و هنر است تا بتواند وظایف پنچگانه مدیریتی را به خوبی اجرایی نمود.
بنابراین ارتباط میان مدیریت و توسعه ارتباطی تنگاتنگ و مستقیم است که متاسفانه در بسیاری موارد نادیده گرفته شده و با تبدیل کردن مدیریتها در استان به شرکتهای سهامی، این مهم نادیده گرفته شده و روند توسعه در استان را کمرنگ و شاید هم بتوان گفت بی رنگ نموده است.
آنجا که شایسته سالاری در سایه خط کشیهای ساختگی و غلط حزبی، سیاسی، گروهی، طایفه ای و قومی به مسلخ برده شد و افراد ضعیف و ناتوان در مدیریت با استفاده از رانتهای خط کشی شده بر صندلیهای مدیریتی تکیه زدند و توسعه این استان را از ریل خود خارج نمودند، مدیریت توسعه نادیده گرفته شد چرا که اگر مدیریت توسعه را به فرآیند برنامه ریزی، سازماندهی انتخاب کارگزاران و هدایت و کنترل روند توسعه معنا نماییم متوجه خواهیم شد که زنجیرهای توسعه و مدیریت به همدیگر وصل شدهاند و و اگر بخواهیم به توسعه دست پیدا کنیم تأثیر متقابل توسعه و مدیریت را نمیتوانیم کم اهیمت جلوه دهیم.
اما آنچه که امروز در برخی از مدیریتهای مختلف در استان مشاهده میکنیم پاره شدن زنجیر مدیریت و توسعه است که نتایج آن را سالهاست که مردم این استان به چشم خود دیدهاند و با گوشت و استخوان خود آن را لمس کردهاند. مدیریتهایی که باعث شده است تا روحیه بی علاقه شدن نسبت به کارو سکون و انجماد در رفتار افراد در درون سازمان ایجاد شود و چرخهای توسعه در این استان از کار بیفتد و زنگ بزند.
اگر بخواهیم به نمونه ای در این زمینه اشاره کنیم میتوان به مراکز تولیدی در استان نگاهی بیاندازیم تا تبدیل شدن شهرکهای صنعتی استان به لانه عنکبوتها را از نزدیک بیشتر مشاهده کنیم تا قفلهای زنگ زده کارگاههای تولیدی استان یا از زنگ خوردن زنجیرهای تولیدی در این کارگاهها را بیش از پیش مشاهده کنیم.
حال بعد از گذشت سالها و به کما رفتن امید توسعه در این استان، سخنان مدیریت ارشد استان و دست گذاشتن بر نقطه اساسی و مهم کند بودن توسعه در استان یعنی مدیریت، جان تازه ای به امیدهای این مردم داده است. آنجه که علی محمد احمدی در اولین سفر شهرستانی خود در شورای اداری کهگیلویه که محرومیت و عدم توسعه کهیگلویه را نه از بی مهری نظام و انقلاب بلکه از بی توجهی، بی تدبیری، کم کاری و نبود مسوولیت پذیری برخی از مدیران میداند و انگشت خود را بر نقطه حساس و کلیدی عدم توسعه یافتگی در این استان میگذارد و وضعیت موجود استان را نتیجه بی مستولیتی حاکم بر رفتار برخی از مدیران میداند.
مدیریت ارشد استان در آیین تکریم و معارفه شهرداران یاسوج نیز بر یخشی دیگر از ناکارآمدی مدیریت در استان به صورت تلویحی اشاره میکند و نگاههای قومیتی، گروهی، جناحی و طایفه ای را نقطه انحراف در مدیریت میداند و از دیگران میخواهد که در این زمینه با ظرافت و تیزبینی مواظب این انحراف باشد.
به درستی که علی محمد احمدی این نقطه ضعف در استان را به خوبی تشخیص داده است آنجا که مشکل این استان را نه پول و اعتبار که مدیریتی میداند. حال احمدی با کوله باری از تجربه دانشگاهی و نمایندگی در مجلس شورای اسلامی و ردههای مختلف مدیریتی درد را در این استان تشخیص داده و اولین گام را خوب و محکم برداشته است. اما صرفاً تشخیص درد کافی نیست و درد مدیریتی در این استان که حلقه مفقوده توسعه نامیده میشود نیازمند درمان و اقدامی عاجل و فوری است و مردم انتظار دارند مدیریت ارشد استان با ظرافت و تیزبینی که از دیگران خواستهاند خودشان نیز عمل نمایند و به مدیریتهای ناکارآمد و ناتوان در این استان پایان دهد.
شاید افقهای توسعه به این استان و مردم لبخند بزند و رتبه استان در شاخصهای توسعه تکانی بخورد.
*امیدمردم
کد مطلب: 287407