تاریخ انتشار
شنبه ۴ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۶
کد مطلب : ۲۱۸۶۹۸
آقای فریدون داوری؛ برای خودتان شعری بسرایید!
۰
کبنا ؛احمد جعفری سیرت
فعل سیاسی مانند هر عمل دیگری دارای اصول و قواعدی است، که هر کس وارد این حوزه میشود، میطلبد به حداقلهای آن پایبند باشد.
همخوانی گفتار و عمل و ثبات شخصیت از بدیهیات کار کردن در هر وادیای است و اختصاص به حوزهای خاص ندارد. به ویژه آنکه گسترش و تنوع رسانههای مجازی و ثبت و ضبط رخدادها و قابلیت نشر آنها موجب شده است کار کردن در حوزهی سیاسی به مراتب سختتر و حساستر باشد.
حضور فریدون داوری در همایش «خودباوری و وادادگی» و همراهی با مهرداد بذرپاش، نمادی از سستی بنیانهای سیاست در استان است که مرزهای بدرفتاری سیاسی را رد کرده است.
اگر چه پرداختن به اینچنین مواردی شاید در حوصلهی خوانندهها نگنجد و لکن بخشی از رسالت رسانه آن است که با آگاهی بخشی ماهیت واقعی افراد را مشخص کرده و هزینهی اینچنین عهد شکنیهای تشکیلاتی را که به فرصت طلبی شبیه هست را بالا ببرد.
تقریبا یک سال پیش در چنین مجالی بود که فریدون داوری در مصاحبهای در راستای اعلام آمادگی برای کاندیدا شدن مجلس خود را ترکش خوردهی میدان اصلاحات معرفی کرد که در این راه هزینه داده است و اعلام کرد مواضع اصلاح طلبانه دارد.
اما در جریان انتخابات مجلس این فریدون داوری بود که به عنوان پیش سخنران و گاها مجری و گاها سراینده سطوری فی البداهه که به ظاهر شعر جلوه میدادند برای عدل هاشمیپور یکی از نمادهای مدیریت احمدی نژادی رسما اعلام کرد که ترکشی در کار نبوده است و اگر بوده است بیخیال ترکشها که هم اینک هنگامه فرصت هاست.
پیشتر تصور آن بود که فریدون داوری آمده است تا لطف حاج هاشمیپور را در روزهای سخت گذشته جبران کند و یا بیشتر یک انتخاب با دید قومی و منطقهای است و از آنجا که بخش زیادی از اصلاح طلبان به آن دچار شدهاند، زیاد جای بحث و حدیث ندارد.
اما رفتارشناسی ایشان در همایش اخیر این گزارهی غیر قابل پذیرش را برای افکار عمومی برجای میگذارد که چطور شخصی که در نهان و گاهی در عیان خود را اصلاح طلب معرفی میکند، به همراه بذرپاش بازماندهای و برآمدهای از فرصتهای رانتی، جلوس و نشین کند.
آن هم در این شرایط سخت دولت که حلقهها ی قدرت، اتاقهای فکر تشکیل دادهاند و با بیانصافی تمام همت به تخریب دولت بستهاند.
آقای داوری باید به حرمت ادبیات هم که شده باشد تعریف مشخصی از کار سیاسی، موضع سیاسی و فرصت طلبی ارایه دهد تا برای همگان روشن شود شخصیتی که وجههی فرهنگی آن بر وجههی سیاسی در حافظه برخی از مردم که شناختشان از افراد به همان خطابه خوانی در فاتحه خوانی خلاصه میشود بارزتر است و سالها آنتن رسانهی دولتی را در اختیار دارد و افاضهی اخلاق و کنایه و ضرب المثل میکند، چطور بیمهابا و بیتوجه به رفتار گذشتهی خود دچار استحاله شده است؟
البته این تغییرات مواضع از طرف آقای داوری مسبوق به سابقه است. ایشان همراهی و مجریگری کروبی و خاتمی را در رزومهی کاری خود دارد و همچنین مجریگری برای محمود احمدینژاد و حمایت از هدایت خواه و لابیگری گسترده برای سمت مدیر کلی ارشاد را هم باید به رفتارهای پارادوکسی آقای داوری اضافه کرد.
این کارنامهی پر از تضاد آقای داوری که به قول خودشان نماد استان هستند را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
فعل سیاسی مانند هر عمل دیگری دارای اصول و قواعدی است، که هر کس وارد این حوزه میشود، میطلبد به حداقلهای آن پایبند باشد.
همخوانی گفتار و عمل و ثبات شخصیت از بدیهیات کار کردن در هر وادیای است و اختصاص به حوزهای خاص ندارد. به ویژه آنکه گسترش و تنوع رسانههای مجازی و ثبت و ضبط رخدادها و قابلیت نشر آنها موجب شده است کار کردن در حوزهی سیاسی به مراتب سختتر و حساستر باشد.
حضور فریدون داوری در همایش «خودباوری و وادادگی» و همراهی با مهرداد بذرپاش، نمادی از سستی بنیانهای سیاست در استان است که مرزهای بدرفتاری سیاسی را رد کرده است.
اگر چه پرداختن به اینچنین مواردی شاید در حوصلهی خوانندهها نگنجد و لکن بخشی از رسالت رسانه آن است که با آگاهی بخشی ماهیت واقعی افراد را مشخص کرده و هزینهی اینچنین عهد شکنیهای تشکیلاتی را که به فرصت طلبی شبیه هست را بالا ببرد.
تقریبا یک سال پیش در چنین مجالی بود که فریدون داوری در مصاحبهای در راستای اعلام آمادگی برای کاندیدا شدن مجلس خود را ترکش خوردهی میدان اصلاحات معرفی کرد که در این راه هزینه داده است و اعلام کرد مواضع اصلاح طلبانه دارد.
اما در جریان انتخابات مجلس این فریدون داوری بود که به عنوان پیش سخنران و گاها مجری و گاها سراینده سطوری فی البداهه که به ظاهر شعر جلوه میدادند برای عدل هاشمیپور یکی از نمادهای مدیریت احمدی نژادی رسما اعلام کرد که ترکشی در کار نبوده است و اگر بوده است بیخیال ترکشها که هم اینک هنگامه فرصت هاست.
پیشتر تصور آن بود که فریدون داوری آمده است تا لطف حاج هاشمیپور را در روزهای سخت گذشته جبران کند و یا بیشتر یک انتخاب با دید قومی و منطقهای است و از آنجا که بخش زیادی از اصلاح طلبان به آن دچار شدهاند، زیاد جای بحث و حدیث ندارد.
اما رفتارشناسی ایشان در همایش اخیر این گزارهی غیر قابل پذیرش را برای افکار عمومی برجای میگذارد که چطور شخصی که در نهان و گاهی در عیان خود را اصلاح طلب معرفی میکند، به همراه بذرپاش بازماندهای و برآمدهای از فرصتهای رانتی، جلوس و نشین کند.
آن هم در این شرایط سخت دولت که حلقهها ی قدرت، اتاقهای فکر تشکیل دادهاند و با بیانصافی تمام همت به تخریب دولت بستهاند.
آقای داوری باید به حرمت ادبیات هم که شده باشد تعریف مشخصی از کار سیاسی، موضع سیاسی و فرصت طلبی ارایه دهد تا برای همگان روشن شود شخصیتی که وجههی فرهنگی آن بر وجههی سیاسی در حافظه برخی از مردم که شناختشان از افراد به همان خطابه خوانی در فاتحه خوانی خلاصه میشود بارزتر است و سالها آنتن رسانهی دولتی را در اختیار دارد و افاضهی اخلاق و کنایه و ضرب المثل میکند، چطور بیمهابا و بیتوجه به رفتار گذشتهی خود دچار استحاله شده است؟
البته این تغییرات مواضع از طرف آقای داوری مسبوق به سابقه است. ایشان همراهی و مجریگری کروبی و خاتمی را در رزومهی کاری خود دارد و همچنین مجریگری برای محمود احمدینژاد و حمایت از هدایت خواه و لابیگری گسترده برای سمت مدیر کلی ارشاد را هم باید به رفتارهای پارادوکسی آقای داوری اضافه کرد.
این کارنامهی پر از تضاد آقای داوری که به قول خودشان نماد استان هستند را چگونه میتوان تحلیل کرد؟