تروریسم و نداشتن فهم مشترک
26 تير 1395 ساعت 10:11
سید چمران موسوی
آمریکا به نمایندگی غرب و یاران و متحدین عربی آن، استراتژی و دستور کار پراگماتیکِ ناکارآمدسازیِ دولتهای غیرهمسو را به منظور تضعیف و نابودی این کشورها دنبال مینمایند. وقتی دولت یا حکومتی در منطقه خاورمیانه دچار ناکامی گردد، در مناطق مستعد (نواحی مرزی، ناحیههای زبانی، دینی، مذهبی متفاوت)، حفرهی دولت شکل میگیرد. به دنبال بروز چنین وضعیتی، مشروعیت دولت و حکومت در مناطق یا نواحی خاصی در هالهای از ابهام قرار میگیرد؛ در نتیجه هر چه عدم مشروعیت در آن مناطق تعمیق گردد و در عوض عوامل و مؤلفههای موثر در جلب حمایتهای مردمی و پیوستن به مخالفین، تقویت گردد، چرخهی تولید تروریسم و رواج مبارزات مسلحانه و اقدامات خشونت آمیز طرفین نیز اوج میگیرد. به عنوان مثال در رابطه با کشور عراق میتوان گفت که نتیجه مجموعه اقدامات گسترده مخالفان جبهه مقاومت برای شکلگیری دولت در عراق، ظهور گروههای تروریستی چون داعش بوده است. وجود این گروههای تروریستی، نه تنها نتیجه فرایند ناکامسازی دولت در عراق است بلکه تشدیدکننده این ناکامی خواهد بود. بنابراین تروریستها آدمهای رذل و نخالههایی هستند که سیاست آمریکا همواره به آنها نیاز دارد تا مداخلههای نظامی، ظاهری مشروع به خود بگیرد. بنابراین اتخاذ مواضع شرافتمندانه در بارهی مقاومت و تروریسم، وقتی آدم خودش در رفاه و صلح زندگی میکند، کار سادهای است، اما به هیچ وجه منتج به ایجاد یک فهم مشترک جهانی از پدیدهی تروریسم نخواهد شد. برای افکار عمومی غرب دشوار است که پشت پردهی چنین بازی مسخرهای در سیاست غرب را ببینند. افکار عمومی واقعا فکر میکند که غربیان، آدمهای خوب قصه هستند. تصویری که صدها سال است غرب از اسلام به عنوان دشمن ارائه کرده، دقیقا در ذهنها نقش بسته است؛ اما هرچه باشد تصویری است تحریف شده و ساختگی که فهم و درک مشترک از پدیدهی تروریسم را با چالشهای جدی مواجه میسازد. عدم درک و فهم مشترک از تروریسم موجب شده است بخشهای وسیعی از جامعه غرب با بیتفاوتی کامل مرگ غیرنظامیان با بمبها و موشکها و شلیک توپ و خمپاره و مسلسل غربیها و متحدین منطقهای آنها بخصوص عربستان، در یمن و بحرین و سوریه و عراق و فلسطین و... نبینند، اما چاقوی بلند داعش را با چشمانی گرد شده بنگرند. به راستی چاقوی داعش در برابر شمشیر عربستان که بر فرق رهبران و تودهی مردم شیعی فرود میآید چه فرقی دارد؟
امروزه نیز شاهد عملیاتهای تروریستی پرشماری در ترکیه و برخی کشورهای اروپایی هستیم. حملات تروریستی آنکارا، استانبول، سرووچ، بروکسل، پاریس، نیس و... مواردی چند از تهدیدات تروریستی بوده است که به مرحله اجرا و عملیاتی شدن منجر شد. افراط گرایی و تروریست دیگر مرزها را نمیشناسد و تا وقتی که برخوردهای متعارض در رابطه با پدیدهی شوم تروریسم و دیگر پدیدههای سیاسی خاورمیانه کماکان رواج داشته باشد، دامنه و گسترهی حملات تروریستی در غرب نیز بیشتر خواهد شد. ابتداییترین قدم نیز به منظور مبارزهی واقعی با تروریسم عدم توسل به استراتژی ناکارآمد سازی دولتها و حکومتها در خاورمیانه، عدم برخورد متعارض با پدیدههای سیاسی این منطقه، عدم استفاده ابزاری از گروههای مسلح و... است چرا که در نتیجهی چنین سیاستهایی است که آمریکاییها بهویژه سیاستمدارانی چون برژینسکی تز ابزاری کردن اسلام را مطرح کردند که به خود تخریبی بیشتر خاورمیانه منجر شد. ابزاری کردن اسلام هم به این معنی است که گروههایی ایجاد شود تا با خلق جنگ و درگیری به اسم اسلام، همدیگر را تضعیف کنند. اما بهنظر میرسد چنین سیاستی شکست خورده و فجایع آن به خود آمریکاییها هم کشیده شده است. چنین اقداماتی ایجاد یک فهم و درک مشترک از تروریسم را با چالش مواجه ساخته و تا هنگامی که درک و فهم مشترکی از تروریسم به وجود نیاید مهار آن نیز ممکن نخواهد بود.
کد مطلب: 189247