کبنا ؛منیژه مبصری
یادش به خیر.
چقدر دلم برای آجیل مشکل گشا تنگ شده است. زمان بچه گی ما، هر دو سه روزی یک بار تق تق تق در خانهها را میزدند ما بچهها بدو بدو میرفتیم در را باز میکردیم و میدیدیم آخ جون، آجیل مشکل گشا آوردهاند. میدانستیم یکی از همشهریها یا فامیل یا دوستی گره از مشکلش گشوده شده و ادای نذر کرده است.
آن وقت شاد و خوشحال نعلبکی پر از مشکل گشا را توی دامن خالی میکردیم. کشمش و نخودچیهایش را تقسیم میکردیم و در شادی آنها شریک میشدیم. آن روزها مشکلات خیلی زیاد بود. گرفتاری از سر و کول مردم بالا میرفت.
نه درآمدی نه شغلی. کاری هم اگر بود برای از ما بهترون بود. هر چه بود مشکل بود و به قول امروزیها ناکار آمدی. فقر و تکدیگری بیداد میکرد. و اَسف بارتر از همه جا وضع آموزش و پرورش بود. بیسوادی بیداد میکرد.
توی همه فامیل میگشی ۱نفر لیسانس پیدا نمیکردی. مثل حالا که نبود از بچه قنداقی گرفته تا آدم هشتاد ساله جزوه زیر بغل در حال رفتن به دانشگاه هستن. حالا فرهنگ ارتقاء یافته و علم آنقدر از ثروت بهتر شده است که کرور کرور ثروت خرج لیسانس و ارشد و دکترا میشود.
حالا دیگر همه چیز عالیست دیگر کسی مشکلی ندارد که برای رفع آن مشکل گشا نذر کند. احیاناً اگر مشکلی پیدا شود بلافاصله توسط مدیران و افراد ذیصلاح در کمتر یک چشم بر هم زدن رفع میشود. این خوب است اما دو دغدغه وجود دارد. یکی اینکه زندگی بدون مشکل و سر بالایی، یک زندگی بیروح و بیمزه و یک نواخت است. و عاقبت روانی این زندگی افسردگیست و بعد از آن کم شدن شادی و نشاط در آنجامعه. دغدغه دوم رسوم و فرهنگ جامعه است.
جامعه بدون رسوم و فرهنگ یک جامعه ابتر است جامعهای بدون پیشینه. لذا، برای رفع این دغدغهها از مدیران محترم اجرایی و دست اندر کاران رفع مشکلات مردم عاجزانه تقاضا میشود کمی، فقط کمی، در کارها تعلل و سهل انگاری بورزند. تا مشکلی به وجود آمد سریع در رفع آن اقدام نفرمایند بگذارند کارها و گرفتاریها قدری روی زمین بماند تا مردم مجبور شوند برای رفع مشکلات به آجیل مشکل گشا متوسل شوند.
حداقل هرازگاهی یک بار به شکل نمادین این کار را انجام بدهند تا هم رسم و رسومات زنده نگه داشته شوند و هم بچهها با شنیدن نام آجیل مشکل گشا علامت حیرت در صورتشان ظاهر نشود و با تزریق هیجان و شادی ناشی از خوردن مشکل گشا در روح جامعه، باعث بالا رفتن ضریب خوشحالی در مردم خواهیم شد و اینگونه در رده شادترین مردم دنیا قرار خواهیم گرفت.
نمیگویم هم تراز سوییس که از این حیث مقام اول را در دنیا دارد اما قول میدهم حد اقل از بین ۱۵۸ کشور جهان، رتبه ۱۱۰ را نخواهیم داشت.
یادش به خیر.
چقدر دلم برای آجیل مشکل گشا تنگ شده است. زمان بچه گی ما، هر دو سه روزی یک بار تق تق تق در خانهها را میزدند ما بچهها بدو بدو میرفتیم در را باز میکردیم و میدیدیم آخ جون، آجیل مشکل گشا آوردهاند. میدانستیم یکی از همشهریها یا فامیل یا دوستی گره از مشکلش گشوده شده و ادای نذر کرده است.
آن وقت شاد و خوشحال نعلبکی پر از مشکل گشا را توی دامن خالی میکردیم. کشمش و نخودچیهایش را تقسیم میکردیم و در شادی آنها شریک میشدیم. آن روزها مشکلات خیلی زیاد بود. گرفتاری از سر و کول مردم بالا میرفت.
نه درآمدی نه شغلی. کاری هم اگر بود برای از ما بهترون بود. هر چه بود مشکل بود و به قول امروزیها ناکار آمدی. فقر و تکدیگری بیداد میکرد. و اَسف بارتر از همه جا وضع آموزش و پرورش بود. بیسوادی بیداد میکرد.
توی همه فامیل میگشی ۱نفر لیسانس پیدا نمیکردی. مثل حالا که نبود از بچه قنداقی گرفته تا آدم هشتاد ساله جزوه زیر بغل در حال رفتن به دانشگاه هستن. حالا فرهنگ ارتقاء یافته و علم آنقدر از ثروت بهتر شده است که کرور کرور ثروت خرج لیسانس و ارشد و دکترا میشود.
حالا دیگر همه چیز عالیست دیگر کسی مشکلی ندارد که برای رفع آن مشکل گشا نذر کند. احیاناً اگر مشکلی پیدا شود بلافاصله توسط مدیران و افراد ذیصلاح در کمتر یک چشم بر هم زدن رفع میشود. این خوب است اما دو دغدغه وجود دارد. یکی اینکه زندگی بدون مشکل و سر بالایی، یک زندگی بیروح و بیمزه و یک نواخت است. و عاقبت روانی این زندگی افسردگیست و بعد از آن کم شدن شادی و نشاط در آنجامعه. دغدغه دوم رسوم و فرهنگ جامعه است.
جامعه بدون رسوم و فرهنگ یک جامعه ابتر است جامعهای بدون پیشینه. لذا، برای رفع این دغدغهها از مدیران محترم اجرایی و دست اندر کاران رفع مشکلات مردم عاجزانه تقاضا میشود کمی، فقط کمی، در کارها تعلل و سهل انگاری بورزند. تا مشکلی به وجود آمد سریع در رفع آن اقدام نفرمایند بگذارند کارها و گرفتاریها قدری روی زمین بماند تا مردم مجبور شوند برای رفع مشکلات به آجیل مشکل گشا متوسل شوند.
حداقل هرازگاهی یک بار به شکل نمادین این کار را انجام بدهند تا هم رسم و رسومات زنده نگه داشته شوند و هم بچهها با شنیدن نام آجیل مشکل گشا علامت حیرت در صورتشان ظاهر نشود و با تزریق هیجان و شادی ناشی از خوردن مشکل گشا در روح جامعه، باعث بالا رفتن ضریب خوشحالی در مردم خواهیم شد و اینگونه در رده شادترین مردم دنیا قرار خواهیم گرفت.
نمیگویم هم تراز سوییس که از این حیث مقام اول را در دنیا دارد اما قول میدهم حد اقل از بین ۱۵۸ کشور جهان، رتبه ۱۱۰ را نخواهیم داشت.