کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

اسحاق آقایی عکاس و مستندساز در باره مصائب و مشکلات عکاسان می‌گوید

تعداد عکاسان حوزه مردم‌نگاری بسیار کم است/ عکاسان به جشنواره‌ها می‌روند چون چاره دیگری ندارند/ عکاسی در کشور متولی ندارد/ عکاسی در ایران فاقد بازار فروش است

15 فروردين 1400 ساعت 16:53

مشکل اصلی جدی عکاسان ایرانی امرار معاش است که با جشنواره‌ها مرتفع نمی‌شود، شاید به همین دلیل است که در نهایت عکاسان حوزه اصلی خود را رها می‌کنند جذب رسانه‌های خبری می‌شوند که البته رسانه‌های داخلی نیز تعدادشان تا آن حد نیست که عکاسان زیادی را مورد حمایت قرار دهد. ب


اسحاق آقایی یکی از معدود عکاسان حوزه مردم نگاری ضمن با اهمیت دانستن ثبت جزییات زندگی اقوام مختلف در قالب عکس و فیلم، وضعیت عکاسان را به لحاظ حرفه‌ای و معیشتی بسیار نابسامان می‌داند.
به گزارش کبنا، ایران به لحاظ اقلیمی و جغرافیایی شرایط بسیار ویژه‌ای دارد تا آنجا که اهالی دیگر کشورها نیز بر این موضوع واقف هستند و آن را سرزمینی چهارفصل می‌دانند زیرا در طول سال همه مناطق ایران از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب بنا به موقعیت اقلیمی در یک زمان و به طور همزمان چهارفصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان را تجربه می‌کنند. این تنوع نوع زندگی اقوام مختلف را نیز تحت تاثیر قرار داده، با این توجه که تعداد اقوام ایرانی با وجود قومیت‌های ترک، کرد، بلوچ، فارس، لر و عرب و شاخه‌ها و تیره‌های مختلف آن‌ها دارای تنوع بسیار است.
همه این ویژگی‌ها گویای این است که ایران و گوشه گوشه خاک آن از اهمیت بسیار برخوردار است و تمام پتانسیل‌های موجود در دنیای امروز امکان بهره برداری‌های بسیار را فراهم کرده است. در این میان یکی از ابزارهای مفیدی که به انعکاس همه زیبایی‌های جغرافیایی، فرهنگی و قومی در بعد جهانی کمک می‌کند، عکاسی است. با اینکه دنیای دیجیتال امروز و سینمای مستند و داستانی مسیر را برای نشان دادن کلیات و جزییات همه ویژگی‌ها هموار کرده، اما در این زمینه عکاسی همچنان جایگاه خود را نه تنها در ایران، بلکه در کل دنیا حفظ کرده است.
متاسفانه تنوع اقلیمی  و قومی ایران بنا به دلایل بسیار، آنطور که باید در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی انعکاس نیافته است.
اسحاق آقایی (عکاس و مستندساز) فارغ‌التحصیل عکاسی در مقطع کارشناسی و اهل روستای وزگ یاسوج، یکی از معدود عکاسانی است که در حوزه اجتماعی و مردم‌نگاری فعالیت می‌کند. او طی سال‌های فعالیتش زیبایی‌های استان کهگیلویه و بویراحمد، همچنین فرهنگ اقوام و آداب و رسوم و آیین‌های آن‌ها را در قالب فریم‌هایی متنوع ثبت کرده است. او چندین فیلم کوتاه مستند و داستانی در کارنامه دارد و علاوه بر حضور در جشنواره‌های متعدد داخلی و بین‌المللی چندین نمایشگاه انفرادی برگزار کرده و در بیش از ۱۰۰ نمایشگاه گروهی حضورداشته است.

اسحاق آقایی در گفت‌وگو با ایلنا، از ویژگی‌های قومی و عشیره‌ای ایران و اهمیت عکاسی در حوزه مردم‌نگاری و دشواری‌های آن می‌گوید:
در خلال گفتگو نیز برخی از عکس‌های اسحاق آقایی قابل مشاهده است.
شما سال‌هاست در زمینه عکاسی مردم‌نگاری فعالیت جدی دارید، با توجه به این موضوع از تنوع اقلیمی و پتانسیل‌های موجود در تنوع اقوام بگویید، و اینکه تا چه حد در ثبت جزییات آن‌ها در قالب عکس موفق عمل کرده‌ایم؟
واقعیتی که وجود دارد این است جغرافیای ایران بر خلاف بسیاری از کشورها به لحاظ مساحت بسیار گسترده است و این گستردگی بسیار، پراکندگی‌هایی را ایجاد کرده است. در همین راستا آنچه لزوم آن بسیار احساس می‌شود ثبت‌هایی است که باید به صورت دایره‌المعارف در اختیار آیندگان قرار گیرد و وجود چنین اتفاقی بسیار مهم و اساسی است. از طرفی این را نیز در نظر داشته باشید که زندگی همه اقوام به دلیل پیشرفت تکنولوژی و جریانات روز دنیا در حال تغییر است و این تغییرات را به وضوح در لایه‌های زندگی مردم، خصوصا آن‌هایی که عشیره‌ای زندگی می‌کنند و ساختار زندگی‌شان قبیله‌ای و قومی است، بیشتر می‌بینیم. همه این مسائل بر اهمیت موضوع که همان مردم‌نگاری است، می‌افزاید و در این میانتنوع اقوام و اقلیم مناطق مختلف کل کشور را نیز در نظر داشته باشید.

این رویه‌ تکنولوژی محور که به تغییرات اساسی می‌انجامد و اتفاقا ریتم بسیار تندی دارد، چگونه و از چه طریق باید مهم انگاشته شود؟



قاعدتا این روند ایجاب می‌کند که هنرمندان بیش از پیش وارد عمل شوند و در زمینه مردم‌نگاری‌ها و زندگی اقوام به تولید و ارائه اثر بپردازند.
موضوعی که وجود دارد این است که با وجود رشد فزاینده صنعت فیلمسازی دیجیتال، برخی گمان می‌کنند دوره عکاسی به سر آمده است در صورتی که واقعا اینطور نیست و این هنر (بخصوص برای ثبت وقایع، زیبایی‌ها و جزییات زندگی اقوام) جایگاه خود را حفظ کرده است.
بله همینطور است و عکاسی همچنان ارزش و اهمیت خود را دارد. اما در این زمینه مسئله مهمی وجود دارد که باید به آن توجه کنیم. ما در گذشته آقایان فرهاد ورهنام، نصرالله کسراییان و محمدرضا بهارناز را داشتیم که در زمینه مردم‌نگاری و مردم‌شناسی فعالیت می‌کردند و در میان هنرمندان معاصر نیز آقای حسن غفاریان را داریم که مشغول فعالیت است. اما همانطور که گفتم کشور ما به لحاظ جغرافیایی بسیار گسترده است و دارای پراکندگی‌های بسیار است. اگر این موضوع را در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که تعداد عکاسان این رشته بسیار کم است.

با این حساب تعداد عکاسان حوزه مردم نگاری از تعداد انگشتان دو دست هم کمتر است؟
بله و به نظرم هر استان و منطقه به ده تا پانزده عکاس نیاز دارد تا در این بخش فعالیت کنند. حال شما حساب کنید استان من، کهگیلویه و بویراحمد شاید نسبت به دیگر مناطق شرایط متفاوت‌تری دارد. به این دلیل که ساختار اجتماعی آن قومی، قبیله‌ای است و همین موضوع باعث می‌شود خرده فرهنگ‌ها و نمادهای بومی بیشتر به چشم آیند و لذا تعداد عکاسان بیشتری را می‌طلبد. البته من در این زمینه تلاشم را می‌کنم، اما به هرحال کبودی که می‌گویم وجود دارد و بسیار جدی است.



شما به استان‌های دیگر کشور نیز می‌روید؟
بله اما فعالیت من در کهگیلویه و بویراحمد بیشتر است و کمتر به استان‌های دیگر سر می‌زنم.
ایران مملو از سوژه‌های پرقدمت و نو و بکر است اما واقعا چرا عکاسان به فعالیت در حوزه مردم‌شناسی و طبیعت تمایلی نشان نمی‌دهند. از موانع موجود و دشواری‌هایی که در این عرصه وجود دارد بگویید.
به نظرم در ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که عکاسی در ایران چه جایگاهی دارد و جایگاه عکاسان ایرانی کجاست؟ واقعیت این است که عکاسی در کشور ما دچار بی نظمی و آشفتگی‌های بسیار است. از طرفی هیچ چتر حمایتی وجود ندارد و همه آشفتگی‌های موجود در ذهن عکاسان نیز وجود دارد بر نوع تفکر و فعالیت آنها تاثیر می‌گذارد.  عکاسان ما واقعا نمی‌دانند باید چه کنند. من که به عنوان عکاس فعالیت می‌کنم باید بدانم پس از تولید عکس‌هایم چه اتفاقی برای آن‌ها می‌افتد و چه سرنوشتی پیدا می‌کنند.

به طور کلی و بر اساس استانداردهای موجود، فرد عکاس در روند تولید چه وظیفه‌ای دارد؟
وظیفه عکاس ثبت و تولید اثر یا همان عکس است. ارائه و حمایت و چاپ و تالیف کتاب و کاتالوگ وظیفه دستگاه‌های فرهنگی است که متاسفانه در این زمینه هیچ حمایتی وجود ندارد. اینگونه بگویم که حوزه عکاسی در ایران به هیچ وجه متولی اصلی ندارد. در زمینه تشکل‌ها نیز انجمن عکاسان کشور را داریم  که در میان جامعه عکاسان (و نه عموم مرد) تعداد مخالفانش از موافقانش بیشتر است. بنا به همین دلایل عکاسان پیش از آنکه به تولید اثر بپردازند، ابتدا به این موضوع فکر می‌کنند که چرا باید عکاسی کنند، لذا فکر و ذکر نود درصد عکاسان ما ارائه اثر به جشنواره‌هاست، که غیر از این نیز چاره‌ای ندارند. این موضوع را هم در نظر داشته باشید که جشنواره‌ها به صورت موضوعی برگزار می‌شوند. مثلا موضوع جشنواره‌ای آب است و دیگری آثار عاشورایی می‌خواهد. زمانی که جشنواره‌ای به عکاسان خط و مشی می‌دهد آن‌ها نیز مجبورند برای متولیان کار کنند.
می‌توان گفت عکاسان ما با حضور در جشنواره‌ها به تولید آثار سفارشی می‌پردازند و همین اتفاق آن‌ها را از پرداختن به موضوعات مهم‌تر غافل می‌کند.
متاسفانه همینطور است، این رویه و ساختار یکی از آفت‌های حوزه عکاسی ماست.
با وجود معایبی که درباره‌شان توضیح دادید اما خودتان بارها در جشنواره‌های متعددی شرکت کرده‌اید.
تنها اتفاق مثبت جشنواره این است که باعث انگیزه بیشتر عکاسان می‌شود و چاره‌ای هم جز حضور در این رویدادها نیست. یکی دیگر از امتیازات برخی جشنواره‌ها این است که گاه با حمایت متولیان آن رویدادها به استان‌های دیگر می‌رویم و آن‌ها هزینه اسکان و خورد و خوراک را برای چند روز تامین می‌کنند. این کار شرایطی را فراهم می‌کند تا طی آن، به عکاسی از منطقه و اتفاقات و سوژه‌های مورد نظرمان نیز بپردازیم. در صورتی که چنین سفرهایی به صورت شخصی بسیار هزینه بر است و اغلب امکان‌پذیر نیست.

مشکل اصلی جدی عکاسان ایرانی امرار معاش است که با جشنواره‌ها مرتفع نمی‌شود، شاید به همین دلیل است که در نهایت عکاسان حوزه اصلی خود را رها می‌کنند جذب رسانه‌های خبری می‌شوند که البته رسانه‌های داخلی نیز تعدادشان تا آن حد نیست که عکاسان زیادی را مورد حمایت قرار دهد. برخی دیگر نیز در آتلیه‌های شخصی کار می‌کنند تا از این راه درآمدیداشته باشند
متاسفانه همینطور است. البته این را هم در نظر داشته باشید که تنها یک بخش از رسانه‌های خبری دنیا به اخبار روزانه اختصاص دارد و در بخش‌های دیگر بسیاری از حوزه‌ها و جریان‌ها  را پوشش می‌دهند که اتفاقات هنری و فرهنگی و سیاسی برخی از آن‌هاست. اما در ایران آنچه مورد توجه است اخبار و اتفاقات روزمره است.
یعنی فعالیت در رسانه‌ها برای عکاسان نیز کاری روزمره و فرمایشی است که این را نیز می‌توان آفتی در جهت خشکاندن خلاقیت آن‌ها دانست. در ادامه نیز انگیزه‌ای برای ارائه آثار فاخر باقی نخواهد ماند. با این حساب وزارت ارشاد باید برای حل این معضل چاره‌ای بیادیشد به این دلیل که عکاسان بازاری مشخص ندارند، مگر اینکه آثارشان را به رسانه‌های خارجی بفروشند.
تعامل عکاسان داخلی با رسانه‌های خارجی یا دیگر بخش‌های مرتبط در خارج از کشور اتفاقی است که به ندرت رخ می‌دهد، آنهم نه به واسطه خودشان. بلکه باید واسطه دیگری در خارج از کشور وجود داشته باشد تا عکاسان ما از طریق آنها پس از  طی مراحلی آثارشان را بفروشند.
با توجه به همه این موضوعات، چه تمهیدی را برای بهبود اوضاع پیشنهاد می‌کنید؟
از آنجایی که موضوع عکاسی مردم‌نگاری مطرح است، به نظرم میراث فرهنگی باید در این زمینه قدمی بردارد و حرکت مثبتی انجام دهد. متاسفانه اداره‌های میراث فرهنگی استان‌ها، در حمایت و پرداختن به عکاس‌ها و آثار مردم‌نگاری بسیار ضعیف عمل می‌کنند، یعنی اینکه تمرکز اصلی آن‌ها بیشتر روی معماری و ارائه آثار کارت پستالی در این زمینه است. در صورتی که زندگی ایلی و عشیره‌ای و قومی که مورد بی‌توجهی قرار گرفته و بخشی از میراث ماست باید حفظ شود اما متاسفانه در این زمینه هیچ اقدام مثبتی صورت نگرفته است.
موضوع این است که بخش‌های مربوط به این روند در میراث فرهنگی فاقد افراد متخصصی است که بر اساس تحقیق و پژوهش‌های قومی و قبیله‌ای بر مقوله عکاسی نیز اشراف داشته باشند. ظاهرا شعبه‌های میراث فرهنگی در کل کشور فاقد تیم‌های عکاسی هستند.
مواردی که می‌گویید درست است. عکاسی مردم‌نگاری نوعی پژوهش تصویری است که به این موضوع نیز باید توجه شود. ما فردی چون آقای نادر افشار نادری را داریم که مردم‌نگار و پژوهش‌گر بود و ایشان را پدر مستند مردم‌نگاری ایران می‌دانند. ایشان به استان ما نیز می‌آمد. بی‌شک وجود چنین افرادی لازم است. اگر توجه کنید متوجه خواهید شد تنها اسناد و مدارکی که از استان ما در قالب عکس و فیلم باقی مانده حاصل تلاش آقای نادر افشار نادری است.
بی‌شک ریشه و دلایل به وجود آمدن همه رسوم و هنرها و آیین‌های ما اقوام هستند. به عنوان مثال موسیقی نواحی ایران بر اساس فرهنگ و منش اقوام ایرانی ایجاد شده و استمرار یافته و کامل شده است. عدم توجه همه دستگاه‌های فرهنگی و عدم توجه وزارت میراث فرهنگی و اداره‌های میراث فرهنگی در همه استان‌ها باعث می‌شود مثلا پنجاه سال دیگر اثری مستند از آن‌ها قدمت باقی نماند.

متاسفانه همینطور است. همانطور که گفتید موسیقی نیز بخشی از میراث ماست. توجه کنید حدود سه دهه قبل که موسیقی پاپ مانند امروز همه‌گیر نشده بود، اساس ذائقه و سلیقه مردم موسیقی فولکوریک و محلی لرستان، کردستان، تربت، سیستان مناطق دیگر بود. حال تولیدات آثار فولک کمتر شده و آنچه افزایش بسیار یافته تولید انبوه موسیقی‌های دیگر است که باعث شده ذائقه مردم تغییر کند. موسیقی تنها بخشی از میراث ماست و اگر بی‌توجه باشیم مشابه همین اتفاق برای اقوام و سنت‌ها دیگر مقولات نیز رخ می‌دهد.
سوال دیگر این است که شما با این سابقه و فعالیت‌های جدی تا چه حد مورد حمایت هستید؟ مثلا اگر بخواهید برای عکاسی و پژوهش‌های مردم‌نگاری به کردستان بروید نهاد یا افرادی هستند که از شما حمایت کنند و علاوه بر هزینه سفر، امنیت شم و دوربین و دیگر تجهیزاتتان را نیز تامین کنند؟
من از سال ۱۳۷۵ به طور جدی فعالیت در عرصه عکاسی را آغاز کرده‌ام و به صورت تخصصی در حوزه مردم‌نگاری کار کرده‌ام، به این دلیل که خودم زندگی عشایری را تجربه کرده‌ام و اتفاقا یکی از دلایلی که به این سمت و سو گرایش پیدا کرده‌ام همین موضوع بود. اگر بخواهم واقعیت این مسئله را بیان کنم باید بگویم از گذشته تاکنون هیچ‌گونه حمایتی وجود نداشته و ندارد و باقی همکارانم نیز چنین وضعیتی دارند. آن‌ها نیز مانند من با بودجه شخصی خود به سفر می‌روند و خودشان به تنهایی اثر تولید می‌کنند و پس از این روند نیز هیچگونه کسب درآمدی وجود ندارد، زیرا همانطور که گفتم، عکاسی بازار کار ندارد، مگر به صورت موردی که آن هم اتفاقی بعید است و به ندرت رخ می‌دهد. مثلا اگر شرکت یا موسسه‌ای بخواهد تقویم چاپ کند شاید به سراغ عکاسان بیاید و مبلغی را در ازای عکس‌هایشن به آنها بپردازد. به جز این مورد و موارد مشابه، اتفاقات دیگری رخ نمی‌دهد تا به فروش اثر منجر شود.eshagh-8

برگزاری نمایشگاه انفرادی نیز برای عکاسان هیچ عایدی ندارد؟
شما فرض کنید شرایط عادی باشد و کرونا نباشد و من بخواهم در تهران نمایشگاهی برگزار کنم چه کسی از من حمایت خواهد کرد. حتی گالری‌دارها نیز هزینه بسیاری طلب می‌کنند و این در حالی است که شاید آثارم فروش خوبی نداشته باشد و هزینه دریافتی گالری و مخارج دیگر را تامین نکند. یادم هست هزینه ورودی نمایشگاهی در خانه هنرمندان، دو سال پیش ۱۲ میلیون تومان بود که فقط این نیست. مخارجی چون هزینه چاپ، پوستر، بروشور، قاب و شاسی نیز وجود دارد! چه کسی آن‌ها را تامین می‌کند؟ هیچکس جز عکاس. حال خودتان حساب کنید با توجه به تورم و وضعیت اقتصادی الان اوضاع به چه شکل است. از طرفی ما باید همچنان تولید کنیم و آرشیو کنیم. طبیعتا انگیزه‌ای برایمان باقی نمی‌ماند، در ادامه بازهم بحث جشنواره‌ها مطرح می‌شود و اینکه ناچاریم آثارمان را به آن‌ها ارائه دهیم تا لااقل دیده شوند و شاید ایجاد انگیزه کنند.
از فعالیت‌های اخیرتان بگویید. آیا قرار نیست به زودی نمایشگاهی انفرادی برگزار کنید یا در نمایشگاهی گروهی آثارتان را شرکت دهید؟
متاسفانه فعلا درگیر جریان اپیدمی کرونا هستیم و باید دید شرایط بحرانی فعلی تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. معمولا به صورت جسته و گریخته در نمایشگاه‌های گروهی شرکت می‌کنم، اما مدتی است در زمینه برگزاری نمایشگاه انفرادی فعالیتی ندارم و فعلا در حال کار کردن روی پروژهای دیگرم هستم که ادامه فعالیت‌های قبلی است.

چرا برای چاپ کتابی بر اساس تجاربتان اقدامی نمی‌کنید؟
به هرحال عکس‌هایم باید به دست مخاطب برسد که این اتفاق توسط چاپ کتاب میسر می‌شود، اما متاسفانه بازار نشر نیز شرایط نابسامانی دارد. هزینه‌ها بسیار بالاست و انجام این کار منوط به وجود اسپانسر است که فعلا وجود ندارد.


کد مطلب: 432682

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/interview/432682/تعداد-عکاسان-حوزه-مردم-نگاری-بسیار-کم-جشنواره-ها-می-روند-چون-چاره-دیگری-ندارند-عکاسی-کشور-متولی-ندارد-ایران-فاقد-بازار-فروش

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1