کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

کارشناسان سیاسی اصلاح طلب در باره انتخابات ریاست جمهوری 1400 چه می‌گویند:

حذف اصلاح‌طلبان ضربه سنگين به مشاركت است / حضور سید حسن خمینی در انتخابات معادلات را به‌هم می‌زند

1 بهمن 1399 ساعت 11:01

نباید تردید کرد که سیدحسن آقای خمینی می‌تواند چنین اثری در انتخابات آتی بگذارد؛ هرچند من هیچ اطلاعی از اینکه ایشان بنا دارد در انتخابات حضور پیدا کند، ندارم و این حرف‌ها به آن معنا نیست که ایشان حتما کاندیدا خواهد شد؛ اما نه‌فقط حضور ایشان، بلکه حضور هرکدام از بزرگانی که دارای موقعیت‌های جدی اجتماعی هستند، در‌صورتی‌که شورای نگهبان تصمیم به بسط مشارکت مردم بگیرد، مؤثر است.


 آیا در شرایط کنونی جریان اصلاحات از گزینه‌هایی برای حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری برخوردار است که از یک طرف مورد اجماع طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبی قرار داشته باشند و از سوی دیگر با اقبال مردمی مواجه شوند؟ اصلاح‌طلبان که مدعی هستند از کاندیدای اجاره‌ای استفاده نخواهند کرد در صورت ردصلاحیت گزینه‌های خود توسط نهادهای نظارتی چه خواهند کرد؟ جریان اصلاحات برای پر کردن فاصله خود با بدنه اجتماعی، که در دولت حسن روحانی بیشتر هم شده، چه خواهند کرد؟
 محمد‌صادق جوادی‌حصار، تحلیلگر سیاسی در این زمینه به آرمان ملی گفته است؛ «‌جریان اصلاحات به صورت عام و آقای عارف به صورت خاص مورد هجمه دو جریان در داخل و خارج از کشور هستند. اپوزیسیون خارج از کشور جریان اصلاحات را مانع اصلی خود برای اضمحلال جمهوری اسلامی قلمداد می‌کنند. این حجم گسترده انتقاد و هجمه‌ای که از سوی اپوزیسیون خارج از کشور علیه اصلاح‌طلبان صورت می‌گیرد نشان‌دهنده ضعف جریان اصلاحات نیست؛ بلکه نشان‌دهنده قدرت این جریان است. در داخل کشور نیز وضعیت مشخص است و اصلاح‌طلبان رقیب و آلترناتیو اصلی جریان حاکم در کشور هستند. به همین دلیل از سوی این جریان نیز مورد هجمه قرار می‌گیرند. بنده معتقدم به‌رغم انتقاداتی که نسبت به جریان اصلاحات وجود دارد-که برای پویایی و بالندگی یک جریان فکری و سیاسی لازم است- نباید دچار خودزنی شویم». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.
اصلاح‌طلبان به اين نتيجه رسيده‌اند که نبايد در انتخابات آينده از کانديداي اجاره‌اي استفاده کنند. آيا اين تصميم را با توجه به رويکرد شوراي نگهبان که ممکن است گزينه‌هاي اصلاح‌طلب را ردصلاحيت کند، تصميمي صحيح مي‌دانيد؟ اين تصميم چه پيامدهايي براي اصلاح‌طلبان دارد؟
واقعيت اين است که اصلاح‌طلبان و تصميم‌گيران اين جريان همواره در يک شرايط خوف و رجا حضور دارند. وضعيت براي اصلاح‌طلبان به شکلي است که نه به صورت کامل نسبت به تأييد کانديداي خود اميدوارند و نه به آن ميزان نااميد که از معرفي کانديدا خودداري کنند. به همين دليل و با توجه به تجربيات گذشته بهترين روش در شرايط کنوني اين است که اگر قرار است جريان اصلاحات براي يک کانديدا هزينه مادي و معنوي داشته باشد، اين هزينه بايد صرف يک کانديداي متعهد به گفتمان اصلاح‌طلبي شود. نبايد سرمايه جريان اصلاحات در اختيار کانديدايي قرار بگيرد که تنها در زمان انتخابات رأي اصلاح‌طلبان را طلب کند، اما پس از پيروزي در انتخابات هيچ‌گونه تلاشي در زمينه تحقق مطالبات اصلاح‌طلبانه از خود نشان ندهد. اين اتفاق در دولت روحاني براي اصلاح‌طلبان تجربه شده است. به همين دليل مجموعه جريان اصلاحات به اين نتيجه رسيده که اگر قرار است در انتخابات شرکت کنند بايد از کانديدايي حمايت کنند که از صميم قلب به مناسبات و مطالبات اصلاح‌طلبانه متعهد باشد. بدون‌ترديد اگر اصلاح‌طلبان در حمايت از افراد بي‌تعهد به آرمان‌هاي اصلاح‌طلبي گام بردارند پشتوانه‌هاي مردمي جريان اصلاحات را از دست خواهند داد. همه ضعف‌ها و قوت‌هايي که در دولت آقاي روحاني وجود داشته است به نام اصلاح‌طلبان نوشته خواهد شد. اين در حالي است که بنده معتقدم نقاط قوت زيادي نيز در اين دولت وجود داشته است. با اين وجود ضعف‌ها و کاستي‌هاي اين دولت همگي به نام اصلاح‌طلبان نوشته خواهد شد. افکار عمومي جامعه دولت آقاي روحاني را به‌رغم همه فراز‌و‌نشيب‌ها منتسب به جريان اصلاحات مي‌داند. به همين دليل بايد در آينده تلاش کنيم با کانديدايي در انتخابات شرکت کنيم که متعهد به آرمان‌هاي اصلاح طلبي باشد. در صورتي که جريان اصلاحات کانديداي اصلاح‌طلب نداشت و قصد داشت با کانديداي ديگري مانند آقاي روحاني در انتخابات شرکت کند ديگر نبايد تجربه آقاي روحاني را تکرار کنيم؛ بلکه بايد با مناسبات جديدي در انتخابات شرکت کرد.
اين مناسبات جديد چه ويژگي‌هايي دارد؟
شرايط به شکلي نخواهد بود که اصلاح‌طلبان از کانديداي غير اصلاح‌طلب حمايت کنند. در چنين شرايطي اصلاح‌طلبان به صورت پروژه‌محور با کانديداي انتخاباتي وارد گفت‌و گو خواهند شد. اين در حالي است که اولويت اصلي جريان اصلاحات حضور و حمايت از يک کانديداي اصلاح‌طلب خواهد بود که منافع ملي و مطالبات اصلاح‌طلبانه در برنامه‌هاي ايشان وجود داشته باشد. در غير اين صورت بايد کانديداي پروژه‌محور مورد حمايت اصلاح‌طلبان قرار بگيرد که برنامه اصلاح‌طلبان به صورت پروژه‌اي و دقيق دنبال شود. قرار نيست اتفاقات گذشته تکرار شود و اصلاح‌طلبان از کسي حمايت کنند و وي پس از پيروزي در انتخابات هر برنامه‌اي که دوست داشت انجام دهد. تجربه تاريخي به ما آموخته که براي همه اقداماتي که در يک دولت انجام شده بايد به مردم پاسخگو باشيم. عقل سياسي حکم مي‌کند اصلاح‌طلبان به صورت چشم و گوش بسته از يک کانديداي انتخاباتي حمايت کند يا اينکه در مخالفت با يک جريان از فردي حمايت کنيم که از جنس گفتمان اصلاحات نيست. اگر لازم باشد اين کار را انجام مي‌دهيم اما نه بدون‌تعهد و برنامه‌ريزي و چشم‌اندازي روشن.
آيا در شرايط کنوني در جريان اصلاحات گزينه‌هايي براي رياست جمهوري وجود دارند که از يک طرف مورد اجماع همه طيف‌هاي جريان اصلاحات باشند و از سوي ديگر با اقبال عمومي در جامعه مواجه شوند؟
اگر اجازه بدهند چنين ظرفيت‌هايي در جريان اصلاحات وجود دارد. اين گزينه‌ها نيز مي‌تواند مورد اجماع طيف‌هاي مختلف اصلاح‌طلبي قرار بگيرد. هنگامي که در بيرون گفتمان اصلاح‌طلبي مي‌توان نيرويي را پيدا کرد که روي آن اجماع صورت بگيرد چگونه در درون جريان اصلاحات چنين وضعيتي وجود ندارد؟ کدام گزينه‌هايي که در بيرون از گفتمان اصلاح‌طلبي وجود دارند از گزينه‌هاي جريان اصلاحات تواناتر و مطرح‌تر هستند؟ متاسفانه در شرايط کنوني عده‌اي به اين مسأله دامن مي‌زنند که اصلاح‌طلبان فاقد نيروي لازم براي حضور در انتخابات رياست‌جمهوري هستند. اصلاح‌طلبان زماني نيروي کافي براي حضور در انتخابات ندارند که اجازه ندهند گزينه‌هاي اين جريان در انتخابات حضور پيدا کنند.
در شرايط کنوني به گزينه‌هاي مورد نظر جريان اصلاحات براي حضور در انتخابات انتقاداتي وارد است. اين انتقادات باعث شده بدنه جريان اصلاحات با ترديد به آينده آنها در انتخابات نگاه کند. جريان اصلاحات با اين ترديدها چه خواهد کرد؟
چه کساني را مي‌توان پيدا کرد که نسبت به عملکرد گذشته آنها انتقاد وجود نداشته است. اين وضعيت درباره جريان اصولگرايي نيز وجود دارد. تنها کساني که نسبت به عملکرد آنها انتقاد وجود ندارد کساني هستند که يا به حوزه سياست‌ورزي ورود نکرده‌اند يا اينکه افرادي هستند که از دنيا رفته‌اند. کار سياسي مانند کشتي گرفتن است. آيا مي‌توان کشتي‌گيري را پيدا کرد که در کشتي‌هاي مختلفي که برگزار کرده، هيچ‌گاه زمين نخورده باشد و هميشه به عنوان پيروز از تشک کشتي بيرون آمده باشد؟ به همين دليل ما بايد فرآيندها را در نظر بگيريم. اين وضعيت درباره کنشگران سياسي نيز وجود دارد. يک کنشگر سياسي ممکن است در برخي زمينه‌ها موفق باشد ولي در برخي زمينه‌ها موفقيتي به دست نياورد. آقاي تختي به عنوان يک چهره ماندگار در کشتي ايران، که داراي مرام پهلواني بوده است، در زندگي ورزشي خود شکست و پيروزي داشته و فراز‌و‌نشيب‌هاي زيادي را در زندگي تجربه کرده است. با اين وجود فرآيند رفتارها و منش تختي بوده که از ايشان يک چهره ماندگار ساخته و نه تعداد شکست‌ها و پيروزي‌ها. امروز افراد زيادي وجود دارند که تعداد مدال‌هاي آنها از تختي بيشتر است اما پهلوان و قهرمان ملي نيستند. مجموعه‌اي از ضوابط و روابط و قابليت‌هاست که به يک فرد قدرت اجماع‌سازي مي‌دهد. به عنوان مثال عده‌اي سوال مي‌کنند آقاي عارف در مجلس چه عملکردي داشته که اين روزها زمزمه حضور ايشان در انتخابات رياست‌جمهوري به گوش مي‌رسد؟ در پاسخ اين عده بايد گفت آقاي عارف در مجلس چه کار بايد مي‌کرده که نکرده است؟ اگر برخي انتظار داشتند يک کانديداي بالقوه رياست‌جمهوري پشت تريبون مجلس نقش اپوزيسيون ايفا کند؛ بله اين اتفاق رخ نداده و آقاي عارف چنين کاري نکرده است. اين کار به مصلحت آقاي عارف و جريان اصلاحات نيز نبوده است. اما اگر سوال شود فراکسيون اميد، که تحت زعامت آقاي عارف قرار داشته، چه عملکردي از خود نشان داده همگان خواهند گفت فراکسيون اميد يکي از بابرنامه‌ترين و منظم‌ترين فراکسيون‌هاي مجلس بوده که حتي از فراکسيون اصلاح‌طلبان در مجلس ششم نيز عملکرد بهتري داشته است. اگر کساني بدون‌دليل‌ و پشتوانه فکري انتقاداتي را متوجه فراکسيون اميد و آقاي عارف بدانند نبايد آن را به حساب عملکرد ضعيف اين فراکسيون گذاشت. اصلاح‌طلبان نيز اين انتقادات را ملاک عمل خود قرار نخواهند داد؛ بلکه بايد با واقعيت‌ها به همان شکلي که وجود دارد، مواجه شوند. اگر امروز دولت اصلاحات را دولتي موفق قلمداد مي‌کنيم به دليل اين است که بخش قابل‌توجهي از اين موفقيت‌ها مرهون مديريت ستادي آقاي عارف در سمت معاون اولي رئيس‌جمهور بوده است. نبايد اجازه داد بيش از آنکه ديگران جريان اصلاحات را تخريب مي‌کنند برخي در درون جريان اصلاحات به اين تخريب‌ها دامن بزنند.
ديدگاه شما درباره عملکرد آقاي عارف در بين اصلاح‌طلبان و فضاي سياسي شايد قابل‌قبول باشد اما واقعيت اين است که بدنه جريان اصلاحات نسبت به عملکرد ايشان در مجلس دهم انتقاد دارد و به همين دليل نيز جايگاه آقاي عارف در بين بدنه جريان اصلاحات ديگر مانند سال92 نيست و بين بدنه و ايشان فاصله ايجاد شده است؟ آقاي عارف براي پر کردن اين فاصله در ماه‌هاي آينده چه رويکردي بايد در پيش بگيرد؟
جريان اصلاحات به صورت عام و آقاي عارف به صورت خاص مورد هجمه دو جريان در داخل و خارج از کشور هستند. اپوزيسيون خارج از کشور جريان اصلاحات را مانع اصلي خود براي اضمحلال جمهوري اسلامي قلمداد مي‌کند. اين حجم گسترده انتقاد و هجمه‌اي که از سوي اپوزيسيون خارج از کشور عليه اصلاح‌طلبان صورت مي‌گيرد نشان‌دهنده ضعف جريان اصلاحات نيست؛ بلکه نشان‌دهنده قدرت اين جريان است. در داخل کشور نيز وضعيت مشخص است و اصلاح‌طلبان رقيب و آلترناتيو اصلي جريان حاکم در کشور هستند. به همين دليل از سوي اين جريان نيز مورد هجمه قرار مي‌گيرند. بنده معتقدم به‌رغم انتقاداتي که نسبت به جريان اصلاحات وجود دارد -که براي پويايي و بالندگي يک جريان فکري و سياسي لازم است- نبايد دچار خودزني شويم. کساني که به عملکرد آقاي عارف در مجلس انتقاد مي‌کنند نوعي رويکرد خودزني در پيش گرفته‌اند. اين عده به همه مناسبات قدرت در جمهوري اسلامي انتقاد مي‌کنند. به همين دليل بايد معدل بگيريم و به معدل رأي بدهيم. اگر جريان اصلاحات داشته‌هاي خود را روي ميز قرار بدهد و نگاه واقع‌بينانه‌اي به آن‌ها داشته باشد‌، مي‌تواند در آينده به دستاوردهاي خوبي دست پيدا کند. بنده فکر مي‌کنم دوره هجمه عليه اصلاح‌طلبان روبه پايان است. به همان صورت که فشار حداکثري ترامپ روي جمهوري اسلامي نتيجه نداشته فشار حداکثري روي جريان اصلاحات در داخل و خارج از کشور نيز به نتيجه نخواهد رسيد. منطقي‌ترين روش براي بهبود وضعيت آينده کشور، نگاه منصفانه به همه جريان‌هاي سياسي و از جمله جريان اصلاحات است. جريان اصلاحات بي‌عيب و نقس نيست؛ اما معدل عملکرد اين جريان از بقيه جريان‌هاي کشور بالاتر است. اين در حالي است که صداوسيما در داخل و رسانه‌هاي خارجي در بيرون از کشور دست به دست هم داده‌اند تا اصلاح‌طلبان را از چشم مردم جامعه بيندازند. جريان اصلاحات مانند گوهري است که اگر در خاکستر بيفتد يا حتي به لجن نيز کشيده شود در اولين فرصت شست‌و‌شو شده و با يک بازنگري، درخشاني و شکوفايي خود را نشان خواهند داد. شرايط به شکلي نيست که ماهيت رويکرد اصلاحي ناتوان و نارکارآمد باشد. ماهيت رويکرد اصلاحي کارآمد و تأثيرگذار است؛ اگر‌چه هدف برخي حذف اصلاح‌طلبي از منظومه تصميم‌گيري درکشور است.
اصولگرايان از همه ظرفيت‌ها و امکانات خود براي پيروزي در انتخابات آينده استفاده کرده و به نظر مي‌رسد روي نامشخص بودن وضعيت اصلاح‌طلبان براي معرفي کانديداي انتخاباتي نيز حساب مي‌کنند. در چنين شرايطي اصلاح‌طلبان با چه رويکرد و استراتژي‌اي وارد رقابت با اصولگرايان خواهند شد؟
بنده نسبت به آينده خوشبينم و معتقدم ممکن است مردم در مقاطع بحراني هيجان و عواطف خود را نشان بدهند؛ اما به محض اينکه شرايط به حالت اوليه باز‌گردد دوباره عقلانيت بر آنها حاکم خواهد شد. جريان اصلاحات در کشور با مردم فاصله ندارد؛ بلکه متعلق به مردم است. درک بنده از اصلاح‌طلبي اين است که هر جا مردم باشند اصلاح‌طلبي هم همانجاست. اگر کساني قصد داشته باشند جريان اصلاحات را قبضه کنند و عنوان کنند اصلاحات متعلق به ماست ممکن است با اصلاحات واقعي و مردمي فاصله پيدا کنند. اصلاحات جز با حضور اکثريت مردم معنا پيدا نمي‌کند. اصلاحات، جرياتي است که حيات خود را مديون اکثريت مردم مي‌داند. هر زمان که شرايط براي حضور حداکثري مردم در انتخابات وجود داشته بذري که روييده بذر اصلاحات بوده است. به صورت کلي اصلاحات را نمي‌توان جدا از مردم تعريف کرد.

حضور سید حسن خمینی در انتخابات معادلات را به‌هم می‌زند
فیض‌الله عرب‌سرخی نیز در گفت‌‌وگو با «شرق» به کاندیداتوری سید حسن خمینی پرداخته و اظهار داشت: یک جریان افراطی در کشور برنامه‌ریزی کرده‌اند تا تمام نهادهای انتخاباتی را به هر قیمتی در اختیار بگیرند و برای رسیدن به این هدف نیز اگر لازم باشد فضایی را به وجود می‌آورند تا مردم کمتر شرکت کنند و یک‌دستی لازم به وجود آید؛ بنابراین این جریان هر ترفندی را که لازم باشد، به کار می‌بندد تا به این هدف برسد. وی افزود: از آنجا که یک‌سری از نیروهای سیاسی بحث کاندیداتوری سیدحسن آقای خمینی را مطرح کرده‌اند و معتقدند او این موقعیت سیاسی و اجتماعی را دارد تا به‌عنوان نامزد انتخاباتی مطرح شود، این نگرانی برای کیهان و دوستانش ایجاد شده که مبادا این اتفاق بیفتد. اگر حسن آقای خمینی حضور پیدا کند، ردصلاحیتش حتما مثل آقای هاشمی اقدام پرهزینه‌ای است و حضور ایشان نیز ممکن است دامنه مشارکت مردم را بالا ببرد. همچنین این اتفاق می‌تواند رغبت به فعالیت را در میان نیروهای سیاسی افزایش دهد. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه داد: بنابراین حضور سیدحسن خمینی در انتخابات می‌تواند تمام معادلات جریان افراطی را برهم بزند؛ از‌این‌رو به نظرم عصبانیت کیهان و دوستانش و پرخاش‌هایی که این‌روزها به نوه امام می‌شود، از این زاویه است؛ وگرنه اگر موضوع به سوابق اجرائی مربوط باشد، مگر آقای صادق لاریجانی که به ریاست قوه قضائیه رسید، سابقه‌ای اجرائی داشت؟ ایشان تا آن مقطع یک روز هم کار اجرائی نکرده بود؛ اما رئیس قوه قضائیه شدند.
وی گفت: فکر نمی‌کنم کسی از این موضوع انتقاد کرد که چرا آقای لاریجانی برای ریاست قوه قضائیه سوابق اجرائی نداشت. درباره بسیاری اشخاص دیگر نیز همین مسئله مصداق دارد؛ بنابراین به‌هیچ‌وجه بحث صلاحیت سیدحسن آقای خمینی مطرح نیست؛ مسئله اصلی نگرانی از برهم‌خوردن معادلاتی است که جریان افراطی برای خود تعریف کرده است.
عرب‌سرخی بیان کرد: به‌هرحال یک سوی گرم‌شدن تنور انتخابات منوط به حضور چهره‌هایی است که می‌توانند به این روند کمک کنند. وقتی همه چهره‌های شاخص یک جریان رد‌صلاحیت می‌شوند، چهره‌های درجه دوم در این زمینه توانمندی کمتری دارند. بنابراین حضور چهره‌هایی مانند سیدحسن خمینی به دلیل اینکه دارای پایگاه اجتماعی و ریشه و سابقه مشخصی هستند، برای بسیاری مردم ملاک قرار می‌گیرد و می‌تواند مؤثر باشد. شکی نیست که ایشان می‌تواند به افزایش مشارکت انتخابات کمک کند.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب افزود: نباید تردید کرد که سیدحسن آقای خمینی می‌تواند چنین اثری در انتخابات آتی بگذارد؛ هرچند من هیچ اطلاعی از اینکه ایشان بنا دارد در انتخابات حضور پیدا کند، ندارم و این حرف‌ها به آن معنا نیست که ایشان حتما کاندیدا خواهد شد؛ اما نه‌فقط حضور ایشان، بلکه حضور هرکدام از بزرگانی که دارای موقعیت‌های جدی اجتماعی هستند، در‌صورتی‌که شورای نگهبان تصمیم به بسط مشارکت مردم بگیرد، مؤثر است.
وی بیان کرد: اگر هدف شورای نگهبان افزایش مشارکت مردم در انتخابات باشد، یکی از راه‌هایش این است که چهره‌های ممتاز، بزرگ و شناخته‌شده در صحنه حضور پیدا کنند. ‌عرب‌سرخی در پاسخ به این سؤال که چرا بیت حضرت امام همواره مورد هجمه قرار می‌گیرد، گفت: باید توجه داشت که چهره‌های نزدیک به امام همگی با چنین سرنوشتی مواجه شده‌اند؛ از شخصیتی مانند آقای هاشمی‌رفسنجانی در نظر بگیرید تا چهره‌های حوزوی مانند مرحوم آیت‌الله موسوی‌اردبیلی و آیت‌الله یوسف صانعی و چهره‌های سیاسی مانند آقایان خاتمی، خوئینی‌ها و‌... و در میان غیر روحانیون نیز اشخاصی نظیر آقای بهزاد نبوی و... امروز در وضعیتی مشابه هستند.
وی افزود: طبیعی است وقتی تمام چهره‌های سیاسی و خط‌امامی که بیشتر به‌عنوان اصلاح‌طلب شناخته می‌شوند، در چنین وضعیتی قرار می‌گیرند، بیت امام نیز از این قاعده مستثنا نیست و در مسیر هجمه و تهمت قرار می‌گیرد.‌ او در پایان در پاسخ به این سؤال که جریان اصلاح‌طلب باید برای تداوم مسیر خود با وجود تعارض دیدگاه‌ها چه اقداماتی انجام دهد، گفت: به نظرم جریان اصلاح‌طلبی باید همه تلاش خود را از یک سو روی دفاع از حقوق مردم و از سوی دیگر برای اصلاح و حفظ میراث امام به کار گیرد.


کد مطلب: 429884

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/interview/429884/حذف-اصلاح-طلبان-ضربه-سنگين-مشاركت-حضور-سید-حسن-خمینی-انتخابات-معادلات-به-هم-می-زند

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1