کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

جانباز احمد زاده فرزند ننه گل افروز در گفت‌وگو با کبنانیوز؛

( فیلم ) مادر گچسارانی‌ها که بود و چرا «زاکانی» او را به تاجگردون ربط داد / مادری که در خدمت رزمندگان و مادران جنوب ایران بود

25 تير 1399 ساعت 11:48

همیشه به ما می‌گفت «به جمالت می‌نازی به تبی بندی به مالت می‌نازی به شبی بندی». به مالت نناز و با مردم باش. هیچ‌چیز بهتر از مردم‌داری نیست.


«ننه گل افروز» او را مادر گچسارانی‌ها می‌نامند، همه او را می‌شناسند، به ویژه زنانی که دوره‌های سخت بارداری را گذرانده‌اند، می‌دانند که او چقدر در کارش مهارت داشت،  طبیب محلی و مامای قدیمی که از زمان گچساران قدیم در بیمارستان نفت فعالیت می‌کرد؛ او در رشته زنان، زایمان، مامایی، اطفال، داخلی، گوارش، معده و شکستگی استخوان فعالیت داشت.
آن زمان که گچساران فاقد بیمارستان بود زایمان را در منزل انجام می‌داد و حتی فرزندان سه‌قلو را در منزل به دنیا آورد. همچنین بانوانی که بعد از 15 سال، بیشتر و یا کمتر باردار نمی‌شدند با تجویز داروهای محلی، باردار می‌شدند و فرزندان سالم به دنیا می آوردند. به این جهت به «ننه گل افروز» لقب مادر گچسارانی‌ها دادند، چون اکثر بچه‌های گچساران به دست او متولد می شدند و زنان را مداوا می‌نمود؛ اکثر مردم گچساران او را «ننه گل افروز» صدا می‌زدند.
در جریان پرونده اعتبار نامه تاجگردون، نمایندگان معترض به اعتبار نامه منتخب مردم گچساران و باشت اسمی از «ننه گل افروز» بردند و او را به ضد انقلاب ارتباط دادند که غلامرضا تاجگردون در این باره توضیح داده است. [اینجا کلیک کنید]
کبنانیوز به منظور آشنایی مخاطبین خود با فعالیت‌ها و خدمات بی‌نظیر «ننه گل افروز» به مردم و به ویژه مادران گچساران، با «جانباز احمد زاده» فرزند او گفت و گو‌یی انجام دادیم که از نظر خوانندگان می‌گذرد.

در این باره بیشتر بخوانید:

درخواست تاجگردون برای ساخت تندیس «ننه گل افروز»؛ اما و اگرها

 
تاجگردون: زاکانی درخواست من را برای ساخت مجسمه ننه گل افروز به ارتباط من با منافقین ربط داده
 
کبنا؛ ننه گل افروز از چه سالی فعالیتش را شروع کرد و خدماتش تا چه زمانی ادامه داشت؟
ننه گل افروز از سال 1330 خدمات خود را در بیمارستان گچساران قدیم شروع کرد بعد از آن در گچساران فعلی و در منزل شخصی خود طبابت می‌کرد؛ درب منزلش به‌صورت 24 ساعته بر روی بیماران باز بود و تا یک روز قبل از فوت «23 شهریور 98» فعالیت می‌کرد و به مداوای مردم مشغول بود.
ننه گل افروز می‌گفت چون پدر و مادرم را در کودکی از دست‌ داده‌ام و با یتیمی بزرگ شدم لطف خداوند شامل حالم شد و خداوند (بهره به زبان لری یعنی لطف خدا) به من عطا کرد.
ننه گل افروز بر اساس هوش سرشاری که داشت می توانست بفهمد که داروهای محلی برای چه دردی خوب است؛ و کم‌کم تجربه پیدا کرد.
   
فیلم) صحبت های فرزند ننه گل افروز

کبنا؛ ننه گل افروز بیماری زنان را چگونه تشخیص می‌داد؟
آن زمان آزمایشگاهی نبود که زنان بفهمند باردار هستند یا خیر! مادرم با انگشتان سحرآمیز خود معاینه می‌کرد و زمان بارداری زنان را می‌دانست و حتی ماه‌های آخر بارداری هم ساعت و روز زایمان را تشخیص می‌داد. برخی مواقع روز دقیق زایمان را با دکترهای بخش شرط‌بندی می‌کرد. او می‌گفت که سواد ندارم اما خداوند لطف و هوش سرشاری که از سواد بالاتر هست به من داده است.
غذایی که در روده کودک گیر می کند نمی‌توان به‌وسیله عکس، سونوگرافی و آزمایش تشخیص داد؛ اما مادرم به‌وسیله‌ی انگشت‌هایش متوجه می‌شد که غذا در روده‌ی کودک گیر کرده است و با دستان خود، غذا را از روده خارج می‌کرد و به معده می‌فرستاد و کودک درمان می‌شد.
 
کبنا؛ چگونه با دستانش بیماران را درمان می‌کرد؟
دکترها هم تعجب می‌کردند و می‌گفتند که چطور با دستانت سونوگرافی می‌کنی! مادرم می‌گفت که دستان من سحرآمیز است و این دست را خداوند به من داده تا به مردم کمک کنم.
 
کبنا؛ خاطره‌ای جالب از درمان بیماران برای خوانندگان تعریف کنید.
روزی زنی پیش مادرم آمد و گفت ننه گل افروز، پیش پزشک رفتم و سونوگرافی انجام دادم و دکتر گفت که فرزندت یک دست دارد؛ بچه را کورتاژ کن یا با یک دست متولد می‌شود. مادرم گفت چه کسی این حرف را زده! بیخود کرده! آن زن را معاینه کرد و دید که دست کودک در پشت کمرش پنهان‌شده است. مادرم با آن تبحر خاصی که داشت با جنین بازی کرد و دست کودک را به حالت طبیعی برگرداند. مادرم به آن زن گفت که بچه‌ی شما دو تا دست دارد و سالم است. آن زن پیش دکتر رفت و گفت که ننه گل افروز معاینه‌ام کرده و گفته که فرزندم مشکلی ندارد. پزشک از آن زن خواست که دو باره سونوگرافی بگیرد؛ پزشک وقتی عکس سونوگرافی را مشاهده کرد متوجه شد که کودک دو دست دارد. پزشک تعجب کرده بود و گفت که چطور برای بچه‌ات دست درست کرده‌ای! مادرم حتی سه‌قلو را در خانه به دنیا می آورد.
کبنا؛ ننه گل افروز کدام‌یک از چهره‌های مشهور گچساران را متولد کرد؟
مادرم «اردلان و اردوان زینل زاده» شهردار و پزشک متخصص را در خانه به دنیا آورد و حتی به دیدار مادرم می‌آمدند. همچنین دکتر محمد بخشایی، دکتر حمید حق‌شناس، دکتر برازجانی و دکتر عکاشه را به دنیا آورد. این پزشکان حتی فرزندان خود را برای درمان پیش مادرم می‌آوردند.
اکثر بچه‌های گچساران را مادرم به دنیا آورد. ننه گل افروز از سال 1333 تا سال 1398 حدود 60 سال به مردم گچساران خدمت کرد.
 
کبنا؛ 6 کدام‌یک از سیاسیون با ایشان در ارتباط بودند؟
بعضی از نمایندگان مجلس همچون دکتر غلامرضا تاجگردون به دیدار مادرم می‌آمدند و مادرم را خیلی دوست داشتند، مادرم هم علاقه خاصی به دکتر داشتند و به خاطر صداقت و خدماتش به شهر گچساران، بسیار او را دوست می‌داشت.
مرحوم «محمدعلی نبی زاده» روحش شاد با برادرم همکلاس بودند و با ننه گل افروز روابط خانوادگی داشتند.
همچنین آقای «علی‌مراد جعفری» نماینده پیشین گچساران با بنده همکلاس بودند، ایشان هم با ننه گل افروز روابط خانوادگی داشتند.
 
کبنا؛ دستمزد ننه گل افروز چقدر بود؟
مادرم به مردم گچساران می‌گفت دستمزدم «همت عالی» است یعنی هرچقدر می‌توانید بدهید. همچنین مادرم به زنان فقیر کمک مالی می‌کرد. از او می‌خواستند که دستمزدی مشخص کند می‌گفت «نه مردم پول ندارند. پول چرک دنیاست، نباید به آن اهمیت بدهید». همیشه می‌گفت که تنها دعای خیر مردم پشتم بود که می‌گفتند همیشه سالم باشم و سرپای خودم بمانم و تا سالم هستم بمیرم و ذلیل نشوم.
همین‌طور هم شد و تا روزی که طبابت می‌کرد سلامت بود، هیچ‌وقت زمین‌گیر نشد و سالم ماند و گرفتار پزشک نشد، زندگی با عزت و خوبی داشت.
 
کبنا؛ چرا گچسارانی‌ها او را بسیار دوست دارند؟
مادر من مادر گچسارانی‌ها بود، به خاطر طبابت، صداقت و خوش‌رویی اش، مهربانی و خوی عشایری که داشت مردم گچساران دوستش داشتند.
چون خودش با فقر و بدبختی و بیچارگی بزرگ‌شده بود، 5 ساله‌اش بود که پدر و مادرش فوت کرد. می‌گفت چون خودم با فقر بزرگ‌شده‌ام درد آدم فقیر را می‌دانم و باید به آدم فقیر کمک کنیم.
همیشه به ما می‌گفت «به جمالت می‌نازی، به تبی بندی، به مالت می‌نازی، به شبی بندی». به مالت نناز و با مردم باش. هیچ‌چیز بهتر از مردم‌داری نیست.
در زمان انقلاب خانه‌ی ما در خیابان اصلی گچساران بود، وقتی‌که بچه‌های شهر تظاهرات می‌کردند مادرم درب خانه را باز می‌گذاشت تا وقتی‌که نیروهای ارتش به دنبال جوانان تظاهرکننده بودند با شعار مرگ بر شاه، معترضین به داخل حیاط خانه‌ی ما می‌آمدند و مادرم برای آن‌ها چای درست می‌کرد و از آن‌ها پذیرایی می‌کرد.
 
کبنا؛ مادر گچسارانی‌ها در زمان جنگ تحمیلی و انقلاب چه نقشی داشتند؟
مادرم در انقلاب نقش داشت و فرزندانش هم در انقلاب نقش داشتند. خودم معلم بودم و شغلم را رها کردم و در کوه‌های گچساران علیه شاه فعالیت می‌کردم.
کسانی که از جبهه می‌آمدند و ریه آن‌ها به لحاظ شیمیایی دچار آسیب شده بود مادرم با داروهای محلی آن‌ها را درمان می‌کرد. همیشه در خانه‌ی ما رزمندگان بودند و حتی برای مادرم هم سوغات می‌آوردند. رزمندگان به مادرم ارادت خاصی داشتند و مادرم هم می‌گفت که به خاطر شما هست که «صدام حسین» نمی‌تواند به خاک ما تجاوز کند و کشور و امنیت ما را بگیرد نمی‌توانم بجنگم اما می‌توانم با دارو کمک کنم.

---------------------------------
گفت‌وگو: از مرضیه حسن پور


کد مطلب: 423238

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/interview/423238/فیلم-مادر-گچسارانی-ها-چرا-زاکانی-او-تاجگردون-ربط-مادری-خدمت-رزمندگان-مادران-جنوب-ایران

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1