تاریخ انتشار
يکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۰۹
کد مطلب : ۳۲۰۱۸۲
نامهای به دکتر عریان رئیس جدید دانشگاه یاسوج
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
جناب دکتر احمد عریان با سلام و تهیت
در تاریخ به نقل از ابن خلدون آمده است که بزرگی اندیشمند، از کسی از درباریان و مقربان ساسانیان پرسید:
- شما با آنکه قدمتی چهارصد ساله داشتید، چگونه شد که حکومتتان به دست مردمانی از صحرا رسیده و به اندک زمانی سرنگون شد؟! وی بعد ار سکوتی معنا دار پاسخ داد:
" از آن رو که کارهای بزرگ را به انسانهای کوچک و کارهای کوچک را به انسانهای بزرگ دادیم "
جناب دکتر عریان باری، حرف درستی است، گو اینکه سنّت تغییر ناپذیر تاریخ است که هر گاه "افراد بر سر جای خود" نباشند و به قول آن هنرپیشه معرف آدمها اشتباهی باشند و از این منظر عنان کارهای بزرگ به انسانهای کوچک نه از نظر سایز و سانت بلکه از نظر وسعت نظر عمق شخصیت ظرفیت و توانمندیها سپرده شود طبیعی است که کم کم پایههای قدرت سست و متزلزل و چه بسا در نهایت رو به فرو پاشی خواهد آورد.
هفتصد سال پیش، شیخ اجل سعدی شیرین سخن نیز این گونه گفته است
گرت مملکت باید آراسته / مده کار ُمعظم به نوخاسته
سپه را مکن پیشرو، جز کسی / که در جنگها بوده باشد بسی
به خُردان مفرمای کار دُرشت / که سندان نشاید شکستن به مُشت!!
دکتر عریان عزیز به واقع باریک اندیشان و اهل نکته فریاد میزنند کهای خداوندان قدرت و زور، درس عبرت بگیرید از تاریخ که چگونه حکومتهایی با آن همه سینه چاک زن و فدائی و جان نثار، در اوج خیال اینکه ماندگار ابدیاند اما سنّت تاریخ دامن آنان را گرفت و اکنون باید آنان را در موزههای تاریخ جستجو کرد. و چه حکیمانه امام علی در سخنی پُر نغز" تقدیم اراذل و تاخیر افاضل" را یک علت مهم سرنگونی و از هم پاشیدگی حکومتها میداند و صد البته به گفتهی همان امام هُمام چه زیاد است عبرتها و چه کماند عبرت گیرها!
جناب آقای دکتر عریان اگر بتوان همین نسخه بالا را، با اغماضهای اجتماعی و ساختاری به سطوح مدیریتها به مثابه حکومتهای کوچک تعمیم داد و داوم و بقا مدیریتها را از این منظر مورد متر و سنجش قرار داد، امروز دانشگاه یاسوج دکتر محمود رضا رحیمی بدون شک، به گواهی احوالات دانشگاه در تمامی حوزهها، به گواهی افکار عمومی جامعه و نگاه مقام ارشد اجرایی استان به این دانشگاه بی شک در وضع مطلوبی قرار نمیگیرد، زیرا در چندسال اخیر حقیقتاً مدیریتها در آن از صدر تا ذیل و ضمن، مصداق حدیث شریف ((به کار گماردن آدمهای ناتوان و کنار گذاردن انسانهای فاضل)) بود است.
جناب اقای دکتر عریان عزیز شاید سادترین شاهد برای پرت بودن دکتر رحیمی از وادی مدیریت ذکر این مثال کفایت کند که در مسئله هفته پژوهش و عجز دانشگاه یاسوج از برگزاری برنامههای این هفته، زمانی که مسولین دانشگاه مورد بازخواست استاندار محترم قرار میگیرند ایشان در مصاحبهای نه خود را مدیر استاندار و نه بازخواستش را در حوزه ظایف استاندار میداند.
جناب آقای دکتر عریان اساساً از نظر نگارنده و بسیاری از ناظران بی طرف مدیر شدن رحیمیها نه زایده تواناییهای شخصی و فردی ایشان بوده و نه مولد تجربههای مدیریتی گرانسنگ. چرا که در این دو حوزه حقیقتاً ایشان بسیاری بی مغز و بدون اندک داشتهای بودند. مدیر شدن محمود رضا رحیمی محصول و برایند سیستم فشل و ناکارامدی است که متاسفانه در این چندسال بر بویراحمد و دنا سایه گسترانده است. سیستمی که در آن نظام شایسته سالاری، خود را مغلوب اولیگارشی محفلی و قومی میبیند. اما جناب اقای دکتر عریان روی سخن اینک با شماست. شمای که اکنون سکان دانشگاه و عنان امور را به دست گرفتهاید بدانید و اگاه باشید شاید:
از باغ میبرند چراغانیت کنند
تا کاج جشنهای زمستانیت کنند
پوشاندهاند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیات کنند
جناب اقای دکتر احمد عریان قطعاً حضرتعالی به روشنی دریافتهاید که یک مدیریت راحت، روزمره و اکادمیک در دانشگاه یاسوج نخواهید داشت. زیرا دانشگاه بجا مانده از رحیمی اساساً یک مخروبهای از دانشگاه هم از نظر نیروی انسانی و هم از نظر ساختار اداری میباشد. دانشگاهی که برخلاف تمام آمار سازیهای نزدیکان و مقربین درگاه دکتر رحیمی، باندسازی ها و خانواده سالاریها یک روی سکهاش و استخدام فلهای و خانوادگی و خواهر زادهای روی دیگر سکهاش بوده قطعاً مدیریت در آن، مردی میخواهد از جنس مرد کهن. خوب است بدانید دانشگاهی که بسیاری از تصمیماتش نه خرد جمعی و از میز هیئت ریسه بلکه از آستین پسر عموها و پسر خالهها بیرون آید پادگانی است شبیه به دانشگاه. شاید بهترین توصیف از مدیریت دکتر رحیمی در دانشگاه یاسوج، همان زلزله ده ریشتر باشد که نزدیک به دو سال خشت خشت دانشگاه یاسوج را به لرزه درآورد. دانشگاهی که یادآور شکوه مدیریت مرحوم دکتر عسکریان بود امروز زخمهای بسیاری بر چهره نحیف و رنجورش دیده میشود.
جناب آقای دکتر احمد عریان عزیز امروز که دولت گشودن گرههای کور داشگاه یاسوج را به سرانگشت تدبیر حضرتعالی سپرده است شما در یک نقطه عطفی از زندگیتان قرار گرفتهاید و این دکتر احمد عریان است که باید انتخاب کند که در پایان عمر مدیریتیش، در جبهه دکتر محسن عسکریان و دکتر شاهپور رمضانی قرار بگیرد یا مانند دکتر محمود رضا رحیمی و دکتر ارژنگها قضاوت شود.
با احترامات فائقه:
کیانمهر افخمی
جناب دکتر احمد عریان با سلام و تهیت
در تاریخ به نقل از ابن خلدون آمده است که بزرگی اندیشمند، از کسی از درباریان و مقربان ساسانیان پرسید:
- شما با آنکه قدمتی چهارصد ساله داشتید، چگونه شد که حکومتتان به دست مردمانی از صحرا رسیده و به اندک زمانی سرنگون شد؟! وی بعد ار سکوتی معنا دار پاسخ داد:
" از آن رو که کارهای بزرگ را به انسانهای کوچک و کارهای کوچک را به انسانهای بزرگ دادیم "
جناب دکتر عریان باری، حرف درستی است، گو اینکه سنّت تغییر ناپذیر تاریخ است که هر گاه "افراد بر سر جای خود" نباشند و به قول آن هنرپیشه معرف آدمها اشتباهی باشند و از این منظر عنان کارهای بزرگ به انسانهای کوچک نه از نظر سایز و سانت بلکه از نظر وسعت نظر عمق شخصیت ظرفیت و توانمندیها سپرده شود طبیعی است که کم کم پایههای قدرت سست و متزلزل و چه بسا در نهایت رو به فرو پاشی خواهد آورد.
هفتصد سال پیش، شیخ اجل سعدی شیرین سخن نیز این گونه گفته است
گرت مملکت باید آراسته / مده کار ُمعظم به نوخاسته
سپه را مکن پیشرو، جز کسی / که در جنگها بوده باشد بسی
به خُردان مفرمای کار دُرشت / که سندان نشاید شکستن به مُشت!!
دکتر عریان عزیز به واقع باریک اندیشان و اهل نکته فریاد میزنند کهای خداوندان قدرت و زور، درس عبرت بگیرید از تاریخ که چگونه حکومتهایی با آن همه سینه چاک زن و فدائی و جان نثار، در اوج خیال اینکه ماندگار ابدیاند اما سنّت تاریخ دامن آنان را گرفت و اکنون باید آنان را در موزههای تاریخ جستجو کرد. و چه حکیمانه امام علی در سخنی پُر نغز" تقدیم اراذل و تاخیر افاضل" را یک علت مهم سرنگونی و از هم پاشیدگی حکومتها میداند و صد البته به گفتهی همان امام هُمام چه زیاد است عبرتها و چه کماند عبرت گیرها!
جناب آقای دکتر عریان اگر بتوان همین نسخه بالا را، با اغماضهای اجتماعی و ساختاری به سطوح مدیریتها به مثابه حکومتهای کوچک تعمیم داد و داوم و بقا مدیریتها را از این منظر مورد متر و سنجش قرار داد، امروز دانشگاه یاسوج دکتر محمود رضا رحیمی بدون شک، به گواهی احوالات دانشگاه در تمامی حوزهها، به گواهی افکار عمومی جامعه و نگاه مقام ارشد اجرایی استان به این دانشگاه بی شک در وضع مطلوبی قرار نمیگیرد، زیرا در چندسال اخیر حقیقتاً مدیریتها در آن از صدر تا ذیل و ضمن، مصداق حدیث شریف ((به کار گماردن آدمهای ناتوان و کنار گذاردن انسانهای فاضل)) بود است.
جناب اقای دکتر عریان عزیز شاید سادترین شاهد برای پرت بودن دکتر رحیمی از وادی مدیریت ذکر این مثال کفایت کند که در مسئله هفته پژوهش و عجز دانشگاه یاسوج از برگزاری برنامههای این هفته، زمانی که مسولین دانشگاه مورد بازخواست استاندار محترم قرار میگیرند ایشان در مصاحبهای نه خود را مدیر استاندار و نه بازخواستش را در حوزه ظایف استاندار میداند.
جناب آقای دکتر عریان اساساً از نظر نگارنده و بسیاری از ناظران بی طرف مدیر شدن رحیمیها نه زایده تواناییهای شخصی و فردی ایشان بوده و نه مولد تجربههای مدیریتی گرانسنگ. چرا که در این دو حوزه حقیقتاً ایشان بسیاری بی مغز و بدون اندک داشتهای بودند. مدیر شدن محمود رضا رحیمی محصول و برایند سیستم فشل و ناکارامدی است که متاسفانه در این چندسال بر بویراحمد و دنا سایه گسترانده است. سیستمی که در آن نظام شایسته سالاری، خود را مغلوب اولیگارشی محفلی و قومی میبیند. اما جناب اقای دکتر عریان روی سخن اینک با شماست. شمای که اکنون سکان دانشگاه و عنان امور را به دست گرفتهاید بدانید و اگاه باشید شاید:
از باغ میبرند چراغانیت کنند
تا کاج جشنهای زمستانیت کنند
پوشاندهاند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیات کنند
جناب اقای دکتر احمد عریان قطعاً حضرتعالی به روشنی دریافتهاید که یک مدیریت راحت، روزمره و اکادمیک در دانشگاه یاسوج نخواهید داشت. زیرا دانشگاه بجا مانده از رحیمی اساساً یک مخروبهای از دانشگاه هم از نظر نیروی انسانی و هم از نظر ساختار اداری میباشد. دانشگاهی که برخلاف تمام آمار سازیهای نزدیکان و مقربین درگاه دکتر رحیمی، باندسازی ها و خانواده سالاریها یک روی سکهاش و استخدام فلهای و خانوادگی و خواهر زادهای روی دیگر سکهاش بوده قطعاً مدیریت در آن، مردی میخواهد از جنس مرد کهن. خوب است بدانید دانشگاهی که بسیاری از تصمیماتش نه خرد جمعی و از میز هیئت ریسه بلکه از آستین پسر عموها و پسر خالهها بیرون آید پادگانی است شبیه به دانشگاه. شاید بهترین توصیف از مدیریت دکتر رحیمی در دانشگاه یاسوج، همان زلزله ده ریشتر باشد که نزدیک به دو سال خشت خشت دانشگاه یاسوج را به لرزه درآورد. دانشگاهی که یادآور شکوه مدیریت مرحوم دکتر عسکریان بود امروز زخمهای بسیاری بر چهره نحیف و رنجورش دیده میشود.
جناب آقای دکتر احمد عریان عزیز امروز که دولت گشودن گرههای کور داشگاه یاسوج را به سرانگشت تدبیر حضرتعالی سپرده است شما در یک نقطه عطفی از زندگیتان قرار گرفتهاید و این دکتر احمد عریان است که باید انتخاب کند که در پایان عمر مدیریتیش، در جبهه دکتر محسن عسکریان و دکتر شاهپور رمضانی قرار بگیرد یا مانند دکتر محمود رضا رحیمی و دکتر ارژنگها قضاوت شود.
با احترامات فائقه:
کیانمهر افخمی