تاریخ انتشار
جمعه ۲۲ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۰۴
کد مطلب : ۱۳۸۰۹۴
جوابیهای به مطلب «حکایت این روزهای ما»
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سیدکرامت هاشمیعنا
بعد از نوشتن مطلب «حکایت این روزهای ما به قلم سعید رحمانیاصل [کلیک کنید]» یکی از مخاطبان این پایگاه خبری به این متن پاسخی داده که از منظر شما خوانندگان میگذرد؛
ثنا و حمد بی پایان خدا را، که صنعش در وجود آورد ما را
این روزها رخسار فضای مجازی و سایتهای استانی جولانگه خاطره بازیها نیز شده است. برادر ارجمندم حکایت و خاطره بازی و برقراری یک تماس با یک چهره معمولی دانشگاه در دفتر خاطرات باید مرقوم شود، نه تیتر یک خبر. راه دیگری هم برای انتشار این گونه خبرها استفاده از وبلاگها، صفحات و سایتهای شخصی است. بله عجب حکایتی است این رفتارها..! «کاش خودمان هم مثل خاطراتمان برای جاوید شدن در تاریخ سرسخت بودیم.»کاش شما هم دراین هیاهوی خاطره نویسی مقالاتی که حاوی مفاهیم آموزنده است را نیز مطالعه بفرمائید، زیرا هستند هنوز کسانی که با اندیشه و انصاف قلم میزنند. برادر عزیزم خاطره قلم نمیخواهد حافظه بسیار قوی هم نمیخواهد، بلکه کمی درنگ و نگاه به گذشته و واکاوی حال را میطلبد. یقین دارم در دفتر هزار برگ خاطرات شما، ورقهایی از گذشته هم مرقوم شده است که اگر با دوستان جدیدتان مرور شود چه بسا ورق برگردد و دیگر، یاری گر اقبالتان نباشد. به گفته استاد ادب «شفیعی کدکنی» (به امید تو چو آیینه نشستم همه عمر / گرد راه تو به چشم نگرانم نرسید). تسخیر قلب مردمان شریف این دیار با خدمت بی منت فرزندشان محقق شده نیازی به ترحم شما نیست. اما برادر عزیزم روی سخن من با انتشار گفتههای است که بعضاً شما و دوستانتان خواسته یا ناخواسته و البته بی اطلاع از تاریخ سیاسی و رخدادهای انتخاباتی در بین سادات عزیز، مخم و با تعصب طایفه بزرگ عنا مطرح می نمائید. جوانان عزیز و تحصیلکرده و مردم فهیم این طایفه خوب میدانند که در تمامی ادوار گذشته از ظرفیت و استعدادهای این طایفه به خوبی و آنچنان که محق و شایسته جوانانش باشد، استفاده نشده است. قبلاً دوستان شما نیز در این وادی آزمون و وزن شدند که چیزی به غیر از افسوس در ذهنمان ماندگار نشد. به شما توصیه میکنم که تسویه حساب شخصی و رفتار عده قلیل و منفعت طلب بر علیه نماینده محترم فعلی را، به آرای و اندیشه عموم این طایفه تعمیم ندهید و مغالطه به تمثیل نفرمائید و از گفتمان با آنها زیاد ذوق زده نشوید. برادر عزیزم کاش این خاطره را در همان دفتر هزار برگت چال میکردی تا اندوهش نصیب این سادات نمیشد. همه عزیزانی که در این خاطره از آنها سخن راندی برای ما محترم، قابل احترام و عزیز هستند، اما به شما عرض مینمایم سادات بزرگ عنا خصوصیات و تواناییهای زیادی دارند که در جلسات مکرری که برای تسخیر قلبهایشان برگزار مینمایید میتوانید از آن واقف شوید و مهمتر اینکه، بدانید که این بزرگان دارای لفظ جلیل «سید» هستند که از تبار و امامان خود به ارث بردهاند و میتوانید مانند سایرین با این پیشوند مقدس آنها را مخاطب قرار دهید. برادر عزیز؛ مردم این کهن بوم، برای دفاع از ملک و اعتبار مدنی و ارضی خود دستهایشان به تفنگ و انگشتانشان به ماشه آشنا بوده است و این را رشادت بزرگ مردانش در ادوار تاریخ ثابت کرده و نیازی به گفتن شما نیست. شاید فرد بزرگواری از این سادات به دلایلی که برای ما هم قابل احترام است، سخنی بر زبان رانده باشد از باب درد و دل. لذا بازگو کردن آن با این گونه ادبیات سزاوار این شیرمردان نیست. در آخر توصیه من به شما و هم طیفانتان این است که بسیار مواظب باشید در همه زمینهها قافیه را نبازید و آنقدر که به عقربههای ساعت و نام اشخاص دقت میکنید در خاطرات بعدی هم توفیقاً به شاخصههای مهم طوایف محترم از جمله سادات فهیم عنا اشارهای داشته باشید تا مستوجب رنجش خاطری نگردید.
ایام به کام و لحظاتتان مسرور خوبیهایتان باد
* نویسنده و پژوهشگر دانشگاه
بعد از نوشتن مطلب «حکایت این روزهای ما به قلم سعید رحمانیاصل [کلیک کنید]» یکی از مخاطبان این پایگاه خبری به این متن پاسخی داده که از منظر شما خوانندگان میگذرد؛
ثنا و حمد بی پایان خدا را، که صنعش در وجود آورد ما را
این روزها رخسار فضای مجازی و سایتهای استانی جولانگه خاطره بازیها نیز شده است. برادر ارجمندم حکایت و خاطره بازی و برقراری یک تماس با یک چهره معمولی دانشگاه در دفتر خاطرات باید مرقوم شود، نه تیتر یک خبر. راه دیگری هم برای انتشار این گونه خبرها استفاده از وبلاگها، صفحات و سایتهای شخصی است. بله عجب حکایتی است این رفتارها..! «کاش خودمان هم مثل خاطراتمان برای جاوید شدن در تاریخ سرسخت بودیم.»کاش شما هم دراین هیاهوی خاطره نویسی مقالاتی که حاوی مفاهیم آموزنده است را نیز مطالعه بفرمائید، زیرا هستند هنوز کسانی که با اندیشه و انصاف قلم میزنند. برادر عزیزم خاطره قلم نمیخواهد حافظه بسیار قوی هم نمیخواهد، بلکه کمی درنگ و نگاه به گذشته و واکاوی حال را میطلبد. یقین دارم در دفتر هزار برگ خاطرات شما، ورقهایی از گذشته هم مرقوم شده است که اگر با دوستان جدیدتان مرور شود چه بسا ورق برگردد و دیگر، یاری گر اقبالتان نباشد. به گفته استاد ادب «شفیعی کدکنی» (به امید تو چو آیینه نشستم همه عمر / گرد راه تو به چشم نگرانم نرسید). تسخیر قلب مردمان شریف این دیار با خدمت بی منت فرزندشان محقق شده نیازی به ترحم شما نیست. اما برادر عزیزم روی سخن من با انتشار گفتههای است که بعضاً شما و دوستانتان خواسته یا ناخواسته و البته بی اطلاع از تاریخ سیاسی و رخدادهای انتخاباتی در بین سادات عزیز، مخم و با تعصب طایفه بزرگ عنا مطرح می نمائید. جوانان عزیز و تحصیلکرده و مردم فهیم این طایفه خوب میدانند که در تمامی ادوار گذشته از ظرفیت و استعدادهای این طایفه به خوبی و آنچنان که محق و شایسته جوانانش باشد، استفاده نشده است. قبلاً دوستان شما نیز در این وادی آزمون و وزن شدند که چیزی به غیر از افسوس در ذهنمان ماندگار نشد. به شما توصیه میکنم که تسویه حساب شخصی و رفتار عده قلیل و منفعت طلب بر علیه نماینده محترم فعلی را، به آرای و اندیشه عموم این طایفه تعمیم ندهید و مغالطه به تمثیل نفرمائید و از گفتمان با آنها زیاد ذوق زده نشوید. برادر عزیزم کاش این خاطره را در همان دفتر هزار برگت چال میکردی تا اندوهش نصیب این سادات نمیشد. همه عزیزانی که در این خاطره از آنها سخن راندی برای ما محترم، قابل احترام و عزیز هستند، اما به شما عرض مینمایم سادات بزرگ عنا خصوصیات و تواناییهای زیادی دارند که در جلسات مکرری که برای تسخیر قلبهایشان برگزار مینمایید میتوانید از آن واقف شوید و مهمتر اینکه، بدانید که این بزرگان دارای لفظ جلیل «سید» هستند که از تبار و امامان خود به ارث بردهاند و میتوانید مانند سایرین با این پیشوند مقدس آنها را مخاطب قرار دهید. برادر عزیز؛ مردم این کهن بوم، برای دفاع از ملک و اعتبار مدنی و ارضی خود دستهایشان به تفنگ و انگشتانشان به ماشه آشنا بوده است و این را رشادت بزرگ مردانش در ادوار تاریخ ثابت کرده و نیازی به گفتن شما نیست. شاید فرد بزرگواری از این سادات به دلایلی که برای ما هم قابل احترام است، سخنی بر زبان رانده باشد از باب درد و دل. لذا بازگو کردن آن با این گونه ادبیات سزاوار این شیرمردان نیست. در آخر توصیه من به شما و هم طیفانتان این است که بسیار مواظب باشید در همه زمینهها قافیه را نبازید و آنقدر که به عقربههای ساعت و نام اشخاص دقت میکنید در خاطرات بعدی هم توفیقاً به شاخصههای مهم طوایف محترم از جمله سادات فهیم عنا اشارهای داشته باشید تا مستوجب رنجش خاطری نگردید.
ایام به کام و لحظاتتان مسرور خوبیهایتان باد
* نویسنده و پژوهشگر دانشگاه