تاریخ انتشار
شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۲۷
کد مطلب : ۴۰۷۹۶۲
در گفتوگو با کبنا مطرح شد
روایت تلخ زندگی کارگر یاسوجی با حقوق معوقه (+ فیلم )
۱
فایل مرتبط
کبنا ؛روز برایمان زمانی شروع میشود که پایمان را در خیابانها میگذاریم و جارو هم با رفت و آمد دستهایمان بر زمین سیاه میرقصد نه از باب اینکه شاد باشد، بلکه از روی تنگدستی و اجبار میچرخد. این روزها خیابانها را برای انسانهای متمدن آسفالت میکنند و پیادهروها را هم برایشان سنگ فرش میکنند، اما بعضی با خودروهای شاسی بلندشان عبور میکنند و پوسته تخمه و یا دستمالهای کاغذی شخصیتهای بیفرهنگشان را بر روی همین آسفالتها و پیادهروها پرت میکنند. آن وقتها اوضاع آنقدرها هم بد نبود. حقوقمان کفاف زندگیمان را که نه کفاف سطح توقع پایینمان را میداد و کمی خرید میکردیم و روز را شب میکردیم. اما الان صاحبخانه عبوس میشود، تهدیدمان میکند که باید از خانهاش برویم.
شرایط زندگی آنقدر سخت است که وقتی چند ماه حقوق نگیری، نمیدانی چگونه سرت را جلوی زن و فرزندت بالا بگیری. وقتی یک فرشته کوچکی در خانه داشته باشی و از حداقلهای زندگی هم محروم باشد. با خودش فکر میکند من چگونه فرشته شدم. فرشتهای که نه لباس نو دارد و نه غذای گرم. او اصلاً از ناز و نعمت همسن و سالهایش خبر ندارد.
«ایمانی» کارگر است. نمیخواهد کسی به او ترحم کند و از این کار بیزار است. اما حقش را میخواهد. میگوید حق مرا به من بدهند آن هم سر وقت تا بتوانم توقع پایین زن و فرزند را پاسخی داده باشم. ایمانی همان کسی است که میگویند پیامبر رحمت (ص) بر دستان پینهبستهی او بوسه زده است. میگفتند باید حقوق کارگر را تا عرق او خشک نشده است پرداخت کرد حالا همان کسانی که زمانی این حرفها را میزدند، حق و حقوق او را یا نمیدهند و یا بخشی از آن را با هزاران منت بر سرش میدهند.
داغ فقر بر «فرشته» دختر 4 ساله این کارگر نشسته، آرزوهای کودکانهاش را عمداً به فراموشی سپرده است و میداند که پدر هیچ ندارد، او نگران صاحبخانهای است که تهدید کرده وسایلشان را بیرون میریزد.
وضعیت کارگران از آنچه فکر میکنید اسفبارتر است کسانی که از شدت فقر هیچ تصوری از آینده ندارند، کارگرانی که ساعتها در کوچه و خیابانهای شهر برای یکتکه نان درد میکشند و از حقوق خود محروم هستند.
کارگران در پی حقوق حق و بدیهی خود هستند، کارگرانی که محتاج نان شب شدهاند و اگر اعتراضی هم بکنند متأسفانه شمشیر اخراج بر سرشان فرود میآید، جامعهی كارگري هيچ فریادرسی ندارد، اشتغال، امنیت، معیشت حق مسلم کارگر است.
درد «ایمانی» درد همقطاران بینصیبش است؛ یک عمر عرق ریختن، گرما و سرما را به جان خریدن اما در انتها، بعد سالهای طولانی، حاصل همچنان هیچ است؛ همچنان شرمندگی باقیست؛ زندگی به آنجا که باید، نمیرسد؛ درجا میزند.
«ایمانی» کارگر یاسوجی که در حاشیهترین محله شهر یاسوج اجارهنشین است، میگوید: «3 ماهی هست که به ما حقوقی ندادهاند و نمیدانیم که چهکاری انجام دهیم!»
«5 ماه اجارهخانه را پرداخت نکردهام صاحبخانه تهدید کرده که وسایلمان را از خانه بیرون میریزد به صاحبخانه قول دادهام این هفته کرایه را پرداخت میکنم اما هنوز خبری از حقوق نیست.»
«بچههایم مشکلدارند، نمیدانم درد و فریادمان را کجا بزنم! نزدیک به عید هست زن و بچهام مریض هستند و برای درمان نیاز به پول دارم، زنم مشکل اعصاب دارد و نیاز به درمان دارد، دختر کوچکم عقبمانده ذهنی است و نتوانستهام کاری برای آنها انجام دهم.»
«دخترم و همسرم تحت پوشش بهزیستی بودند چون کارگر هستم سازمان بهزیستی دیگر از ما حمایت نمیکنند، آخر مگر حقوق میدهد!»
از «ایمانی» پرسیدم شب عید سفره پهن میکنید؟ سرش را زمین انداخت و با لبخندی تلخ گفت: «پول خرید نان نداریم و نانی که میخرم قرضی است تا چه رسد خرید شب عید.»
«این خانهای که اجاره کردهایم نه حمام دارد، نه گاز و نه آبگرمکن. آب در قابلمه میکنیم و در انباری استحمام میکنیم.»
«اگر بخواهم برای زن و بچههایم لباس بخرم پول ندارم، مستأجرم و نتوانستم هزینه اجاره 7 ماه را بپردازم، حتی کرایه تاکسی هم ندارم و رانندگان هم اهمیت نمیدهند.»
سؤالی که این روزها و در سروصدای فیشهای نجومی و سلطانها به گوش میرسد این است که راستی فیش حقوقی «ایمانی» چه قدر است؟
شماره تماس این کارگر در دفتر سایت خبری کبنا موجود است.
شرایط زندگی آنقدر سخت است که وقتی چند ماه حقوق نگیری، نمیدانی چگونه سرت را جلوی زن و فرزندت بالا بگیری. وقتی یک فرشته کوچکی در خانه داشته باشی و از حداقلهای زندگی هم محروم باشد. با خودش فکر میکند من چگونه فرشته شدم. فرشتهای که نه لباس نو دارد و نه غذای گرم. او اصلاً از ناز و نعمت همسن و سالهایش خبر ندارد.
«ایمانی» کارگر است. نمیخواهد کسی به او ترحم کند و از این کار بیزار است. اما حقش را میخواهد. میگوید حق مرا به من بدهند آن هم سر وقت تا بتوانم توقع پایین زن و فرزند را پاسخی داده باشم. ایمانی همان کسی است که میگویند پیامبر رحمت (ص) بر دستان پینهبستهی او بوسه زده است. میگفتند باید حقوق کارگر را تا عرق او خشک نشده است پرداخت کرد حالا همان کسانی که زمانی این حرفها را میزدند، حق و حقوق او را یا نمیدهند و یا بخشی از آن را با هزاران منت بر سرش میدهند.
داغ فقر بر «فرشته» دختر 4 ساله این کارگر نشسته، آرزوهای کودکانهاش را عمداً به فراموشی سپرده است و میداند که پدر هیچ ندارد، او نگران صاحبخانهای است که تهدید کرده وسایلشان را بیرون میریزد.
وضعیت کارگران از آنچه فکر میکنید اسفبارتر است کسانی که از شدت فقر هیچ تصوری از آینده ندارند، کارگرانی که ساعتها در کوچه و خیابانهای شهر برای یکتکه نان درد میکشند و از حقوق خود محروم هستند.
کارگران در پی حقوق حق و بدیهی خود هستند، کارگرانی که محتاج نان شب شدهاند و اگر اعتراضی هم بکنند متأسفانه شمشیر اخراج بر سرشان فرود میآید، جامعهی كارگري هيچ فریادرسی ندارد، اشتغال، امنیت، معیشت حق مسلم کارگر است.
درد «ایمانی» درد همقطاران بینصیبش است؛ یک عمر عرق ریختن، گرما و سرما را به جان خریدن اما در انتها، بعد سالهای طولانی، حاصل همچنان هیچ است؛ همچنان شرمندگی باقیست؛ زندگی به آنجا که باید، نمیرسد؛ درجا میزند.
«ایمانی» کارگر یاسوجی که در حاشیهترین محله شهر یاسوج اجارهنشین است، میگوید: «3 ماهی هست که به ما حقوقی ندادهاند و نمیدانیم که چهکاری انجام دهیم!»
«5 ماه اجارهخانه را پرداخت نکردهام صاحبخانه تهدید کرده که وسایلمان را از خانه بیرون میریزد به صاحبخانه قول دادهام این هفته کرایه را پرداخت میکنم اما هنوز خبری از حقوق نیست.»
«بچههایم مشکلدارند، نمیدانم درد و فریادمان را کجا بزنم! نزدیک به عید هست زن و بچهام مریض هستند و برای درمان نیاز به پول دارم، زنم مشکل اعصاب دارد و نیاز به درمان دارد، دختر کوچکم عقبمانده ذهنی است و نتوانستهام کاری برای آنها انجام دهم.»
«دخترم و همسرم تحت پوشش بهزیستی بودند چون کارگر هستم سازمان بهزیستی دیگر از ما حمایت نمیکنند، آخر مگر حقوق میدهد!»
از «ایمانی» پرسیدم شب عید سفره پهن میکنید؟ سرش را زمین انداخت و با لبخندی تلخ گفت: «پول خرید نان نداریم و نانی که میخرم قرضی است تا چه رسد خرید شب عید.»
«این خانهای که اجاره کردهایم نه حمام دارد، نه گاز و نه آبگرمکن. آب در قابلمه میکنیم و در انباری استحمام میکنیم.»
«اگر بخواهم برای زن و بچههایم لباس بخرم پول ندارم، مستأجرم و نتوانستم هزینه اجاره 7 ماه را بپردازم، حتی کرایه تاکسی هم ندارم و رانندگان هم اهمیت نمیدهند.»
سؤالی که این روزها و در سروصدای فیشهای نجومی و سلطانها به گوش میرسد این است که راستی فیش حقوقی «ایمانی» چه قدر است؟
شماره تماس این کارگر در دفتر سایت خبری کبنا موجود است.
ما بايد حلوي حقوقها نجومي پزشكان و اعصاب هيت علمي را بگيريم كه دارن حقوق مفت ميكيرند