تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۲
کد مطلب : ۴۷۴۴۲۵
شهر فراموششدهی «آشنا»
جل الخالق؛ شهردار افسانهای! / شهر با شعار و تشکیل تیم رسانهای شهر نمیشود / یاسوج از بیتدبیری همیشه رنج برده و میبرد / کاربر فضای مجازی: یا در این شهر نیستیم یا کارها نامرئی انجام میشود
۷
کبنا ؛در فضای مجازی عکس نوشتهای پخش شد و لقب شهردار افسانهای را برای «کیوان آشنا» شهردار فعلی یاسوج برگزیدهاند. در ادامه به این موضوع میپردازیم. همه اتفاقات و معادلات حول استعفای عزل گونه نستیهن مقدم در نهایت به اتفاقی تلختر یعنی معرفی یکی از اعضای شورای شهر بهعنوان شهردار یاسوج ختم شد. تصمیمی که از ابتدا با اما و اگر همراه بود و شاهد تکذیب و تأیید اعضای شورا برای معرفی کیوان آشنا بهعنوان شهردار یاسوج بودیم.
حالا بعد از گذشت چندین ماه از تأیید نهایی حکم شهردار و نگاهی به عملکرد شهردار و شهرداری و وضعیت شهر یاسوج بار دیگر ثابت کرد که یاسوج کماکان گرفتار «فقدان بزرگ» یک شهردار کاردان و کاربلد است.
زمانی که آشنا به این سمت انتخاب شد برخی نزدیکان رسانهای وی با ادبیاتی عجیب و اغراق و بزرگنمایی از شهرداری رونمایی میکردند که گویی صحبت از «غلامحسین کرباسچی» شهردار بزرگ تاریخ شهر تهران در میان است. گذر زمان؛ اما خیلی زود نشان داد «آشنا» اینکاره نیست و نهتنها شهر بر همان مدار سابق میچرخد که بدتر از گذشته شهر به حال خود رها شده است.
شهر و امورات مربوط به شهر باتدبیر و برنامهریزی و همت مضاعف اداره میشوند نه اینکه در رسانهها و مجازی چنان شهر گلوبلبل نشان داده شود که هیچ نسبتی با دنیای بیرون نداشته باشد. مردم روزانه متوجه وضعیت نگرانکننده شهر و بهویژه چاله و چولههای شهر هستند و سیمای مرده شهر سبب افسردگی و دلمردگی بیشتر شده است.
امورات شهر و شهرداری یک کار تخصصی و نیازمند نیروهای متخصص و باتجربه است. بزرگترین ضربه به شهرداریها از زمانی آغاز شد که نیروهای غیرمتخصص و اللهبختکی بهواسطه برخی مناسبات و ملاحظات جایگاه مهم شهرداریها را تسخیر کردند و عملاً شهرها و شهرداریها را به تعطیلی کشاندند.
روزگاری نهچندان دور شهر یاسوج بهعنوان یک شهر نوظهور در عرصه زیبایی و مدیریت شهری بهعنوان یکی از قطبهای گردشگری و زندگی در جنوب کشور مطرح بود؛ ولی در چند سال اخیر شاهد یک رخوت و مردگی نگرانکنندهای در شهر هستیم که عملاً ظرفیتهای خدادادی شهر را نیز به سمت نابودی میکشاند.
نگاهی به وضعیت رودخانه بشار یاسوج بهعنوان یک ظرفیت بینظیر در کل کشور بهتنهایی برای نشاندادن نا مدیریتی در شهر یاسوج کفایت میکند. رودخانهای که دارای انواع پتانسیل برای اجرای طرحها و برنامههای مختلف است؛ اما نهتنها از این ظرفیت بهرهای برده نشده است که همان فرم طبیعی رودخانه نیز در حال ازبینرفتن و تبدیلشدن به یک ضد ظرفیت است.
شهر با شعار و تشکیل تیم رسانهای تنها، شهر نمیشود. شهر نیازمند کار اساسی و بنیادین است و هیچ شهرداری شهردار افسانهای نمیشود جز اینکه بتواند کاری افسانهای و یا حداقل بزرگ انجام دهد. یاسوج نیاز به شهردار افسانهای ندارد یاسوج نیازمند شهرداری است که بتواند ابتداییترین و جزئیترین وظایفش را بهدرستی انجام دهد.
یکی از کاربران فضای مجازی در خصوص این «عکسنوشته» اینگونه نوشت که نیازها و برنامهها برای گرهگشایی ترافیکی صورت گیرد. اعصاب و روان مردم ضعیف شده، خودروهای دورهگرد میوه فروش حاشیه جادهها بسیار چهره شهر را ناپسند کرده است.
شکل هندسی برخی بلوارها باید تغییر کند و تقاطعهای غیر هم سطح در برنامه قرار بگیرد. یاد جمله «سرهنگ پیوست» افتادم که گفت؛ «یاسوج تنها مرکز استانی است که یک پارکینگی حتی برای ۱۰۰خودرو ندارد.» چرا واقعاً پارکینگ طبقاتی که با مشارکت تأمین اجتماعی بوده متوقف شده، چه مافیایی هست که برای مردم توضیح نمیدهند.
سنگ فرشهای خیابانها به کندی صورت میگیرد و بعضاَ هم اگر اقدامی شود، چون کیفیت مصالح و نظارت پایین هست استاندارد لازم را ندارند و بعد از دو سال منفجر میشوند.
در پایان، شهر یاسوج با مطالعه و تحقیق خدمت عزیزان عرض کنم تنها شهری هست که حقوق عامه و حقوق شهروندی در آن جایگاهی ندارد. یاسوج از بیتدبیری همیشه رنج برده و میبرد.
شهریاسوج با تمرکز بر گردشگری میتواند در خاورمیانه بدرخشد ولی حیف...
زبالههای مردم را نمیبرند، چطور میگویید؛ شهردار افسانهای؟ تا یادم هست همیشه میگفتند که علیآباد، خلفآباد، اکبرآباد جدولگذاری و آسفالت، به نظر شما شهر فقط همین چند نقطه هست؟ چرا شهرداری در ورودی شهر بنسنجان، ۴۵متری آیتالله ملکحسینی که فقط نیاز به پخش «بیس» آن هست و آسفالت آن جهت رفع معضل ترافیک است، اقدامی نمیکند؟ چرا خیابانهای بزرگ و منشعب به همین چهل و پنج متری جدولگذاری و آسفالت نمیشوند؟ حتماً این محله نه پارتی دارند و نه آشنایی در شورای شهر و هزاران معضل دیگر. شهریاسوج وضعیت اسفباری در حوزه مبلمان شهری دارد.
فقط با مردم بودن و حضور مردم هست که میتوان مشکلات شهری را حل کرد. یاسوج واقعیتش هنوز خودش را در حد مرکز استان کهگییلویه و بویراحمد خوب نشان نداده، شما حجم انبوه زباله را روزانه در گوشه و کنار شهر به وضوح میبینید.
حراج پارکها و وسایل اسباب بازی و نداشتن استانداردهای لازم از دیگر معضلات شهر یاسوج است. شهر یاسوج در حوزه مبلمان شهری چهرهای بسیار ضعیف دارد. در صورتیکه شهر یاسوج جوان و نوپاست و میتواند بهشتی در ایران باشد؛ اما حیف که نیست. ساماندهی خطوط حمل و نقل درون شهری، نظیر ایستگاههای تاکسی، اتوبوس و نداشتن فضای لازم و شایسته برای نشستن مسافر، نداشتن تابلوهای لازم، به یقین بالای ۵۰۰ تابلو و آدرس مخدوش و ناخوانا و بدون سرتابلو در سطح شهر وجود دارد.
در حوزه آموزش شهری و شهرنشینی باید اقدامات جدی صورت گیرد. حاشیه شهرها که به شهر اضافه شدند؛ بلاتکلیف هستند باید بااقتدار ورود کرد و برای این مناطق هم کاری کرد. شرایط میدانهای شهر یاسوج نسبت به سایر مراکز استانها، نمره بسیار پایینی دارد.
هیچ خیابانی بدون چاله چوله نیست. خط کشی جادهها مقطعی و غیرماندگار هستند و بعضاً خطکشی ندارند. اکثر تقاطعها چراغ راهنما ندارند. اکثر سرعتگیرها رنگ شبنما ندارند. تقریباً پارکینگ استانداردی وجود ندارد.
بنابراین شهر یاسوج مشکلات و معضلات فراوانی دارد که شهردار باید بیش از پیش تلاش کند. واقعاً مگر خودشان کاری کنند و گر نه شورای شهر یاسوج کاملاً مشخص و معلوم هست؛ برنامه و تخصص لازم را در این زمینه ندارند.
کاربر دیگری نوشت: هر سایت و کانالی را باز میکنیم، عکس جناب شهردار را میبینیم. این همه مدت صرف عکس و فیلم و تبلیغ میکنند؛ مگه فرصت کار هم هست؟ ما هنوز هیچ آبادانی در این شهر ندیدم. یا در این شهر نیستیم یا کارها نامرئی انجام شده است.
کاربر دیگری هم نوشت: خدایی با تعریف و تمجیدهای الکی و زیادی شهردار یاسوج، ایشان را از چشم مردم نیندازید، من فکر میکنم دوستانی که در تعریف و تمجید اغراق میکنند؛ دلایل خاصی دارند که به این دلایل نپردازیم، بهتر هست.
فرد دیگری با لحن شوخی در واکنش به این عکسنوشته گفت: مگر نمیبینید که کل مشکلات شهر اعم از ترافیک فضایسبز، ترمیم چاله و چولهها، جدولکشی تابلوها، پیادهروها و... رفع شده و هیچ مشکلی در سطح شهر نداریم.
کاربر فضای مجازی دیگری نوشت: فعلا زود هست. حرفی که در دوره بهرامی به بهرامی گفته شد. الان هم «آشنا» باید بعد از یک دوره در شهرداری، وارد وزارت کشور قسمت استانداری و فرمانداری بشود، بعد برای مجلس اقدام کند.
حالا بعد از گذشت چندین ماه از تأیید نهایی حکم شهردار و نگاهی به عملکرد شهردار و شهرداری و وضعیت شهر یاسوج بار دیگر ثابت کرد که یاسوج کماکان گرفتار «فقدان بزرگ» یک شهردار کاردان و کاربلد است.
زمانی که آشنا به این سمت انتخاب شد برخی نزدیکان رسانهای وی با ادبیاتی عجیب و اغراق و بزرگنمایی از شهرداری رونمایی میکردند که گویی صحبت از «غلامحسین کرباسچی» شهردار بزرگ تاریخ شهر تهران در میان است. گذر زمان؛ اما خیلی زود نشان داد «آشنا» اینکاره نیست و نهتنها شهر بر همان مدار سابق میچرخد که بدتر از گذشته شهر به حال خود رها شده است.
شهر و امورات مربوط به شهر باتدبیر و برنامهریزی و همت مضاعف اداره میشوند نه اینکه در رسانهها و مجازی چنان شهر گلوبلبل نشان داده شود که هیچ نسبتی با دنیای بیرون نداشته باشد. مردم روزانه متوجه وضعیت نگرانکننده شهر و بهویژه چاله و چولههای شهر هستند و سیمای مرده شهر سبب افسردگی و دلمردگی بیشتر شده است.
امورات شهر و شهرداری یک کار تخصصی و نیازمند نیروهای متخصص و باتجربه است. بزرگترین ضربه به شهرداریها از زمانی آغاز شد که نیروهای غیرمتخصص و اللهبختکی بهواسطه برخی مناسبات و ملاحظات جایگاه مهم شهرداریها را تسخیر کردند و عملاً شهرها و شهرداریها را به تعطیلی کشاندند.
روزگاری نهچندان دور شهر یاسوج بهعنوان یک شهر نوظهور در عرصه زیبایی و مدیریت شهری بهعنوان یکی از قطبهای گردشگری و زندگی در جنوب کشور مطرح بود؛ ولی در چند سال اخیر شاهد یک رخوت و مردگی نگرانکنندهای در شهر هستیم که عملاً ظرفیتهای خدادادی شهر را نیز به سمت نابودی میکشاند.
نگاهی به وضعیت رودخانه بشار یاسوج بهعنوان یک ظرفیت بینظیر در کل کشور بهتنهایی برای نشاندادن نا مدیریتی در شهر یاسوج کفایت میکند. رودخانهای که دارای انواع پتانسیل برای اجرای طرحها و برنامههای مختلف است؛ اما نهتنها از این ظرفیت بهرهای برده نشده است که همان فرم طبیعی رودخانه نیز در حال ازبینرفتن و تبدیلشدن به یک ضد ظرفیت است.
شهر با شعار و تشکیل تیم رسانهای تنها، شهر نمیشود. شهر نیازمند کار اساسی و بنیادین است و هیچ شهرداری شهردار افسانهای نمیشود جز اینکه بتواند کاری افسانهای و یا حداقل بزرگ انجام دهد. یاسوج نیاز به شهردار افسانهای ندارد یاسوج نیازمند شهرداری است که بتواند ابتداییترین و جزئیترین وظایفش را بهدرستی انجام دهد.
یکی از کاربران فضای مجازی در خصوص این «عکسنوشته» اینگونه نوشت که نیازها و برنامهها برای گرهگشایی ترافیکی صورت گیرد. اعصاب و روان مردم ضعیف شده، خودروهای دورهگرد میوه فروش حاشیه جادهها بسیار چهره شهر را ناپسند کرده است.
شکل هندسی برخی بلوارها باید تغییر کند و تقاطعهای غیر هم سطح در برنامه قرار بگیرد. یاد جمله «سرهنگ پیوست» افتادم که گفت؛ «یاسوج تنها مرکز استانی است که یک پارکینگی حتی برای ۱۰۰خودرو ندارد.» چرا واقعاً پارکینگ طبقاتی که با مشارکت تأمین اجتماعی بوده متوقف شده، چه مافیایی هست که برای مردم توضیح نمیدهند.
سنگ فرشهای خیابانها به کندی صورت میگیرد و بعضاَ هم اگر اقدامی شود، چون کیفیت مصالح و نظارت پایین هست استاندارد لازم را ندارند و بعد از دو سال منفجر میشوند.
در پایان، شهر یاسوج با مطالعه و تحقیق خدمت عزیزان عرض کنم تنها شهری هست که حقوق عامه و حقوق شهروندی در آن جایگاهی ندارد. یاسوج از بیتدبیری همیشه رنج برده و میبرد.
شهریاسوج با تمرکز بر گردشگری میتواند در خاورمیانه بدرخشد ولی حیف...
زبالههای مردم را نمیبرند، چطور میگویید؛ شهردار افسانهای؟ تا یادم هست همیشه میگفتند که علیآباد، خلفآباد، اکبرآباد جدولگذاری و آسفالت، به نظر شما شهر فقط همین چند نقطه هست؟ چرا شهرداری در ورودی شهر بنسنجان، ۴۵متری آیتالله ملکحسینی که فقط نیاز به پخش «بیس» آن هست و آسفالت آن جهت رفع معضل ترافیک است، اقدامی نمیکند؟ چرا خیابانهای بزرگ و منشعب به همین چهل و پنج متری جدولگذاری و آسفالت نمیشوند؟ حتماً این محله نه پارتی دارند و نه آشنایی در شورای شهر و هزاران معضل دیگر. شهریاسوج وضعیت اسفباری در حوزه مبلمان شهری دارد.
فقط با مردم بودن و حضور مردم هست که میتوان مشکلات شهری را حل کرد. یاسوج واقعیتش هنوز خودش را در حد مرکز استان کهگییلویه و بویراحمد خوب نشان نداده، شما حجم انبوه زباله را روزانه در گوشه و کنار شهر به وضوح میبینید.
حراج پارکها و وسایل اسباب بازی و نداشتن استانداردهای لازم از دیگر معضلات شهر یاسوج است. شهر یاسوج در حوزه مبلمان شهری چهرهای بسیار ضعیف دارد. در صورتیکه شهر یاسوج جوان و نوپاست و میتواند بهشتی در ایران باشد؛ اما حیف که نیست. ساماندهی خطوط حمل و نقل درون شهری، نظیر ایستگاههای تاکسی، اتوبوس و نداشتن فضای لازم و شایسته برای نشستن مسافر، نداشتن تابلوهای لازم، به یقین بالای ۵۰۰ تابلو و آدرس مخدوش و ناخوانا و بدون سرتابلو در سطح شهر وجود دارد.
در حوزه آموزش شهری و شهرنشینی باید اقدامات جدی صورت گیرد. حاشیه شهرها که به شهر اضافه شدند؛ بلاتکلیف هستند باید بااقتدار ورود کرد و برای این مناطق هم کاری کرد. شرایط میدانهای شهر یاسوج نسبت به سایر مراکز استانها، نمره بسیار پایینی دارد.
هیچ خیابانی بدون چاله چوله نیست. خط کشی جادهها مقطعی و غیرماندگار هستند و بعضاً خطکشی ندارند. اکثر تقاطعها چراغ راهنما ندارند. اکثر سرعتگیرها رنگ شبنما ندارند. تقریباً پارکینگ استانداردی وجود ندارد.
بنابراین شهر یاسوج مشکلات و معضلات فراوانی دارد که شهردار باید بیش از پیش تلاش کند. واقعاً مگر خودشان کاری کنند و گر نه شورای شهر یاسوج کاملاً مشخص و معلوم هست؛ برنامه و تخصص لازم را در این زمینه ندارند.
کاربر دیگری نوشت: هر سایت و کانالی را باز میکنیم، عکس جناب شهردار را میبینیم. این همه مدت صرف عکس و فیلم و تبلیغ میکنند؛ مگه فرصت کار هم هست؟ ما هنوز هیچ آبادانی در این شهر ندیدم. یا در این شهر نیستیم یا کارها نامرئی انجام شده است.
کاربر دیگری هم نوشت: خدایی با تعریف و تمجیدهای الکی و زیادی شهردار یاسوج، ایشان را از چشم مردم نیندازید، من فکر میکنم دوستانی که در تعریف و تمجید اغراق میکنند؛ دلایل خاصی دارند که به این دلایل نپردازیم، بهتر هست.
فرد دیگری با لحن شوخی در واکنش به این عکسنوشته گفت: مگر نمیبینید که کل مشکلات شهر اعم از ترافیک فضایسبز، ترمیم چاله و چولهها، جدولکشی تابلوها، پیادهروها و... رفع شده و هیچ مشکلی در سطح شهر نداریم.
کاربر فضای مجازی دیگری نوشت: فعلا زود هست. حرفی که در دوره بهرامی به بهرامی گفته شد. الان هم «آشنا» باید بعد از یک دوره در شهرداری، وارد وزارت کشور قسمت استانداری و فرمانداری بشود، بعد برای مجلس اقدام کند.
اوال از همه : تعمیرگاهای مکانیکی وآلودگی صوتی وزیست محیطی وبهداشتی کهجهره ای زشت وزنده به شهر وآن محله داده است
۲-نبود فضای سبز در آن محله محله
۳- خرابی خیابانها وجدولها وکوچه ها واسفالت کوچه ها
۳-