تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۲۶
کد مطلب : ۴۶۵۶۷۷
یادداشت ارسالی:
نقدهای تند محمد عطریانفر علیه خاتمی، موسوی‌خوئینی‌ها و روحانی / چرا به مردم نمی‌گویید براندازی زیانبار است؟!
۰
کبنا ؛
با آغاز پیش‌ثبت‌نامِ انتخابات مجلس دیگر از حالا به طور رسمی استارت انتخابات اسفندماه مجلس دوازدهم زده شد. پیش ثبت نامی که از روز گذشته آغاز و به گفته دبیر ستاد انتخابات کشور در ساعات اولیه 5200 نفر ثبت نام کردند و تا ۲۲ مرداد ماه ادامه خواهد داشت.
در این میان اما چندی قبل جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات با انتقاد به این فرایندی که به تازگی در قانون جدید انتخابات لحاظ شده؛ در یک رویکرد منفعلانه و حرکتی که هیچ بویی از سیاست ورزی از آن استشمام نمی شد اعلام کرد که «جمع بندی جبهه اصلاحات این است که درباره انتخابات توصیه‌ای نمی‌کند، اما اگر شخصی برای خودش، تصمیمی می‌گیرد، متوجه جبهه نیست.» اظهاراتی که نشان می داد جبهه اصلاحات با همین فرمان به دنبال تکرار سناریوی انتخابات اسفند 98 مجلس و عطریانفر فعال سیاسی شناخته شده اصلاح طلب را بر آن داشت که در گفت وگویی صریح با سازندگی به انتقاد از این رویکرد اردوگاه اصلاح طلبی بپردازد. او با ادبیاتی خاص از کم کاری رهبران اصلاحات انتقاد کرد، از برگزاری تعارفی جلسات اصلاح طلبی خبر داد و از لزوم سیاست ورزی واقع گرایانه و داشتن استراتژی برای روزهای سخت سخن گفت. در ادامه بخش های مهم اظهارات محمد عطریانفر را می خوانید:
*رهبران اصلاحات هیچ‌گاه فکر نکردند در شرایطی که جامعه در حال ادبار است و به سیاسیون پشت کرده با چه برنامه‌ای باید علاقه‌مندان و طرفداران خود را نگه داشته باشند.
* اگر امروز به توده‌ها و آحاد مردم مراجعه کنید، خواهید دید شعار براندازی بر زبان آن ها جاری است و به دور از دلبستگی به نظام سیاسی ایران، یک نوع انفعال و عزیمت می‌بینید، در حالی که این نگرش با مبانی امنیت خود مردم ناسازگار است، سیاست یک حزب موفق و قدرتمند باید به مردم و توده‌ها نشان دهد که تلقی، تفکر و میل به براندازی که در دل‌ها نقش بسته در نهایت به زیان خود آن‌ها و کشور است. باید سیاست استیضاح دولت توسط مردم را به آن ها تفهیم کرد. این نقشی است که احزاب باید عملی کنند.*
کنشگران اصلی جبهه اصلاحات واقعاً کم‌کاری کردند و رهبران اصلاحات حاضر به دادن هزینه در مقیاس مطالبات مورد انتظار و در تراز روند اصلاحات نبودند.
*در شرایط موجود، جبهه اصلاحات به لحاظ اقتدار تشکیلاتی و ساختار سازمانی دچار ابهام، بی‌اعتمادی و انفعال است. حس‌و‌حالی هم، اکنون در جبهه داخلی (اصلاحات) احساس نمی‌شود. امروز حتی به پیام‌های درون‌سازمانی هم لبیکی گفته نمی‌شود.*از باب برخی ملاحظات و معذوریت‌هاست که دور هم جمع می‌شوند. از لحاظ سازوکارهای درون تشکیلاتی و برنامه‌ریزی اصلاحی دچار آسیب هستیم.
*دو دهه است که اقدام درخور و شایسته‌ای انجام نشده که با همبستگی و تقویت روزآمد، نیروهای درون اصلاحات را به نقطه امیدبخشی برسانیم و روزبه‌روز بر اثر بی‌تدبیری دچار ریزش شدیم و این انفعال، بدنه اصلاحات را به خود گرفتار کرده است.
* از روزگاری که پیروزی به آن ها پشت کرد. رهبران اصلاحات متاسفانه نفهمیدند دستاوردهای گذشته چقدر ارزشمند و مهم بوده و برایش چه بسیار زحمت کشیده شده است. کسی ارزش کار سیاسی خود را می‌داند که پخته‌خواری نکرده باشد و به پای هر دستاوردی زحمات خود را بتواند ترسیم کند و بگوید که برای این دستاوردها به چه میزان هزینه داده است. عموم دوستان در حوزه اصلاحات سوار اسب پیروز بوده‌اند. جامعه در قبال مطالبه‌ای که داشت بسیاری از ما بر موج آن مطالبه سوار شدیم در حالی که برای آفرینش مطالبه ملی و پاسخگویی بدان مسئولیت آن چنانی ایفا نکردیم.
*می‌توان انگشت اشارتی به سوی برخی کلونی‌ها و میراث‌خوارانی که ناسپاسی کردند، دراز کرد اما واقعیت این است که برای یک کار ماندگار سیاسی نباید عرصه را خالی کرد و دچار انفعال شد. باید استراتژی داشت. این باور را نداشته باشیم که گوشه‌ای بنشینیم و مترصد پیروزی تا بر موج آن سوار شویم.
* نظریه‌ها و تئوری‌های اصلاح‌طلبانه خود را در طول سال‌ها گفته‌ایم اما بارها تاکید کردیم که سیاست‌ورزی عبارت است از عمل واقع‌بینانه در عرصه ممکنات و در عرصه واقعیت‌ها باید از پیله تفکرات آرمان‌خواهانه و پرفکشنیسم خارج شویم و سیاست تجربی را عرضه کنیم. سیاست‌های واقع‌بینانه هاشمی‌رفسنجانی به‌رغم برخی ایرادات این بود که نظریات و گفتمان اصلاحی خود را در حوزه اقتصاد، سیاست، جامعه، خانواده، علم، توسعه و زبان مشترک در منطقه و گفتمان تفاهم‌آمیز با جهان پیرامون آن ها را عملیاتی کرد.
در این میان اما چندی قبل جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات با انتقاد به این فرایندی که به تازگی در قانون جدید انتخابات لحاظ شده؛ در یک رویکرد منفعلانه و حرکتی که هیچ بویی از سیاست ورزی از آن استشمام نمی شد اعلام کرد که «جمع بندی جبهه اصلاحات این است که درباره انتخابات توصیه‌ای نمی‌کند، اما اگر شخصی برای خودش، تصمیمی می‌گیرد، متوجه جبهه نیست.» اظهاراتی که نشان می داد جبهه اصلاحات با همین فرمان به دنبال تکرار سناریوی انتخابات اسفند 98 مجلس و عطریانفر فعال سیاسی شناخته شده اصلاح طلب را بر آن داشت که در گفت وگویی صریح با سازندگی به انتقاد از این رویکرد اردوگاه اصلاح طلبی بپردازد. او با ادبیاتی خاص از کم کاری رهبران اصلاحات انتقاد کرد، از برگزاری تعارفی جلسات اصلاح طلبی خبر داد و از لزوم سیاست ورزی واقع گرایانه و داشتن استراتژی برای روزهای سخت سخن گفت. در ادامه بخش های مهم اظهارات محمد عطریانفر را می خوانید:
*رهبران اصلاحات هیچ‌گاه فکر نکردند در شرایطی که جامعه در حال ادبار است و به سیاسیون پشت کرده با چه برنامه‌ای باید علاقه‌مندان و طرفداران خود را نگه داشته باشند.
* اگر امروز به توده‌ها و آحاد مردم مراجعه کنید، خواهید دید شعار براندازی بر زبان آن ها جاری است و به دور از دلبستگی به نظام سیاسی ایران، یک نوع انفعال و عزیمت می‌بینید، در حالی که این نگرش با مبانی امنیت خود مردم ناسازگار است، سیاست یک حزب موفق و قدرتمند باید به مردم و توده‌ها نشان دهد که تلقی، تفکر و میل به براندازی که در دل‌ها نقش بسته در نهایت به زیان خود آن‌ها و کشور است. باید سیاست استیضاح دولت توسط مردم را به آن ها تفهیم کرد. این نقشی است که احزاب باید عملی کنند.*
کنشگران اصلی جبهه اصلاحات واقعاً کم‌کاری کردند و رهبران اصلاحات حاضر به دادن هزینه در مقیاس مطالبات مورد انتظار و در تراز روند اصلاحات نبودند.
*در شرایط موجود، جبهه اصلاحات به لحاظ اقتدار تشکیلاتی و ساختار سازمانی دچار ابهام، بی‌اعتمادی و انفعال است. حس‌و‌حالی هم، اکنون در جبهه داخلی (اصلاحات) احساس نمی‌شود. امروز حتی به پیام‌های درون‌سازمانی هم لبیکی گفته نمی‌شود.*از باب برخی ملاحظات و معذوریت‌هاست که دور هم جمع می‌شوند. از لحاظ سازوکارهای درون تشکیلاتی و برنامه‌ریزی اصلاحی دچار آسیب هستیم.
*دو دهه است که اقدام درخور و شایسته‌ای انجام نشده که با همبستگی و تقویت روزآمد، نیروهای درون اصلاحات را به نقطه امیدبخشی برسانیم و روزبه‌روز بر اثر بی‌تدبیری دچار ریزش شدیم و این انفعال، بدنه اصلاحات را به خود گرفتار کرده است.
* از روزگاری که پیروزی به آن ها پشت کرد. رهبران اصلاحات متاسفانه نفهمیدند دستاوردهای گذشته چقدر ارزشمند و مهم بوده و برایش چه بسیار زحمت کشیده شده است. کسی ارزش کار سیاسی خود را می‌داند که پخته‌خواری نکرده باشد و به پای هر دستاوردی زحمات خود را بتواند ترسیم کند و بگوید که برای این دستاوردها به چه میزان هزینه داده است. عموم دوستان در حوزه اصلاحات سوار اسب پیروز بوده‌اند. جامعه در قبال مطالبه‌ای که داشت بسیاری از ما بر موج آن مطالبه سوار شدیم در حالی که برای آفرینش مطالبه ملی و پاسخگویی بدان مسئولیت آن چنانی ایفا نکردیم.
*می‌توان انگشت اشارتی به سوی برخی کلونی‌ها و میراث‌خوارانی که ناسپاسی کردند، دراز کرد اما واقعیت این است که برای یک کار ماندگار سیاسی نباید عرصه را خالی کرد و دچار انفعال شد. باید استراتژی داشت. این باور را نداشته باشیم که گوشه‌ای بنشینیم و مترصد پیروزی تا بر موج آن سوار شویم.
* نظریه‌ها و تئوری‌های اصلاح‌طلبانه خود را در طول سال‌ها گفته‌ایم اما بارها تاکید کردیم که سیاست‌ورزی عبارت است از عمل واقع‌بینانه در عرصه ممکنات و در عرصه واقعیت‌ها باید از پیله تفکرات آرمان‌خواهانه و پرفکشنیسم خارج شویم و سیاست تجربی را عرضه کنیم. سیاست‌های واقع‌بینانه هاشمی‌رفسنجانی به‌رغم برخی ایرادات این بود که نظریات و گفتمان اصلاحی خود را در حوزه اقتصاد، سیاست، جامعه، خانواده، علم، توسعه و زبان مشترک در منطقه و گفتمان تفاهم‌آمیز با جهان پیرامون آن ها را عملیاتی کرد.
