تاریخ انتشار
شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۱۰
کد مطلب : ۴۲۱۳۴۰
یادداشتی از غلامعباس امیدوار؛
کارنامه «کلانتری» در داستان ریاست سازمان برنامه و بودجه؛ این استان به کجا میرود؟
۳
کبنا ؛
یادداشتی از غلامعباس امیدوار؛
این روزها خبر پایانِ دوران خدمت ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کهگیلویه و بویراحمد (برنامه و بودجه) شنیده میشود، در حالیکه هنوز چند ماهی از انتصاب وی نمیگذرد و علاوه بر آن، عدم قرابت رشته تحصیلی با جایگاه کاملاً اختصاصی آن، آشفتگی مدیریتی استان را بیشتر نمایان کرده است.
باور عمومی بر آن است که اصولاً نمایندگان استان چندان به منافع عمومی و کارآمدی توجه ندارند و هر کدام در پی مقاصد خود و مقربین خویشند، اما آنچه هنوز در ته مانده ذهن مردم رسوبی دارد، آن است که استاندار عالیترین مقام مدیریتی استان و رئیس شورای اداریست، نقش وی در چینش مدیران استان و کسب نظر از وی و روایتی که میتواند بیافریند، همچنان مهم و اثرگذار است.
از این رو برای جامعه جای پرسش است؛ وقتی که رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در شُرف انتصاب بود، آیا استاندار از آن بی اطلاع بود و یا قدرت اظهارنظری نداشته؟ اگر بی اطلاع بوده و قدرت اظهارنظر نداشته که خود عیب بزرگیست و بالطبع نتیجه آن زایل شدن منزلت جایگاه سیاسی استانداری و تقلیل آن به مدیری فرمایشی، بی اثر و مطیع محض نمایندگان است و اگر اطلاع داشته، باید پاسخ دهد که آیا قبل از انتصاب رئیس این دستگاه مهم، نباید دقایقی وی را دیده و از وی خلاصه رزومه (شامل مدرک تحصیلی، سنوات خدمت و ...) را طلب میکرد؟ باید نسبت رشته تحصیلی زمین شناسی و ریاست دستگاه برنامه و بودجه را مییافت و با خود در پی پاسخ این پرسش بود که آیا از میان این همه فارغ التحصیلان رشتههای مرتبط (همچون مدیریت، اقتصاد، حسابداری، حقوق و ...) در استان کهگیلویه و بویراحمد کسی یافت نمیشود تا فردی غیربومی با رشتهای نامرتبط ( زمین شناسی ) و بازنشسته برای امور برنامه ریزی و بودجه استان منصوب شود؟ باید با خود میاندیشید که با این همه سابقه کاری و در شُرفیت بازنشستگی، نیامده که میبایست برگردد و سؤالات و ابهاماتی دیگر...! ( انتصاب در بهمن 98 و بازنشستگی در ابتدای خرداد 99)
بهر حال همه رشتهها در جایگاه خود ارزش و قداست علمی دارند و با توجه به جایگاه، میبایست اصل تخصص گرایی در برخی مدیریتها رعایت شود؛ شاید بتوان برای تصدی یک مدیریت عمومی (همچون ریاست جمهوری، استانداری، فرمانداری و بخشداری) از هر رشتهای انتصاب کرد و آنچه بیشتر ملاک عمل بوده، ظرفیت مدیریتی باشد، ولی برای جایگاههای تخصصی همچون سازمان مدیریت و برنامه ریزی و یا شرکت توزیع نیروی برق و ... میبایست فردی مدیر با تحصیلات مرتبط منصوب شود.
یقیناً مردم با همین عیارها، مدیریت استاندار را محک خواهند زد که تا چه میزان توانمند بوده، در رونق نظم اداری دقت و وسواس داشته و در انتصابات، پتانسیل و شایستگی افراد را لحاظ کرده و تخصص گرایی را ارج مینهد. عدم ربط تخصص تحصیلی و اتمام زودهنگام دوران خدمت رئیس سازمان برنامه و بودجه، حداقل نشان از کم دقتی و کم توجهی استاندار در انتصاب مدیران ارشد استان دارد که به تبع آن ناکارآمدی، سوءمدیریت و روزمرگی اداری و دلزدگی مردم از نظم اداری استان را در پی داشته است.
با آنکه این روزها، گاهی استاندار تمجید میشود، اما میبایست بداند که این خبط بزرگ در کارنامه وی نابخشودنی است و لاجرم باید هوشیارتر باشد که چنین خطاهایی بس بزرگ، آنچه را که نیز خوش عمل کرده و کاشته، حبط خواهد کرد و باور عموم را خدشه دار میکند که وی چقدر بی اطلاع یا سهل انگار و یا نامستقل است؛ چونانکه همه میاندیشیم که شاید همین گونه بوده که با سکانداری نامتخصصان، نظام توسعه، برنامه ریزی و اقتصاد کشور دچار فترت مغزی میباشد و این آشفتگی همچنان در سطوح گوناگون جاری است.
این روزها خبر پایانِ دوران خدمت ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کهگیلویه و بویراحمد (برنامه و بودجه) شنیده میشود، در حالیکه هنوز چند ماهی از انتصاب وی نمیگذرد و علاوه بر آن، عدم قرابت رشته تحصیلی با جایگاه کاملاً اختصاصی آن، آشفتگی مدیریتی استان را بیشتر نمایان کرده است.
باور عمومی بر آن است که اصولاً نمایندگان استان چندان به منافع عمومی و کارآمدی توجه ندارند و هر کدام در پی مقاصد خود و مقربین خویشند، اما آنچه هنوز در ته مانده ذهن مردم رسوبی دارد، آن است که استاندار عالیترین مقام مدیریتی استان و رئیس شورای اداریست، نقش وی در چینش مدیران استان و کسب نظر از وی و روایتی که میتواند بیافریند، همچنان مهم و اثرگذار است.
از این رو برای جامعه جای پرسش است؛ وقتی که رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در شُرف انتصاب بود، آیا استاندار از آن بی اطلاع بود و یا قدرت اظهارنظری نداشته؟ اگر بی اطلاع بوده و قدرت اظهارنظر نداشته که خود عیب بزرگیست و بالطبع نتیجه آن زایل شدن منزلت جایگاه سیاسی استانداری و تقلیل آن به مدیری فرمایشی، بی اثر و مطیع محض نمایندگان است و اگر اطلاع داشته، باید پاسخ دهد که آیا قبل از انتصاب رئیس این دستگاه مهم، نباید دقایقی وی را دیده و از وی خلاصه رزومه (شامل مدرک تحصیلی، سنوات خدمت و ...) را طلب میکرد؟ باید نسبت رشته تحصیلی زمین شناسی و ریاست دستگاه برنامه و بودجه را مییافت و با خود در پی پاسخ این پرسش بود که آیا از میان این همه فارغ التحصیلان رشتههای مرتبط (همچون مدیریت، اقتصاد، حسابداری، حقوق و ...) در استان کهگیلویه و بویراحمد کسی یافت نمیشود تا فردی غیربومی با رشتهای نامرتبط ( زمین شناسی ) و بازنشسته برای امور برنامه ریزی و بودجه استان منصوب شود؟ باید با خود میاندیشید که با این همه سابقه کاری و در شُرفیت بازنشستگی، نیامده که میبایست برگردد و سؤالات و ابهاماتی دیگر...! ( انتصاب در بهمن 98 و بازنشستگی در ابتدای خرداد 99)
بهر حال همه رشتهها در جایگاه خود ارزش و قداست علمی دارند و با توجه به جایگاه، میبایست اصل تخصص گرایی در برخی مدیریتها رعایت شود؛ شاید بتوان برای تصدی یک مدیریت عمومی (همچون ریاست جمهوری، استانداری، فرمانداری و بخشداری) از هر رشتهای انتصاب کرد و آنچه بیشتر ملاک عمل بوده، ظرفیت مدیریتی باشد، ولی برای جایگاههای تخصصی همچون سازمان مدیریت و برنامه ریزی و یا شرکت توزیع نیروی برق و ... میبایست فردی مدیر با تحصیلات مرتبط منصوب شود.
یقیناً مردم با همین عیارها، مدیریت استاندار را محک خواهند زد که تا چه میزان توانمند بوده، در رونق نظم اداری دقت و وسواس داشته و در انتصابات، پتانسیل و شایستگی افراد را لحاظ کرده و تخصص گرایی را ارج مینهد. عدم ربط تخصص تحصیلی و اتمام زودهنگام دوران خدمت رئیس سازمان برنامه و بودجه، حداقل نشان از کم دقتی و کم توجهی استاندار در انتصاب مدیران ارشد استان دارد که به تبع آن ناکارآمدی، سوءمدیریت و روزمرگی اداری و دلزدگی مردم از نظم اداری استان را در پی داشته است.
با آنکه این روزها، گاهی استاندار تمجید میشود، اما میبایست بداند که این خبط بزرگ در کارنامه وی نابخشودنی است و لاجرم باید هوشیارتر باشد که چنین خطاهایی بس بزرگ، آنچه را که نیز خوش عمل کرده و کاشته، حبط خواهد کرد و باور عموم را خدشه دار میکند که وی چقدر بی اطلاع یا سهل انگار و یا نامستقل است؛ چونانکه همه میاندیشیم که شاید همین گونه بوده که با سکانداری نامتخصصان، نظام توسعه، برنامه ریزی و اقتصاد کشور دچار فترت مغزی میباشد و این آشفتگی همچنان در سطوح گوناگون جاری است.