کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

نقد یدالله مرادی بر نشست منتخبین مردم زاگرس‌نشین در مجلس یازدهم؛

حرکت به سوی جاهلیت مدرن

25 ارديبهشت 1399 ساعت 22:52

این محفل در این مقطع زمانی با هیچ مبنای منطقی سازگاری جز برای عرض اندام و معاملات پشت پرده به روش مدرنیسم با تمسک به هویت قومیتی ندارد اینهم تزویر مدرن است که این نوعی خودآرایی جاهلیت مدرن یا کمال جاهلیت سنتی است که برخوردار از نوعی بلوغ سیاسی با پیچیدگی خاص خود و مزین به الفاظ قانونی و حقوقی و نظام پارلمانی گره خورده است، امروزه گفتمان نوین اسلامی بر جاهلیت سنتی تفاخر و خود برتربینی و جغرافیایی غلبه کرده نباید، برای وزن کشی و امتیازگری احیا گردد.


در خبرها آمده است یکی از منتخبین پرحاشیه مجلس یازدهم نمایندگان مجلس آینده را در هتلی دعوت به افطار!!! نموده جهت " تشکیل فراکسیون زاگرنشینان"اینکه سایتهای خبری نوشته‌اند نماینده حاشیه دار خود گویای یک واقعیت است که حاشیه داران هر کس و هر جا باشند آنچه را که می‌خواهند و انجام می‌دهند منافع، امتیاز و معامله می‌باشد. هرچند این حاشیه دار را معرفی نکرده‌اند و مهم هم نیست که چه کسی است اما در این نوشته قصد واکاوی این حرکت سیاسی و غیر لازم و دور از مبانی وحدت ملی را دارم.
از دیدگاه جامعه شناسان سیاسی کمال مطلوب هر حکومت ملی و مردمی برخورداری از یک ملت و کشور یکپارچه می‌باشد که در آن همگان به یک هویت فراگیر ملی تعلق خاطر داشته باشند تا هم آرامش و انسجام حاکم باشد و هم بستر توسعه و پیشرفت تسهیل گردد و هم همه ظرفیت‌ها و نیازها هماهنگ ملاحظه و مورد بهره برداری لازم قرار گیرند. طبیعی است که در هر واحد جغرافیایی بنام کشور تفاوت چشمگیر زبان، مذهب، قومیت، نژاد و رنگ وجود دارند که لازم است در سایه اتحاد و انسجام ملی، اهداف و آرمانهای مشترک را پیگیر و مطالبه گر باشند. بررسی توزیع جغرافیایی قومیت‌های ایران و نقش آنها بر تحولات گذشته و حال و آینده کشور همیشه مورد تحلیل و پیمایش پژوهشگران جهت تحرک بخشی به همه لایه‌ها و اقشار اجتماعی مطلوب آنها بوده است. ایران در گذرگاه تاریخ علیرغم تنوع قومی و فرهنگی در قبال تهاجمات دشمنان هم از سرزمین و هویت ملی خود دفاع کرده‌اند و هم فرهنگ و آداب و سنن ایرانی را حفظ کرده‌اند، چه شمالی باشند چه جنوبی، چه ترک باشند و چه لر، چه مازنی باشندو چه آذری، چه زرتشتی باشند و چه مسلمان، چه کرد باشند و چه عرب و.... چه در البرز ساکن باشند و چه زاگرس نشین، چه در کنار خلیج همیشه فارس باشند و چه در کویر لوت و.... همین ویژگی‌ها ایرانی خواهی با شناسنامه اسلامی بوده که در عین حال دشمنان را به اجرای انواع حرکت نفاق انگیز و ضد وحدت برای رو در رو قرار دادن اقوام ایرانی وا داشت چون یکی از بسترهای مهم ناامنی و تهدیدات امنیتی ایران همین تنوع قومیتی و جغرافیایی و دینی و زبانی و نژادی بوده، طمع ورزی و تحریک کشورهای استعمارگر و حضور فتنه انگیزان بیگانه در دهها آشوب و اختلاف قومی در همین تاریخ معاصر حکایت از برنامه ریزی و امیدواری استعمارگران برای انشقاق ایران و ایرانی بوده، منشأ جنگ 8 ساله از همین زاویه قابل تحلیل و ارزیابی است.
ایران کشور چند فرهنگی با تنوع قومی و زبانی است که این هم ظرفیت است و هم تهدید. جغرافیای سیاسی ایران بر مبنای جغرافیای طبیعی شکل نگرفته بر مبنای جغرافیای فکری و اعتقادی پیوند خورده و همین سبب استحکام دیرین آن و قدرت مقاومت در برابر هر تعرض و چشم طمعی بوده است. انسجام ملی در نتیجه صورت بندی نیروها و گروههای اجتماعی و قومی شکل گرفته و این از نظر امنیت ملی دارای اهمیت خاصی می‌باشد چون هر چه یک دولت، ملت منسجم‌تر و یکپارچه‌تر باشد وضعیت امنیتی آن ثبات بیشتری دارد و دولت، ملت نامنسجم زمینه بالقوه برای بروز رفتارها و رخدادهای ضدامنیتی می‌باشد در چنین فضای فکری عبارات تشکیل فراکسیون زاگرنشینان را مدنظر قرار دهیم.
چرا این فراکسیون، چرا جغرافیایی؟
عمومأ در طول تاریخ ریشه بسیاری از تراع ها و تنش‌های اجتماعی در خوی خودبرتربینی و یا خودخواهی و یا خودبینی تجلی می‌یابد، وقتی محور حقانیت را خود قومی، خود فردی، خودهویتی، خود ملی و حتی خود دینی قرار دهیم هاله‌ای از برتری و از خود راضی بودن شکل می‌گیرد که سایرین رنگ و بوی اجنبی می‌دهند و غیرخودی تلقی می‌شوند، اصالت خودخواهی را چه بر مبنای نژاد و چه جغرافیا و چه زبان و یا خون و هویت قرار دهیم تمایزات ناعادلانه با دیگران ایجاد می‌شود که همین روزنه و نفوذی می‌شود برای بداندیشان تا شکافت‌های قومیتی و...را تبدیل به گسل‌های عمیق نمایند و زمینه ساز احساس بیگانگی با واحد سیاسی را عمیق نموده تا افراد ساکن در یک جغرافیای سیاسی خاص و تحت حاکمیت قوانین حاکم بر آن را از لحاظ روانی تبدیل به بدبینی و سوءنیت نموده و هویت ملی و حقوق شهروند ملی را اسیر تمایزات نمایند. اینکه مجلسی که خود باید نماد اقتدار ملی باشد و هر نماینده طبق قانون اساسی نماینده کل ایران می‌باشد از هم اکنون نغمه تفرق و آهنگ اختلاف را بنوازند و ذهنیت منفی در مورد نابرابری‌های اجتماعی در دستیابی به مقامات سیاسی و اداری جامعه و یا مسائل اقتصادی را به جغرافیای زندگی اقوام و یا به زبان و یا دین آنها جهت دهند، خواسته و ناخواسته بازی در زمین استعمار و بخطر انداختن امنیت ملی است.
حدود 20 سال اخیر تفکری ضدهویت ملی و دینی در کشور در حال نضج گرفتن است که در تلاش است تا نمادهای رسمی دینی و شیعی را نادیده و بنام کورش و ایرانیت روح و جهت ضدعرب و عربی بودن را تبلیغ می‌نمایند این تفکر خاستگاه خود را زاگرس نشینی دانسته و بدون استدلال علمی و تاریخی اصالت نژادی را به این منطقه جغرافیایی می‌دهند که به وضوح سوءنیت و تحریک اجتماعی در زیر ساخت فکری آنها هویدا است که این حرکت همنوایی، همدلی و همزیستی مسالمت آمیز و برادرانه کنونی را که قاعده حاکم بر مناسبات اقوام ایرانی است را به چالش می‌کشاند، هنوز زخم‌های ناشی از منازعات قومی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دهه اول فراموش نشده که آثار زیانباری را بر این مناطق پدید آورد.
اما نقبی بر این جلسه:
تشکیل فراکسیون یکی از ساختارها و انسجام بخشی به برنامه‌ها و جهت‌های اجرایی در تمام پارلمانهای سراسر جهان بوده و فی البداهه امری معقول و مرسوم است. دو نهاد کمیسیون (تشکل رسمی نمایندگان) و فراکسیون (تشکل غیررسمی نمایندگان) می‌توانند در تعامل و تبادل امور جامعه، نظارت نمایندگان و تنظیم قوانین را میسر و تسهیل نمایند. اما هر دوی اینها پس از استقرار نمایندگان و تصویب اکثریت اعتبارنامه‌ها عملیاتی می‌گردد که اصل اولیه و رسمی تشکیل کمیسیون‌ها می‌باشد. در کشورهای دارای احزاب شناسنامه دار فراکسیون هر حزب تشکیل تا راههای مدیریت و برنامه ریزی کمیسیونها را مدیریت و هماهنگ نمایند در ایران جریانات سیاسی این مسئولیت را بعهده دارند.
اما اتفاق نادر و عجولانه و پر از ابهام تشکیل فراکسیون موسوم به زاگرس نشینان آن هم با نگرش کسانی که مدعی یک جریان فکری، سیاسی هستند حرف و حدیث بسیار دارد.
الف-زاگرس نشینان عمومأ اقوام تلاشگر و با ثبات ایران کهن هستند که خیلی‌ها تلاش داشتند و دارند تا ردای زاگرس نشینی را بر مطامع سیاسی و قدرت یابی خود بپوشانند و در این قالب و عنوان زیبنده وارد معامله شوند و از هم اکنون وزن کشی نمایند.
ب-اکثر همین نمایندگان زاگرس نشین در دوره‌های قبلی هم حضور داشتند ولی آنگاه بر عناوین سیاسی آویزان بودند و حالا که در اقلیت سیاسی قرار گرفته‌اند، خود را بر ارتفاعات زاگرس آویزان نموده‌اند تا با این حربه بتوانند قدرت خود را در کمیسیونها و به اکثریت مجلس نمایش دهند وگرنه زاگرس نشینی که الان در حال کوچ عشایر است و یا کارگرش تعطیل شده، تأمین معیشت آنها به سختی شکل می‌گیرد نه اسپیناس می‌شناسند و نه خوی اشرافیگری و ولخرجی‌های میلیاردی را می‌دانند، این قدرت طلبان هستند که هزینه ریالی برای تثبیت خود با نام زاگرس نشینی دارند.
ج-اگر زاگرس نشینی را بعنوان یک اصالت قبول دارند و نامش را یدک می‌کشند چرا سرمایه‌هایشان را در کانادا و مالزی و فرانسه و... به کار می‌گیرند؟ چرا در مواقع نیازمندی به قدرت زاگرس نشینی را شعار می‌دهند و در تقسیم غنایم انتخاباتی سهامداران ستادهای انتخاباتی را ملاحظه می‌نمایند؟ بالاخره تکلیف خود را با مردم شفاف و صریح و سریع ابراز دارند که زادگاه آنها کجاست؟ مبانی فکری و اندیشه‌ای و سیاسی خود را از هویت انقلابی و اصالت پاک زاگرس نشینی گرفته‌اند یا از اندیشه‌های قرن نوزدهمی غرب و چوب سوخته لیبرالیسم سرمایه سالار؟
د-تشکیل این فراکسیون قبل از رسمیت یافتن مجلس نوعی خودخواهی و خود برتربینی برای محور قرار گرفتن در نظام تصمیم گیری مجلس آینده می‌باشد که قطعأ سبب تحریک و تشکل یافتن فراکسیونهای قومی و جغرافیایی دیگر هم می‌شود و این رقابت بوی تنش و ایجاد فضای بدبینی در حوزه فراگیر ملی می‌باشد که در نهایت روح بدبینی را به نمایندگان اقوام دیگر می‌کشاند؟ فردا البرز نشینان که اکثریت مطلق جغرافیایی ایران و جمعیت و مجلس هستند هم با این نگرش سازمان می‌یابند؟ فراکسیون ترک زبانان و یا عرب زبانان و یا خراسان بزرگ و یا باختر و ....؟! تداوم این تحرکات در ایران ناهمگون دینی، مذهبی و قومی و زبانی در این واحد ملی در مقابل ناسیونالیسم افراطی که مدتها پان ایرانیست ها به آن دامن زدند عطر دلنوازی را به مشام نمی‌رساند. زاگرس نشینان عمومأ لرنشینان قهرمانی هستند که از نظر جمعیتی بعد از قوم بزرگ ترک علیرغم شورشهایی در عصر قاجار و خودمختاری در مشروطه و برخوردهایی در دوره پهلوی دارای مشکلات و شکافهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عدیده هستند که با دلسوزی و مشارکت مسئولانه می‌توان این شکافها را در سایه انسجام و وحدت ملی و علاقه مندی به نظام جمهوری اسلامی مرتفع نمود که این قوم در این چهل سال وفاداری و بصیرت خود را با اقتدار به نمایش گذاشته و دل به معامله گران فراکسیون مذکور ندارند.
نکته پایانی:
انتظار طبیعی و حقیقی از نماینده از هر جغرافیا و یا هر زبان و دینی که باشد نه دین خود و خانواده و طایفه و قومیت خاص خود است او سوگند وفاداری به قانون اساسی و حفظ یکپارچگی ایران اسلامی را از ابتدا به عمل می‌آورد باید بداند که شکاف‌ها و تعارض گروه‌های متنوع را فعال کردن آسیب‌های امنیتی پدید می‌آورد. نماینده بجای پناه گرفتن پشت ارتفاعات دنا و دماوند و الوند به مطالعه قانون اساسی بپردازد که زیربنای حقوق شهروندی را در برخورداری مساوی در اصل نوزدهم به صراحت می‌گوید مردم ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند چه زاگرس نشین باشند و چه البرزنشین، چه پشت قله‌های افتخار الوند و دماوند باشند و چه در سطح کویر لوت برابری همگانی در مقابل قانون دارند و هیچ مکان جغرافیایی سبب امتیاز نخواهد بود و یقین بدانید که تشکیل فراکسیون با مانور تجمل آنهم بنام جغرافیایی زاگرس که خود مشکلات متعدد را آنهم با این فضای کرونایی دارند نوعی دهن کجی به معیشت ودرد زاگرس نشینان است.
این محفل در این مقطع زمانی با هیچ مبنای منطقی سازگاری جز برای عرض اندام و معاملات پشت پرده به روش مدرنیسم با تمسک به هویت قومیتی ندارد اینهم تزویر مدرن است که این نوعی خودآرایی جاهلیت مدرن یا کمال جاهلیت سنتی است که برخوردار از نوعی بلوغ سیاسی با پیچیدگی خاص خود و مزین به الفاظ قانونی و حقوقی و نظام پارلمانی گره خورده است، امروزه گفتمان نوین اسلامی بر جاهلیت سنتی تفاخر و خود برتربینی و جغرافیایی غلبه کرده نباید، برای وزن کشی و امتیازگری احیا گردد.
باید بر جایگاه همین فراکسیون حک نمائیم که هیچ یک از حوادث و حرکات عوامل نفوذ و تکانه‌های سخت تاریخی مناسبت موجود میان اقوام ایرانی اعم از بلوچ و کرد و عرب و زاگرس نشین را بصورت بنیادین دگرگون نکرده است. حتی کوه نشینان زاگرس و البرز با همه مهجوریت و محرومیت و پراکندگی برای ادامه زندگی سرشار از آزادگی و بلندپروازی و سربلندی زندگی کرده‌اند. بقول دکتر رضا شعبانی در کتاب مبانی تاریخ اجتماعی ایران، «التفاتی به محیط ساکن را دون شأن و مخالف با طبیعت قاهر و سرشار از شر زندگانی خود می‌دیده‌اند. عوامل قدرت طلب و هیاهوگر ساکن در شهرها فقط جابه جا شده و به نوبت بر سپنج سرای دارایی و تمکن تکیه زده‌اند.»
بجای این بازیهای سیاسی به حافظ تفعل بزنیم:
دورگردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت (نگشت) دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید واقف نه ای از سرغیب باشد اندر پرده بازیهای پنهان، غم مخور
----------------------------------------------------------

یدالله مرادی – فرهنگی بازنشسته
15 اردیبهشت ماه 99


کد مطلب: 420915

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/420915/حرکت-سوی-جاهلیت-مدرن

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1