تاریخ انتشار
جمعه ۲۸ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۳۷
کد مطلب : ۴۱۱۱۶۵
یادداشت سیاسی|
آقای سفیر؛ از خیابان بلند ژنو تا بن بست نیویورک
محسن خرامین
۰
کبنا ؛ سفر محمد جواد ظریف و اعمال محدودیتهای شدید رفت و آمدی در نیویورک که با دستور مستقیم مایک پمپئو اجرا خواهد شد را باید پایانی تراژیک برای سیاست خارجی دولت حسن روحانی و شعار مذاکره و دیپلماسی خواند.
در اوج مناظرههای انتخاباتی دور دوزادهم ریاست جمهوری حسن روحانی که معتقد بود مخالفانش زبان دنیا را نمیفهمند خطاب به بینندگان تلویزیونی گفت: "اگر" اجازه دهند سایر تحریمها را هم با مذاکره بر خواهم داشت.
خیلی زود اما مشخص شد نه تنها هیچ نشانهای از محقق شدن مقدمه این جمله شرطی در کار نیست بلکه تالی کاملاً بر عکس شد و تحریمها بیشتر و گستردهتر برگشتند.
در ادامهٔ کار برخوردها با دولت روحانی و شخص وی نشان داد عزمها برای به بن بست کشاندن همان دست آوردهای ابتدایی دولت اولش جزم شده است.
ظریف در اوج و با امیدواری زیاد در سطح جامعه کارش را شروع کرد. نطق پر طنینش در جلسه رأی اعتماد در مجلس نهم واکنش لاریجانی و تحسین نمایندگان را در پی داشت.
پرونده هستهای از شورای امنیت ملی به وزارت امور خارجه منتقل شد تا تیم کاملاً دیپلمات دولت این مأموریت مهم را بعد از 12 سال بلاتکلیفی و فشار به سرانجام برساند.
ظریف و سه معاون وزارت امور خارجه یعنی عباس عراقچی، تخت روانچی و بعیدی نژاد یکی از حساسترین اتفاقات تاریخ سیاست خارجی ایران را در نهایت رقم زدند.
این اتفاق و فتح الفتوح ادعایی حسن روحانی به مذاق کسانی که بعدها به دلواپسان معروف شدند خوش نیامد. جمعی از مخالفان برجام در فرودگاه و در هنگامه بازگشت ظریف به تهران علیه وی تجمع و شعار دادند. در مجلس نهم وی به خیانت متهم شد. بیلبوردهای شهرداری تهران محل طرحهای گرافیکی کنایه آمیز به مذاکره و ظریف شدند. ولی کاملاً مشخص بود برجام متعلق به ظریف و دولت حسن روحانی تنها نیست و اراده حاکمیت نیز بر حل و فصل چنین مسئلهای بوده است.
موضوعی که البته حاکمیت از پذیرش آن طفره میرفت و با دو پهلو صحبت کردن و یا فرستادن پیاده نظامش به کف خیابان و تحصن و اعتراض و هیاهو و فشار در رسانهها در پی به شکست کشاندن آن بود.
ماه عسل ظریف ظاهراً قرار نبود بدون انقضا باشد. بر خلاف پیش بینیها آرزوی دلواپسان داخلی و مخالفین منطقهای برجام به بار نشست و مخالف سرسخت برجام در آمریکا موفق شد به کاخ سفید راه پیدا کند. ترامپ وعده پاره کردن برجام را داده بود و از این توافقنامه به عنوان بدترین سند دیپلماسی تاریخ آمریکا یاد میکرد و معتقد بود ظریف بر سر جان کری و تیم اتاق ایران در وزارت امور خارجه آمریکا کلاه گذاشته است.
روز شمار بر باد رفتن رویاهای حسن روحانی و بسیاری از ایرانیان طرفدار وی شروع شد و با وجود برخی تلاشها و مقاومتها توسط رکس تیلرسون وزیر قبلی امور خارجه دولت ترامپ و دولتهای اروپایی، دولت آمریکا رسماً از برجام خارج شد تا روح و جسم این معاهده بین المللی به فنا رود.
تشدید تحریمها، تنش شدید در خلیج فارس و حضور بیشتر نظامیان در عرصه بیرونی سیاست کشور ظریف را مدتهاست به حاشیه برده است. او تنها گاهی با ادبیاتی تند و توئیت های بی رمق سعی دارد کماکان نشان دهد در عرصه حضور دارد. توئیت ها و سخنانی که مستمسک خوبی برای یادآوری تاریخ توسط مخالفان مذاکره و کوباندن آن بر سر ظریف و روحانی است.
توئیت های ناامیدانه و به ظاهر از سر اجباری که نشان میدهد ظریف حالا در پشت سر دیگران نگران عقب ماندن از قافله است.
ظریف یکبار تصمیم به یک پایان تلخ گرفت ولی فشار حاکمیت و حتی افکار عمومی وی را بازگرداند تا وزیر امور خارجه همچنان با یک تلخی بی پایان درگیر باشد.
وضعیت فعلی کشور و مناقشات بین المللی کمی سخت مینماید که باز هم به نقش آفرینی ظریف و اساساً دیپلماتها و زبان دیپلماسی امیدوار بود.
سفر ظریف در سال گذشته به کنفرانس امنیتی مونیخ و عدم سوخت رسانی شرکتهای خصوصی به هواپیمای حامل وی و ورود ارتش آلمان برای حل این موضوع کاملاً ثابت کرد که ظریف دیگر دیپلمات محبوب داووس و ده ها کنفرانس و نشست بین المللی نیست.
او که روزی در خیابانهای ژنو پهلو به پهلوی جان کری قدم میزد و خیلیها از دل آن تصاویر رویای ریاست جمهوریاش را میپروراندند و دگر روز در راهروهای ساختمان بزرگ سازمان ملل متحد مشاوران و برنامه ریزان رئیس جمهور آمریکا برای ملاقات به ظاهر تصادفی اوباما با او برنامه ریزی میکردند حالا به سختی ویزایش برای سفر کاری به نیویورک صادر میشود و در نیویورک مردی که بیشتر از ایران زندگیاش را در آنجا گذران کرده است در بن بستی قرار گرفته است که معادله برد-بردش را به باخت-باخت کشاندهاند.
سرنوشت ظریف و فراز و فرودهای آن را باید نمونه و مشابه عینی سرنوشت حسن روحانی و دولت یازدهم و دوازدهم دانست، سرنوشتی که روز به روز تلخ و تلختر میشود.
----------------------------
محسن خرامین
کارشناس ارشد علوم سیاسی
در اوج مناظرههای انتخاباتی دور دوزادهم ریاست جمهوری حسن روحانی که معتقد بود مخالفانش زبان دنیا را نمیفهمند خطاب به بینندگان تلویزیونی گفت: "اگر" اجازه دهند سایر تحریمها را هم با مذاکره بر خواهم داشت.
خیلی زود اما مشخص شد نه تنها هیچ نشانهای از محقق شدن مقدمه این جمله شرطی در کار نیست بلکه تالی کاملاً بر عکس شد و تحریمها بیشتر و گستردهتر برگشتند.
در ادامهٔ کار برخوردها با دولت روحانی و شخص وی نشان داد عزمها برای به بن بست کشاندن همان دست آوردهای ابتدایی دولت اولش جزم شده است.
ظریف در اوج و با امیدواری زیاد در سطح جامعه کارش را شروع کرد. نطق پر طنینش در جلسه رأی اعتماد در مجلس نهم واکنش لاریجانی و تحسین نمایندگان را در پی داشت.
پرونده هستهای از شورای امنیت ملی به وزارت امور خارجه منتقل شد تا تیم کاملاً دیپلمات دولت این مأموریت مهم را بعد از 12 سال بلاتکلیفی و فشار به سرانجام برساند.
ظریف و سه معاون وزارت امور خارجه یعنی عباس عراقچی، تخت روانچی و بعیدی نژاد یکی از حساسترین اتفاقات تاریخ سیاست خارجی ایران را در نهایت رقم زدند.
این اتفاق و فتح الفتوح ادعایی حسن روحانی به مذاق کسانی که بعدها به دلواپسان معروف شدند خوش نیامد. جمعی از مخالفان برجام در فرودگاه و در هنگامه بازگشت ظریف به تهران علیه وی تجمع و شعار دادند. در مجلس نهم وی به خیانت متهم شد. بیلبوردهای شهرداری تهران محل طرحهای گرافیکی کنایه آمیز به مذاکره و ظریف شدند. ولی کاملاً مشخص بود برجام متعلق به ظریف و دولت حسن روحانی تنها نیست و اراده حاکمیت نیز بر حل و فصل چنین مسئلهای بوده است.
موضوعی که البته حاکمیت از پذیرش آن طفره میرفت و با دو پهلو صحبت کردن و یا فرستادن پیاده نظامش به کف خیابان و تحصن و اعتراض و هیاهو و فشار در رسانهها در پی به شکست کشاندن آن بود.
ماه عسل ظریف ظاهراً قرار نبود بدون انقضا باشد. بر خلاف پیش بینیها آرزوی دلواپسان داخلی و مخالفین منطقهای برجام به بار نشست و مخالف سرسخت برجام در آمریکا موفق شد به کاخ سفید راه پیدا کند. ترامپ وعده پاره کردن برجام را داده بود و از این توافقنامه به عنوان بدترین سند دیپلماسی تاریخ آمریکا یاد میکرد و معتقد بود ظریف بر سر جان کری و تیم اتاق ایران در وزارت امور خارجه آمریکا کلاه گذاشته است.
روز شمار بر باد رفتن رویاهای حسن روحانی و بسیاری از ایرانیان طرفدار وی شروع شد و با وجود برخی تلاشها و مقاومتها توسط رکس تیلرسون وزیر قبلی امور خارجه دولت ترامپ و دولتهای اروپایی، دولت آمریکا رسماً از برجام خارج شد تا روح و جسم این معاهده بین المللی به فنا رود.
تشدید تحریمها، تنش شدید در خلیج فارس و حضور بیشتر نظامیان در عرصه بیرونی سیاست کشور ظریف را مدتهاست به حاشیه برده است. او تنها گاهی با ادبیاتی تند و توئیت های بی رمق سعی دارد کماکان نشان دهد در عرصه حضور دارد. توئیت ها و سخنانی که مستمسک خوبی برای یادآوری تاریخ توسط مخالفان مذاکره و کوباندن آن بر سر ظریف و روحانی است.
توئیت های ناامیدانه و به ظاهر از سر اجباری که نشان میدهد ظریف حالا در پشت سر دیگران نگران عقب ماندن از قافله است.
ظریف یکبار تصمیم به یک پایان تلخ گرفت ولی فشار حاکمیت و حتی افکار عمومی وی را بازگرداند تا وزیر امور خارجه همچنان با یک تلخی بی پایان درگیر باشد.
وضعیت فعلی کشور و مناقشات بین المللی کمی سخت مینماید که باز هم به نقش آفرینی ظریف و اساساً دیپلماتها و زبان دیپلماسی امیدوار بود.
سفر ظریف در سال گذشته به کنفرانس امنیتی مونیخ و عدم سوخت رسانی شرکتهای خصوصی به هواپیمای حامل وی و ورود ارتش آلمان برای حل این موضوع کاملاً ثابت کرد که ظریف دیگر دیپلمات محبوب داووس و ده ها کنفرانس و نشست بین المللی نیست.
او که روزی در خیابانهای ژنو پهلو به پهلوی جان کری قدم میزد و خیلیها از دل آن تصاویر رویای ریاست جمهوریاش را میپروراندند و دگر روز در راهروهای ساختمان بزرگ سازمان ملل متحد مشاوران و برنامه ریزان رئیس جمهور آمریکا برای ملاقات به ظاهر تصادفی اوباما با او برنامه ریزی میکردند حالا به سختی ویزایش برای سفر کاری به نیویورک صادر میشود و در نیویورک مردی که بیشتر از ایران زندگیاش را در آنجا گذران کرده است در بن بستی قرار گرفته است که معادله برد-بردش را به باخت-باخت کشاندهاند.
سرنوشت ظریف و فراز و فرودهای آن را باید نمونه و مشابه عینی سرنوشت حسن روحانی و دولت یازدهم و دوازدهم دانست، سرنوشتی که روز به روز تلخ و تلختر میشود.
----------------------------
محسن خرامین
کارشناس ارشد علوم سیاسی
موشکسواریبامارکمرگبراسرائیل،حملهبهسفارت،رفتنبهسوریهونزدیکشدنبهبلندیهایجولان،رفتنبهیمنواحساسخطربنسلمانونتانیاهو باعثشدترامپازبرجامخارجشودودردلدلواپسانکهروزیبرجامراترکمنچایمیدانستندعروسیباشد