کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

یادداشت سیاسی |

در شهری که قاضی‌اش تنها است، نیاز به کلانتر الزام بود

سید علی عباس محدث

1 تير 1398 ساعت 0:29

بکارگیری فله‌ای بستگان و هم ایل و تبارشان در دستگاههای دولتی و در میان سکوت مردم با وجود بحران اقتصادی امروز که به صورت ویژه بر این مردم مستولی گشته است، بی انصافی نیست؟


ابتدا که حضور جناب آقای کلانتری را به استان کهگیلویه وبویراحمد خیر مقدم عرض می‌کنم و برایشان توفیق و نصرت الهی را مسئلت می‌نمایم. در استان هزار داستان ما، همواره بین عدالت و انظبات، بین آزادی و احترام، بین منفعت و مصلحت نگری و خلاصه بین قانون و بی قانونی، خلاء بزرگی داریم به نام بی مدیریتی. هَدر رفت امور در بی مدیریتی است و نگرانی مردم استان هم به بی هنری مدیران است. ما مردم نیز به هر ساز مدیری که کوک شدیم، صدایش خوب در نیامد، چون مدیری شایسته نداشتیم. و هرچه سختی‌ها را تحمیل نمودیم و گسترة توقعاتمان را کم کردیم، چون صداقت در گفتار و همت در خدمتشان نبود، یاد ماندگاری از آنان به جای نماند.
به اسم عشایر بودنمان، تا سالها، از خدمات دولتی محروم بودیم و سپس لزوم عشایری بودن را برایمان اجباری کردند. چون استانمان به غیر از عشایرنشینی، به هیچ لباسی خوش قامت نبود. سال‌ها مدیران پروازی و وارداتی و با فرهنگ غالب را به ما تحمیل کردند در حالیکه ما جسارات مقابله با فرهنگشان را نداشتیم. اصالتمان به تنهایی کارگشا نبود. چون اصل را در دگردیسی و تغییر می‌دانستند. روستاها را خالی کردیم، بچه را به استانها دیگر برای تحصیل فرستادیم، شهرها را بزرگ کردیم، شهردار و کلانتر و داروغه و قاضی و میهمان دار و جاده و آبادی و آبادانی را به هر طریقی مهیا کردیم، اما بازهم خوی عشایر نشینی و زلالی روشها و منش‌ها را رها نکردیم، چون به غیرآنها عادت نداشتیم. سهممان از طبیعت را خوردند، سهممان از نفت را بردند، سهممان از آب را ندادند، سهممان از جانفششانی فرزندانمان را ادا نکردند ولی بازهم به آنچه بودیم، قانع و شاد بودیم.
آقای کلانتری؛
در این چهل سال، مسئولین ما یا استقلال رأی نداشتند و یا اهتمام در استقلال گرایی را نمی‌دانستند. ضربه‌های بسیاری از بی‌تدبیری و نالایقی‌ها خوردیم. پس از چهل سال که همه از برکات نظام و مشایعت با اهداف نظام منتفع شدند، مردم این استان علیرغم همه پایبندی و قانون مداری که داشتند، آنگونه که حقشان بودند نرسیدند. قبل از انقلاب و همزمان با تفکرات دگرخواهانه حضرت امام خمینی (ره)، بزرگانی مثل حضرت آیت الله ملک حسینی (رضوان الله تعالی علیه)، همراه انقلابیون بودند تا پس از آن که جنگ تحمیلی شروع شد و در آن هشت سال، سخت‌ترین و غیر قابل نفوذترین میادین و صحنه‌های رزم را بچه‌های استان کهگیلویه و بویراحمد فتح کردند و دلاوریها داشتند و پس از آن در تمامی همایشها و نمایش‌های اجتماعی – سیاسی همپای نظام بودند و مدیران وارداتی را بر چشم گذاشتند و اکنون بهره‌ای از توسعه ندارند.
https://cdn.kebnanews.ir/images/docs/files/000410/nf00410507-1.jpg
در بدو انقلاب و قبل از آن، خودکشی را ناشی از عدم توسعه فرهنگی و سطح زندگی بسیار سنتی، بیکاری، فقر و هزاران درد لاعلاج ناشی از حکومت استبدادی شاهنشاهی می‌گفتند و اکنون پس از چهل سال، اگر به آمار خودکشی نگاه کنید، به نسبت جمعیت هیچ کاهشی نداشته و هنوز هم مدیران استان ما، عوامل مؤثر بر خودکشی را نیز همان موارد اول انقلاب می‌دانند.
در بدو انقلاب و قبل از آن، جنگ و درگیرهای محلی و قتل کشتارهای ناشی از نزاع‌های منطقه‌ای و قومیتی را به وفور داشتیم و اکنون پس از چهل سال، باز همان زمینه‌ها و همان روش‌ها را نیز داریم.
 در بدو انقلاب و قبل از آن، ازدواج‌های مصلحتی بر پایه منفت والدین و اجبار فرزندان در تقبل این سبک از زندگی را داشتیم و اکنون هم با ذکر همان عوامل مؤثر، در مسیر گذشته قرار داریم. با این تفاوت که آن ازدواج‌ها می‌بایست تا پایان برقرار باشد مگر در صورت اتمام زندگیِ یکی از طرفین. ولی اکنون شروع زندگی به همان سبک چهل سال پیش است و انتهایش به شیوه مدرن و کلاسیک امروزی، منجر به طلاق می‌شود.
در بدو انقلاب و پیش از آن،‌ یا خدمات اداری و مدیریتی نبود و یا اندک افرادی که متمول بودند، به استانهای همجوار می‌رفتند. ولی با اینکه همه را داریم، باز هم اندک افراد متمول بهره مند می‌شوند و بقیه با همان عوامل مؤثر در محرومیت بوده و به لحاظ نداشتن رابطه و عدم توانایی در پرداخت رشوه و ... محروم مانده‌اند.
در بدو انقلاب و پیش از آن، فقر و نداری را در نتیجه محرومیت از خدمات دولت و بی توجهی مسئولین مملکتی به وفور داشتیم و اکنون در میان سیل خدمات نظام و دستور رهبری، به لحاظ تقسیم و توزیع نابرابر امکانات و انتصابات و انتخاب مدیران، قدرت جویی و منفعت طلبی برخی از تصمیم گیرندگان، سیاست زدگی عمومی و سیاسی کاری عده‌ای از مدیران بیسواد و نالایق، مرزبندی‌های وحشتناک اصلاح طلبی و اصولگرایی و معامله‌های زیر پوستی چپ و راست، همچنان فقیران و مستضعفان مالی را به نسبت جمعیت، بشتر از گذشته داریم.
در بدو انقلاب و پیش از آن، اعتیاد در این سطح وسیع را نداشتیم و اکنون به لطف سیاسی محوری و منفعت طلبی عده‌ای از خواص، در سطح وسیع اجتماعی شاهد پدیده شوم اعتیاد هستیم و در این چهل سال هم عوامل مؤثر بر اعتیاد، همچنان فقر، بیکاری، دوستان ناباب، عدم کنترل اجتماعی و توزیع نابرابر امکانات و خدمات گفته می‌شود.
در بدو انقلاب و قبل از آن،‌ فساد و ناهنجاریهای اجتماعی و خانوادگی را در این استان یا نداشتیم و یا در اندک مواردی که مشاهده می‌شد،‌ غیرت و همیت اجتماعی چنان بازخورد اجتماعی داشت که برای سالیان متمادی محو می‌شد. ولی اکنون به لطف مدیریت غلط و عدم پاسخگویی مدیران، عدم مطالبه گری حقوق مردم توسط نمایندگان، فروش و تقسیم مدیریت‌های مختلف و نفوذ قدرتمندان مالی و فومیتی استان، آنچه در بیان حقایق این بحران اجتماعی مشهود بوده و قابل تأسف و شرم آور است، تصمیم گیری و ارائه راهبرد مناسب برای این معضل اجتماعی و کنترل آن در حد و اندازه این مدیران مستأصل نیست.
در بدو انقلاب و پیش از آن، تغییر در این نوع از سبک زندگی، مبارزه با جهل و بیسوادی، فرار از فقر و نداری، اهتمام در رعایت بهداشت و موازین بهداشتی، آزادیخواهی و عدالت طلبی و کلاً امید به زندگی را به نحو اکمل آموختیم ولی اکنون مسیر مدیریت را به سمتی برده‌اند که نقشه راه را در اذهان داریم ولی عملیات استراتژیک را در بی راهه انجام می‌دهیم.
جناب آقای کلانتری؛
این استان، سال‌ها است که از عدالت نگری محروم است. نگاه به مردم بر اساس پارامترهایی از قبیلِ جناحی، قومیتی، بخشی و اکنون هم خانوادگی شده است. هرم عدالت محوری مسئولان، وارونه شده. در انتخاب نمایندگان، فشارها و تهدیدات پس از آن بسیار مؤثر بوده است. انتخاب استاندار و فرمانداران به اشاره چشم و ابروی زرین کلاهان می‌باشد. به عنوان مثال و در بررسی اجمالی دو استاندار قبل از شما، هم سکوت و انفعال خادمی و هم تشرها و هیاهوهای احمدی، طبل توخالی بود که اولی خنثی‌ترین مدیر اجرایی در انتخاب مدیران و دومی بی تفاوت ترین مدیر اجرایی در رسیدگی به مشکلات و نامهربانیهای مدیران با مردم بود.
آنچه سنگ زیرینِ آسیابِ محرومیت‌ها و بدبختی‌های استان کهگیلویه و بویراحمد است، وجود مدیریت نادان و جاهلی است که از این مصائب و محرومیت‌ها هیچ تعریف محتوایی ندارند. اگر به عمق مشکلات توجه کنید و دست رسانه‌ها را آزاد بگذارید، نقش مؤثر مدیران را در پنهانی‌ترین زوایای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خواهید دید.
میلیاردها ریال در تسطیح و بهسازی و چندباره سازی و حیف و میل‌های گسترده در راه سازی استان کهگیلویه و بویراحمد بر باد می‌رود و هیچ کس پاسخگو نیست و مطالبه گری هم نیست. میلیاردها ریال در آسفالتهای جاده و خیابان‌های استان صورت می‌گیرد که اغلب برای یک سال هم عمر مفید نداشته‌اند و نه کسی پاسخگو است و نه مطالبه می‌کند. میلیاردها ریال در حوزه ساخت و ساز و چند باره سازی و چند باره بازسازی شده‌ی ابنیه دولتی هزینه می‌شود و نه مطالبه گری هست و نه پاسخگویی وجود دارد. میلیاردها ریال در حوزه‌ی آسیب‌های اجتماعی در دستگاههای متولی هزینه می‌شود و کمترین اثری در کاهش، کنترل و پیشگیری از آنها مشاهده نمی‌شود و نه کسی پاسخگو است و نه مطالبه گری می‌کند. میلیاردها ریال در حوزه‌ی آموزش و پیشگیری از اعتیاد در دستگاههای متولی هزینه می‌شود و کمترین فایده‌ای هم برای مردم مشاهده نمی‌شود و نه پاسخگویی وجود دارد و نه مطالبه گری مشاهده می‌شود. میلیاردها ریال در حوزه اشتغال هزینه می‌شود و نه از بار بیکاری کم می‌شود و نه در بالا بردن سطح زندگی مردم اثری مشاهده می‌شود. میلیارد ریال در حوزه آموزش هزینه می‌شود و نه نتیجه آن را در زندگی مردم می‌بینیم و نه مطالبه نحوه توزیع اعتبارات آموزشی در دستگاههای مختلف بررسی می‌شود. میلیاردها ریال در حوزه صنایع دستی و گردشگری هزینه می‌شود و همچنان به دلیل محرومیت‌های مسبوق به سابقه‌ای که در این چهل سال معرفی می‌کنند، نه امکاناتی برای گردشگران داریم و نه بر تولید و توسعه صنعت صنایع دستی استان کیفیتی بخشیده‌ایم. میلیاردها ریال در توبره پیمانکاران و به اسم توسعة صنعت، در جیب و حساب اندک کارآفرینان بی هنر استان واریز می‌کنند که با یک تلنگر عدالت جویانة قاضی القضات شهر، دامن فساد و دامنه فساد آفرینان مدیریت و صنعت استان و نقاب پوشانِ پشت پرده آن بر ملأ شد و بر همگان محرز شد که در شهر بی کلانتر، چراغ شهر خاموش و دزد و داروغه بر گنجینة زر و سیم نشسته‌اند.
آری جناب کلانتری؛
این مطالب نه سیاه نمایی است و نه مشاهده نیمه خالی لیوان. تحلیل این همه هزینه‌های میلیاردی را با مدیرانِ نماینده گرای استان، در این مصادیق ملاحظه می‌کنید که؛

علی ایحال، نه آنکه سرش به زیر بود و اتاق فکرِ دسته بندی شده‌ای با گروهی از افراد بی تدبیر را تشکیل داد، چاره ساز شد و نام نیکی برد و نه اینکه نعره می‌زد و گردن فرازی می‌کرد و رعد برق بهاری‌اش، بارانی برای زمین خشکیده و فسیل شده‌ی مدیریت استان کهگیلویه و بویراحمد داشت. اگر قرار هست که با همین مدیرانی که در اطرافت نشسته‌اند و در هرم مدیریتی استان کهگیلویه و بویراحمد، کِشتی خدمتگزاری را در گِل فرو نشانده‌اند، ادامه خدمت نمائید، که مردم را به این مدیریت نیز امیدی نیست. اقتدار و توجه به نیازهای مهم مردم که عدالت، تقوا و تهذیب نفس، نظارت، پاسخگویی و مردم داری است را برای خود و مدیران مجموعه خود و سایر دستگاههای دولتی یک امر مهم و الزامی بدانید. از این ادبیات پلشت و بی اساسی که عده‌ای از مدیران خسته و گاهاً منفعت طلب بکار می‌برند که «ما نمی‌خواهیم نبش قبر کنیم»، تبعیت نکنید و برای اثبات حقانیت این مردم، کمی بر عقب برگردید و اصلاح کنید که فقط با مدیران پاک است که می‌توانید مدیریت پاک و توسعه طلبانه ای داشته باشید. انشاءالله که دست در دست مردم و چشم در چشمان شهدایی که تصوریشان در کوی و برزن و روحشان در آسمان این استان، جاویدان مانده است، باشید و از توان و تجربه خود و لیاقت و درایت جوانان استان کهگیلویه و بویراحمد استفاده نمائید که در زلالی معرفت و اخلاص این مردم، هر که نماند، نامش به نکویی نرفت.....
ومن الله التوفیق...

----------------------------------
سید علی عباس محدث
 


کد مطلب: 410507

آدرس مطلب :
https://www.kebnanews.ir/report/410507/شهری-قاضی-اش-تنها-نیاز-کلانتر-الزام

کبنانیوز
  https://www.kebnanews.ir

1