تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۴۳
کد مطلب : ۴۰۶۳۷۹
انفعال کنشگران در عرصه سیاست ایران مورد بررسی قرار گرفت
سکوت؛ پیامد بنبست گفتمانی
۰
کبنا ؛گفتمانسازی، مقولهای مهم در حیات و نشاط هر کشور است. ایجاد شور و نشاط در جامعه و انگیزه و تقویت پیوستهای ارتباطی از رسالتهای مهم روشنفکران، احزاب و حاکمیت در هر کشوری است. غفلت از آسیبپذیری در این حوزه، میتواند در درازمدت ساختارهای پایهای هر کشوری را دستخوش شکنندگی کند. درواقع بیتفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی است. مدتی است که جامعه سیاسی و گفتمانی کشور دچار یک نوع بیرمقی و بیانگیزگی شده است. به نظر میرسد جامعه دچار نوعی انفعال شده است و ما کنش سیاسی را به معنای واقعی در جامعه مشاهده نمیکنیم. آیا این نشانه ناامیدی و بیتفاوتی در جامعه یا آرامش قبل از توفان است؟ آیا جامعه گفتمانی ما به بنبست رسیده است؟ تحلیلگران سیاسی در گفتوگو با «ابتکار» این موضوع را بررسی کردند که در ادامه میخوانید.
روشنفکران به بنبست گفتمانی رسیدهاند
سیدرحیم ابوالحسنی، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در این رابطه به «ابتکار» گفت: این نشان دهنده بنبست گفتمانی و بنبست کنش سیاسی است. یعنی کنش گران سیاسی احساس میکنند راه برونرفتی وجود ندارد و مسائل سیاسی بهگونهای قفل شده است. این به معنی تامین رضایت طرفین سیاسی نیست. به نظر میرسد کنش گران سیاسی راه برونرفتی برای شرایط فعلی نمیدانند. چون نظام سیاسی که برای خودش تسلب ایجاد کرده و کنشگران سیاسی که راههای برونرفتی را پیشنهاد کردند به نتیجه نرسیدهاند. این سلب سیاسی باید برطرف شود. اینها احساس میکنند به بنبست رسیدند و دچار نوعی تسلب شدند و راهی به ذهنشان نمیرسد. شاید بتوان این را یک نوع فروپاشی هویتی سیاسی نامید.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: گفتمانسازی کار روشنفکران است و این احزاب هستند که وظیفه دارند با دعوت از جامعه روشنفکران به تحلیل درستی از اوضاع بپردازند و برای برونرفت از شرایط موجود گفتمانسازی کنند. باید این را در نظر داشت که برای برونرفت از این مرحله گفتمانسازی لازم است و این کار هم از عهده روشنفکران برمیآید. منتها این احزاب و نهادهای مدنی هستند که با دعوت و مطالبه از جامعه روشفکری و نیز حمایت از روشنفکران از آنها بطلبند که گفتمانسازی کنند. روشنفکران بدون حمایت اجتماعی و سیاسی امکان بیان نظرات را ندارند و هزینههای آنها بسیار بالا میرود. احزاب نیز بدون جامعه روشنفکری توان گفتمانسازی ندارد.
وی افزود: اگر این اتفاق نیفتد جامعه دچار رفتارهای واکنشی کور میشود. جامعه مترصد سیاستی است که ابراز نارضایتی کند و این نارضایتی به علت فقدان گفتمان مشخص و بدون راههای برونرفت عملا به نتیجه خواهد رسید.
عدم تغذیه مناسب فکری فضای جامعه توسط روشنفکران در درازمدت به یک بحران تبدیل میشود
علی تاجرنیا، استاد دانشگاه هم با بیان اینکه در جامعهای تولید فکر صورت میگیرد که هم امکان توزیع داشته باشد هم امکان تاثیرگذاری، به «ابتکار» گفت: متاسفانه شرایط و ساختار قدرت در کشور ما بهگونهای است که رفتارهای با هدف ایجاد تغییر را برنمیتابد. خیلیها به دنبال این هستند که مناسبات یک جامعه سنتی را درواقع بر فضای عمومی جامعه حاکم کنند. حاکمیت روشنتفکران و دگراندیشان بهگونهای جز قرائتهای رسمی، آنها را متهم میکند و امکان توزیع مناسب اندیشههای آنها هم وجود ندارد. این مسئله خودبهخود باعث میشود که نوعی یاس و ناامیدی بر جامعه مستولی شود و همین در خودش نوعی رخوت و بیعملی و بدون اندیشه بودن را در واقع حاکم میکند. این امر در جامعهای که عمدتا به دنبال این هستند که امور روزمره خودشان را بگذرانند به طور طبیعی اتفاق میافتد.
وی در ادامه تصریح کرد: باتوجه به اینکه جامعه ما نسبت به جوامع غربی به یک توسعهیافتگی صددرصد نرسیده است، این مسئله میتواند در فضای سیاسی باتوجه به اینکه افکار عمومی کشور همیشه یک رویکرد استقلالطلبانه داشته و سعی کرده است مستقل باشد، در درازمدت برای نظام جمهوری اسلامی خطرناک باشد. بهخصوص که کشور ما شاهد التهابهای زیادی بوده است و طبیعتا خیلی مهم است که این نشاط و این گفتمانسازی در کشور وجود داشته باشد، در عین حال که انتقاد و نقد به عملکرد حاکمیت باشد.
تاجرنیا خاطر نشان کرد: محدود نگهداشتن روشنفکران و عدم تغذیه مناسب فکری فضای جامعه توسط روشنفکران نهایتا در کوتاه مدت ایجاد سرخوردگی و یاس میکند. اما در درازمدت خصوصا زمانی که این مسائل به یکسری شکافهای اجتماعی و اقتصادی میانجامد، خود میتواند یکسری رفتارهای هیجانی را در جامعه ایجادکرده و با کوچک ترین اتفاقی که در فضای جامعه رخ میدهد میتواند به یک بحران تبدیل شود. باید در این مورد چارهاندیشی کرد.
وی افزود: زمانی که در جامعه با اعتراضات مدنی برخورد مناسبی صورت نمیگیرد این اعتراضات در پوشش قرار میگیرند و برخی مواقع به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند و به یک بغض تبدیل میشوند. در نهایت زمانی که یک اتفاق کوچک در جامعه رخ میدهد در واقع بهانهای میشود برای ترکیدن این بغض به گونهای که ما در دی سال گذشته بخشی از این بغض را مشاهده کردیم. اینها اگر تکرار شود و در کنار هم جمع شوند چه بسا در مقاطع دیگری حاکمیت نتواند آنها را کنترل کند.
این فعال سیاسی تصریح کرد: در واقع این مانند خیلی از عفونتهایی میماند که توسط بدن تحمل میشود بعدا اگر انباشته شد به یک دمل چرکین تبدیل میشود. راه حل این است که از ابتدا مسیر درستی هم برای خارج کردن عفونت و هم کنترل آن ایجاد شود. در جامعه مسئله این است که فضای سیاسی و اجتماعی بهگونهای باز شود که مردم بتوانند به راحتی نقطه نظرات خودشان را بیان کنند. باید به مردم برای یکسری اعتراضات آزادی عمل داده شود. به نظر من حتی اگر این حمایتها از سوی حاکمیت صورت گیرد و اعتراضات مدنی دیده شود در واقع میتواند تخلیه کننده آن بغض فروخورده باشد چرا که تجمیع همین اعتراضات که خیلی مهم به نظر نمیرسد، میتواند خطرساز باشد.
حاکمیت فقط باید اجازه دهد گفتمان بدون هزینه در جامعه به وجود آید
تاجرنیا با بیان اینکه حاکمیت در این گفتمانسازی خیلی تاثیرگذار است، گفت: این البته به معنای آن نیست که خودشان بخواهند دعوت کنند و یا گفتمانسازی کنند. حاکمیت فقط باید اجازه دهد که در واقع تولید گفتمان بدون هزینه در جامعه به وجود آید. بتواند راحت گسترش پیدا کند و در عین حال پاسخهای لازم را در بستر جامعه دریافت کند. به نظر من اگر این اتفاق رخ دهد حاکمیت میتواند همیشه خودش را چک و کنترل کند. در مقابل یکسری اعتراضات و بحثهایی که مطرح میشود و به نوعی رفتارهای خودش را اصلاح کند. برای مثال، در مورد پدیده مهمی مانند حجاب اگر دیدگاههای مختلفی که در سطح جامعه مطرح است حتی به لحاظ فقهی، مطرح شوند طبیعتا بازخوردهای آن در داخل جامعه بهتر مشخص میشود.
اگر جامعه را ببندیم و با رفتارهای تند و سرکوبگرانه به نوعی سعی در حفظ و اجبار این مسئله داشته باشیم به مجرد اینکه این فشارها برداشته شود رفتارهای هیجانی اتفاق خواهد افتاد که حتی در کشورهایی که در آن آزادی حجاب وجود دارد در آن رخ نخواهد داد و کشور دچار آسیبهایی میشود که جمع کردن آن مشکل میشود و صدمات جبران ناپذیری خواهد داشت.
روشنفکران به بنبست گفتمانی رسیدهاند
سیدرحیم ابوالحسنی، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در این رابطه به «ابتکار» گفت: این نشان دهنده بنبست گفتمانی و بنبست کنش سیاسی است. یعنی کنش گران سیاسی احساس میکنند راه برونرفتی وجود ندارد و مسائل سیاسی بهگونهای قفل شده است. این به معنی تامین رضایت طرفین سیاسی نیست. به نظر میرسد کنش گران سیاسی راه برونرفتی برای شرایط فعلی نمیدانند. چون نظام سیاسی که برای خودش تسلب ایجاد کرده و کنشگران سیاسی که راههای برونرفتی را پیشنهاد کردند به نتیجه نرسیدهاند. این سلب سیاسی باید برطرف شود. اینها احساس میکنند به بنبست رسیدند و دچار نوعی تسلب شدند و راهی به ذهنشان نمیرسد. شاید بتوان این را یک نوع فروپاشی هویتی سیاسی نامید.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: گفتمانسازی کار روشنفکران است و این احزاب هستند که وظیفه دارند با دعوت از جامعه روشنفکران به تحلیل درستی از اوضاع بپردازند و برای برونرفت از شرایط موجود گفتمانسازی کنند. باید این را در نظر داشت که برای برونرفت از این مرحله گفتمانسازی لازم است و این کار هم از عهده روشنفکران برمیآید. منتها این احزاب و نهادهای مدنی هستند که با دعوت و مطالبه از جامعه روشفکری و نیز حمایت از روشنفکران از آنها بطلبند که گفتمانسازی کنند. روشنفکران بدون حمایت اجتماعی و سیاسی امکان بیان نظرات را ندارند و هزینههای آنها بسیار بالا میرود. احزاب نیز بدون جامعه روشنفکری توان گفتمانسازی ندارد.
وی افزود: اگر این اتفاق نیفتد جامعه دچار رفتارهای واکنشی کور میشود. جامعه مترصد سیاستی است که ابراز نارضایتی کند و این نارضایتی به علت فقدان گفتمان مشخص و بدون راههای برونرفت عملا به نتیجه خواهد رسید.
عدم تغذیه مناسب فکری فضای جامعه توسط روشنفکران در درازمدت به یک بحران تبدیل میشود
علی تاجرنیا، استاد دانشگاه هم با بیان اینکه در جامعهای تولید فکر صورت میگیرد که هم امکان توزیع داشته باشد هم امکان تاثیرگذاری، به «ابتکار» گفت: متاسفانه شرایط و ساختار قدرت در کشور ما بهگونهای است که رفتارهای با هدف ایجاد تغییر را برنمیتابد. خیلیها به دنبال این هستند که مناسبات یک جامعه سنتی را درواقع بر فضای عمومی جامعه حاکم کنند. حاکمیت روشنتفکران و دگراندیشان بهگونهای جز قرائتهای رسمی، آنها را متهم میکند و امکان توزیع مناسب اندیشههای آنها هم وجود ندارد. این مسئله خودبهخود باعث میشود که نوعی یاس و ناامیدی بر جامعه مستولی شود و همین در خودش نوعی رخوت و بیعملی و بدون اندیشه بودن را در واقع حاکم میکند. این امر در جامعهای که عمدتا به دنبال این هستند که امور روزمره خودشان را بگذرانند به طور طبیعی اتفاق میافتد.
وی در ادامه تصریح کرد: باتوجه به اینکه جامعه ما نسبت به جوامع غربی به یک توسعهیافتگی صددرصد نرسیده است، این مسئله میتواند در فضای سیاسی باتوجه به اینکه افکار عمومی کشور همیشه یک رویکرد استقلالطلبانه داشته و سعی کرده است مستقل باشد، در درازمدت برای نظام جمهوری اسلامی خطرناک باشد. بهخصوص که کشور ما شاهد التهابهای زیادی بوده است و طبیعتا خیلی مهم است که این نشاط و این گفتمانسازی در کشور وجود داشته باشد، در عین حال که انتقاد و نقد به عملکرد حاکمیت باشد.
تاجرنیا خاطر نشان کرد: محدود نگهداشتن روشنفکران و عدم تغذیه مناسب فکری فضای جامعه توسط روشنفکران نهایتا در کوتاه مدت ایجاد سرخوردگی و یاس میکند. اما در درازمدت خصوصا زمانی که این مسائل به یکسری شکافهای اجتماعی و اقتصادی میانجامد، خود میتواند یکسری رفتارهای هیجانی را در جامعه ایجادکرده و با کوچک ترین اتفاقی که در فضای جامعه رخ میدهد میتواند به یک بحران تبدیل شود. باید در این مورد چارهاندیشی کرد.
وی افزود: زمانی که در جامعه با اعتراضات مدنی برخورد مناسبی صورت نمیگیرد این اعتراضات در پوشش قرار میگیرند و برخی مواقع به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند و به یک بغض تبدیل میشوند. در نهایت زمانی که یک اتفاق کوچک در جامعه رخ میدهد در واقع بهانهای میشود برای ترکیدن این بغض به گونهای که ما در دی سال گذشته بخشی از این بغض را مشاهده کردیم. اینها اگر تکرار شود و در کنار هم جمع شوند چه بسا در مقاطع دیگری حاکمیت نتواند آنها را کنترل کند.
این فعال سیاسی تصریح کرد: در واقع این مانند خیلی از عفونتهایی میماند که توسط بدن تحمل میشود بعدا اگر انباشته شد به یک دمل چرکین تبدیل میشود. راه حل این است که از ابتدا مسیر درستی هم برای خارج کردن عفونت و هم کنترل آن ایجاد شود. در جامعه مسئله این است که فضای سیاسی و اجتماعی بهگونهای باز شود که مردم بتوانند به راحتی نقطه نظرات خودشان را بیان کنند. باید به مردم برای یکسری اعتراضات آزادی عمل داده شود. به نظر من حتی اگر این حمایتها از سوی حاکمیت صورت گیرد و اعتراضات مدنی دیده شود در واقع میتواند تخلیه کننده آن بغض فروخورده باشد چرا که تجمیع همین اعتراضات که خیلی مهم به نظر نمیرسد، میتواند خطرساز باشد.
حاکمیت فقط باید اجازه دهد گفتمان بدون هزینه در جامعه به وجود آید
تاجرنیا با بیان اینکه حاکمیت در این گفتمانسازی خیلی تاثیرگذار است، گفت: این البته به معنای آن نیست که خودشان بخواهند دعوت کنند و یا گفتمانسازی کنند. حاکمیت فقط باید اجازه دهد که در واقع تولید گفتمان بدون هزینه در جامعه به وجود آید. بتواند راحت گسترش پیدا کند و در عین حال پاسخهای لازم را در بستر جامعه دریافت کند. به نظر من اگر این اتفاق رخ دهد حاکمیت میتواند همیشه خودش را چک و کنترل کند. در مقابل یکسری اعتراضات و بحثهایی که مطرح میشود و به نوعی رفتارهای خودش را اصلاح کند. برای مثال، در مورد پدیده مهمی مانند حجاب اگر دیدگاههای مختلفی که در سطح جامعه مطرح است حتی به لحاظ فقهی، مطرح شوند طبیعتا بازخوردهای آن در داخل جامعه بهتر مشخص میشود.
اگر جامعه را ببندیم و با رفتارهای تند و سرکوبگرانه به نوعی سعی در حفظ و اجبار این مسئله داشته باشیم به مجرد اینکه این فشارها برداشته شود رفتارهای هیجانی اتفاق خواهد افتاد که حتی در کشورهایی که در آن آزادی حجاب وجود دارد در آن رخ نخواهد داد و کشور دچار آسیبهایی میشود که جمع کردن آن مشکل میشود و صدمات جبران ناپذیری خواهد داشت.