تاریخ انتشار
دوشنبه ۹ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۹
کد مطلب : ۴۱۶۰۷۰
واکنش «غلامرضا پاکدل» به نامهی جمعی از دانشگاهیان در حمایت از تاجگردون؛
گر نخبگان را از دست دادیم دیگر چیزی برای بدست آوردن نداریم
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛غلامرضا پاکدل طی یادداشتی به نامه جمعی از دانشگاهیان در حمایت از غلامرضا تاجگردون واکنش نشان داد و نوشت: محضر مبارک اساتید، مدرسین، نخبگان و نامبردگان محترمِ نامه تحت عنوانِ حمایت جمعی از اساتید دانشگاه از آقای تاجگردون
باسلام،
در اکثر ممالک دنیا مراکز علمی آنها چراغ راه و تعیین کننده مسیر حرکت آنها هستند. بیشتر جوششها، جنبشها، اعتراضات و روشنگریها از دانشگاهها و در کشورهای اسلامی از دانشگاه و حوزههای علمیه آغاز میشود. از آن سو نیز بخش قابل توجهی از آرامش، امنیت و دوام حکومتها در گرو اقناع این جماعت است، این قشر را مردم بعنوان قشر فرهیخته، صاحب علم و اطلاع و اگاهی، دارای قدرت تجزیه و تحلیل و دارای قدرت قلم و بیان میدانند و بر این باورند که این قشر با این ابزار و امکانات میتوانند صلاح و مصلحت آنها را تشخیص دهند. همه واقفید که وقتی در کشورها نارضایتیهایی از جنسهای متفاوتی مانند اقتصادی، اجتماعی و غیره نیز پیش میآید باز هم به دانشگاهها و مراکز علمی منعکس میکنند و نطفه تصمیمات در آنجا شکل میگیرد. در مملکت ما نیز در اکثر یا تمام موارد نظرها متوجه دانشگاهها و دانشگاه تهران بعنوان نماد و به نوعی هسته مرکزی است که در اتفاقات و بحرانها و شرایط خاص چه موضع و حرکتی دارند.
بدیهی است که این قشر که عمدتاً از اساتید، مدرسین و دانشجویان تشکیل شدهاند در موضوعات مهمی که با سرنوشت مردم و جامعه مربوط میشود بی تفاوت نباشند، انتظار میرود در موضوعات مهمی مانند شرایط جامعه، وضعیت مردم و امر خطیر انتخابات بی تفاوت نبوده و اعلام موضع و روشنگری نمایند.
این روزها در فضای سیاسی گچساران و باشت نامهای بدون هیچ گونه مقدمه، پیشینه، استدلال و امضا مبنی بر حمایت جمعی از اساتید دانشگاه از آقای تاجگردون منتشر گردید. (هر چند دانشگاهیان خوب میدانند که هرکسی در دانشگاه تدریس میکند و حتی هر کسی دارای مدرک دکتراست، نمیتواند نام وزین استادی را یدک بکشد، بلکه استادی درجهای است که نیل به آن فراتر از اینهاست). بنده بعنوان کسی که مدتی افتخار تدریس در معیت برخی دوستان در آن دانشگاه را داشتم و بعنوان معترضترین فرد به نخبه کشی و نوچه پروری در گچساران و باشت و بعنوان کسی که نظر این قشر را مهم و محترم می دانم جدای از درجه استادی و قبول داشتن شما بعنوان استاد برای شاگردان و دانشجویان خویش، بسیار علاقمند و منتظر اعلام نظرتان بعنوان فرهیختگان آن دیار بودم و هستم ولی صادقانه عرض کنم با دیدن این نامه بشدت متعجب شدم و منتظر واکنش علمی و منطقی آن شما بزرگواران هستم.
۱- واقعاً تک تک شما عزیزان این نامه بدون امضا را قبول دارید؟ انتظار مردم این است هرکدام از بزرگواران این نامه را قبول ندارند شجاعانه و رسماً آن را رد نماید تا هر کسی به خود اجازه ندهد بجای آنها اظهار نظر کند و از جایگاه آنها سوء استفاده نماید.
۲- آیا اینکه می گویند این نامه مربوط به دوره قبل بوده و انتشار آن یک شیطنت رسانه ایست، صحت دارد؟ لطفاً هر کدام از شما خوبان در این خصوص اطلاعی دارید روشنگری نمایید تا اگر این موضوع واقعیت دارد، خدای ناکرده بازیچه رسانهها نشوید.
۳- آیا شما نخبگان به موضوعات مهمی مانند ظلم، تبعیض، بی عدالتی، نخبه کشی، نوچه پروری، فامیل سالاری، رانت، فساد ناشی از قدرت، حاکمیت خانوادگی و ارباب و رعیتی و دهها عارضه دیگر که مسجل هستند و جای دفاعی ندارند، هیچ اعتراضی نداشته و ندارید و بر آنها مهر تأیید زده و خواهان ادامه این وضعیتید؟
۴-شایسته نبود در این چند سال حداقل مانند دانشحویان، در جهت بهبود اوضاع مردم مشارکت میفرمودید و با نوشتن نقد یا سخنرانی یا هر روش دیگری حضور فعالتری میداشتید تا امروز نیز بر اساس آن مشارکت، تمام مردم منتظر اعلام نظرتان میبودند؟
در نهایت بنده معتقدم رأی و نظر آزاد است و شما عزیزان نیز به نحو اولی' تر حتی اگر تا کنون نسبت به این همه ظلم و بی عدالتی و نخبه کشی که قطعاً از آسیبهای ان بی بهره نبودهاند، به هر دلیلی سکوت کردهاید، میتوانید فعالانه پای به عرصه گذاشته و به روشنگری پرداخته و هر کدام یا هر گروهی از کاندیدای مورد نظرتان حمایت کنید ولی توجه داشته باشید حداقل انتظار مردم از این قشر این است که همه عارضههای مذکور را مد نظر داشته و چنانچه از هر کسی حمایت میکنند با سایرین متفاوت بوده و مبتنی بر تجزیه و تحلیل و منطق و استدلال باشد و خدای ناکرده حمایتشان شائبه دیگری در اذهان ایجاد ننماید چون اگر فرهیختگانمان را از دست دادیم دیگر چیزی برای بدست آوردن نداریم...
ارادتمند فرهیختگان آن دیار
غلامرضا پاکدل
۹ دی ماه
باسلام،
در اکثر ممالک دنیا مراکز علمی آنها چراغ راه و تعیین کننده مسیر حرکت آنها هستند. بیشتر جوششها، جنبشها، اعتراضات و روشنگریها از دانشگاهها و در کشورهای اسلامی از دانشگاه و حوزههای علمیه آغاز میشود. از آن سو نیز بخش قابل توجهی از آرامش، امنیت و دوام حکومتها در گرو اقناع این جماعت است، این قشر را مردم بعنوان قشر فرهیخته، صاحب علم و اطلاع و اگاهی، دارای قدرت تجزیه و تحلیل و دارای قدرت قلم و بیان میدانند و بر این باورند که این قشر با این ابزار و امکانات میتوانند صلاح و مصلحت آنها را تشخیص دهند. همه واقفید که وقتی در کشورها نارضایتیهایی از جنسهای متفاوتی مانند اقتصادی، اجتماعی و غیره نیز پیش میآید باز هم به دانشگاهها و مراکز علمی منعکس میکنند و نطفه تصمیمات در آنجا شکل میگیرد. در مملکت ما نیز در اکثر یا تمام موارد نظرها متوجه دانشگاهها و دانشگاه تهران بعنوان نماد و به نوعی هسته مرکزی است که در اتفاقات و بحرانها و شرایط خاص چه موضع و حرکتی دارند.
بدیهی است که این قشر که عمدتاً از اساتید، مدرسین و دانشجویان تشکیل شدهاند در موضوعات مهمی که با سرنوشت مردم و جامعه مربوط میشود بی تفاوت نباشند، انتظار میرود در موضوعات مهمی مانند شرایط جامعه، وضعیت مردم و امر خطیر انتخابات بی تفاوت نبوده و اعلام موضع و روشنگری نمایند.
این روزها در فضای سیاسی گچساران و باشت نامهای بدون هیچ گونه مقدمه، پیشینه، استدلال و امضا مبنی بر حمایت جمعی از اساتید دانشگاه از آقای تاجگردون منتشر گردید. (هر چند دانشگاهیان خوب میدانند که هرکسی در دانشگاه تدریس میکند و حتی هر کسی دارای مدرک دکتراست، نمیتواند نام وزین استادی را یدک بکشد، بلکه استادی درجهای است که نیل به آن فراتر از اینهاست). بنده بعنوان کسی که مدتی افتخار تدریس در معیت برخی دوستان در آن دانشگاه را داشتم و بعنوان معترضترین فرد به نخبه کشی و نوچه پروری در گچساران و باشت و بعنوان کسی که نظر این قشر را مهم و محترم می دانم جدای از درجه استادی و قبول داشتن شما بعنوان استاد برای شاگردان و دانشجویان خویش، بسیار علاقمند و منتظر اعلام نظرتان بعنوان فرهیختگان آن دیار بودم و هستم ولی صادقانه عرض کنم با دیدن این نامه بشدت متعجب شدم و منتظر واکنش علمی و منطقی آن شما بزرگواران هستم.
۱- واقعاً تک تک شما عزیزان این نامه بدون امضا را قبول دارید؟ انتظار مردم این است هرکدام از بزرگواران این نامه را قبول ندارند شجاعانه و رسماً آن را رد نماید تا هر کسی به خود اجازه ندهد بجای آنها اظهار نظر کند و از جایگاه آنها سوء استفاده نماید.
۲- آیا اینکه می گویند این نامه مربوط به دوره قبل بوده و انتشار آن یک شیطنت رسانه ایست، صحت دارد؟ لطفاً هر کدام از شما خوبان در این خصوص اطلاعی دارید روشنگری نمایید تا اگر این موضوع واقعیت دارد، خدای ناکرده بازیچه رسانهها نشوید.
۳- آیا شما نخبگان به موضوعات مهمی مانند ظلم، تبعیض، بی عدالتی، نخبه کشی، نوچه پروری، فامیل سالاری، رانت، فساد ناشی از قدرت، حاکمیت خانوادگی و ارباب و رعیتی و دهها عارضه دیگر که مسجل هستند و جای دفاعی ندارند، هیچ اعتراضی نداشته و ندارید و بر آنها مهر تأیید زده و خواهان ادامه این وضعیتید؟
۴-شایسته نبود در این چند سال حداقل مانند دانشحویان، در جهت بهبود اوضاع مردم مشارکت میفرمودید و با نوشتن نقد یا سخنرانی یا هر روش دیگری حضور فعالتری میداشتید تا امروز نیز بر اساس آن مشارکت، تمام مردم منتظر اعلام نظرتان میبودند؟
در نهایت بنده معتقدم رأی و نظر آزاد است و شما عزیزان نیز به نحو اولی' تر حتی اگر تا کنون نسبت به این همه ظلم و بی عدالتی و نخبه کشی که قطعاً از آسیبهای ان بی بهره نبودهاند، به هر دلیلی سکوت کردهاید، میتوانید فعالانه پای به عرصه گذاشته و به روشنگری پرداخته و هر کدام یا هر گروهی از کاندیدای مورد نظرتان حمایت کنید ولی توجه داشته باشید حداقل انتظار مردم از این قشر این است که همه عارضههای مذکور را مد نظر داشته و چنانچه از هر کسی حمایت میکنند با سایرین متفاوت بوده و مبتنی بر تجزیه و تحلیل و منطق و استدلال باشد و خدای ناکرده حمایتشان شائبه دیگری در اذهان ایجاد ننماید چون اگر فرهیختگانمان را از دست دادیم دیگر چیزی برای بدست آوردن نداریم...
ارادتمند فرهیختگان آن دیار
غلامرضا پاکدل
۹ دی ماه