مهندسی اصلاحات
بشارت جعفری
30 مهر 1398 ساعت 23:59
به شکل مشخص "مهندسی اصلاحات" یعنی تعدیل "اصلاح طلبان" به نفع اهداف "اصلاح طلبانه" که این تغییر رویکرد میتواند حیات در معرض تهدید اصلاح طلبی را احیا کند. تزریق و تقویت سرمایهٔ علمی، آکادمیک و متخصص جهت ورود به بدنهٔ اجرایی و تقنینی عملاً باعث ورزیده شدن این نهادها میشود.
تصمیم سازی و برنامه عملی برای پیاده کردن این تصمیمها در میان گروهها، گعدههای فکری و احزاب سیاسی اگر متناسب با " وضع موجود" و برای ایجاد تغییر و تحول آن وضعیت (در شرایط نا به سامانی) نباشد باعث شکست و رویگردانی طیفهای مردم از این دستهها و گروهها خواهد شد. به طور کلی "فرزند زمان" بودن، تصمیم سازی ها به علاوهٔ داشتن ضمانت اجرایی تصمیمها از مهمترین عوامل دوام و قوام و همچنین اقبال عمومی مردم به احزاب و گروههای فعال در عرصهٔ سیاسی یک کشور میباشند. رابطهٔ یاد شده برای احزاب و جریانهایی که آبشخور فکری خود را به روشنفکران جوامع خود گره زدهاند به شکل مستقیمتر و بی واسطهتری عمل خواهد کرد.
به همین ترتیب اصلاح طلبان ایران که ادعا دارند دست مایهٔ فکر و عمل خود را در خوانش های نو و نوین از فضای فکری و فرهنگی و حتی دینی میبینند آن هم با پشتوانهٔ مردمی و اتکاء به پذیرفتگی بین لایههای مختلف اجتماعی، به شکل ویژهای مشمول قاعدهٔ یاد شده هستند.
در نوشتهٔ مرگ تدریجی اصلاحات (در سه بخش) به شقوق مختلف اصلاح طلبی و دلایل و عوامل ضعف و زوال اصلاح طلبی در ایران امروز اشاره کردم.
نوشتهٔ پیش رو بیشتر متوجه کنشگری بخشها و گروههای اصلاح طلبی با ارادهٔ معطوف به قدرت و به شکل واضحتر کارگزاران سیاسی و احزاب اصلاح طلب میباشد (طیفها گروههایی که معتقد به اثر گذاری اصلاحات به شرط ورود به قدرت میباشند)
در کنار همهٔ عوامل کاهندهٔ اعتماد مردم به اصلاح طلبان از جمله ناهمخوانی شعارهای انتخاباتی در مقام نظر و عمل و درصد عملیاتی شدن این شعارها، نداشتن پاسخهای نو به سؤالات جدید، سوء استفاده از قدرت به نفع شخصی و ... یکی از مهمترین عوامل تهدید کنندهٔ حیات اصلاح طلبان تعریف میدان بازی از طرف رقیب میباشد.
این عامل مهم که در واقع خود مجموعهای از عوامل و فرایندهای منتج به این عمل میباشد، عملاً اصلاح طلبان را به منتها الیه رینگ بازی کشانده است. به عنوان مثال تیغ تیز شورای نگهبان برای تشخیص و تقطیع سویههای کم سویی از نمادهای اصلاح طلبی و همین طور کم اثری نهادهایی که امکان ورود به آنها از طرف اصلاح طلبان وجود دارد عملاً و یک تنه تنفس را بر حیات رنجور اصلاح طلبی سخت و تنگ کرده است.
با این همه و دست بر قضا امکان حیات اصلاح طلبان به شرط اثرگذاری و حضور مفید علی رغم اختصار حضور در همین گوشهٔ تنگ و تار رینگ میباشد. در این شرایط به نظر نیاز به " مهندسی اصلاحات" متناسب با زمین بازی است به نحوی که نتایج حاصله به نفع کلیت اهداف اصلاح طلبانه باشد.
به معنای واضحتر اکنون که امکان حضور لیدرهای سیاسی با پرچم و نماد و نشان های اصلاح طلبی محدود شده و همینطور حمایت از لیستهای اعتدالی، حداقلی و رأی سلبی نه تنها مفید اثر واقع نگردید، که خود عاملی بر اعتماد سوزی عمومی شده است، به نظر حرکت از "اشخاص و افراد" با سویههای سیاسی اصلاح طلبی که شاخکهای شورای نگهبان و سایر نهادهای تعیبن کننده را فعال میکند به سمت افراد کمتر در معرض خطر اما مثمر ثمرتر به نفع اهداف اصلاح طلبانه متناسب با فضای ترسیم شده نسخهٔ معقولی باشد. یکی از سر شاخههای اصلی بحرانهایی که ایران امروز به آن دچار است ناکارامدی دستگاههای حاکمیتی (از جمله مجلس و دولت که امکان ورود اصلاح طلبان به آنها وجود دارد) متناسب با مسائل و مشکلات روز میباشد.
در کنار همهٔ عوامل و ایرادات ساختاری اثرگذار و فزایندهٔ وضع ناکارامد موجود که اتفاقاً از دسترسی اصلاح طلبان خارج است عواملی از جمله تربیت و تشویق و ترغیب نیروهای علمی و متخصص به جای لیدرهای سیاسی جهت به کارگیری در جایگاههای گره گشا میتواند مفید اثر واقع گردد (هر چند این اثر گذاری محدود باشد و هر چند افراد متخصص رنگ و لعاب سیاسی کمتری داشته باشند).
به شکل مشخص "مهندسی اصلاحات" یعنی تعدیل "اصلاح طلبان" به نفع اهداف "اصلاح طلبانه" که این تغییر رویکرد میتواند حیات در معرض تهدید اصلاح طلبی را احیا کند. تزریق و تقویت سرمایهٔ علمی، آکادمیک و متخصص جهت ورود به بدنهٔ اجرایی و تقنینی عملاً باعث ورزیده شدن این نهادها میشود. به کارگیری نیروهای متخصص در بدنهٔ اجرایی و تقنینی کشور موجب اصلاح ساختارها و توانمند شدن آنها میشود. (حتی با دامنهٔ اثر محدود دولت و مجلس) توانمند شدن دولت در حوزههایی مثل اقتصاد خود به خود زمینه ساز بهبود شرایط اقتصادی مردم میشود که این امر به نوبهٔ خود توانمندی و شکل گیری مجدد طبقهٔ متوسط را موجب میگردد. قدرت طبقهٔ متوسط توان اثر گذاری و مطالبه گری را در بین آحاد مردم افزایش خواهد داد. توانمندی طبقه متوسط موجب شکل گیری حلقهها و گعدههای فکری و اندیشهای و فرهنگی خواهد شد که این امر به نوبهٔ خود منجر به پویایی طیفها و گروههای اجتماعی به نفع اصلاحات و اصلاح طلبان خواهد شد.
حسب نتایج بدست آمدهٔ علمی توزیع و گسترش فقر با کاهش اثر گذاری اجتماعی و سیاسی مردم ارتباط دارد و از آنجا که اصلاح طلبی بدون پشتوانهٔ فعال و همه گیر مردمی عملاً از کارکرد خواهد افتاد به نظر توجه به وضع معیشتی (به عنوان نمونهای برای ارتباط بین کارامدی و نیل به اهداف اصلاح طلبانه) مردم به پشتوانهٔ حمایت از نیروهای متخصص و آکادمیک و تلاش برای بهبود این شرایط میتواند هدف گذاری خوبی جهت خروج از بن بست فعلی اصلاح طلبان و تحول خواهان باشد.
به همین منظور به نظر میآید اصلاح طلبان به جای قمار بر نیروهای چند گانه سوز در انتخابات پیش رو (به شرط توافق جهت حضور در انتخابات) باید توان خود را بر روی نیروهای متخصص و آکادمیک با سویهها و رنگ لعابهای کمتر سیاسی جهت ورود به قدرت معطوف دارند.
آنگونه که نتایج تحقیقات و پیمایشهای علمی نشان میدهد افزایش آگاهی و دانش افراد رابطهٔ معناداری با افزایش مسؤلیت پذیری، تعهد کاری، گروهی و اخلاقی، کاهش فساد و پیش بینی پذیری رفتار افراد جامعه (ویژه کارگزاران حاکمیتی) دارد، به همین استناد سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی متخصص و آکادمیک اما با رنگ ورنگ لعابهای کمتر سیاسی جهت ورود به قدرت معطوف دارند.
آنگونه که نتایج تحقیقات و پیمایشهای علمی نشان میدهد افزایش آگاهی و دانش افراد رابطهٔ معناداری با افزایش مسؤلیت پذیری، تعهد کاری، گروهی و اخلاقی، کاهش فساد و پیش بینی پذیری رفتار افراد جامعه (ویژه کارگزاران حاکمیتی) دارد، به همین استناد سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی متخصص و آکادمیک اما با رنگ و لعاب سیاسی کمتر به جای جمعیتهای فرصت طلب (اما مسلح به شعارها و ظواهر اصلاح طلبانه) خود راهی جهت گذار موفق از یکی دیگر از بحرانهای ایران امروز (که همان گریبانگیری دستگاهها به فساد و ریا و دست درازی است) میباشد.
به شرط قبول ادعای یاد شده ارائهٔ راهکار مناسب جهت عملیاتی شدهن این ادعا در کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت از طرف اصلاح طلبان نزدیکترین هدف جهت احیای دوباره اصلاحات متناسب با شرایط، پیچیدگیها و محدودیتهای اصلاح طلبی ایرانی میباشد.
.....................
بشارت جعفری
کد مطلب: 414133