تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۰
کد مطلب : ۴۱۰۴۳۳
یادداشت سیاسی |
آیا تاجگردون از زینلزاده وحشت دارد؟
۱
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛این روزها که گرمای هوا و غرشهای پسیناپسین آسمان پهنهی گچساران و باشت را در مینوردد از گوشه و کنار پچ پچ های انتخاباتی و طناب کشیهای سیاسی (بخوانید ایلی_طایفهای) بیش از هر موعد دیگری به گوش میرسد.
در این میان اما تحلیل دقیق این فضا و پیش بینی آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد قدری دشوار است.
فضای شدیداً دوقطبی تاجگردون و رقبای احتمالی خاصه از طیف اصولگرایی اما گرمای این روزها را بیشتر از آنچیزی کرده که شاخصهای ایستگاه امامزاده جعفر ثبت میکند.
روشن است که پای ثابت تحلیلها تاجگردون است، هم خودش و هم کارنامهی هشت سالهاش.
پس ابتدا از غلام شروع میکنیم؛
وقتی بی هیچ جادو و جنبلی تاجگردون شکستش از سید قدرتِ، قدرت از دست داده را جبران کرد، پیش بینی اینکه دستکم برای هشت سال هیچ رقیبی نمیشود برای تاج متصور شد دشوار نبود اما درست از آن روزهایی که طرفدارانش در دستگاه تشمال با قُرُق کردن بلوار شهید تاجگردون جار می زدندکه *تاجگردون: بیا نفتو به ما برگردون * ریزش آراء تاج آغاز شد و هر روز با سرعتی بیشتر از تخته گاز شوتیها تاج به سراشیبی پوپولیسم سقوط کرد.
دستکم در طول چندسال اخیر همایشها و جشنها و اینستاگرام تاجگردون صحت سقوط ایشان را خلاف آنچه تصور میشود بیشتر نشان میدهد.
تاجگردون هم میخواهد صاحب قدرت باشد هم یک سلبریتی محبوب و هم منجی؛ طبیعی است که جمع نقیضین محال است مگرآنکه یک کدام از این سه را از خود دور کند چیزی که آن هم محال مینماید.
مخالفینش به تبخترش میتازند و برخوردهای سلیقهایاش.
برای بی رقیب بودن کسب و کار خواهر که بی هیچ استعدادی جز شبیه بودن به غلام، فضایی مناسب برای رأی اندوزی راه اندازی کرده است حاضر است هر قانون جدیدی تصویب کند و آنجا که خودش در جای دیگر مشغول رایزنی است و یا شاید پیراهن یقه دیپلمات خاصش اتو نخورده است خیلی بی سر و صدا در همایش مهمی که علی مطهری آمده است پروین را در ردیف اول در میانهی دولا راست شدن یاران می نشاند و آب از آب هم تکان نمیخورد تا آنجا که حتی رسانهها هم متوجه نمیشود زیرا که خیلی راحت بی آنکه خود بداند خبرنگار همیشه همراهش قهر و آشتیای صوری راه میاندازد تا آن تعظیمها و نشستن بی علت دیده نشود.
تاجگردون آداب و فنون بازی سیاست را در گچساران نیک میداند و همین خصیصهی مهم کمکش کرده تا هیچ کجای حوزهی انتخابیه مخالفینش اکثریت نباشند اما این روزها احساس میشود بازیاش بهم خورده است.
گروهی از قشقاییها با آنکه از عدم اعتماد حداکثری به فولادی وندا پشیمان نیست اما آشکارا بدنبال معاملهای پرسودتر و اعتمادی نو است.
بویراحمد گرمسیر با آنکه خوانپایه را فرزند خود میداند اما از این انتخاب سودی عایدش نشده.
نه نازمکان را وعدههای آبکی غلام سیراب کرده و نه دیل سرعت پیشرفتش با آنکه تصور میشد آمپر چسبانده است.
طرحهای ملی تونل دیل و جادهی آبریگون و خروجیهای گچساران هم همان ترافیک همیشگی را دارند و همان داستان همیشگی ملی بودن و به نام نماینده مصادره شدن را...
باشت با آنکه خود میتواند حوزهی انتخابیهی مستقلی در مرز سرحد وگرمسیر جغرافیایی و فرهنگی باشد میبیند که تاج عطای توسعه و دسترسی سریعتر از گردنههای لار و تلچقایش را به پوپولیسم تونل آبریگون بخشیده است.
با همه اینها تاجگردون هم چنان بخش کثیری از علاقه مندان و هوادارانش را دارد چه آن بخش سنتیای که به پشتوانهی تاجگردون بودنش، اصلاح طلب بودنش و فامیل بهرام بودنش هوادارش هستند، چه آن طیفی که صرفاً از قیافه و تیپ تاجگردون خوششان میآید و چه آن دستهای که او را فرزند باوی میدانند و نمیخواهند در هیاهوی کری خوانی های ایلی کمیتشان لَنگ باشد.
اما همه آنچه گفته میشود در گرماگرم انتخابات با لغزشی میتواند به یک نا امیدی بزرگ تبدیل شود.
مهره گردانی آگاهانه و سیاسانه، تیم رسانهای قوی، کمک به اجرای طرحهایی که بیشتر دیده میشوند و موارد فراوانی از این دست همچنان تاجگردون را قطبی نشان میدهد که شکست دادنش کار هرکسی نیست.
قبل از آنکه به تحلیل رقبای احتمالی و یا بهتر بگویم آن کسی که میتواند قلعهی تاج را فتح کند بپردازم بهتر است به آخرین سنگر قبلاً فتح شده و احتمالاً همچنان در اختیارِ تاج هم اشاره کنم.
آراءِ خاکستری در هر حوزهای تعیین کننده و نقش آفرین هستند تا آنجا که کاندیداها به هر حربهای برای بدست آوردنشان متوسل میشوند.
بافت فرهنگی و محیطی گچساران و باشت پسران و دختران جوانی را در خود جای داده است که مکانیسم انتخابشان تنها قیافه و تیپ کاندیدا است، شاهد این مدعا پیروزی کسانی در انتخابات شوراهای شهر است که صرفاً واجد تیپ و قیافهای جوان پسند بودهاند و بس.
این بخش از رأی دهندگان جریان رقابت را قدری مغشوش میکنند زیرا که بدون پاسخ دادن به این پرسش که چرا هم چنان دستشان در جیب پدرشان است و بیکارند، آنوقت یقه را چاک میدهند برای کسی که نتوانسته حتی درصدی از تعدادشان در خیابان نونوارشدهی بلادیان را هم کم کند؟
اما در اردوگاه رقبا وضع همچنان این روزهای باشگاه فوتبال استقلال، به هم ریخته، شلخته و تاریک است.
نه سیدقدرت مثقالی از قدرت طلبیاش کوتاه آمده و نه جعفری حاضرشده است دست کسی را بالاببرد و بگوید من یار اوهستم.
بیعت اصل هم منتظر تصمیم نهایی در مورد گزینهای است که باید با او بیعت کند.
جسته و گریخته رقبای بی خطری از سوی تیم نزدیک به تاجگردون برای کم اهمییت جلوه دادن انتخابات تراشیده میشود اما همه میدانند آن کسی که نجیبانه و آرام اسبش را برای فتح قلعه و از سریر به زیر انداختن تاج زین کرده، اردلان زینل زاده است.
شهردار سابق گچساران که به یک باره اتهامی عجیب و برنامه ریزی شده دامنگیرش شد بی آنکه به زمین و زمان بتازد و این پاپوش را به رقبا برای از میدان بدر کردنش نسبت دهد در سکوت کامل ثابت کرد که سیاووش از آتش تهمتها بیرون جسته است. سرفراز و پاک.
به نظر میرسد وقتش رسیده که توسعه را از رهگذر تفکر و نجابت زینل زاده دنبال کرد.
مسلماً انتخابات آنطور که از ترکیب کلمهاش پیداست فضایی است برای اعلام دموکراسی عمومی اما تجربه نشان داده است هرچه مچ اندازی رقبا بین دو قدرت همسنگتر باشد نتایج بعدیاش برای عموم مردم بیشتر و بیشتر است.
با آنچه از تاجگردون گفته شد و با بررسی پیروزیهای ایشان یک نکتهی قابل تأمل استنباط میشود و آن این است که تاجگردون خلاف آنچه که تصور میشود ترجیح میدهد و تلاش میکند ضعیفترین رقیب و قابل شکست ترین رقیب به مصافش بیاید.
پس بی راه نیست وقتی به اسم اتحاد اصولگرایان کسانی که همچنان انگشتشان به جوهر رأی غلام آغشته است تلاش میکنند سیدقدرت را یلی معرفی نمایند که یارای مقابله با تاج را دارد.
روشنتر بگویم با عنایت به کارنامه و بیعتهای زیادی که با زینل زاده شده است و همچنین آمارهایی که سبد پررایی برای ایشان قائل است تاجگردون تلاش میکند بجای متمرکز شدن بر روی فعالیتها و کارنامهی خویش روی رقیب بودن سیدقدرت و دیگر دوستان حساب کند تا زینل زاده.
وحشت تاجگردون از زینل زاده آشکار شده است اما شرایط عمومی کشور و وضع وخیم بودجهها و کابینهی در معرض سقوط دولت او را برآن داشته است تا شعلهی اختلاف را بین رقبایش بیافروزد بلکه احتمالاً آخرین تلاشش برای نمایندگی مانند اولین تلاشش نباشد.
زیرا دیگر نمیتواند وعده درمانی کند.
باید زمان بیشری بگذرد برای نتیجه دادن آنچه که گفته شد.
---------------------------------------
آرش صادقی
در این میان اما تحلیل دقیق این فضا و پیش بینی آنچه که ممکن است اتفاق بیافتد قدری دشوار است.
فضای شدیداً دوقطبی تاجگردون و رقبای احتمالی خاصه از طیف اصولگرایی اما گرمای این روزها را بیشتر از آنچیزی کرده که شاخصهای ایستگاه امامزاده جعفر ثبت میکند.
روشن است که پای ثابت تحلیلها تاجگردون است، هم خودش و هم کارنامهی هشت سالهاش.
پس ابتدا از غلام شروع میکنیم؛
وقتی بی هیچ جادو و جنبلی تاجگردون شکستش از سید قدرتِ، قدرت از دست داده را جبران کرد، پیش بینی اینکه دستکم برای هشت سال هیچ رقیبی نمیشود برای تاج متصور شد دشوار نبود اما درست از آن روزهایی که طرفدارانش در دستگاه تشمال با قُرُق کردن بلوار شهید تاجگردون جار می زدندکه *تاجگردون: بیا نفتو به ما برگردون * ریزش آراء تاج آغاز شد و هر روز با سرعتی بیشتر از تخته گاز شوتیها تاج به سراشیبی پوپولیسم سقوط کرد.
دستکم در طول چندسال اخیر همایشها و جشنها و اینستاگرام تاجگردون صحت سقوط ایشان را خلاف آنچه تصور میشود بیشتر نشان میدهد.
تاجگردون هم میخواهد صاحب قدرت باشد هم یک سلبریتی محبوب و هم منجی؛ طبیعی است که جمع نقیضین محال است مگرآنکه یک کدام از این سه را از خود دور کند چیزی که آن هم محال مینماید.
مخالفینش به تبخترش میتازند و برخوردهای سلیقهایاش.
برای بی رقیب بودن کسب و کار خواهر که بی هیچ استعدادی جز شبیه بودن به غلام، فضایی مناسب برای رأی اندوزی راه اندازی کرده است حاضر است هر قانون جدیدی تصویب کند و آنجا که خودش در جای دیگر مشغول رایزنی است و یا شاید پیراهن یقه دیپلمات خاصش اتو نخورده است خیلی بی سر و صدا در همایش مهمی که علی مطهری آمده است پروین را در ردیف اول در میانهی دولا راست شدن یاران می نشاند و آب از آب هم تکان نمیخورد تا آنجا که حتی رسانهها هم متوجه نمیشود زیرا که خیلی راحت بی آنکه خود بداند خبرنگار همیشه همراهش قهر و آشتیای صوری راه میاندازد تا آن تعظیمها و نشستن بی علت دیده نشود.
تاجگردون آداب و فنون بازی سیاست را در گچساران نیک میداند و همین خصیصهی مهم کمکش کرده تا هیچ کجای حوزهی انتخابیه مخالفینش اکثریت نباشند اما این روزها احساس میشود بازیاش بهم خورده است.
گروهی از قشقاییها با آنکه از عدم اعتماد حداکثری به فولادی وندا پشیمان نیست اما آشکارا بدنبال معاملهای پرسودتر و اعتمادی نو است.
بویراحمد گرمسیر با آنکه خوانپایه را فرزند خود میداند اما از این انتخاب سودی عایدش نشده.
نه نازمکان را وعدههای آبکی غلام سیراب کرده و نه دیل سرعت پیشرفتش با آنکه تصور میشد آمپر چسبانده است.
طرحهای ملی تونل دیل و جادهی آبریگون و خروجیهای گچساران هم همان ترافیک همیشگی را دارند و همان داستان همیشگی ملی بودن و به نام نماینده مصادره شدن را...
باشت با آنکه خود میتواند حوزهی انتخابیهی مستقلی در مرز سرحد وگرمسیر جغرافیایی و فرهنگی باشد میبیند که تاج عطای توسعه و دسترسی سریعتر از گردنههای لار و تلچقایش را به پوپولیسم تونل آبریگون بخشیده است.
با همه اینها تاجگردون هم چنان بخش کثیری از علاقه مندان و هوادارانش را دارد چه آن بخش سنتیای که به پشتوانهی تاجگردون بودنش، اصلاح طلب بودنش و فامیل بهرام بودنش هوادارش هستند، چه آن طیفی که صرفاً از قیافه و تیپ تاجگردون خوششان میآید و چه آن دستهای که او را فرزند باوی میدانند و نمیخواهند در هیاهوی کری خوانی های ایلی کمیتشان لَنگ باشد.
اما همه آنچه گفته میشود در گرماگرم انتخابات با لغزشی میتواند به یک نا امیدی بزرگ تبدیل شود.
مهره گردانی آگاهانه و سیاسانه، تیم رسانهای قوی، کمک به اجرای طرحهایی که بیشتر دیده میشوند و موارد فراوانی از این دست همچنان تاجگردون را قطبی نشان میدهد که شکست دادنش کار هرکسی نیست.
قبل از آنکه به تحلیل رقبای احتمالی و یا بهتر بگویم آن کسی که میتواند قلعهی تاج را فتح کند بپردازم بهتر است به آخرین سنگر قبلاً فتح شده و احتمالاً همچنان در اختیارِ تاج هم اشاره کنم.
آراءِ خاکستری در هر حوزهای تعیین کننده و نقش آفرین هستند تا آنجا که کاندیداها به هر حربهای برای بدست آوردنشان متوسل میشوند.
بافت فرهنگی و محیطی گچساران و باشت پسران و دختران جوانی را در خود جای داده است که مکانیسم انتخابشان تنها قیافه و تیپ کاندیدا است، شاهد این مدعا پیروزی کسانی در انتخابات شوراهای شهر است که صرفاً واجد تیپ و قیافهای جوان پسند بودهاند و بس.
این بخش از رأی دهندگان جریان رقابت را قدری مغشوش میکنند زیرا که بدون پاسخ دادن به این پرسش که چرا هم چنان دستشان در جیب پدرشان است و بیکارند، آنوقت یقه را چاک میدهند برای کسی که نتوانسته حتی درصدی از تعدادشان در خیابان نونوارشدهی بلادیان را هم کم کند؟
اما در اردوگاه رقبا وضع همچنان این روزهای باشگاه فوتبال استقلال، به هم ریخته، شلخته و تاریک است.
نه سیدقدرت مثقالی از قدرت طلبیاش کوتاه آمده و نه جعفری حاضرشده است دست کسی را بالاببرد و بگوید من یار اوهستم.
بیعت اصل هم منتظر تصمیم نهایی در مورد گزینهای است که باید با او بیعت کند.
جسته و گریخته رقبای بی خطری از سوی تیم نزدیک به تاجگردون برای کم اهمییت جلوه دادن انتخابات تراشیده میشود اما همه میدانند آن کسی که نجیبانه و آرام اسبش را برای فتح قلعه و از سریر به زیر انداختن تاج زین کرده، اردلان زینل زاده است.
شهردار سابق گچساران که به یک باره اتهامی عجیب و برنامه ریزی شده دامنگیرش شد بی آنکه به زمین و زمان بتازد و این پاپوش را به رقبا برای از میدان بدر کردنش نسبت دهد در سکوت کامل ثابت کرد که سیاووش از آتش تهمتها بیرون جسته است. سرفراز و پاک.
به نظر میرسد وقتش رسیده که توسعه را از رهگذر تفکر و نجابت زینل زاده دنبال کرد.
مسلماً انتخابات آنطور که از ترکیب کلمهاش پیداست فضایی است برای اعلام دموکراسی عمومی اما تجربه نشان داده است هرچه مچ اندازی رقبا بین دو قدرت همسنگتر باشد نتایج بعدیاش برای عموم مردم بیشتر و بیشتر است.
با آنچه از تاجگردون گفته شد و با بررسی پیروزیهای ایشان یک نکتهی قابل تأمل استنباط میشود و آن این است که تاجگردون خلاف آنچه که تصور میشود ترجیح میدهد و تلاش میکند ضعیفترین رقیب و قابل شکست ترین رقیب به مصافش بیاید.
پس بی راه نیست وقتی به اسم اتحاد اصولگرایان کسانی که همچنان انگشتشان به جوهر رأی غلام آغشته است تلاش میکنند سیدقدرت را یلی معرفی نمایند که یارای مقابله با تاج را دارد.
روشنتر بگویم با عنایت به کارنامه و بیعتهای زیادی که با زینل زاده شده است و همچنین آمارهایی که سبد پررایی برای ایشان قائل است تاجگردون تلاش میکند بجای متمرکز شدن بر روی فعالیتها و کارنامهی خویش روی رقیب بودن سیدقدرت و دیگر دوستان حساب کند تا زینل زاده.
وحشت تاجگردون از زینل زاده آشکار شده است اما شرایط عمومی کشور و وضع وخیم بودجهها و کابینهی در معرض سقوط دولت او را برآن داشته است تا شعلهی اختلاف را بین رقبایش بیافروزد بلکه احتمالاً آخرین تلاشش برای نمایندگی مانند اولین تلاشش نباشد.
زیرا دیگر نمیتواند وعده درمانی کند.
باید زمان بیشری بگذرد برای نتیجه دادن آنچه که گفته شد.
---------------------------------------
آرش صادقی