تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۹
کد مطلب : ۴۱۰۴۰۵
یادداشتی بر تحرکات و صحبتهای اخیر تاجگردون به قلم «سید سعادت الله حسین پور دهبزرگ؛
ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي
سید سعادت الله حسین پور «حسینی» دهبزرگ
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی؛ افتتاح پارکی در محله سادات، مثل افتتاح نماسازی خیابان بلادیان تبدیل به متینگ انتخاباتی، برای جناب آقای تاجگردون گردید.
نماینده محترم در نطقی انتخاباتی خود را تنها ناجی مردم گچساران و باشت معرفی کرد و رقبای خود را جهت عوض کردن لامپهای سوخته هم ناتوان و مستأصل معرفی کرد.
اینکه انسانها کارهای بزرگ دیگران را حقیر جلوه دهند و کارهای کوچک خود را شق القمر جای گله مندی از اقای تاجگردون ندارد.
چرا که اعتراف به کارهای بزرگ رقیبان نیازمند به روح ازاده و مروت است که ما در کلام ایشان ندیدم، بلکه بیشتران را در تئوری مارکیاولیسم که هدف وسیله را توجیه میکند، مشاهده کردیم.
جناب اقای تاجگردون امروز اگر شهرستان باشت به اندازه دیگر شهرهای استان از ردیف بودجه استانی دریافت میکند،
اگر بخش بوستان به اندازه شهر باشت، به نسبت ده سال پیش و به ارزش ریالی امروز از بودجه استانی دریافت میکند.
به لطف خدمات بی منت مردی است که، هرانچه داشت درطبق اخلاص گذاشت، تا باشت 20 هزارنفری شهرستان گردد.
و مشاهده میشد، که لیدرهای رقیبان با جمع اوری طومار و ارسالان به وزرات کشور، سعی در باز کردن مچ نماینده و تقلب در ارائه امار داشتند. که با جواب تحقیر آمیز کارکنان وزارت کشور که به انان گفتند: جمع دوپا و چهارپایان باشت هم پنجاه هزار نفر نمیشود مواجه شدند و از انان سؤال شد، که شما در عدم شهرستان شدن باشت چه اندازه ذی نفع هستید؟
و شهرستان نشدن باشت چه کمکی به حال شما میکند؟
شاید آنها در دل میگفتند: اگر باشت شهرستان شود، سیدقدرت نماینده مادام العمر میشود و آنها از سفرهای رنگی که از قبل نماینده بدست میآورند، دستشان کوتاه میشود. اما این فقط یک توهم و خیال باطل بود، که انان را وادار به این بداخلاقی کرد.
آنان که در شهرستان شدن باشت ذی نفع بودند و سرمایه انان یک شبه با جهشی دو تا سه برابری مواجه شد. با وجود وعده حمایت به جناب اقای حسینی، کمتر از انگشتان یک دست بودند. و البته اقای حسینی هم واقف به این امر، اما او بدنبال خدمتی بی منت و ماندگار بود.
لذا توصیه میکنم که جناب اقای تاجگردون توهم نماکاری و پارکسازی جهت موفقیت دوباره را نخورند که سرابی بیش نیست و این مردم جهت رأی دادن آیتمهای دیگری مد نظرشان است.
واقعه مهم شهرستان شدن باشت، که اصلاً با تناسب جمعیتیاش سنخیتی نداشت، کاری بود کارستان که فقط دونفر قبل از سیدقدرت این مهم را انجام داده بودند.
جناب آقای موسوی لاری وزیر کشور و جناب آقای احمدی نژاد رییس جمهور، برای زادگاه پدری خود، که هردو اختیارات لازم را جهت همه امضاءها داشتند.
لذا امروز اگر باشت به اندازه دهدشت و لیکک، یاسوج و.... از ردیف بودجه استانی وملی دریافتی دارد، مرهونان بزرگمرد است که به معنای واقعی خدمت بی منت، به مردمان متشخص و آبرومند سرزمین باشت باوی را برگزید، که ساختن یک پارک درمقابل ان مثل تعویض لامپهای سوخته مصداق مثال نماینده را دارد.
اینکه چطور با همراهی و همکاری جناب رییس جمهور و مهندس نیک زاد قطعه باشت تا گچساران وبعد از ان گچساران به بهبهان در ردیف طرحهای ملی تعریف شد و تا ماهور باشت ان ر افتتاح کرد، فعلاً تیتر وار اشاره میکنیم و میگذریم.
اینکه قبل از آقای حسینی فقط دو اداره زندان و سازمان تعزیرات مسوولیتش به بچههای گچساران و باشت محول شده بودو قطعاً مسوولیت دندان گیری نبود و گرنه ان را هم نمیدادند، و بعد از آمدن اقای حسینی با وجود سختی کار که باید یک اصولگرا از دیگر حوزهها حذف میشد تا یک اصولگرا و یا مستقل از حوزه گچساران بر ان صندلی تکیه میزدند تا عدالت منطقهای حکم فرما گردد را فاکتور میگیرم و وارد جزییات ان نمیشویم.
اما قطعاً کار آقای تاجگردون به مراتب سادهتر بود، چرا که بعد فرهنگیان توسط نمایندگان دو حوزه دیگر پذیرفته شده بود و همین طور جناب آقای تاجگردون تنها نماینده اصلاحطلب استان بودند که اتفاقاً علاوه بر اصلاح طلبی صاحب نفوذ در دولت و لابی مجلس بودند و به مراتب بیشتر از آقای حسینی قدرت مانور جهت واگذاری مناسب مهم استان به فرهیختگان حوزه گچساران را داشتند.
اینکه به اشخاصی اکثریت این مسندها واگذار شد که اصولاً یا از سید قدرت حمایت نکرده بودند و یا لیدر رقیبان انتخاباتی ایشان بود، فقط در این کشور پهناور میتوانست، از عهده ازاد مردی همانند سید قدرت بر آید.
وگرنه در عرف جامعه ما نیست که آقایانی همانند زینل زاده که در انتخابات سال 86 میزبان اقای تاجگردون بودند، اینکه آقایان جشن ساز و پاکدل لیدر رقیب دیگر ایشان، اینکه آقای شب رنگ و حاج ایاز آقایی از همشهریان ایل سترگ قشقایی و لیدر دیگر رقیب ایشان و دیگر اشخاصی همانند دکتر زراعت کیش که حمایتی نکرده بودند، در شهرستان گچساران و مرکز استان در مناسب مختلف مدیرکلی و معاون مدیرکلی عددشان از 25 فراتر رود.
و این مهم فقط از عده آقای حسینی بر میآمد.
اینکه با وجودی که میتوانست، برای خانواده خود اشتغال ایجاد کند، اما هرگز در این راه کوچکترین اقدامی نکردند، فقط از عهده ایشان بر میآمد. اینکه دهها پروژه را در شهرستان گچساران مثل زیرگذر و فرودگاه و دانشگاه و بیمارستان یا تکمیل کرد و یا بیش از پنجاه تا نود درصد رشد تحویل نماینده فعلی داد، توهینها و ناسزاهایش برای او شدو بنرها وعکس های یادگاریاش برای اقای تاجگردون، پرداختن به ان برای مجالی دیگر.
اینکه آقای حسینی در طول هفت سال و اندی گذشته، نه خود در امور اجرایی شما کار شکنی کرده و نه اجازه داده آنان که برای ایشان احترامی قائل هستند، اقدامی کنند تا شما فراغ بال به امور وکالت خود برسید، فقط از معلم اخلاقی همانند ایشان این مهم ساخته است.
قطعاً کمتر کسی همانند آقای تاجگردون میتواند از اخلاق مداری آقای حسینی با توجه به احاطهاش بر جنس سیاست و سیاست مدار بنویسد، اما فکر میکنم داشتن این توقع برای سیاست امروزی بیهوده باشد.
و تعریف دادن من هم احتمالاً باتوجه به قرابت توسط خوانندگان پذیرفتنی نباشد.
جناب آقای تاجگردون، قطعاً شما هم به تناسب مسوولیتها و لابیهای خود کارهای بزرگ و مهمی انجام دادهاید، اما کوچک انگاری کار بزرگ دیگران، صحیح نیست و رسم مرام و معرفت و فتوت و آزاده بودن را میخواهد که امیدوارم، در متینگهای زودهنگام و انتخاباتی بعدی خود لحاظ کنید.
ما که باوجود این همه خدمت بی منت شبانه روزی خانوادگی که به اندازه یک کارت شارژ هم ذی نفع نبودیم، تشکری نشنیدیم، شما را نمیدانم. این را گفتم، که تأملی کنیم که فلسفه مارکیاولیسم با فرهنگ جامعه ایرانی و دین و مذهب ما سازگار نیست.
خداوند به انان که به خلق بدون منت و چشمداشت و برای رضایت خالق خدمت میکنند، سلامتی و پیروزی عطا فرماید.
مخلص همه آنان که دل در گرو انسانیت و آبادانی ایران سرزمین کهن و سربلندی پرچم اسلام عزیز را دارند.
----------------------------------------------------------------
سید سعادت الله حسین پور «حسینی» دهبزرگ
----------------------------------------------------------------
نماینده محترم در نطقی انتخاباتی خود را تنها ناجی مردم گچساران و باشت معرفی کرد و رقبای خود را جهت عوض کردن لامپهای سوخته هم ناتوان و مستأصل معرفی کرد.
اینکه انسانها کارهای بزرگ دیگران را حقیر جلوه دهند و کارهای کوچک خود را شق القمر جای گله مندی از اقای تاجگردون ندارد.
چرا که اعتراف به کارهای بزرگ رقیبان نیازمند به روح ازاده و مروت است که ما در کلام ایشان ندیدم، بلکه بیشتران را در تئوری مارکیاولیسم که هدف وسیله را توجیه میکند، مشاهده کردیم.
جناب اقای تاجگردون امروز اگر شهرستان باشت به اندازه دیگر شهرهای استان از ردیف بودجه استانی دریافت میکند،
اگر بخش بوستان به اندازه شهر باشت، به نسبت ده سال پیش و به ارزش ریالی امروز از بودجه استانی دریافت میکند.
به لطف خدمات بی منت مردی است که، هرانچه داشت درطبق اخلاص گذاشت، تا باشت 20 هزارنفری شهرستان گردد.
و مشاهده میشد، که لیدرهای رقیبان با جمع اوری طومار و ارسالان به وزرات کشور، سعی در باز کردن مچ نماینده و تقلب در ارائه امار داشتند. که با جواب تحقیر آمیز کارکنان وزارت کشور که به انان گفتند: جمع دوپا و چهارپایان باشت هم پنجاه هزار نفر نمیشود مواجه شدند و از انان سؤال شد، که شما در عدم شهرستان شدن باشت چه اندازه ذی نفع هستید؟
و شهرستان نشدن باشت چه کمکی به حال شما میکند؟
شاید آنها در دل میگفتند: اگر باشت شهرستان شود، سیدقدرت نماینده مادام العمر میشود و آنها از سفرهای رنگی که از قبل نماینده بدست میآورند، دستشان کوتاه میشود. اما این فقط یک توهم و خیال باطل بود، که انان را وادار به این بداخلاقی کرد.
آنان که در شهرستان شدن باشت ذی نفع بودند و سرمایه انان یک شبه با جهشی دو تا سه برابری مواجه شد. با وجود وعده حمایت به جناب اقای حسینی، کمتر از انگشتان یک دست بودند. و البته اقای حسینی هم واقف به این امر، اما او بدنبال خدمتی بی منت و ماندگار بود.
لذا توصیه میکنم که جناب اقای تاجگردون توهم نماکاری و پارکسازی جهت موفقیت دوباره را نخورند که سرابی بیش نیست و این مردم جهت رأی دادن آیتمهای دیگری مد نظرشان است.
واقعه مهم شهرستان شدن باشت، که اصلاً با تناسب جمعیتیاش سنخیتی نداشت، کاری بود کارستان که فقط دونفر قبل از سیدقدرت این مهم را انجام داده بودند.
جناب آقای موسوی لاری وزیر کشور و جناب آقای احمدی نژاد رییس جمهور، برای زادگاه پدری خود، که هردو اختیارات لازم را جهت همه امضاءها داشتند.
لذا امروز اگر باشت به اندازه دهدشت و لیکک، یاسوج و.... از ردیف بودجه استانی وملی دریافتی دارد، مرهونان بزرگمرد است که به معنای واقعی خدمت بی منت، به مردمان متشخص و آبرومند سرزمین باشت باوی را برگزید، که ساختن یک پارک درمقابل ان مثل تعویض لامپهای سوخته مصداق مثال نماینده را دارد.
اینکه چطور با همراهی و همکاری جناب رییس جمهور و مهندس نیک زاد قطعه باشت تا گچساران وبعد از ان گچساران به بهبهان در ردیف طرحهای ملی تعریف شد و تا ماهور باشت ان ر افتتاح کرد، فعلاً تیتر وار اشاره میکنیم و میگذریم.
اینکه قبل از آقای حسینی فقط دو اداره زندان و سازمان تعزیرات مسوولیتش به بچههای گچساران و باشت محول شده بودو قطعاً مسوولیت دندان گیری نبود و گرنه ان را هم نمیدادند، و بعد از آمدن اقای حسینی با وجود سختی کار که باید یک اصولگرا از دیگر حوزهها حذف میشد تا یک اصولگرا و یا مستقل از حوزه گچساران بر ان صندلی تکیه میزدند تا عدالت منطقهای حکم فرما گردد را فاکتور میگیرم و وارد جزییات ان نمیشویم.
اما قطعاً کار آقای تاجگردون به مراتب سادهتر بود، چرا که بعد فرهنگیان توسط نمایندگان دو حوزه دیگر پذیرفته شده بود و همین طور جناب آقای تاجگردون تنها نماینده اصلاحطلب استان بودند که اتفاقاً علاوه بر اصلاح طلبی صاحب نفوذ در دولت و لابی مجلس بودند و به مراتب بیشتر از آقای حسینی قدرت مانور جهت واگذاری مناسب مهم استان به فرهیختگان حوزه گچساران را داشتند.
اینکه به اشخاصی اکثریت این مسندها واگذار شد که اصولاً یا از سید قدرت حمایت نکرده بودند و یا لیدر رقیبان انتخاباتی ایشان بود، فقط در این کشور پهناور میتوانست، از عهده ازاد مردی همانند سید قدرت بر آید.
وگرنه در عرف جامعه ما نیست که آقایانی همانند زینل زاده که در انتخابات سال 86 میزبان اقای تاجگردون بودند، اینکه آقایان جشن ساز و پاکدل لیدر رقیب دیگر ایشان، اینکه آقای شب رنگ و حاج ایاز آقایی از همشهریان ایل سترگ قشقایی و لیدر دیگر رقیب ایشان و دیگر اشخاصی همانند دکتر زراعت کیش که حمایتی نکرده بودند، در شهرستان گچساران و مرکز استان در مناسب مختلف مدیرکلی و معاون مدیرکلی عددشان از 25 فراتر رود.
و این مهم فقط از عده آقای حسینی بر میآمد.
اینکه با وجودی که میتوانست، برای خانواده خود اشتغال ایجاد کند، اما هرگز در این راه کوچکترین اقدامی نکردند، فقط از عهده ایشان بر میآمد. اینکه دهها پروژه را در شهرستان گچساران مثل زیرگذر و فرودگاه و دانشگاه و بیمارستان یا تکمیل کرد و یا بیش از پنجاه تا نود درصد رشد تحویل نماینده فعلی داد، توهینها و ناسزاهایش برای او شدو بنرها وعکس های یادگاریاش برای اقای تاجگردون، پرداختن به ان برای مجالی دیگر.
اینکه آقای حسینی در طول هفت سال و اندی گذشته، نه خود در امور اجرایی شما کار شکنی کرده و نه اجازه داده آنان که برای ایشان احترامی قائل هستند، اقدامی کنند تا شما فراغ بال به امور وکالت خود برسید، فقط از معلم اخلاقی همانند ایشان این مهم ساخته است.
قطعاً کمتر کسی همانند آقای تاجگردون میتواند از اخلاق مداری آقای حسینی با توجه به احاطهاش بر جنس سیاست و سیاست مدار بنویسد، اما فکر میکنم داشتن این توقع برای سیاست امروزی بیهوده باشد.
و تعریف دادن من هم احتمالاً باتوجه به قرابت توسط خوانندگان پذیرفتنی نباشد.
جناب آقای تاجگردون، قطعاً شما هم به تناسب مسوولیتها و لابیهای خود کارهای بزرگ و مهمی انجام دادهاید، اما کوچک انگاری کار بزرگ دیگران، صحیح نیست و رسم مرام و معرفت و فتوت و آزاده بودن را میخواهد که امیدوارم، در متینگهای زودهنگام و انتخاباتی بعدی خود لحاظ کنید.
ما که باوجود این همه خدمت بی منت شبانه روزی خانوادگی که به اندازه یک کارت شارژ هم ذی نفع نبودیم، تشکری نشنیدیم، شما را نمیدانم. این را گفتم، که تأملی کنیم که فلسفه مارکیاولیسم با فرهنگ جامعه ایرانی و دین و مذهب ما سازگار نیست.
خداوند به انان که به خلق بدون منت و چشمداشت و برای رضایت خالق خدمت میکنند، سلامتی و پیروزی عطا فرماید.
مخلص همه آنان که دل در گرو انسانیت و آبادانی ایران سرزمین کهن و سربلندی پرچم اسلام عزیز را دارند.
----------------------------------------------------------------
سید سعادت الله حسین پور «حسینی» دهبزرگ
----------------------------------------------------------------